eitaa logo
میوه دل من
10.7هزار دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
2.9هزار ویدیو
23 فایل
بسم الله النور انجام کارهای روزمره والدین در کنار بچه ها بازی های مناسب طبایع مختلف شعر و قصه های کاربردی بازی و خلاقیت و... ویژه کودکان زیر۷سال👶 ارتباط با ما:👈 @Rahnama_Javaher زیر نظر کانال طبیبِ جان: @Javaher_Alhayat
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❃حضرت آیت الله جوادی آملی: اينكه فرمود: [خَلَقَ لَكُم مِنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجاً] حقيقت زن و مرد يكي است. 🔅تهيه مسكن به عهده مرد است ولي تهيه سَكينت به عهده زن است. انسان، مسكني مي‌خواهد كه آشيانه اوست كه هر كسي مسكني مي‌خواهد اين را بايد مرد تهيه كند آرامشي مي‌خواهد كه اين آرامش مقدور مرد نيست گرچه تا آنجا كه ممكن است مأمور است 👈ولي آن هنر را كه داخلهٴ منزل را گرم نگه‌دارد مديريت كند فرزندپروري كند اين هنر از مرد ساخته نيست اين هنر زن است، 🔹مسكن را مرد مي‌تواند تهيه كند ولي سكينت مقدور مرد نيست سكينت مقدور زن است چون عنصر اصلي سكينت، عاطفه و محبت و مهر است 🎙درس تفسیر (سوره روم آیه 21) https://eitaa.com/joinchat/3658612752C778c1803ba ࿐❁🍀❒◌🦋◌❒🍀❁࿐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
میوه دل من
╔═✿❀🌸❀✿═══════╗ این گل پسر صفراش رفته بالا، داره داد می زنه 😥 الان تو این موقعیت، چی بخوره؟ بهتره
╔═✿❀🌸❀✿═══════╗ این گل پسرمون صفراش رفته بالا، عصبانی شده😢😥 الان، چی بخوره؟ بهتره؟ و آرومش می کنه؟ ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯ ╚══════✿❀🌸❀✿══╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
میوه دل من
قبل از به دنیا آمدن بچه ها رفتیم همدان، فقط خانواده حاج آقا آنجا بودند، به غیر از پدر و مادر و خوا
مصطفی تک پسر بود و من هم خیلی دوستش داشتم ولی او را دعوا هم می کردم. تابستان اول راهنمایی تا سوم راهنمایی، او را به یک مغازه نزدیک منزلمان بردم تا شاگردی خیاطی کند، مزدش برایم مهم نبود، روزی چند بار آهسته می رفتم او را زیرنظر می گرفتم. در مقطع دبیرستان دیگر موافق کار کردن او نبودم و تابستان ها برای خودش بود چون احساس کردم دیگر نیاز ندارد جایی برود، آنقدر مرد شده بود که بفهمد زندگی یعنی چی؟! مصطفی هیچ وقت جرأت نکرد بعد از غروب آفتاب خانه بیاید مگر اینکه مسجد می رفت و در بسیج بود، می دانستم با چه کسانی نشست و برخاست می کند، خیالم راحت بود. در دوران دانشجویی یک بار ساعت10 به خانه آمد، گفتم اگه تو که پسری دیر بیایی خانه، خواهرهایت هم یاد می گیرند، گفت ببخشید منم اشتباه کردم ولی دلیل موجه دارم، رفته بودم بسیج مسجد و نشستیم به صحبت کردن، یادم رفت. هیچگاه وقتی خواهرهایش خانه بودند، دوستانش را –با اینکه بچه های متدینی بودند- نمی آورد، وقتی ما منزل مادربزرگش بودیم می آمدند، دوستانش را جمع می