eitaa logo
هزارڪݪید طݪایۍ🗝🥇
11.7هزار دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
3.8هزار ویدیو
2 فایل
بِسْمِ ٱللّٰهِ ٱلرَّحْمٰنِ ٱلرَّحِيٖمْ اینجاییم تا با کمک هم، همه چیز را در مورد داشتن یک زندگی خوب و رابطه سالم بدانیم ❤🔥 @Mille_clesdor تبلیغات قیمت مناسب پذیرفته میشود برای رزو تبلیغات‌ به آیدی زیرمراجعه کنید @mfm6666
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 گاه برای اینکه شروع خوب و قشنگی در زندگی و روابط خود با همسر و فرزندان داشته باشید دنبال باشید. مثلاً به همسرتان بگویید امروز به خاطر ، ظرف شستن با من، یا بچه‌ها را ‌می‌برم برای خودشان خرید کنند، یا مثلاً نظافت خانه با من، یا امروز می‌برمت بیرون باهم غذا بخوریم و ... 💠 به هر حال به مناسبت اعیاد مختلف، کارهایی که می‌دانید در خانه و برای همسرتان کمتر انجام دادید آن را انجام بدهید و همین را بهانه‌ی خوبی برای برخی رفتارهای خود در زندگی قرار دهید. 💠 کاری کنید که همسر و فرزندانتان هر موقع ایام عید از راه می‌رسد برایشان لذت خاصی داشته باشد چون و قشنگ‌تر‌ از شما می‌بینند. 💠 رفتارهای زیبایی چون مهربانی و محبّت شدید، دورهمی عاطفی، بخشیدن و عفو کردن، خوب صحبت کردن و احترام گذاشتن به افراد خانواده، کمک و خدمت کردن به یکدیگر، حل مشکلات افراد خانواده و دهها رفتار قشنگی که با آنها را به خود و دیگران هدیه می‌دهید. 💞@Mille_clesdor
💠 تقصیر من است یا ؟ 🔴 : 💠 به راحتی می‌شود آدم‌ها را با حرف‌هایشان شناخت. فرض کنید یک خودکار روی طاقچه است! 👈 به یکی می‌گویی برو بیار. می‌رود می‌گردد. خودکار هست [اما] پیدایش نمی‌کند. می‌گوید: «نمی‌بینم». 👈 به دومی می‌گویی برو. [خودکار] هست [اما] پیدایش نمی‌کند. می‌گوید: «نیست». 💠آن که می‌گوید نمی‌بینم یک دارد؛ آن که می‌گوید نیست، یک شخصیت. 💠آن که می‌گوید نمی‌بینم ... و نقص‌ها را متوجه می‌داند. فردا اگر اتفاق ناخوشی در زندگی‌اش افتاد، پای خدا [را] وسط نمی‌کشد، به حساب خودش می‌گذارد، چون اینجا به حساب خودش گذاشت. گفت ضعف من هست. «من» نمی‌بینم. 💠 اما آن که می‌گوید: «نیست» ... فردا هر اتفاقی بیفتد، می‌کند. به دوش خدا، روزگار، ( و...) می‌اندازد. 🔅من و شما از کدام دسته‌ایم؟ 💞@Mille_clesdor
سلام افسون هستم ازیه خانواده ی۶نفره که دوتابرادردارم یه خواهر ازلحن حرف زدنش خوشم نیومدگفتم من بعدازحامددوستندارم کس دیگه ای واردزندگیم بشه لطفابهش بگومزاحمم نشه..احساس کردم افسانه باشنیدن اسم حامدیه جوری شدمیخواست چیزی بهم بگه اما سکوت کردفقط گفت باشه من بهش میگم امابدون نیت من خیر بود و دیگه به من ربطی نداره اگرنمیخوایش وبازمزاحمت شدخودت دست به سرش کن تابفهمه علاقه ای بهش نداری.افسانه نیماروانداخته بودبه جونم خودش راحت کنارکشیده بود.منم هرچی به نیمامیگفتم حرف خودش رومیزدوقتی دیدم هیچ جوره ول کنم نیست بلاکش کردم..امابایه خط دیگه زنگ میزد..اخرسرمجبورشدم خطم روخاموش کنم یه خط جدیدبخرم وازمادرم خواستم شماره ام روبه هیچ کس نده..فکرمیکردم بااینکارازدست نیماراحت میشم ..اماچندروزبعدکه رفته بودم مغازه زهراخانم زنگزدگفت یه اقای جوانی امده بودسراغ تورومیگرفت وقتی گفتم خونه نیستی ادرس مغازه روخواست که بهش ندادم..گفتم خوب کاری کردی الان کجاست؟ گفت رفت امافکرکنم دوباره بیاد.. ادامه در پارت بعدی 👇 💞@Mille_clesdor
🔴 💠 بسیاری از پرخاشگری‌های زن و شوهر به دلیل تفکر و است. گاه همسران نسبت به یکدیگر انتظار بیش از حد دارند، و به این فکر می‌کنند که همسرم باید اینکار را انجام دهد و نباید اینکار را انجام دهد. 💠 تفکر باید و نباید را به👈 "بهتر بود و بهتر نبود" تبدیل کنید در طول هفته این تفکر باید و نباید را نسبت به همسرتان بشناسید و آن را بنویسید و به تفکر بهتر بود و بهتر نبود تبدیل کنید. 💠 وقتی از همسر علامه طباطبایی(ره) پرسیدند؛ که آیا علامه در منزل عصبانی هم می‌شدند؟ گفتند؛اوج عصبانیت علامه این بود که در کمال آرامش می‌فرمود؛ اگر این کار می‌شد بهتر بود یا اگر این کار نمی‌شد بهتر بود. 💞@Mille_clesdor
💞تفاهم یعنی 💞 ت *توان تحمل تفاوتها ف *فهمیدن یکدیگر ا  *ازادی دربیان عقیده ه *همدل بودن م* محبت دوطرفه 💞@Mille_clesdor
سلام افسون هستم ازیه خانواده ی۶نفره که دوتابرادردارم یه خواهر خلاصه خیلی زودکارهام روکردم برگشتم خونه،وقتی رسیدم کلیدانداختم که درحیاط روبازکنم یهویکی ازپشت سرزدروشونه ام گفت خسته نباشی خانم خانما..باورم نمیشد نیما اینجا چکار میکرد..برگشتم سمتش گفتم ادرس اینجاروکی بهت داده؟برای چی امدی؟گفت جوینده یابندس هرچندمیتونستم حدس بزنم کارکیه اماچیزی نگفتم خیلی جدی بهش توپیدم گفتم ازاینجابرومن ابرودارم..خندیدگفت من که نمیخوام خلاف شرع کنم امدم خواستگاریت اینم دسته گل شیرینیم..بااین حرفش تازه متوجه گل شیرینی تودستش شدم..گفتم جواب من نه لطفابرو..نیماسمجترازاین حرفهابودهرچی من میگفتم ازرونمیرفت وبرای اینکه کسی نبینه برام حرف درنیاره..گفتم توبروفلان کافی شاپ منم میام که ای کاش هیچ وقت نمیرفتم..ادرس کافی شاپ روبه نیمادادم گفتم توبرومنم میام اون لحظه فقط میخواستم ازاونجادورش کنم که کسی مارونبینه ازحرف مردم‌ میترسیدم نمیخواستم الکی برای خودم حرف حدیث درست کنم..... ادامه در پارت بعدی 👇 💞@Mille_clesdor
🔴 💠 گاهی دیده می‌شود زن و شوهرها در اماکن و در منظر دیگران دستان یکدیگر را گرفته و یا تماس بدنی غیر متعارف دارند. 💠 یقینا در جامعه افرادی هستند که مجردند و در حال حاضر به دلایلی توانایی و یا شرایط ندارند و دیدن این حرکات از طرف زن و شوهرها میل و خواسته آنها را کرده و افکارشان را می‌کند. 💠 همانطور که ما آدمها خوردن غذا در مقابل فرد و یا نوازش فرزندمان در مقابل کودک را عملی غیر منصفانه و ناپسند می‌دانیم باید نسبت به دیگر انسانها نیز حساس باشیم و ناخواسته به آنها نکنیم. 💞@Mille_clesdor
