eitaa logo
میوه دل من
20.4هزار دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
2.9هزار ویدیو
23 فایل
بسم الله النور انجام کارهای روزمره والدین در کنار بچه ها بازی های مناسب طبایع مختلف شعر و قصه های کاربردی بازی و خلاقیت و... ویژه کودکان زیر۷سال👶 ارتباط با ما:👈 @Rahnama_Javaher زیر نظر کانال طبیبِ جان: @Javaher_Alhayat
مشاهده در ایتا
دانلود
🦋 زیباترین دوشنبه 💛 تابستونی را همراه با 🦋لحظه هایی پراز شادی 💛براتون آرزو می کنم 🦋ان شاءالله مهـر شـادی 💛و لبخند شـیرین 🦋همنشین دائمی تـون باشد 💛روزخوبی پیش رو داشته باشید
۷ تیر ۱۴۰۰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۷ تیر ۱۴۰۰
👶🏻نی نی👧🏼 قد و بالای کوتاه 👶🏻 یه صورت مثل ماه👶🏻 دو تا دست کوچولو👐🏻 یه کله ،چند تار مو👶🏻 ده تا هم انگشت ریز🖐🏻🖐🏻 زیر ناخنهاش تمیز💅🏻 تپل تپل دو تا پا👟👟 چه خوشگله ای خدا👧🏼 دو چشم مثل آهو 👀 ابرو که دیگه نگو🤗 نخودچیه یا بینی👃🏻 توی صورت نی نی لب داره قد پسته💋 خندونه یا که بسته؟ ریز و کوچیکه گوشاش👂🏻 مراقب نی نی باش...😍 ♦️🔆 تولد تا ۷ سالگی⬇️ @tavalodtahaftsalegy تا پنج سال 🎈🌸🎈🌸🎈 🔙۷۳۸🔜
۷ تیر ۱۴۰۰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۷ تیر ۱۴۰۰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۷ تیر ۱۴۰۰
۷ تیر ۱۴۰۰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۷ تیر ۱۴۰۰
# داستان💕💕 شکموترین پنگوئن یکی بود یکی نبود، یه پنگوئن کوچولویی بود که توی یه جزیره ی بزرگ و قشنگ زندگی می کرد. پنگوئن فقط به فکر خوردن بود. اون هی از دریا ماهی می گرفت و می خورد، نه با کسی بازی می کرد و نه به گردش می رفت. اون تمام وقتشو مشغول خوردن ماهی بود. پدر و مادر پنگوئن کوچولو که خیلی ازین کارش ناراحت بودند، بهش می گفتند: چرا نمی ری با دوستات بازی کنی؟ می گفت: مامان جون وقت ندارم، باید ماهی بگیرم. مامانش می گفت: یعنی چه طور ممکنه یک بچه پنگوئن بازی کردن رو دوست نداشته باشه پنگوئن کوچولو یواش یواش چاق می‌شد و مامان و بابا نگرانش بودند یک روز بهاری قشنگ، چند تا پنگوئن به جزیره ی پنگوئن کوچولو اومدند. اونا کارای خیلی بامزه ای انجام می دادند، همش میدویدن و بازی می‌کردن و شاد بودن یکی از اونها که اسمش بتی بود وقتی گرسنه شد کنارِ پنگوئن کوچولو اومد و گفت: _ اجازه میدی منم کنارت ماهی بگیرم؟ خیلی گرسنمه پنگوئن کوچولو یکم جا باز کرد تا او هم بشینه اون ها باهم چند تا ماهی گرفتند و خوردند و خندیدند و حرف زدند کمی بعد بتی بلند شد تا به کنار دوستانش برود پنگوئن کوچولو ناراحت شد و گفت: _ کجا میری؟ بتی گفت: _ من دیگه نمی‌خورم اگر بیشتر بخورم هم شکمم گنده میشه و نمی‌تونم بازی کنم و همم شب میشه و دیگه وقتی برای بازی کردن نمی‌مونه پنگوئن کوچولو با غصه سرش رو پایین انداخت و گفت: _ مگه خوردن کیف نداره؟ چرا می‌خوای نخوری و بازی کنی؟ بتی دستِ پنگوئن کوچولو را گرفت و گفت: _ فکر می‌کنم تو تا به حال مثل ما بازی نکردی که فکر می‌کنی فقط خوردن خوشحالت میکنه... و بعد هم او را بلند کرد تا باهم به بازی بروند پنگوئن کوچولو خیلی از کار اونا خوشش می‌اومد. اونا خیلی فرز و چابک بودند. برای همین براشون دست می زد و تشویقشون می کرد. اون هم دلش خواست این بازی ها رو امتحان کنه، اما همین که رفت روی طنابی که پنگوئن ها بازی می‌کردن ، تلپی افتاد روی زمین انتظار داشت بقیه‌ی پنگوئن ها به خاطر چاق و خپل بودنش بهش بخندن ولی اونها کمکش کردن و بلندش کردن و بهش بازی رو یاد دادن پنگوئن کوچولوی بیچاره خیلی خجالت کشیده بود، اما دوستانش آنقدر شادی و بازی کردن که خجالت از یاد همه رفته بود و فقط بازی بود و شادی بود... پنگوئن کوچولو وقت شام که شد به طرف خونشون رفت مامان وقتی براش شام کشید پنگوئن کوچولو مثل همیشه پرخوری نکرد و فقط اون اندازه‌ای که سیر میشد خورد و دست از غذا کشید مامان با تعجب پرسید: پنگوئن کوچولوی من چرا کم غذا خورد؟ پنگوئن کوچولو به یاد بازی های هیجان انگیز و خوبشون افتاد و گفت: _ سیر شدم مامان دستتون درد نکنه اگر زیاد بخورم نمی‌تونم خوب بازی کنم این را که گفت مامان با خوشحالی نگاهش کرد و پنگوئن کوچولو هم سریع بلند شد دندان هایش را مسواک زد و خوابید تا بدنش خستگی درکند تا فردا بیشتر بتواند بازی کند. # داستان ♦️🔆 تولد تا ۷ سالگی⬇️ @tavalodtahaftsalegy تا پنج سال 🎈🌸🎈🌸🎈 🔙۷۴۱🔜
۷ تیر ۱۴۰۰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۷ تیر ۱۴۰۰
6.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ریرا 🌈این قسمت؛ 🌈گوسفند ♦️🔆 تولد تا ۷ سالگی⬇️ @tavalodtahaftsalegy تا پنج سال 🎈🌸🎈🌸🎈 🔙۷۴۲🔜
۷ تیر ۱۴۰۰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۸ تیر ۱۴۰۰