💦⛈💦⛈💦⛈
#قسمت_بیست_نهم
♥️ #عشق_پایدار ♥️
امروز خواب افتادم,هل هلمی یه لقمه که مامان برام گرفته بود خوردم وحرکت کردم دیرتراز همیشه به خیاط خانه رسیدم,جلوی در خیاطی,مستانه عصبانی قدم میزد,رفتم جلو گفتم یاپیغمبر!!!چی شده؟!
مستانه:چرا اینقدر دیرکردی؟چه وقت اومدنه خااااانوم؟!
من باخنده:چی شده؟؟جا زهرا خانم راگرفتی؟!
مستانه:از دست تو واون پسره ی عجول..
من:پسره ی عجول؟!!!
مستانه:ب ب ب بله,آقا مثل اینکه مهرتو گلوگیرش شده,میخواد دراسرع وقت ببینتت.
کلی سرخ وسفید شدم وگفتم:مستانه,من نمیتونم,نمیام,میترسم,بابام مامانم و..
مستانه:میای,خوبم میای,پسره راه نداشت دیشب کل خونه های کرمان رابگرده تاپیدات کنه والاااا
میخواد یه صحبت کوتاه کنه ونظرت رابدونه ,منم باهات میام دیگه...
مستانه نگذاشت برم داخل خیاط خونه,دستم را گرفت وبه زور من را کشان کشان دنبال,خودش برد ویک راست رفتیم یه کافه درهمون نزدیکیا,دیدم ببببله آقا محمود منتظر نشسته....
کل بدنم میلرزید,رنگ میدادم ورنگ میگرفتم.
آقا محمود بی توجه به حال نزارم با پررویی تمام گفت:هیچ کس بهت گفته وقتی خجالت میکشی ,خوشگل ترمیشی؟؟!
وای خدای من قلبم داشت از دهنم میزد بیرون.اخه منی که در کل عمرم بایه نامحرم اینجور رودر رو حرف نزده بودم الان فکر میکردم بزرگترین جنایت قرن را انجام میدم,اما ازایوان روی میز,کمی اب خوردم,مسلط برخود وباسری,پایین به حرفهاشون گوش میکردم.
آقامحمود بعداز معرفی خودش وآبا واجدادش ووضعیت زندگیشان ,ازم خواست به پیشنهاد ازدواجش فکرکنم.
خداییش ازنظرمن جوان خوب,مودب,تحصیلکرده وزیبایی بود اما از عکس العمل پدرومادرم میترسیدم.
یک دفعه یاد خاله وپسراش,افتادم
خدای من جلال راکجای دلم بزارم...اون اگه بفهمه که درجا خفه ام میکنه
من لام تاکام حرف نزدم,فقط شنونده بودم واقا محمود بود که نطقش گل کرده بود وهرچه بیشتر,حرف میزد,من بیشتر محو باطن ساده وبی تکلفش میشدم ,باطنی که برخلاف ظاهر اتوکشیده وفرنگیش,مملواز صداقت ویکرنگی بود.بللاخره بعداز ساعتی با نارضایتی,قلبی اش اجازه داد تا مرخص بشم
قرارشد هرچه زودتر با خانوادم صحبت کنم وخبرش رابه مستانه بدهم.
ازکافه زدم بیرون,حالم خوش نبودکه به خیاط خانه بروم.مستقیم رفتم خونه,
مادرم از برگشتن بی موقع ورنگ برافروخته ام زد توسرش وگفت:خدامرگم بده طوریت شده؟
گفتم :نه مادر اتفاقی نیافتاده بزار یه اب به سروصورتم بزنم ,برات تعریف میکنم
اومدم تواتاق,مادر منتظر نشسته بود وبی صبرانه گفت حالا بگو ببینم چی شده؟
با من ومن وکلی خجالت وسرخ وسفید شدن برا مادرم گفتم.
