eitaa logo
مدافعان حـــرم
916 دنبال‌کننده
17.5هزار عکس
10.7هزار ویدیو
229 فایل
🌱بسم رب الشهدا و الصدیقین🕊 زنده کردن یاد و خاطره ی شهدا کمتر از شهادت نیست 🥀 "مقام معظم رهبری " ناشناس https://harfeto.timefriend.net/16840085351512 اطلاعات👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/1883046322C1568ca0f84 900_____________🛬_1k
مشاهده در ایتا
دانلود
enc_16710812647091846972580.mp3
3.15M
صدام‌کن‌دوباره‌منو..💔
enc_16396956803399862439989.mp3
3.17M
شب‌جُمعه‌‌هابااشک‌دلم‌سَبُک‌میشه..💔
''بسم‌‌‌الله'' شروع روزمان با قرآن کریم🌼✨ صفحه ۲ و ۳ قرآن کریم 🔗📖 هدیه به روح والای شهید قاسم سلیمانی 💌🗓 ‹.🤍🫀.› . ⋅ ─ ─ ─ ─ ⋅ ❀ ⋅ ─ ─ ─ ─ ⋅ https://eitaa.com/Modafeane_Haraam ⋅ ─ ─ ─ ─ ⋅ ❀ ⋅ ─ ─ ─ ─ ⋅
نمازهامون‌اگه‌نماز‌بود، از‌شکسته‌شدنش‌تو‌سفر‌خوشحال‌نمی‌شدیم!' سپھبدشھیـدحاج‌قاسم‌سلیمانی
باید مراقب قلب ها باشیم؛ آنها خیلی زود غبار می‌گیرند ... راه دل، چشم است آنها را که پوشاندی، قلبت باز خواهد شد و نظاره‌گر وجه الله خواهی بود... 🌸✨
••🕊💚•• میدونین چرا هر جا میخوان از امام زمان(عج) حرف بزنن عکس گل نرگس میذارن؟!🌱 چون اسم مادرشون نرگس بوده؟!🤔 + چون گل نرگس زمستون درمیاد. وقتی که خاک مُرده به نظر میاد، درخت ها بی برگ شدن، سرما دنیا رو گرفته و دیگه کمتر کسی امید داره به بهار اون وقته که گل نرگس میاد...!!🙃✨💚 آقای‌گل‌های‌نرگس:)💌
‌🖇 🌱 حضرت‌امام‌محمدباقرعلیه‌السلام: به‌خداسوگند‌کہ‌او‌؛ مضطرِحقیقی‌است کہ‌درڪتاب‌خدا آمده‌است‌ومی‌فرماید: «اَمَّـن‌یجیب‌المضطراذا دعاه‌ویڪشف‌الســوء» 💛 ‌
•🔗🌪• تارمق‌درتن‌ماهست... بیا حال‌مابےتوتباهست ... بیا💔 🌱
-🖤 خدایا ما رو بخشش که تَقوامون با یه تَق، وا میره..
لذت عشق به همین حس بلاتکلیفی است ... لطف تو شامل حالم بشود یا نشود💔 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
مدافعان حـــرم
گوشی را که روشن کردم، پیش از آمدن هر پیامی، شماره عدنان را در لیست مزاحم قرار دادم تا دیگر نتواند آز
بسم رب الشهدا و الصدیقین تماسش که تمام شد، از خطوط پیشانی عمو پیدا بود نتوانسته مجابش کند که همانجا پای تلفن نشست و زیر لب ناله زد : »میترسم دیگه نتونه برگرده!« وقتی قلب عمو اینطورمیترسید، دل عاشق من حق داشت پَرپَر بزند که گوشی را برداشتم و دور از چشم همه به حیاط رفتم تا با حیدر تماس بگیرم. نگاهم در تاریکی حیاط که تنها نور چراغ ایوان روشنش میکرد، پرسه میزد و انگار لابلای این درختان دنبال خاطراتش میگشتم تا صدایش را شنیدم :»جانم؟« و من نگران همین جانش بودم که بغضم شکست : »حیدر کجایی؟ مگه نگفتی صبح برمیگردی؟« نفس بلندی کشید و مأیوسانه پاسخ داد : »شرمندم عزیزم!بدقولی کردم، اما باید فاطمه رو پیدا کنم.« و من صدای پای داعش را در نزدیکی آمرلی و حوالی تلعفر میشنیدم که با گریه التماسش کردم : »حیدر تو رو خدا برگرد!« فشار پیدا نکردن فاطمه و تنهایی ما، طاقتش را تمام کرده بود و دیگر تاب گریه من را نداشت که با خشمی عاشقانه تشر زد : »گریه نکن نرجس! من نمیدونم فاطمه و شوهرش با سه تا بچه کوچیک کجا آواره شدن، چجوری برگردم؟« و همین نهیب عاشقانه، شیشه شکیباییام را شکست که با بیقراری شکایت کردم : »داعش داره میاد سمت آمرلی! میترسم تا میای من زنده نباشم!« از سکوت سنگینش نفهمیدم نفسش بنده آمده و بیخبر از تپشهای قلب عاشقش، دنیا را روی سرش خراب کردم : »اگه من اسیر داعشیها بشم خودمو میکشم حیدر!« به نظرم جان به لبش رسیده بود که حرفی نمیزد و تنها نبض نفسهایش را میشنیدم.
هجوم گریه گلوی خودم را هم بسته بود و دیگر ضجه میزدم تا صدایم را بشنود : »حیدر تا آمرلی نیفتاده دست داعش برگرد! دلم میخواد یه بار دیگه ببینمت!« قلبم ناله میزد تا از تهدید عدنان هم بگویم و دلم نمی آمد بیش از این زجرش بدهم که غرش وحشتناکی گوشم را کر کرد. در تاریکی و تنهایی نیمه شب حیاط، حیران مانده و نمیخواستم باور کنم این صدای انفجار بوده که وحشتزده حیدر را صدا میکردم، اما ارتباط قطع شده و دیگر هیچ صدایی نمی آمد. عباس و عمو با هم از پله های ایوان پایین دویدند و زن عمو روی ایوان خشکش زده بود. زبانم به لکنت افتاده و فقط نام حیدر را تکرار میکردم. عباس گوشی را از دستم گرفت تا دوباره با حیدر تماس بگیرد و ظاهراً باید پیش از عروسی، رخت عزای دامادم را میپوشیدم که دیگر تلفن را جواب نداد. جریان خون به سختی در بدنم حرکت میکرد، از دیشب قطرهای آب از گلویم پایین نرفته و حالا توانی به تنم نمانده بود که نقش زمین شدم. درست همانجایی که دیشب پاهای حیدر سست شد و زانو زد، روی زمین افتادم و رؤیای روی ماهش هر لحظه مقابل چشمانم جان می-گرفت. بین هوش و بیهوشی بودم و از سر و صدای اطرافیانم تنها هیاهویی مبهم میشنیدم تا لحظه ای که نور خورشید به پلک هایم تابید و بیدارم کرد.
ن وَالْقَلَمِ وَ مَا يَسْطُرُونَ فراموش نخواهیم کرد فداکاری‌های خبرنگاران را در راه آگاهی و اطلاع رسانی روحشان شاد
چه خوش باشد که بعد از روزگاری به امیدی رسد امیدواری..
چه افتخاری بالاتر از این که رئیس جمهور هیچکدام از کشورهای جهان، نتوانستند مثل حسن روحانی بدون داشتن مدرک زبان در انگلیس دکترا بگیرند.
بمناسبت روزخبرنگار از یکسو در روزنامه هایشان، عکس کسانی را منتشر میکنند که(با اعلام رسمی ق.ق)متهم به همکاری با دشمن هستند و ازسوی دیگر سفیر انگلیس بنحوی برایشان مدیحه سرایی میکند؛ وقتی بموقع ومناسب اطلاع رسانی نمیشود، بایدهم شاهد تطهیر متهمین ومظلوم نمایی‌شان(باعنوان خبرنگار)بود!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نه ! نه ! اشتباه نکنید اینجا باغ وحش نیست اینا هم حیوانات باغ وحش نیستند اینجا یک جشنواره در تورنتو کاناداست که کانادایی ها دارن خود واقعی شون رو به رخ همه میکشن ... اون اتو کشیده های لاکچری فقط جلوی دوربین سریالا و فیلماست....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲 هر کسی به فکر به خطر انداختن خاک ایران باشد با خاک یکسان میشود