May 11
May 11
اینجا..
فقط یه نشونیه تا بشه دوباره توی هممه اون خاطرات خوب قدیم قدم بزاری؛
اینو البته خطاب به خودمم میگم:/)
ما با کتابامون زندگی کردیم،
با شخصیتاشون دوست شدیم،
تو خونه هاشون رفتیم و باهاشون یه تابستون دلپذیر داشتیم؛
مث بچه جنگ زده که ریلا نجاتش داد.
حالا میخوایم دوباره خودمونو به قفس دلتنگی هامون برگردونیم؛
اونجاییکه حسرت میخوردیم کاش میشد دوباره بدون اینکه داستانشو بدونیم کتابو از اول بخونیم
هیچکدوم از این حسا شبیه هم نیستن،
ولی هرکدوم ارزشمند و دست یافتنی ان:)
اینم کلبه محقر ارواح مرده ای که حالا دریچه اشعار به روشون باز شده و میخوان توی زندگی بعدی،
همون چیزی باشن که دنیا اجازشو بهشون نداد
اینجا با بلایت ها زندگی میکنیم،
با مونتگموری حرف میزنیم،
تولد میگیریم،
به غار انجمن شاعران مرده میریم،
و تابوت دوستامونو دنبال میکنیم،
تاجاییکه خودمونم ازبین بریم
راستی،
اینجا میتونیم خودمونم یه شاعر بشیم،یه نویسنده،
یه خاطره مرده که حالا زندگانیش رو به سبک خودش تعریف میکنه.
"شاید برای همیشه":)
:`|Dead Ghost^/:( 🇵🇸
راستی، اینجا میتونیم خودمونم یه شاعر بشیم،یه نویسنده، یه خاطره مرده که حالا زندگانیش رو به سبک خودش
بااحترام؛
من جویسم✨،
یه کتابخون نوستالژی که قدردان سبک کلاسیک عه،
مینویسم و لذت میبرم،
باتمام اینا یه isfp کهن هستم:/)
دیوانه آنشرلیم،
سپاسگزار از زندگی باارزش لوسی
و کسیکه دستاش باجوهر قلم سیاه میشه:)
در روز تولد محفل ارواح،
"غُرور وَ تَعَصُب" راه خودش رو به میدان خاطره ها باز میکنه:/))))