مادرم با طمأنیه گفت:این اتفاقی هست که یه روز برا هر دختری میافته,ان شاالله خیره,هرچی خداصلاح بداند
فقط فعلا به خاله ات نگو که شربه پا میشه...
بزارظهرپدرت اومد به بابات بگو,نظر من,نظر باباته...
دل توی دلم نبود ,درسته با بابا راحت بودم اما بازم روم نمیشد....
ادامه دارد....
#براساس واقعیت
نویسنده :ط_حسینی
#کپی_فقط_با_لینک_زیر_و_نام_نویسنده_مورد_رضایت_است.
🆔 @Modafeane_harame_velayat
🚨کپی از رمان و حذف لینک کانال مدافعان حرم ولایت پیگرد الهی در بر دارد.⚠️
💦⛈💦⛈💦⛈
#قسمت_سی_ام
♥️ #عشق_پایدار ♥️
برای امدن بابا لحظه شماری میکردم, بعضی وقتا از, حس عشقی پنهان سرشار میشدم وگاهی نگرانی نهفته ای به دلم چنگ میزد..
بالاخره بابا آمد,نهار ابگوشت داشتیم که درآرامشی کذایی صرف شد,بعد ازنهار,بااشاره ی مادرم مشغول جمع کردن سفره شدم,ازپچ پچ های مادرفهمیدم ,داره خبرها رامیرسونه,گوشه ی لب بابا بالا پرید وچشاش برق زد,احساس کردم اوضاع بروفق مراد است. اخه این نهایت ارزوی یک پدر, است که خوشبختی وسروسامان گرفتن تنها فرزندش را ببیند, آن هم درآن دوره, پسری تحصیل کرده ودرسخوانده ودکتر... عنوانی دهن پرکن وبسیار سنگین وبا افتخار بود..
پدرم درحالیکه که انگار محو افکار مختلف بود صدایم کرد
وگفت:دخترم, مادرت یه چیزایی میگه, تواین جوان راازکجا میشناسی؟اون تورا از کجا میشناسه؟
گفتم:نمیشناسم ,پسردایی دوستم ,مستانه است.دیروز من را با مستانه دیده...
بابا:حتما از خانواده ی اعیونی هستند که فرهنگ رفته هست,اوضاع زندگی مارامیدونن؟؟میدونن که تحصیلکرده خانواده ما تویی انهم فقط تا, یه مقطع خاص؟
پدرومادرش,اصل ونسبش کین؟؟
گفتم ,من که نمیشناسم ,ولی اونجوری که میگفتند, اسم باباش یوسف میرزا ست الان خارج ازکشوره,مادرش تهرانه,اینجا هم اومده به اقوامش وپدربزرگش که فکر کنم, اسمش باقر خان......
یک دفعه پدرم که باهرحرف من سرخ شده بود,نعره ای زد که تابه حال نشنیده بودم وگفت:بس کن دیگه نمیخوام بشنوم ,ساکت شوو
وای خدای من, مگه من چی گفتم؟چه بی احترامی کردم, چرا اینجوری, شد؟بابا که از چند لحظه قبل کلی ذوق زده شده یود چرا یکهو اینجور داد وهوار سرم کرد, اخه این اولین بار بود که بابام اینجور برخورد میکرد, نا خوداگاه
گریه ام بلند شد نگاه به مادرکردم ,حالش بدتر از بابا بود ,رفتم کنارش تااومدم حرفی بزنم ,سیلی مادر به گونه ام خورد...
مامان چی,شده؟؟!!
مگه من چکارکردم؟؟
بابام دادزد:دیگه حق نداری ازخونه بیرون بری,خیاط خونه هم مرد میفهمی مررررد
درک نمیکردم اینهمه خشونت ونامهربانی برای چیه؟؟اینها که از وقتی فهمیدن گل وبلبل بودن حالا چرا یکدفعه اینجوری شد؟
رفتم اون یکی اتاق,درک نمیکردم که چه کارخلافی کردم که مستوجب سیلی مادری,شدم که نازکتر ازگل بهم نمیگفت وحکم زندان رااز پدر گرفتم؟؟؟
خاله کبری همراه دخترش فاطمه از سرصدا خودشون رابه اتاق ما رسونده بودند وسیرتاپیاز ماجرا رافهمیدن....
ادامه دارد...
#براساس واقعیت
نویسنده :ط_حسینی
#کپی_فقط_با_لینک_زیر_و_نام_نویسنده_مورد_رضایت_است.
🆔 @Modafeane_harame_velayat
🚨کپی از رمان و حذف لینک کانال مدافعان حرم ولایت پیگرد الهی در بر دارد.⚠️
May 11
13.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦️ تحلیلگر "فرانس 24": سوریه خط مقدم دفاع از ایران در برابر اسرائیل است!!
🔹 «خالد الغرابلی» تحلیلگر شبکه "فرانس 24":
🔹 "ایران قادر به انتقال سامانه "15 خرداد" به سوریه است؛ سامانهای که جنگنده، بالگرد، پهپاد و موشک را رهگیری و همزمان به شش هدف شلیک میکند، جنگنده اف35 آمریکایی که به شبح معروف است توسط این سامانه رهگیری میشود!"
🆔@Modafeane_harame_velayat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺گلی که یک ورقش آبروی نه چمن است ❤️
🌺نگین خاتم سلطان دین ابولحسن است ❤️
صلی الله علیک یا علی ابن موسی الرضا ع
🆔@Modafeane_harame_velayat
فرار عامل آشوبهای سیستان و بلوچستان
🔹«عبدالغفار نقشبندی» پس از صدور حکم دستگیری و از بیم افشا شدن ارتباطش با سرویسهای جاسوسی، پس از مدتی زندگی مخفیانه، به یکی از کشورهای همسایه منتقل شده است.
🔹نقشبندی مدتهاست نقش سرباز پیاده سرویسهای جاسوسی را در این استان ایفا میکرد و نقش مهمی در برهم زدن امنیت سیستان و بلوچستان و ایجاد آشوبهای اخیر داشت.
🔹مشارکت در ترور مولوی جنگیزهی یکی از منادیان وحدت در استان نیز از سوابق نقشبندی است که ارتباط او را با شبکههای معاند بهتر نمایان میکند.
خبرگزاری تسنیم
🆔@Modafeane_harame_velayat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چهار راهکار پیامبر برای حفظ خانواده در آخرالزمان
@Modafeane_harame_velayat
15.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یه کیک جذاب بدون فر، ❤️
─━━━━⊱👩🍳⊰━━━
@Modafeane_harame_velayat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#آموزش_درست_کردن_گل_باگوجه_فرنگی برای تزیین غذا
─━━━━⊱👩🍳⊰━━
@Modafeane_harame_velayat
🔻 سیاه دانه جلوی هر بیماری را میگیرد جز مرگ
🌕سیاه دانه از نظر طبی گرم و خشک است
🌕زنان حامله نباید آن را مصرف کنند، زیرا ممکن است باعث سقط جنین شود.
🌕ادرار آور است و یبوست را از بین میبرد.
🌕سیاه دانه شکم درد را رفع میکند.
🌕تهوع را بر طرف میکند.
🌕تمیز کننده خون است.
🌕برای درمان بواسیر، سیاه دانه را بسوزانید و سوخته اش را بخورید.
🌕بوییدن سیاه دانه برای از بین بردن سردرد مفید است
🍎@Modafeane_harame_velayat
🔸یکی از مهم ترین علل افسردگی ایرانی ها تغذیه ناسالم به خصوص غذاهای حاوی نمک است.
🔸مصرف خرما و آناناس با دفع نمک از بدن افسردگی را درمان می کند.
🍎@Modafeane_harame_velayat