✅ رک_بودن 💢رک بودن به این معنی نیست که شما حق دارید هر چه را دلتان میخواهد به طرف مقابلتان بگویید؛ هر ایرادی را بگیرید و برچسب رک بودن به خودتان بزنید. شما فقط حق رک بودن در قبال خودتان را دارید. 💢 رک بودن یعنی احساسات خود و خواسته های خود را مستقیم و صریح گفتن. تنها این رک بودن است که بسیاری از سوء تفاهم ها را رفع میکند و مانع به وجود آمدن سوء تفاهم و ناراحتی و دوگانگی می شود. 💞@Mille_clesdor
💠 آقایان اگر می‌خواهید همسرتان شما شود دنبال برای تعریف کردن از او باشید: 💠از ظاهرش 💠از جملاتش 💠از نگاهش 💠از دست پختش 💠از رفتارش 💠از هنرش و ... 💠 از لحاظ روانشناسی تعریف و تمجید از به او آرامش داده و او را برای کردن و عشق‌ورزی با همسر شارژ خواهد کرد. 💞@Mille_clesdor
هیچ زنی و هیچ شوهری حق ندارد 🔴🔴بدونِ اجازه و موافقتِ کاملِ همسرش با کسی راجع به زندگیش حرف بزند. چون رازِ آن آدم است. 🔴پس روزی که زن یا مردی بگوید دیگران با من دردِ دل میکنند این افراد نمیتوانند صحبتی درباره آزادی و برابریِ زن و مرد داشته باشند. چون در یک جامعه آزادِ برابر کسی قرار نیست راجع به زنش یا شوهرش با کسی حرف بزند. 🔴درست مثلِ این است که کسی بخواهد بدن یا آلتِ تناسلی اش را به کسی نشان دهد چون ما با هم صمیمی هستیم اصلا جایی برای این کار وجود ندارد. 🔴درد دل کردن و صحبت درمورد زندگی زناشویی :درست یا غلط؟ 💞@Mille_clesdor
سلام افسون هستم ازیه خانواده ی۶نفره که دوتابرادردارم یه خواهر بعدازرفتن نیماسریع رفتم بالادیدن بچه هاواززهراخانم خواهش کردم یکساعت دیگه زحمت نگهداری بچه هاروبکشه..زهراخانم مثل مادردوم بچه هام بودخیلی راقبشون بودوهرچی پرسیدافسون کجامیری چی شده گفتم میام برات تعریف میکنم.‌.خلاصه من رفتم دیدن نیماوروبه روش نشستم گفتم چرادست ازسرم برنمیداری چرامیخوای ابروم روببری؟ گفت انگارباورت نشده که من واقعادوستدارم میخوام زنم بشی بگواین روبه چه زبونی حالیت کنم..گفتم من علاقه ای بهت ندارم جوابم منفیه..نیماسریع دستام روگرفت بردسمت لباش بوسیدبعدم گذاشتش روپیشونیش انقدر این حرکتش سریع بودکه من نتونستم هیچ حرکتی بکنم..چندثانیه ای انگارخشکم زده بود..امابه خودم امدم دستم روازدستش کشیدم بیرون گفتم دیوانه شدی اینکارهاچیه؟گفت افسون التماست میکنم بهم یه فرصت دیگه بده راجع به پیشنهادم بیشتر فکر کن من منتظرمیمونم..از جو به وجودامده خوشم نمیومد مخصوصا وقتی دیدم نیماخیلی تلاش میکنه خودش روبهم بچسبونه وبرای فرار از اون شرایط گفتم باشه.. ادامه در پارت بعدی 👇 💞@Mille_clesdor
8.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 | راههای پیشگیری از طلاق ⭕️ توی این ویدیو چند راهکار برای پیشگیری از به شما ارائه می‌دیم! 💞@Mille_clesdor