کرد، می گفت: «بچه ها لقمه حاج رحیم خیلی خوردن دارد، حلالِ حلاله» حاجی خیلی زیاد به حرام و حلال اهمیت می داد، وقتی با مینی بوس کار می کرد اگر مثلا کسی سوار می شد که شغلش باب میلش نبود، کرایه او را می گذاشت کنار تا خانه نیاورد، از آن فرد کرایه می گرفت که بهش برنخورد ولی خانه نمی آورد. همه این ها در تربیت فرزند مؤثر است. در روایات داریم؛ کسی که لقمه حرام بخورد، حرف حق به گوشش فرو نمی رود. با حرام شکمباره می شوند قاتل امام حسین(ع). مال حلال به خانه آوردن وظیفه پدر است که حاج آقا خیلی حواسش بود. به نظرم نقش مادر در تربیت فرزند خیلی مهم تر است، چون ارتباط مادر و فرزند خیلی زیاد است ولی پدر هم نقش خودش را ایفا می کند. در زندگی بالا و پایین زیاد داشتیم ولی هیچ وقت از مسیر حق خارج نشدیم. گاهی اوقات حاجی می توانست امکانات بیشتری را فرآهم کند، ولی هزینه اضافی نمی کردیم. مصطفی به مرتب بودن ظاهرش خیلی اهمیت می داد، می گفت مسلمان باید ظاهر شیک و آراسته داشته باشد نه اینکه لباس گران قیمت بپوشد، بلکه باید لباس تمیز و اتوکشیده داشته باشد. همیشه لباس هایش را خودش با دقت اتو می کرد. در عین اینکه خیلی سرش شلوغ بود ولی مانع مرتب بودنش نمی شد. یک نفر می گفت مصطفی به دل پیرها می نشیند چون می بینند مخلص بودنش مثل جوانی خودشان در زمان جنگ است، به دل جوان ها می نشیند چون در عین با ایمان بودنش، ظاهر آراسته و امروزی هم دارد.   در دوران کودکی چطور او را با عبادات و عادات مذهبی آشنا نمودید؟ پدرش خیلی نقش داشت، پسر معمولا با پدر بیرون می رود، همیشه مصطفی را با خودش به تشییع جنازه شهدا و مسجد می برد، حاج آقا در معاونت عقیدتی-سیاسی سپاه مشغول بود، برای حضور در جلسات سخنرانی روحانی سپاه –حاج آقا سلیمیان- مصطفی را هم می برد. مصطفی چون خودش می خواست خداوند هم دوستان خوبی سر راهش قرار می داد، در مدرسه، دانشگاه و حتی در محیط کار دوستان خوبی داشت. فکر می کنم مصطفی مثل نامش برگزیده بود و خدا از روز اول او را انتخاب کرده بود و ما نقشی نداشتیم. همیشه می خندید و می گفت هیچ نماز و روزه قضا ندارم، تازه کلی هم اضافه گرفتم، بدهکار که نیستم طلبکار هم هستم! مصطفی خیلی بچه ساکت و آرامی بود و خیلی زیرک و دانا، به مواردی توجه می کرد که ما حواسمان نبود. بسیار خوشرو بود، امکان نداشت با کسی رفت و آمد کنیم، یک نفر از او بدش بیاد. حتی در محل کار کسانی هم که با او هم عقیده نبودند، اخلاق و رفتار و نجابت او را انکار نمی کردند. وقتی می خواستند مصطفی را به کسی معرفی کنند، می گفتند شبیه شهدای زنده است. یک بار کلیپی از یک شهید به من نشان داد که بدنش سالم مانده بود؛ در حالیکه خاک های محاسنش را تمیز می کردند، دیدم خیلی شبیه مصطفی است، آنقدر به هم ریختم که دیگر نپرسیدم کیست، دوباره به خودم گفتم تو که بچه ات کنارت نشسته پس این شهید مادر ندارد؟! مادرش دل ندارد؟! و همیشه می گفتند مصطفی شبیه شهدای زنده است. می گفت اگر از خدا چیزهای کوچک بخواهید، به قدرت خدا خدشه کرده اید. واقعا هم همین طور بود، کارهایی که می کرد از هر کسی برنمی آمد ولی اتکا و توکل به خدا داشت، می گفت شک ندارم که خدا کمک می کند. طرفدار و مطیع آقا بود، اصلا ریاکار نبود فقط عمل می کرد. در سازمان، با مشت روی میز کوبیده بود و گفته بود من اینجا را همان طوری که آقا می خواهد می سازم و همین کار را هم کرد. ادامه دارد...   ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
┄━━━•●❥-🌹﷽🌹-❥●•━━━┄ یه بازی خیلی پسرونه☺️😄👌👌👌 امروز بچه ها به کیسه ی بوکسشون حسابی ضربه زدن🤜👊🤛👊 این کیسه با بقیه کیسه بوکس ها متفاوته😍 بچه ها به صفات بدی مثل دروغگوئی🤨 و غیبت 🤕 و ... مشت می زنند.😡 برای پسر بزرگتر اسم صفت بد را می‌آوریم و ایشون مشت می زنه و برای بچه های کوچکتر اسم رنگ را می گیم🤗 که فعلا با این بازی آشنا بشه تا در ادامه به مراحل بالاتر بازی راه پیدا کنه😃🙂 چقدر خوبه اگر قرار هست بچه ها با کسی یا چیزی مبارزه کنند، اون صفت های بد باشه و اگر قرار باشه به کسی اخم کنند، دشمن باشه. مثل شهید حاج قاسم سلیمانی که در هر دو میدان پیروز حقیقی بود👏👏❤️🌹👏👏 یکی از ویژگی های یک بازی خوب اینه که الگوها و قهرمانان واقعی کشورمان را به بچه ها معرفی کنه😎 ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯ ┄━━━•●❥-🌹❀🌹-❥●•━━━┄
━━🦋━━━⃟●⃟━━━━ ﷽ یکی من یکی تو🤔🤗 یک راه خوب و هیجان انگیز برای تشویق بچه‌های نازنین برای خوردن میوه‌هایی مثل انار، انگور و ... این هست که آن‌ها را دانه دانه کنید😊 توی یک ظرف بریزید و بین بچه‌ها یا اینکه خودتون با فرزندتون یه مسابقه بزارید😉 یکی شما بخورید یکی به فرزند بدهید😌 برای جذابیت بیشتر سرعت را تند و کند کنید☺️ یا اینکه نوبت هر نفر را طرف مقابل انجام دهد یعنی یکی شما در دهان فرزند بگذارید یکی او در دهان شما😋 هر کسی که دانه آخر به او بیفتد بازنده است😬😎 در این بازی علاوه بر علاقه مند شدن کودک به خوردن میوه، کودک در هر بار بازی با هر دو حالت برنده و بازنده شدن مواجه می‌شود و رقابت سالم را می‌آموزد👌👌 🔴برای کودکان کوچکتر، فقط در قالب بازی و تعاملی جذاب بین پدر و مادر انجام دهید و خیلی حالت مسابقه و برد و باخت نباشد. ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯ ━━━⃟●⃟━━🦋━━
┄━━•●❥-☀️﷽☀️-❥●•━━┄ بازی با گیره‌های لباس و آموزش اعداد😍👌 وسایل مورد نیاز: ✅چوب بستنی یا آبسلانگ ✅ماژیک‌های رنگی ✅گیره‌های لباس روش بازی: 👇 روی چوب‌ها برای هر عدد مربع یا دایره‌های رنگی بکشید و گیره‌ها رو هم با همون رنگ‌ها رنگ کنید و به عزیزای دل‌تون بدید تا هر گیره رو به عدد خودش بزنن برا تقویت عضلات دست، شناخت رنگ‌ها و یادگیری اعداد بازیِ مناسبی هست 😊👏👏👏 ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯ ┄━━•●❥-☀️🌼☀️-❥●•━━┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا