eitaa logo
میوه دل من
3.2هزار دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
2.6هزار ویدیو
22 فایل
بسم الله النور انجام کارهای روزمره والدین در کنار بچه ها بازی های مناسب طبایع مختلف شعر و قصه های کاربردی بازی و خلاقیت و... ویژه کودکان زیر۷سال👶 ارتباط با ما:👈 @Rahnama_Javaher زیر نظر کانال طبیبِ جان: @Javaher_Alhayat
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شاها نظر به ما کن لطفی بر این گدا کن😢 در یک قنوت وترت آقا ما را دعا کن💚 (عج) (عج) 💚 ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🦋🌸🦋🌸🦋🌸🦋🌸 🌸🦋🌸 🦋🌸 آقا مبارك است ردای امامتت ای غائب از نظر به فدای امامتت ما زنده ایم از بركات ولایتت ما عهد بسته ایم به پای امامتت نهم ربیع الاول، سالروز آغاز ولایت و امامت حضرت ولی عصر(عج) بر شما عزیزان مبارک باد. (عج) (عج) ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯ ا🌸🦋 ا🌸🦋🌸 ا🦋🌸🦋🌸🦋🌸🦋🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
 امروز یک مادر چطور می تواند چنین فرزندی را تربیت کند که سرباز مطیع ولایت باشد، شما چه کردید؟ به نظر خودم که کار خاصی نکردم، بچه باید طوری تربیت شود که در عین آزاد بودن، به خیلی چیزها معتقد باشد و یک سری موارد هم خط قرمز او باشد که از آنها عبور نکند. من مصطفی را خیلی دوست داشتم، خیلی هم به او محبت می کردم ولی کاملا از من حساب می برد. وقتی رفته بود دانشگاه می گفت چقدر خوبه که من را مثل بچه های تک پسر، لوس نکردی، این ها نمی توانند مرد باشند. مصطفی بچه ننه بود و به بچه ننه بودنش هم افتخار می کرد ولی لوس نبود، مرزبندی خیلی ظریفی دارد که هم محبت کافی ببیند هم حساب ببرد. این که خدا قدرتی به آدم بدهد که بتواند چنین کاری را بکند و چطور همه این ها کنار هم باشد،  لطف خداست، یعنی سعی و تلاش آدم در کنار لطف خدا باشد. مصطفی سه خواهر دارد که همیشه حامی آنها بود. خواهرش می گوید: داداشی آنقدر بزرگ بود که فکر می کنم در نبود او به سایه اش هم می شود تکیه کرد. واقعا همین طور بود، مرد بود، باید بخواهی او را مرد تربیت کنی. باید در زندگی به بچه گذشت را یاد داد، نباید در مقابل همسر و دوست و آشنا یک کلام باشی، من هیچگاه به دنبال جبران بدی کسی برنیامدم. فردی به ما خیلی بدی کرد ولی وقتی جلو آمد گذشته اش از ذهنم پاک شد، مصطفی هم همین طور بود. گذشت از دیگران خیلی بر روی بچه ها اثر می گذارد، اگر گذشت نکنی، کینه ای می شوی. اگر من با کسی بحثم شود و بعد در خانه بدی او را بگویم، ناخودآگاه کینه و کدورت در بچه ها رشد می کند و او هم همین طور می شود. هیچ وقت با کسی قهر نکرد حتی اگر اختلافی هم بود با شوخی و خنده می گفت، کینه هیچ کس را نداشت، به جز یک بار؛ در غنی سازی اورانیوم یک تیم چهار نفره بودند -با وجود احتمال انفجار دستگاه- تنها کسی که شب تا صبح پای دستگاه ایستاد مصطفی بود ولی به جای دستمزدش او را بیرون کردند او هم به شرکت دیگری رفت در آنجا یکی از مسئولین زد و بندهایی داشت که مصطفی و دوستش به سختی جلوی او را گرفتند. آن فرد دشمن آنها شد، نمی دانم به مصطفی چه تهمت هایی زده بود که گفت مادر در سفر حج، پرده خانه خدا را گرفتم، گفتم خدایا من از فلانی نگذشتم، توهم نگذر و درقیامت خودت بین من و او قضاوت کن. این تنها موردی بود که گذشت نکرد! یک دفعه که به شرکت رفتم مصطفی پشت میزش ننشسته بود، گفت مامان من هیچ وقت پشت این میز نمی نشینم، این میز اگر وفادار بود به همان اولی وفا می کرد، هیچ وقت به آن دل خوش نمی کنم چرا که به من هم وفا نمی کند، حدود دو ماه بعد از آن شهید شد. هیچگاه به پست و مقام، دل خوش نمی کرد، پست و مقام را اگر می خواست، برای خدمت می خواست. مصطفی مثل همه ما بود، فقط زرنگی که داشت خیلی خوب می توانست مبارزه با نفس کند، می گفت گاهی اوقات عصبانی می شوم ولی آنقدر به خودم فشار می آورم که داد نزنم. ادامه دارد... ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❀ೋ❀💕═ ﷽ ═💕❀ೋ❀ امروز بچه ها اجازه خواستن که با دوچرخشون توی هال بازی کنند😅 وقتی هوا خیلی گرم یا سرد باشه سخت نمی گیرم، حتی در غیر از اون مواقع وقتی می بینم این کار شادشون می کنه، بهشون آسون می گیرم😊👌 فقط کافیه تایرهای موتور یا دو چرخشون را حسابی بشورم.🛴🚲🛵🚿 با پشتی ها برای خودشون خیابون درست کردند و هی دور دور کردن و ذوق کردند.😘 ✅یکی از ویژگی های یک بازی خوب اینه که کودک آن را دوست داشته باشد و عمیقأ خوشحالش کند. اینگونه خلط دم در کودک ساخته شده و زندگی را در خونش به جریان می اندازد🌱☘🌿🌳💐👌 ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯ ❀ೋ❀💕═══💕❀ೋ❀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
┄━━•●❥-☀️﷽☀️-❥●•━━┄ آموزش اعداد با قاشق😃 وسایل مورد نیاز: ✅قاشق‌های یک‌بارمصرف ✅کاغذ ✅ماژیک روش بازی: 👇 توی قاشق‌ها اعداد رو بنویسید و روی کاغذ هم شکل قاشق‌ها رو بکشید و برای هر عدد نقطه بذارید و کنارش اعداد رو کوچولو هم بنویسید حالا مامان گلا با بچه ها کار کنید👏👏👏 بچه‌ها با گذاشتن هر قاشق کنار عدد خودش شمارش و ... رو یاد می‌گیرن 😇 ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯ ┄━━•●❥-☀️🌼☀️-❥●•━━┄
┄━━━•●❥-🌹﷽🌹-❥●•━━━┄ یک میان وعده مقوی و خوشمزه👌😋 «شکلات سویق»☺️ سویق کودک سه شیره مقدار خیلی کم آب سویق و سه شیره رو با هم ترکیب کنید مقدار کم آب روی آن بریزید👌 طوری که سفت بشه و بتونید به صورت دایره های کوچک اندازه نخود آن‌ها را در بیارید.👍 این میان وعده برای کودکانی که در سنین ۶ماه به بالا هست خیلی مناسبه😍 مخصوصا زمانی که کودک تازه چهار دست و پا می‌ره و هر چیز کوچیکی رو روی زمین میبینه میزاره دهنش.🧐 سعی کنید تو ظروف رنگ روشن باشه که برای کودک جذاب تر باشه مخصوصا رنگ سفید که شکلات‌ها 🍫 بیشتر توش معلوم بشه😜 یا روی دستمال رنگ روشن ریخته بشه کودک خودش برداره بخوره☺️ برای بچه‌های بزرگتر میتونید دایره ها رو بزرگتر و به صورت توپک درست کنید.😃 با سیخ‌های چوبی براش دسته بزارید تا شبیه آبنبات بشه.🍭 نوش جان میوه‌های دلتون👦👧👶 ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯ ┄━━━•●❥-🌹❀🌹-❥●•━━━┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام یه بازیه خانوادگی 😊 کتاب شعرهایی که قبلا برای کودک خیلی خواندیم و تقریبا حفظ است، را بابا(یا مامان) میخوانند اما یه جاهایی اش را غلط میخوانیم مثلا به جا تمیز میگیم کثیف بعد خود کودک متوجه میشه و میگه: غلطه آی غلطه، غلط غلوطه غلطه😄 بابا (یا مامان) درست نمیگند. مامان یا بابا که کتاب را نمیخواندند با کودک همراهی کنند و دست بزنند. موقع خواندن این شعر هیجان بدیم بچه راه بره و بخونه و دست بزنه یا بالا پایین بپره(تخلیه انرژی😉) مثلا ما این شعر را این طوری میخوانیم 👇 شب😳 که میشه بیدار می شم دوباره سرد😳 کار می شم تا دست و پاما😳 می شورم مثل گل پاییز😳 می شم دست و رومو خیس😳 می کنم با حوله ی خوب و کثیف😳 هر کسی که مریض😳 باشه واسه همه میشه لذیذ😂 😍👌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😍😍تقدیم به شما😍😍 عیدتون مبارک🌹 ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯
✤ ⃟♥️ ⃟⃟ ⃟❀ ﷽ ❀ ⃟⃟ ⃟♥️ ⃟✤ سلام گل پسرا🌹 سلام خانم گلا🌹 تفاوت های دو تصویر رو پیدا کنید و برامون بفرستید😍🙏 ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯ ✤ ⃟♥️ ⃟⃟ ⃟❀❤️❤️❤️❀ ⃟⃟ ⃟♥️ ⃟✤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸سالروز ازدواج پیامبر اعظم صلی الله علیه وآله و سلم و حضرت خدیجه سلام الله علیها، بر شما عزیزان مبارک‌باد.🌸 (س) ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯
چرا شما را به «ام وهب» تشبیه کردند؟ چه ویژگی داشتید؟ ما کجا و ام وهب کجا! دو ماه بعد از شهادت مصطفی از حزب الله لبنان به دیدن ما آمده بودند، می گفتند: «سخنرانی شما را شبکه های عربی سوریه و لبنان با زیرنویس عربی پخش کردند، شما از ولایت طرفداری کردید.» شاید به خاطر آن موضع گیری من در تشییع مصطفی بوده، مادر وهب هم گفت ما چیزی را که در راه خدا دادیم پس نمی گیریم. یکی از دوستان مصطفی گفت سال1382 که می خواست به سایت نطنز برود –آن موقع هنوز ما تحریم نبودیم- رفتن به آنجا را می سنجیدیم، مصطفی گفت کار که به نتیجه برسد، شک نکن که آمریکا شروع به زدن بچه ها می کند. یعنی مصطفی با علم به اینکه اگر آنجا کار کند و به نتیجه برسد، احتمال ترور وجود دارد، به آنجا رفت. دو، سه سال آخر می دانست که همیشه او را تعقیب می کنند و عاقبت کارش را می دانست ولی آنقدر اهمیت نداشت که به خاطر حفظ جانش، از هدفش کوتاه بیاید. من یک کم به خاطر خطرات مواد رادیواکتیو دلم می لرزید ولی هیچ وقت فکر نمی کردم کسی را که آنجا می رود، بکشند. این طور نبود که ندانسته وارد کاری شود و یک دفعه او را بکشند.  مرگ دست خداست، اگر ترسو بود از کارش بیرون می آمد. شعارش این بود؛ ترسو روزی چند بار می میرد ولی کسی که نمی ترسد مثل همه مردم یک بار می میرد. مصطفی همه این خطرات را می دانست ولی باز جاخالی نداد، این برایم خیلی مهم بود. با وجود همه ترسی که داشتم هیچگاه او را به بیرون آمدن تشویق نکردم. اگر بعد از شهادتش جا خالی نکردم به همین دلیل بود که نترسانده بودمش و همیشه می گفتم بمان. خیلی نامردی بود که پشتش را خالی کنم. الآن هم فکر می کنم که مرگ و زندگی دست خداست و روز مرگ از قبل تعیین شده، آدم ها با اعمال و رفتار خودشان، نوع مرگشان را رقم می زنند. اگر روزی دو، سه بار صدای مصطفی را نمی شنیدم، روزم شب نمی شد. 7:30صبح که زنگ می زدم نطنز، پشت میز کارش بود، قبل از همه پرسنل می رفت و دیرتر از همه می آمد. چه تهران و چه نطنز بود اکثرا زودتر از 11شب خانه نمی آمد. با این وجود و با همه وابستگی که به او داشتم، اصلا دلم نمی خواست بماند و مثل افرادی که جاخالی دادند، باشد! همین! مصطفی را دوست دارم. منبع: مشرق به نقل از روزنامه هگمتانه ۲۹ شهريور ۱۳۹۳ ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