5.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس:
آقای ظریف..!!
دولت و شخص جنابعالی باید پاسخگو باشید و در پیشگاه خدای متعال استغفار کنید...!!
@Misaagh_Amin
7.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👈 این مصاحبه را از دست ندهید...!"
ایران تهدیدی برای اسراییل است یا اسراییل تهدیدی برای ایران...!؟!
بخشی از مصاحبه الجزیره با دنی آیالون معاون پیشین وزیر امور خارجه اسرائیل در مورد برجام...!!
@Misaagh_Amin
مـیــثــــاق
ظریف: تاریخ نشان خواهد داد برجام سند افتخار ایران است...!! @Misaagh_Amin
#ظريف پشت تريبون مجلس بدون اينكه خنده اش بگيره گفت :
#برجام سند افتخار ايران است... 😏
👤 پهلوانى
@Misaagh_Amin
مـیــثــــاق
☘🍃☘🍃☘🍃 ☘ 🍀خون دلی که لعل شد زندگینامه مقام معظم رهبری 🍀فصل هشتم قسمت هشتاد و پنج اولین تجربه ام با
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
🍂خون دلی که لعل شد..
زندگینامه مقام معظم رهبری
🍂فصل هشتم قسمت هشتاد و شش
اولین تجربهام با ساواک !
🍃ساعتی بعد مرا بیرون بردند و سوار ماشین کردند و به خارج از شهر بردند هوا تاریک و بسیار سرد بود آن سال از سالهایی بود که در منطقه سرمای سختی شد به طوری که در زاهدان که معمولا سابقه ی برف ندارد آن سال برف بارید .
🍃فهمیدم جایی که مرا برده اند پادگان نظامی است مرا در بازداشتگاه نگهبانی انداختند این میهمان جدید برای سربازان غیر منتظره بود آنها جوان لاغر کم سن و سالی را دیدند با عمامه ای بر سر و عینکی بر چشم و لباس طلاب علوم دینی بر تن. این ویژگی ها معمولا احساسات را بر می انگیزد سربازان از جای خود برخاستند دور مرا گرفتند و با احترام به من سلام دادند فرمانده سربازان وقتی آن رفتار را از افراد خود دید دستپاچه و نگران شد و سریعاً مرا به مکانی انفرادی برد اما خود او نیز با من با عواطف خاصی برخورد کرد که حاکی از تاثر او بود
🍃 مرا به اتاق کوچکی برد که یک بخاری خاموش در آن بود رفت و برگشت و بخاری را روشن کرد و با مهربانی از من پرسید شما که هستید؟ و شروع کرد به صحبت کردن با من بعد غذا آورد و سپس بیرون رفت پس از لحظاتی بار دیگر آمد و در اتاق نشست فرد دیگری هم با او نشست و با هم صحبت های جالبی کردیم از جمله به من گفت کسی که باعث شده شما به اینجا بیایید از خودتان است و من منظور او را فهمیدم
🍃 همین که صبح فرا رسید با من خداحافظی کرد و رفت این نکته را در اینجا بگویم که در همه بازداشت ها هیئت ظاهری و قیافه من جلب توجه می کرد به یاد دارم در نخستین بازداشت وقتی وارد اردوگاه شدم جلوی در نگهبانی بازداشتگاه ایستاده بودم تا ترتیبات اداری لازم انجام شود در این اثنا تیمسار مین باشیان که از مشهورترین تیمسار ها بود از پله های روبه رو پایین آمد از دور که چشمش به من افتاد به من خیره شد و به سمت من آمد وقتی به من رسید پرسید شما که هستید چرا شما را به اینجا آورده اند؟
🍃 پاسخ دادم به من میگویند چیزهایی گفتهای که مخالف مصالح کشور است پرونده ام را خواست و در حالی که پرونده را ورق می زد از تاسف و تعجب سر تکان می داد و مکرر می گفت عجیب است چرا چنین کردی ! چرا این را گفتی! و بعد رفت.
📃ادامه دارد....
🍃@Misaagh_Amin
5.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
واکنش حاج مهدی رسولی به نامه موسوی خوئینی ها..!
@Misaagh_Amin
12.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴نوام چامسکی در جدیدترین مصاحبه:
آمریکا ۴۰۰ سال تاریخ وحشیانه دارد...
🔻ترامپ متعهد شده تا بقای بشریت بر روی زمين را نابود کند/او خطرناکترین جنایتکار تاریخ است.
🔻نظام آمریکا با هیچ یک از مفاهیم دموکراسی در قرن بیستم همخوانی ندارد/یک تغییر بنیادین در ساختار لازم است.
@Misaagh_Amin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ظریف: شهید سلیمانی و بنده هر هفته با هم جلسه داشتیم و هر هفته باهم هماهنگ کردیم.
در صحبتهای منطقه ای هر چه ما کردیم با هماهنگی یکدیگر بود.
۹۹/۴/۱۵ مجلس شورای اسلامی
@Misaagh_Amin
مـیــثــــاق
ظریف: شهید سلیمانی و بنده هر هفته با هم جلسه داشتیم و هر هفته باهم هماهنگ کردیم. در صحبتهای منطقه ا
واکنش مرتضی آقا تهرانی نماینده مجلس به سوء استفاده ظریف از نام حاج قاسم:
وزیر خارجه بجای اینکه پاسخگوی عملکرد هفت ساله خود در محضر نمایندگان ملت باشند، خود را پشت رهبر انقلاب و شهید سلیمانی پنهان کردند.
👈این راه و رسم پاسخگویی نیست آقای ظریف.
@Misaagh_Amin
مـیــثــــاق
🎇°•○●﷽●○•°🎇 ✨هر روز یک صفحه با کتاب حسین پسر غلامحسین✨ 🌺زندگینامه شهیدی که حاج قاسم وصیت کرد در ک
🎇°•○●﷽●○•°🎇
✨هر روز یک صفحه با کتاب حسین پسر غلامحسین✨
🌺زندگینامه شهیدی که حاج قاسم وصیت کرد در کنار او دفن شود.🌺
🍃 قسمت سوم
🎇 ماه اسفند فرا رسید، آخرین روزهای بارداری ام سپری می شد. این ماه مصادف بود با ماه پربرکت و رحمت خدا، یعنی ماه رمضان. یادم می آید یکی از شب های احیا بود. مردم برای مناجات با خدا به مساجد و تکیه ها می رفتند، با اینکه دلم به همراه آنها می رفت، اما می بایست در خانه بمانم و منتظر تولد نوزادم باشم،
چون بچه ها کوچک بودند، همسرم من را تنها نمیگذاشت و در خانه به احیا و شب زنده داری می پرداخت.
شب بیست و شش اسفند بود و اسمان پوشیده از ابر، همه جا تاریک و ظلمانی بود و هوا هم از همان سر شب بارانی، غلام حسین سجاده اش را کنار پنجره اتاق پهن کرد و مشغول راز و نیاز با خدا شد.باران کم کم شروع به باریدن کرد و من ساعتی دعا و نماز خواندم و رفتم که بخوابم. من در رختخواب، فرازهای دعای جوشن کبیر همسرم را که بلند بلند می خواند. گوش می کردم. ناگهان تمام خانه با نور سفید خیره کنندهای روشن شد. مو بر تنم راست شد بسیار ترسیده بودم. با همان حالت همسرم را صدا زدم. او بالای سرم حاضر شد و گفت: «اتفاقی افتاده؟» |
گفتم: «ببین بیرون چه خبر است؟ آیا کسی وارد خانه ما شده؟ » گفت: «چطور مگه؟! نه این وقت شب کی می آید؟!» | گفتم: «چند لحظه پیش تمام خانه روشن شد خودم دیدم. روشنایی اش مثل روز بود.)
او به اطراف نگاهی انداخت: «همه جا تاریک است و هیچ خبری نیست، شاید صاعقه زده و من متوجه نشدم.» سپس به بیرون اتاق رفت و برگشت: «باران می بارد، اما آسمان آرام است و خبری از صاعقه هم نیست. لابد شما خیالاتی شدی.» از حرفش قانع نشدم. معلوم بود او برای آرامش من تلاش می کند. سپس ادامه داد: «تا سحر بیدارم. شما با خیال راحت بخواب. بعد با همان صدای بلند شروع کرد به خواندن قرآن. دقایقی نگذشت که درد عجیبی به سراغم آمد. این بار وحشت زده تر از دفعه قبل، صدا زدم:«غلام حسین!» او سراسیمه وارد اتاق شد: «چی شده باز؟ چیزی به نظرت آمده؟!» گفتم: «نه...! آثار حمل در من پیدا شده، باید سراغ قابله بروی.» بدون اینکه حرفی بزند لباسش را پوشید و به سمت حیاط دوید و زیر شرشر باران به راه افتاد. بعد از رفتن او، من بلند شدم، پرده اتاق را کنار زدم. باران به شدت می بارید، این را هم از صدای آن می شد درک کرد و هم از برخورد قطرات شدید باران با سطح آب حوض در وسط حیاط خانه. درختان و گل ها از سیلی سخت باران سر خم کرده بودند و من غرق در تفکر بودم. همه جا ساکت بود. آرامش عجیبی به من دست داد، خواب از سرم پرید. فقط فرازهای «یا کریم یا رب بر زبانم جاری بود و به آن نور سفید خیره کننده فکر می کردم. 💫
ادامه دارد 🖋️
@Misaagh_Amin
🌹
إِنَّ الْمُنَافِقِينَ فِي الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَلَنْ تَجِدَ لَهُمْ نَصِيرًا
آیه ١۴۵سوره نساء
البته منافقان را در جهنم پستترین جایگاه است و برای آنان هرگز یاری نخواهی یافت.
@Misaagh_Amin