۲. نادیده گرفتن ملاک به خاطر رسیدن به شیرینی فانتزی
طرف شاید با یه هیئتی ازدواج کرده چون فانتزیش بوده ولی کاهل نمازه یا سیگار میکشه ولی به خاطر اینکه ظاهر خوبی داشته یا هیئتیه از ملاکش گذشته
یا طرف پولداره یا زیباست ولی مذهبی نیست، به خاطر همین، از ملاک مذهبی بودنش میگذره و باهاش ازدواج میکنه
اینجا در زندگی دچار آسیب میشه🤷♀
۳. ندیدن سختی و موانع همراه با آن فانتزی
مثلا طرف فانتزیش نظامی بودن همسرشه، بعد از ازدواج وقتی وارد زندگی میشه و میبینه به خاطر ماموریت های کاری ممکنه چند روز هم رو نبینن یا کلا اوقات فراغتی باهم نداشته باشن و نتونن سفر مشترکی رو با هم تجربه کنن این باعث میشه از زندگیش دلسرد بشه...در صورتی که قبل از ازدواج با این فانتزی که داشت، سختی ها رو ندیده بوده و الان دچار این آسیب شده🤦♀
۴. محدود کردن رفتارهای عاشقانه
و نادیده گرفتن نقاط مثبت
یعنی اینکه ممکنه که رفتارای عاشقانه رو در شکلی مشخص قالب بندی و محدود کنیم
و هر رفتاری خارج از اون چارچوب عاشقانه به حساب نمیاد
مثلا گل بگیره برام هر روز یه رفتار عاشقانه اس (چون رسانه در ذهنم القا کرده)
ولی اینکه میره سرکار و دست پر برمیگرده خونه و زحمت میکشه رفتار عاشقانه نیست
و همین باعث میشه خوبی ها و نقاط مثبت رو نبینم و دچار آسیب بشم🤕
ممکنه یکسری از فانتزی ها محقق بشه و بودنش باعث شیرینی زندگی میشه اما اصل نیست و نبودنش نباید موجب بشه که زندگی دچار خطر بشه و یا انتخاب رو به تعویق بندازه🤷♀
خب دوباره سوال پیش میاد که
ما از کجا بفهمیم این ملاکه یا فانتزیه؟
میایم یه مرز تفکیک براشون در نظر میگیریم:😊
۱. خط قرمزها به هیچ وجه فانتزی نیست
۲. عقاید و باورهای مذهبی، سیاسی و اجتماعی
۳. روحیات و اخلاقیات
۴. تناسب فرهنگی و کفویت خانواده ها
۵. معمولا هر فرد نهایتا پنج خط قرمز داره
۱. ریشه یابی
روی یه کاغذ اول تموم فانتزی هاتون رو بنویسین و وقتی دیگه فانتزی نموند تو ذهن تون، برید ریشه یابی کنین طبق مطالبی که گفتیم از کجا نشأت میگیره
۲. تشخیص تفاوت خلأ عاطفی
یا نیاز طبیعی سالم
و حالا ببینید این فانتزی برخواسته از یه نیاز طبیعیه یا یه خلأ عاطفی
تفاوتش رو ببینید👌
۳. تصورات کلیشه ای راجع به زن و مرد
یه سری فانتزی ها از تصوری که از زن و مرد داریم توی ذهن مون نقش بسته
مثلا یه سری باورها که توی فرهنگ مون درباره زن ها و مردها هست
اینکه مرد گریه نمیکنه یا زن که عصبی نمیشه و صداشو ببره بالا
مثلا خانمی میگه من مردی که گریه میکنه رو احساس خوبی بهش ندارم و نمیتونم بهش تکیه کنم و آدم ضعیفیه
خب این ریشه در این باور داره که فرهنگ این رو خواسته و فانتزی ایجاد شده😐
۴. واقعیت ناقص
یعنی اینکه من این فانتزی که دارم رو در اطرافم دیدم و برام الگوعه مثلا در رفتارای شوهرخالم دیدم و به جای اینکه پکیج کامل این فرد رو در نظر بگیرم یا آگاه باشم فقط یکی دوتا از ویژگی های مثبتش رو دارم برای خودم بولد میکنم و به منفی ها توجه نمیکنم
منظور این نیست بدبختی یه خانواده ای رو در بیارین و بعد احساس خوشبختی کنیدا😁
منظور اینه کامل بهش توجه کنیم نه پازلی
مثلا به طرف میگیم شما دچار فانتزی شدی
میگه نه من دیدم شوهر خواهرم اینطوری نیست و هر چی خواهرم میگه اطاعت میکنه و با آرامش برخورد میکنه
در صورتی که این آدم از سایر رفتارای خواهرش و شوهر خواهرش نمیدونه و فقط ظاهر رو نگاه کرده و براش فانتزی شده🤷♀
منظور اینه که این زندگی نقایصی داره که مثلا خواهرت حریم گذاشته و این نقایص به چشم نمیاد
۵. بررسی تناقض یا تداخل ملاک و فانتزی
وقتی دارین فانتزی هاتون رو مینویسن به این توجه کنین که گاهی اوقات ملاک ها و فانتزی های ما باهم تناقض یا تداخل دارن
مثلا ما دو تا ملاک داریم و دوتاشون هم برامون اولویت و اهمیت داره
یا بدتر بعد مثبت یه ملاک رو میخوایم ولی از بعد منفیش آگاهی نداریم یا نمیخوایم
مثلا هم طرف نظامی یا فعال فضای مجازی باشه و هم اهل گردش و تفریح و فلان باشه
یا اینکه طرف شخصیت برونگرا و اجتماعی و رهبر گروه باشه ولی وقتی میریم توی جمع از اینکه همه بهش توجه میکنه اذیت میشم
خب اینا تقریبا باهم تداخل دارن
نمیشه یه شخصیتی که برونگراست و روحیه رهبری داره کانون توجه نباشه...🤦♀