eitaa logo
مَــن و اِمــام(ع)
1.2هزار دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
585 ویدیو
5 فایل
دلتنگ حرم امامان معصومین هستی؟ به کانال‌شون خوش اومدی💫 #کپی به شرط انجام کار فرهنگی و جهادی انقلابی💚 عرایضِ شما همراهان عزیز🌹👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/3719495736Ca6d78538c7 نظرات، انتقادات، پیشنهادات: @H_cH128
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴🔵 روزه گرفتن فردا فراموش نشه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عـشـــــــــق‌مُحَمّد‌بس‌است‌وآلــــــــــــــِ مُحَمّد...❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عیــــــدتون‌مبـــــــارک😍✨... ان‌شاءالله عیدیمون‌رو از دست خانم حضرت زهرا سلام الله علیها‌بگیریم❤️....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از جــهــادیـّـون ۳۱۳
الفبای‌این‌دفتر‌را‌بامهرِ‌شما‌می‌نویسیم…🤍 تـهیـهٔ لـوازم‌التـحـریر برای دانش آموزانِ کم برخوردار ✏️📒🖇️📚✏️📒🖇️📚✏️📒🖇️📚 ✉️ واریز کمک های نقدی: ۶۲۷۳-۸۱۷۰-۱۰۱۰-۰۶۳۸ گــروه جـهـادی جـهادیـون ۳۱۳ ✏️📒🖇️📚✏️📒🖇️📚✏️📒🖇️📚 🔸 @jahaddion313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸اگر در قطار، ورزشگاه یا مترو یا بی آرتی خون از دماغ کسی می‌آمد از اصلاح‌طلب تا اصولگرا همه بخاطر منافع سیاسی ولیِ دم بودند. 🔹ولی حتی مدفون شدن ۵۰کارگر در زیر آوار معدن ارزش خبری ویژه‌ای ندارد. صدا و سیما هم حتی گزارش زنده نمی‌رود
هدایت شده از کانال کربلا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥ویدیوی تلخی که محمد جواد قاسمی یکی از جانباختگان حادثه معدن طبس منتشر کرده بود. ‌‌‌‌🆔 @karbalaa128
😂 بیگودی های خواهر کاتبی!😐 حدودا ۱۸-۱۹ ساله بودم که حاج آقای مسجدِ محل یه شب خانوما رو جمع کرد و گفت: رزمنده ها لباس ندارن و خلاصه یه سری کارای تدارکاتی رو خواست که ما انجام بدیم! من و چند تا از خواهرا که پزشکی می خوندیم، پیشنهاد دادیم برای جبران نیروی پرستاری بریم بیمارستانای صحرایی🏩 ما چمدونو بستیم و راهی 🚌 جنوب شدیم من تصور درستی از واقیعت جنگ 💣 نداشتم، کسی هم برای من توضیح نداده بود و این باعث شد که یه ساک دخترونه 🛍 ببندم شبیه مسافرت های دیگه و عضو جدانشدنی از خودم رو بذارم تو ساک؛ یعنی بیگودی هام 😶 و چند دست لباس و کرِم دست و کلی وسایل دیگه ... غافل از اینکه جنگ، خشن تر از اینه که به من فرصت بده موهامو تو بیگودی بپیچم 🤭 یا دستمو کرم بزنم... به منطقه جنگی و نزدیک بیمارستان رسیدیم... نمیدونم چطور شد که ساک من و بقیهٔ خواهرا از بالای ماشین افتاد و باز شد و به دلیل باد شدیدی 🌪 که تو منطقه بود، محتویاتش خارج شد و لباسا و بیگودی های من پخش شد تو منطقه 😰 ما مبهوت به لباسامون که با باد 🌬 این ور و اون ور میرفتن نگاه می کردیم؛ برادرا افتادن دنبال لباسا 😱 و ما هم این وسط خجالت زده 😥 برادرا بعد از جمع کردن یه کپه لباس اومدن به سمت ما، دلمون می خواست انکار کنیم😣 اما اونجا جنس مونثی نبود جز ما سه نفر که تو اون بیابون وایساده بودیم 😑 بیگودی هام دست یه برادر دیگه بود و خانما اشاره کردن که اینا بیگودی های خواهر کاتبیه 😂 از اون لحظه که بیگودی ها رو گرفتم، تصمیم گرفتم اونا رو منهدم کنم...❌😤 شب تو کیسه انداختم و پرت کردم پشت بیمارستان صبح یکی از برادرا اومد سمتم با کیسه بیگودی گفت در حال کشیک بودن که این بستهء مشکوک رو پیدا کردن یه کسایی گفتن بیگودی های خواهر کاتبیه 😮 شب که همه خوابیدن، تصمیم گرفتم چال کنم 🕳 پشت بیمارستان صحرایی چند روز بعد یکی از برادرا گفت: ما پشت بیمارستان خواستیم سنگر بسازیم زمین رو کندیم، اینا اومده بالا گفتن اینا بیگودی های خواهر کاتبیه 😐 و من هر جور این بیگودی های لعنتی رو سر به نیست میکردم، دوباره چند روز بعد دست یکی از برادرا می دیدم که داره میاد سمتم🏃‍♂️ خواهر کاتبی🗣 خواهر کاتبی🗣 بیگودی هاتون… 😂😂😂😂😂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا