💫 #امام_زمانم الا که راز خدایی، خدا کند که بیایی تو نور غیب نمایی، خدا کند که بیایی شب فراق تو جانا خدا کند به سرآید سرآید و تو برآیی، خدا کند که بیایی دمی که بی تو سر آید خدا کند که نیاید الا که هستی مایی، خدا کند که بیایی ✨ #ادركني_يابقيةالله ✨اللّٰھـُــم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجـْــ   ✨ #واجعلنا_من_انصاره_و_اعوانه    ✨ #فرج_مولا_صلواتـــــــ ✍ @Mnasim20

#شهیدسعید_مسافر متولد ۱۳۶۵/۱۰/۱ در تهران عضو سپاه پاسداران که داوطلبانه به سوریه اعزام و در ۱۴ فروردین سال۹۵ در عملیات مستشاری در حلب سوریه به شهادت رسید و پیکر مطهرش طبق وصیتش در کنار مزار #شهیدسجاد_طاهرنیا در گلزار شهدای رشت به خاک سپرده شد. ✍ @Mnasim20

🌸معرفی نامه#شهیدسعید_مسافر🌸 در اولین روز از اولین ماه زمستان سال ۱۳۶۵ در خانواده ای متدین و مذهبی به دنیا آمد. مادرش از سادات بود و پدرش از پاسداران انقلاب که با توجه به شغل پدر در تهران متولد شد. در سال۱۳۷۲ از تهران به گیلان و روستای سادات محله از توابع صومعه سرا نقل مکان کردند و تحصیلش را از همانجا آغاز کرد و سپس در سال ۱۳۷۹ در رشت و محله باهنر ساکن شدند و به ادامه تحصیل پرداخت. هوای شرجی و باران زده گیلان شد محل قد کشیدنش. هنوز نوجوان بود که فعالیت های فرهنگی اش را در مسجد محل شروع کرد. بعد از اخذ دیپلم در سال ۱۳۸۵ به سربازی رفت و چون همیشه دوست داشت لباس سپاه بر تن کند در سال۸۶ به آرزویش رسید. سپاهی شدن برای سعید آغاز پرواز بود. او بعد از گذراندن دوره آموزشی در تیپ میرزاکوچک خان لنگرود مشغول به کار شد و در سال ۱۳۸۷ بعنوان یکی از پاسداران آموزشی نمونه دوره تکاوری شناخته شد. او دوره های متعددی را سپری نمود و سالها در مأموریت های سیستان بلوچستان و مناطق مرزی شمالغرب به نحو احسن ایفای نقش کرد. سال ۱۳۸۸ تحصیلاتش را در رشته حسابداری ادامه داد. حدودا هشت سال از خدمتش در سپاه می گذشت که خبرهای سوریه از راه می رسید و شنیدن ظلم ها بیشتر از هر چیزی سعید را مشتاق سوریه می کرد و باعث شد بارها برای رفتن تلاش کند تا اینکه بنا به نیاز آنجا آموزش‌های دیگری دید تا با اعزام او موافقت گردد و سرانجام در فردای شب خواستگاری اش در بهمن ماه ۱۳۹۳ باشوق وصف ناشدنی به سوریه اعزام گردید. پدر شهید می‌گفت: سعید به شدت ماخوذ به حیا بود، دنبال دیده شدن نبود، اما خدا به خوبی او را دید، به قول قدیمی ها بزرگتر، کوچکتری را خوب درک می کرد، همان احترامی که برای اقوام درجه یک اش قائل بود، به مردم محل و دوستان و آشنایان هم میگذاشت، متانت و وقار سعید نیاز به تعریف و تمجید ندارد. این شهید بزرگوار پس از بازگشت از ماموریت، در ۲۱ فروردین ۱۳۹۴ عقد ساده ای گرفت و در ۸ مرداد ماه همان سال، جشن عروسی را برگزار کرد امّا هیچ کدام از زیبایی های دنیایی نتوانست جلوی اراده اش را بگیرد و در اعزام بعدی در ۱۸ بهمن ماه ۱۳۹۴ وارد خاک سوریه شد. همسر شهید با بیان اینکه 154روز با شهید زندگی کرده می‌گفت: قبل خواستگاری خبر اعزام ایشان برای اولین ماموریت به آقا سعید ابلاغ شده بود و این موضوع را در خواستگاری با من مطرح کردند، به ایشان گفتم بروید ان شاالله خداوند و حضرت زینب(س) پشت و پناهتان باشد و منتظرم تا برگردید. آقا سعید از من بله را گرفتند و فردایش به منطقه اعزام شدند. بعد از ازدواج هم چون سال اول زندگی مشترکمان بود مثل همه زوج ها دوست داشتم در کنار هم باشیم و حسی به من دست داده بود که این بار که برود، دیگر برنمی گردد، که به ایشان گفتم نمی توانم دوریتان را تحمل کنم، گفتند می‌توانی، آیا امروز مثل عاشورا نیست؟ و چادرم را در دست گرفت و گفت به خاطر این چادرت میروم تا این چادر محکمتر بر سرتان بماند و دست بیگانه و ظالم نیفتد تا از سرتان بکشند. موقع رفتن سفارش ایشان به من این بود که، من می روم ولی رسالت زینبی به دوش شماست بانو و من بعد شهادت ایشان سعی برآن داشتم که هیچ گاه بلند گریه نکنم و اگر پیش می آمد جلوی خود را می گرفتم تا آقاسعید از دست من ناراحت نشود. وی نهایتا پس از خلق حماسه های به یاد ماندنی در آن دیار، در ساعات اولیه بامداد ۱۴ فروردین ۹۵ و در سن ۲۹ سالگی در هنگام عملیات مستشاری در اطراف شهر حلب سوریه به همراه تعدادی از رزمندگان حزب الله لبنان به شهادت رسید و پیکر مطهرش طبق وصیتش در کنار مزار شهید سجاد طاهرنیا در گلزار شهدای رشت به خاک سپرده شد. شهید مسافر در تمام امور، همچون کار،ازدواج و در عرصه های فرهنگی، بصیرت و سربازی ولایت را چراغ هدایت خود قرار داده بود و در دوران حیات خود “گروه فرهنگی منهاج” را پایه گذاری کرد و تمام توانش را برای پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی صرف نمود. 🌺یادش گرامی و راهش پر رهرو باد🌺 ✍ @Mnasim20

💬#یادآوری_تلنگر📌 شریان حیاتی رژیم صهیونیستی باید قطع شود! ✍ @Mnasim20

💫 یا صاحب الزمان وقتش رسیده است بیا جهان راتکان بده شــب را بـه یک اشــاره سحرکن اذان بده گـفـتـنـد مـا بــرای تــو آماده نیـســتـیم دلـــداده مـی شـویم بیا یــادمـان بــده ✨ #ادركني_يابقيةالله ✨اللّٰھـُــم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجـْــ   ✨ #واجعلنا_من_انصاره_و_اعوانه    ✨ #فرج_مولا_صلواتـــــــ ✍ @Mnasim20

💫خدایا . . . منو ببخش که در حضور تو به مظلومی ظلم شده و من نتونستم بهش کمک کنم... 🍃 #استغفرالله_ربی_و_اتوب_الیه ✍ @Mnasim20

🌸 #زمانی_کوتاه_با_کلام_الهی🌸 وَلَقَدْ آتَيْنَا إِبْرَاهِيمَ رُشْدَهُ مِن قَبْلُ وَكُنَّا بِهِ عَالِمِينَ*إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ مَا هَٰذِهِ التَّمَاثِيلُ الَّتِي أَنتُمْ لَهَا عَاكِفُونَ*قَالُوا وَجَدْنَا آبَاءَنَا لَهَا عَابِدِينَ*قَالَ لَقَدْ كُنتُمْ أَنتُمْ وَآبَاؤُكُمْ فِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ ما وسیله رشد ابراهیم را از قبل به او دادیم؛ و از (شایستگی) او آگاه بودیم...*آن هنگام که به پدرش (آزر) و قوم او گفت: «این مجسمه‌های بی‌روح چیست که شما همواره آنها را پرستش می‌کنید؟!»*گفتند: «ما پدران خود را دیدیم که آنها را عبادت می‌کنند.»*گفت: «مسلّماً هم شما و هم پدرانتان، در گمراهی آشکاری بوده‌اید!» 💫سوره انبیاء-آیه‌‌‌های۵۴،۵۳،۵۲،۵۱💫 🌸 #زمانی_کوتاه_با_کلام_الهی🌸 ✍ @Mnasim20