eitaa logo
با تو از خود می گویم...
161 دنبال‌کننده
16هزار عکس
625 ویدیو
63 فایل
با هر حسی که دوست داری، بخون و با هر عقیده ای که هستی اگه دوست داشتی بمون! ولی . . . حرمت نگه دار اینجا خونه ی دل منه سرشار از افکار و عقایدم... انتقادات و پیشنهادات از طریق @Nasim20
مشاهده در ایتا
دانلود
قسمت47 یکی از جیپهای نظامی به سمت صفوف اسیران راه افتاد، نزدیکتر که رسید معلوم شد که یک سرگردعراقی همراه با راننده و یک سرباز‌مسلح در آن هستند، جیپ بدون توقف و به آرامی در حالی که سرگرد عراقی سرپا ایستاده و جمعیت اسرا را برانداز میکرد از کنار همه سالن‌ها و صفوف اسرا رد شد، بعد از رسیدن به آخرین سالن برگشت و نزدیک صفهای ما متوقف شد، سرگردعراقی از آن پیاده شد، ملازم کریم به سمت او رفت، آن دو پس از تبادل احترام نظامی، چند دقیقه‌ای با هم صحبت کردند و بعد به اتفاق به سمت ما حرکت کردند، هرچند من از آن فاصله متوجه مضمون صحبتهای آنها نمیشدم ولی با توجه به حرکات آنها و حضور تعداد زیادی کامیون و سرباز مسلح، حدس زدم که قصد دارند ما را به جای دیگری منتقل کنند، وقتی به ما نزدیک شدند سرگرد عراقی در حالی که چوب دستی‌اش را با ضربات پی در پی به بغل ساق پایش میزد به ملازم کریم گفت که همه اسرا را یکجا جمع کنید، منظم کنار هم بنشانید و پس از اینکه به آنها آب دادید آنها را سوار بر کامیون‌ها آماده حرکت کنید. بعد سرگرد به طرف جیپ رفته سوار شد و جیپ به توقفگاه قبلی خود در کنار کامیونها رفت، ملازم کریم یکی از سربازهای نگهبان را فرا خواند، سرباز پیش آمده و پس از ادای احترام منتظر دستور ماند، کریم از او پرسید که دستورات رائد هشام‌ (سرگرد هشام) را شنیده است یا نه؟ وقتی سرباز تأیید کرد، کریم او را فرستاد که اسرای سالن‌های دیگر را هم به محل ما فرا بخواند، سرباز با تکرار احترام نظامی و گفتن نعم سیدی دوان دوان به سمت سالنهای دیگر رفت، هنوز پنج دقیقه از رفتن او نگذشته بود که اولین گروه از اسرای سالن‌های دیگر به سمت ما حرکت کردند، تعدادی از اسرا مجروح یا بیمار و ناتوان بودند و با کمک دیگر اسیران راه میرفتند و چند نفری هم بر دوش همرزمان خود حمل میشدند و سرباز کابل بدست و خبیث عراقی هم دور اسرا میچرخید و با ضربات کابل سعی میکرد به حرکت آنها سرعت بیشتری بدهد... ادامه دارد... حاج حسین اسکندری ✍ @Mnasim20
قسمت 48 هرچند اسرای گروه‌های دیگر هم همین وضعیت را داشتند و به سختی حرکت میکردند اما بالاخره اجتماع مورد نظر رائد هشام تشکیل شد و همه در صفوف منظم نشسته و منتظر سرنوست خود بودند، وقتی همه در جای خود مستقر شدند با اشاره ملازم کریم، تانکر آب به سمت اسرا حرکت کرد و در میانه صفوف اسرا متوقف شد، سربازی که به همراه راننده‌ی تانکر بود بسرعت پیاده شد و از جعبه کنار تانکر بیش از ده عدد سطل پلاستیکی سفید رنگ خارج کرده و با باز کردن شیر آب تانکر آنها را یکی یکی پر از آب کرده و بر زمین گذاشت، ملازم کریم رو به اسرا اعلام کرد که چه کسی عربی میداند؟ چهار نفر بلند شده و گفتند که عرب هستند و میتوانند عربی به فارسی را ترجمه کنند، ملازم کریم آنها را به خروج از صفوف فرا خواند و با کمک دو سرباز دیگر آنها را زیر ضربات کابل گرفتند و آنقدر کابل بر سر و تنشان زدند تا خود از نفس افتادند بعد هم سه نفر از آنان را به صفوف برگرداند و یک نفر را به عنوان مترجم نگه داشت و ابتدا رو به او گفت که برای این کابل خورده که عرب بوده و نباید با عراق و اعراب میجنگیده!! بعد هم از او خواست که تعدادی از اسرای سالم را فرا خوانده و به آنها تفهیم کند که بروند سطلهای آب را بردارند و سریعأ به اسرا آب بدهند مترجم فوری چند اسیر سالم را با اشاره دست از صفوف اسرا خارج کرده و دستور کریم را برایشان ترجمه کرد، اسرای سقا به سمت تانکر آب رفته و هر کدام دو سطل آب را در دست گرفته به سرعت به سمت صفوف اسرا برگشتند، از لیوان خبری نبود اسرا باید به نوبت از کناره سطل آب میخوردند اگر آب خوردن اسیری کمی طولانی میشد ضربه‌ی کابل سرباز عراقی بر سر و تنش فرود می‌آمد، سطل‌ها صف به صف و نفر به نفر بین اسرا میچرخید و هریک از اسیران چند جرعه آب ولرم می‌نوشیدند، هر سطلی که خالی میشد اسیر سقا باید دوان دوان میرفت و دوباره آن را از تانکر آب پر میکرد و برمیگشت، بیشتر اسرا آنقدر تشنه بودند که برای نوشیدن یک جرعه آبِ بیشتر، ضربات کابل را به جان میخریدند... ادامه دارد... حاج حسین اسکندری ✍ @Mnasim20
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💬 💬 💢 رکوردهای ایران در حمله 26 فروردین 🇮🇷 @Mnasim20
💬 💬 💢بازتاب حمله ایران به اسرائیل در رسانه‌های خارجی(اسرائیل زیر آتش) @Mnasim20
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💬 💬 👌‏به یاد حاج‌قاسم عزیز که گفت: ⚜"این جنگ را شاید شما شروع کنید، اما پایان آن را ما ترسیم می‌کنیم." ✨ 🕊 ✨ 🕊   ✨ 🕊 ✍ @Mnasim20
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💬 📌 🔹 چرا جمهوری اسلامی پایگاه نظامی نقب را انتخاب کرده بود؟ 1- جنگنده‌هایی که به سفارت ایران حمله کردند از این پایگاه به پرواز در آمده بودند 2- حاوی جنگده های گران قیمت و با ارزشی بود 3- جنگنده آمریکایی اف35 آنجا بود 4- بیشترین حملات هوایی به غزه از این پایگاه رخ داده بود. 5- برای انتقام از خون شهدای مستشاران ایرانی در سوریه 6- برای انتقام خون مردان، زنان و کودکان بی گناه غزه 🇮🇷 @Mnasim20
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا