مـا از قدیم دربِدر فاطمیهایم
پرچم بدست پشت درِ فاطمیهایم
تا روز حشر سینه زنِ مادر حسن
مثل حسین خون جگر فاطمیهایم
✨ #یا_فاطمه_أغیثینی
🏴 #فاطمیه
✍ @Mnasim20
💢خاطراتی ناب از شهدا
✨ #شهیدآرمان_علیوردی🕊
🔹آخرین روز آذر ماه سال ۱۴۰۰ که پیکر مطهر #شهیدعبدالله_پولادوند (دفاع مقدس) تفحص شد، دوستان هم پایهای پیام آن را در گروه فضای مجازی ارسال کردند.
🔸زیر عکس نوشته بود:
[ شهید بسیجی طلبه عبدالله پولادوند ]
🔹آرمان زمانیکه این پیام را در گروه دید، با حسرت زیرش نوشت:
🔸«هم بسیجی هم طلبه هم شهید، عجب توفیقی داشتن خدا رحمتشون کنه »
👌واقعا که عجب توفیقی داشتی رفیق.
🍃خدا رحمتت کند...
🔺به نقل از همحجرهای شهید
✨ #اللهـم_الحقنـی_بالشهداء🕊
✨ #یاد_شهدا_با_ذکر_صلوات🕊
✍ @Mnasim20
💫 #یااباصالح
بدون عشق تو عمری اسیریم
فقیریم و فقیریم و فقیریم
بیایی و الهی سال بعدی
کنار جمکران یلدا بگیریم!
✨ #ادركني_يابقيةالله
✨اللّٰھـُــم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجـْــ
✨ #واجعلنا_من_انصاره_و_اعوانه
✨ #فرج_مولا_صلواتـــــــ
✍ @Mnasim20
ای تو برای روزهای سخت مرا کافی
💫خداوندا . . .
جانم را گاه بهار می شوی
و سبز میداریم
چنان که تولد درختی
دوباره از خستگی زمستان
و گاهی پاییز را
بر شانه هایم وحی میکنی
تا بسوزد تنم به زمستان درد
و من نمیدانم کدامیک
از این معجزه هایت را
عاشقانه باید قاب کنم
در نیایش دستانم...
به بهار سلامتی محتاجم چنان که
چشمه و رود به تازگی
و به زمستان سرد ناگزیرم چنان که
خاک برای رویش دوباره
و این تنها راز کوچکی است از هزار سیارهای که خورشید شده در پیراهنم...
سپاسگذارم از تو...
✨ #الحمدلله_رب_العالمین...
✍ @Mnasim20
✨🌸 #زمانی_کوتاه_با_کلام_الهی🌸✨
وَكَذَٰلِكَ بَعَثْنَاهُمْ لِيَتَسَاءَلُوا بَيْنَهُمْ قَالَ قَائِلٌ مِّنْهُمْ كَمْ لَبِثْتُمْ قَالُوا لَبِثْنَا يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالُوا رَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَا لَبِثْتُمْ فَابْعَثُوا أَحَدَكُم بِوَرِقِكُمْ هَٰذِهِ إِلَى الْمَدِينَةِ فَلْيَنظُرْ أَيُّهَا أَزْكَىٰ طَعَامًا فَلْيَأْتِكُم بِرِزْقٍ مِّنْهُ وَلْيَتَلَطَّفْ وَلَا يُشْعِرَنَّ بِكُمْ أَحَدًا*إِنَّهُمْ إِن يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ يَرْجُمُوكُمْ أَوْ يُعِيدُوكُمْ فِي مِلَّتِهِمْ وَلَن تُفْلِحُوا إِذًا أَبَدًا
اینگونه آنها را (از خواب) برانگیختیم تا از یکدیگر سؤال کنند؛ یکی از آنها گفت: «چه مدّت خوابیدید؟!» گفتند: «یک روز، یا بخشی از یک روز!» (و چون نتوانستند مدّت خوابشان را دقیقاً بدانند) گفتند: «پروردگارتان از مدّت خوابتان آگاهتر است! اکنون یک نفر از خودتان را با این سکّهای که دارید به شهر بفرستید، تا بنگرد کدام یک از آنها غذای پاکیزهتری دارند، و مقداری از آن برای روزی شما بیاورد. امّا باید دقّت کند، و هیچ کس را از وضع شما آگاه نسازد*چرا که اگر آنان از وضع شما آگاه شوند، سنگسارتان میکنند؛ یا شما را به آیین خویش بازمیگردانند؛ و در آن صورت، هرگز روی رستگاری را نخواهید دید!»
💫سوره کهف-آیههای۲۰،۱۹💫
✨🌸 #زمانی_کوتاه_با_کلام_الهی🌸✨
✍ @Mnasim20
👆تایم عاشقی با خدا👆
🌸با توسل به امام زمان(عج)🌸
👌دوازده مرتبه:
#استغفرالله_ربی_و_اتوب_الیه
✍ @Mnasim20
.
┈┉━❧🍃🌺🍃❧━┉┈
💬 #یادآوری_تلنگر📌
🔹حاکم نیشابور برای گردش به بیرون از شهر رفته بود. مردی میان سال در زمین کشاورزی خودش مشغول کار بود .حاکم تا او را دید بی مقدمه به کاخ برگشت و دستور داد کشاورز را به کاخ بیاورند.
🔸روستایی بی نوا با ترس در مقابل تخت حاکم ایستاد. به دستور حاکم لباس گران بهایی بر او پوشاندند.
🔹حاکم گفت بهترین قاطر به همراه افسار و پالان خوب به او بدهید بعد حاکم از تخت پایین آمد و آرام آرام قدم میزد، گفت میتوانی بر سر کارت برگردی ولی همین که دهقان بینوا خواست حرکت کند حاکم کشیدهای محکم پس گردن او نواخت.
🔸همه حیران از آن عطا و بی اطلاع از حکمت این جفا، منتظر توضیح حاکم بودند.
🔹حاکم پرسید: مرا می شناسی؟
🔸بیچاره گفت: شما حاکم نیشابور و تاج سر رعایا و مردم هستید.
🔹حاکم گفت: آیا قبل از این همه مرا میشناختی؟ مرد با درماندگی و سکوت به معنای جواب نه، سرش را پایین انداخت.
🔸حاکم گفت: بخاطر داری بیست سال قبل با هم دوست بودیم و در یک شب بارانی که در رحمت خدا باز بود دوستت گفت خدایا به حق این باران رحمتت مرا حاکم نیشابور کن.
🔹و تو محکم بر گردن او زدی که ای ساده دل! من سالهاست از خدا یک قاطر با پالان برای کار کشاورزیم می خواهم هنوز اجابت نشده آن وقت تو حکومت نیشابور را می خواهی؟
🔸یک باره خاطرات گذشته در ذهن دهقان مرور شد...حاکم گفت: این قاطر و پالانی که می خواستی، این کشیده هم تلافی همان کشیده ای که به من زدی.
🔹فقط می خواستم بدانی که برای خداوند دادن حکومت نیشابور یا قاطر و پالان فرق ندارد. فقط ایمان و اعتقاد من و تو به خداست که فرق دارد....
🔺از خدا بخواه، فقط بخواه و زیاد هم بخواه که خدا بینهایت بخشنده و مهربان است و در بخشیدن بی انتهاست.
💫خدایا . . .
دید من به مسائل و اطرافم
اونقدر کم و کوچیکه که نمی دونم
بهترین و بالاترین خواسته از تو
بین تمام خواسته هایی که دارم چیه؟!
پس تمام خواستههام رو مرور می کنم
اما در نهایت از تو می خوام که
اون چیزی رو که خواست تو برای منه
برام مهیا و فراهم کنی
و لیاقت و توان رویارویی با خواسته هات رو
به من عطا کنی که تو بهترین عطاکننده ای...
✨ #آمین_یا_رب_العالمین...
┅═✿🍃🌺🍃✿═┅
✍ @Mnasim20