۴- شهید محمد حسین خفانی
شهید محمد حسین خفانی متولد ۱۳۶۰ از شهر اهواز، در پی هتک حرمت حرم امیرالمومنین(ع) توسط اشغالگران آمریکایی در سال ۱۳۸۳، خود را به جمع مدافعان حرم از شیعیان عراق می رساند و پس از یک نبرد حماسی و ماندگار به شهادت می رسد و پیکر مطهرش در قطعه شهدای قبرستان وادی السلام مدفون می گردد.
مادر بزرگوار این شهید می گوید:
زمانی که پسرم به دنیا آمد، شش روز بیشتر نداشت که پدرش به رحمت خدا رفت و من او را با زحمت فراوان، اما با نشاندن مهر و عشق اهل بیت(ع) درک جانش بزرگ کردم.
پسرم ارادت فراوانی به ائمه اطهار داشت و همیشه در گرما و سرما، در مراسم عزاداری اهل بیت(ع) پابرهنه حاضر می شد و خالصانه به اهل بیت خدمت می کرد.
۲۲ سالش که شد دختری از اقوام را برای او انتخاب و عقدشان کردیم.
دو ماه قبل از اینکه برای دفاع از حرم برود، یک روز از خواب که بیدار شد، حال عجیبی داشت و گفت: «مادر! من خواب حضرت علی(ع) را دیدم که شمشیر به دست بود و از یک پلکانی بالا می رفت که هر وقت شمشیر را بلند می کرد، دهتا تن از مردان می افتادند زمین و به من می گفت: "محمد بیا بالا و نترس" و من هم همینطور از پله ها بالا می رفتم و این پله ها به قدری بالا می رفت که به عرش رسیده بود»
این خواب او را بسیار منقلب کرده بود. من هم گفتم خواب خوبی است انشاالله که خیر است.
یک روز محمد به قصد خرمشهر از من خداحافظی کرد و رفت و بعد از چند روز به من تلفن زد و گفت: «مادر! من در شهر نجف هستم و در گروه مدافعان حرم ثبت نام کرده ام و قصد دارم با دشمنان متجاوز آمریکایی بجنگم. شهادت حق است و بزرگترین آرزوی زندگی من شهادت در راه اسلام است و اگر اینجا به شهادت رسیدم، در نجف مرا به خاک بسپارید»
وقتی این صحبت ها را شنیدم خواستم او را منصرف کنم؛ ولی او گفت: «حضرت علی با این همه عظمت، شما به من می گویی که اینجا نجنگم؟! من دوست دارم که مدافع حرم امیرالمومنین(ع)باشم» و من دیگر حرفی برای گفتن نداشتم.
مدتی بعد همرزمانش از عراق با من تماس گرفتند و خبر شهادت پسرم را دادند و من تازه تعبیر خواب او را فهمیدم که حضرت علی(ع) خواسته که در رکاب او بجنگد و شهید شود.
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْبحق حضࢪٺزینبڪبرۍسلاماللهعلیها
╲\ ╭``┓
╭``🥀╯
┗`╯ \╲
🆔https://eitaa.com/joinchat/2274230632C8382139615
أللَّھُـمَ؏َـجِّـلْلِوَلیِڪْألْـفَـرَج
🕊💐🕊💐🕊💐🕊
طرح نیابت شهداء در پیاده روی اربعین و زیارت حضرت اباعبدالله(ع)
بسیار با اهمیت و پر برکت است این سفر به طوری که از جهات مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، وحدت اسلامی، اعتقادی و فردی، می توان به آن پرداخت و از فیوضات آن بهره مند شد.
این شهدا بودند که مسیر کربلا را برای ما باز کردند، در حالی که بسیاری از آن ها آرزوی زیارت حرم امام حسین(ع) را داشتند و غالبا توفیق آن را پیدا نکردند. و همین شهداء حریم و حرم بودند که با نثار جان خود نگذاشتند حرامی ها بار دیگر راه را ببندند که ما امروز بتوانیم با امنیت و آرامش این مسیر زینبی را طی نمائیم. لذا ما تعهد اخلاقی داریم تا شهدا را در این مسیر زینبی و در زیارت اباعبدالله(ع) یاد کنیم و اعلام داریم که قدردان ایثار و جانفشانی شهدا و خانواده های آنان هستیم.
التماس دعا از تمامی سرورانی که راهی سفر اربعین هستید و قدر بدونید این فرصت طلایی را چون شما انتخاب شدید😭😭
پس دعای همگی ان شاءالله
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْبحق حضࢪٺزینبڪبرۍسلاماللهعلیها
╲\ ╭``┓
╭``🥀╯
┗`╯ \╲
🆔https://eitaa.com/joinchat/2274230632C8382139615
أللَّھُـمَ؏َـجِّـلْلِوَلیِڪْألْـفَـرَج
🕊💐🕊💐🕊💐🕊
این تحلیل برای فرهیختگان است
⭕️ چند گام تا قله🏔
🔻 از روزی که رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با فرماندهان سپاه از نزدیک شدن به قلهها سخن گفتند برخیها در رسانهها و فضای مجازی تردیدهایی رادر این زمینه مطرح وتحلیل میکنند.این درحالی است که اگرکسی با سیاق رهبر معظم انقلاب آشنایی داشته باشد و نشانگان نزدیکی به قله را دریابداین سخن را اعتراف به واقعیت امروز ایران خواهد یافت.
رهبرفرزانه انقلاب حدود ۱۱ سال پیش در سال ١٣٩١ فرمودند "ما داریم به دامنه در دامنه حرکت میکنیم ما هنوز به قله نرسیدهایم با آن فاصله داریم آن روز که ملت ایران به قله برسد دشمنیها تمام خواهد شد" اکنون با فهم منطق تحولات دهه گذشته و ارائه نشانگان این نزدیکی میتوان اهمیت و درستی این جمله آغازین را باز تاکید کرد؛ اما پیش از ارائه چند نشانه حیف است این نکته را که عمیق عمق بیشتری به دید ما خواهد داد، متذکر نشویم و آن، این است که بدانیم چه راه سختی را آمدهایم و در رویارویی مستمر و عمیقی که میان ایران و دشمنان در جریان بوده است آنها ایران را چگونه میخواستند و تلاش میکردند از رسیدن به آنچه چیزهایی و به کجاها و چه مولفههای قدرتی باز دارند ولی ما امروز در چه وضعیتی هستیم؟
🔻آنها میخواستند از هستهای شدن کشور ممانعت کنند، اما ایران اسلامی بدون توقف از مسیر متفاوت از مسیر معمولی به این دانش تعیین کننده دست یافت.اکنون ایران یک قدرت هستهای نوآور است که جهان نیز با این حقیقت کنار آمده است دومین گام رسیدن به قله را زمانی میتوان درک کرد که به برنامه منطقه ای ایران نگاه کنیم. شهادت سردار سپهبد سلیمانی از دید غربی ها باید کمر این برنامه را میشکست اما اکنون خود معترفند که کلید تحولات و توازن قدرت در منطقه مهم غرب آسیا که میخواستند نقشه آن را تغییر بدهند و خاورمیانه جدیدی را به وجود آورند اکنون در دستان ایران است، برنامه دفاعی ایران به ویژه برنامه موشکی و پهپادی میزانی از بازدارندگی برای کشور ایجاد کرده است که کسانی جسارت نگاه چپ به آن را ندارند و قدرت ایستادگی ملت ایران گام دیگری برای رسیدن به قله است که آنها میخواستند با تحریمهای گسترده علیه ایران آن را بشکنند و نتوانستند البته باید مهمترین گام به سوی قله را هم برداشت و آن آوردن آثار و دستاوردهای این نزدیک شدن به قله به صورت محسوس سر سفره همه مردم است ان شاءالله
http://eitaa.com/joinchat/2779840717C9639a56865
مدافعان حرم ولایت
#زن_زندگی_آزادی قسمت: ششم🎬: سحر زمانی به خود آمد که متوجه شد مرکز دایره ای شده که جوانانی مدهوش که
#زن_زندگی_آزادی
قسمت هفتم🎬:
ناگهان دو مرد از دوطرفش او را گرفتند و ماشین سفید رنگی که دنده عقب می آمد، جلوی پایشان ایستاد و در چشم بهم زدنی درب عقب باز شد و سحر بدون انکه بخواهد پرت شد داخل ماشین و همان مردی که دستش را وسط جمعیت چسپیده بود کنارش نشست و رو به راننده گفت: سیا بزن بریم که الاناست بریزن سرمون...
مردی که کنار راننده نشسته بود خنده زشتی سر داد و رو به سحر و مرد کناری اش گفت: آذه سیا برو که دور دور ماست و یه عروس دریایی صید کردیم
سحر که متوجه موقعیت خطیرش شده بود شروع کرد به جیغ زدن و همراه با فریاد کشیدن میگفت: کثافتای آشغال، چی فکر کردین؟! برین دنیال یه آشغال مثل خودتون...
با این حرف سحر، انگار جمع پیش رو بامزه ترین جوک عمرشان را شنیده بودند، بلند خندیدند و مرد کنار سحر گفت: ببینم اگر تو مثل ما نیستی چرا اون وسط معرکه گرفته بودی و بازار گرمی می کردی و کشف حجاب کردی و تازه همچی شال بدبخت را لگد مال میکردی و شعار میدادی دهن ما را آب انداختی؟
سحر که تازه متوجه اشتباه مهلکش شده بودم، اوفی کرد و گفت: من چکار کنم که درک شما و امثالتان اینقدر پایین هست.
همون مرد کناریش خنده ریزی کرد و گفت: لازم نیست کاری کنید، فعلا حرف نزن و همراه ما بیا...
سحر تمام تنش داغ شد، گذشته و حال و اینده اش در شرف نابودی بود....
وای قولی که به جولیا داده بود مدام تو گوشش زنگ می خورد، من همیشه پاک میمونم و اجازه نمی دم به من تعرضی بشه
چون شرط جولیا برای بردن سحر به خارج کشور همین بود.... تو باید دست نخورده باقی بمونی....
ادامه دارد...
📝 به قلم : ط_حسینی
#کپی_فقط_با_لینک_زیر_و_نام_نویسنده_مورد_رضایت_است.
🆔 @Modafeane_harame_velayat
کپی از رمان و حذف لینک کانال مدافعان حرم ولایت پیگرد الهی در بر دارد.⚠️
#زن_زندگی_آزادی
قسمت هشتم:
سحر در یک آن تصمیم خودش را گرفت و شروع کرد به جیغ کشیدن: کمکککک، تو رو خدا به من کمک کنید، این آشغالا منودزدیدن و همزمان با گفتن این جملات به شبشه های ماشین می کوبید و عجیب اینکه افراد بیرون ماشین که متوجه حال و روز سحر نه تنها کمکی نمی کردند بلکه انگار که میترسیدند، با سرعت از ماشین فاصله می گرفتند.
خیابان مملو از ماشین های رنگ و وارنگ بود و همین باعث میشد که سرعت ماشین حامل سحر پایین بیاید
پسری که کنار سحر نشسته بود، خودش را به سحر چسپانید و همانطور که با دستش مچ دست سحر را محکم فشار میداد گفت: خفه شو احمق، میبینی که هیچ کس بهت توجه نمی کنه، بایددد پای حرفی که زدی بایستی، مگه شعار زن زندگی آزادی سر ندادی؟! مگه روسری از سرت درنیتوردی و اونو لگد مال نکردی؟! مگه آغوشت را به روی من و امثال من باز نکردی؟! خوب ما داریم تحویلت میگیریم، اون آزادی هم داری، پس مرگت چیه که برای من اینجور ادا درمیاری هااا
سحر که انگار بغض تمام دنیا را روی دلش ریخته باشند، مثل بچه های مادر مرده شروع به گریه کرد و با مشت های گره کرده اش به شیشه ماشین میزد.
یک دفعه انگار نور امیدی توی دلش روشن شده بود، درست میدید، با چشمهایی که پرده ای از اشک اونو پوشانده بود، چراغ های چشمک زن ماشین پلیس را میدید و انگار جانی دوباره گرفته بود.
مرد کنار سحر رو به راننده گفت: هومن جون بکن، بزن تو فرعی..
راننده با عصبانیت برگشت عقب و گفت: لامصب تو یه فرعی نشون بده تا من بزنم فرعی و بعد بلند تر فریاد زد این کلاغ بد صدا را بنداز بیرون تا نگرفتنمون و با این حرف درب ماشین باز شد و سحر با یک تیپا به بیرون پرت شد و بین دو ماشین در حال حرکت افتاد..
ادامه دارد..
📝 به قلم : ط_حسینی
#کپی_فقط_با_لینک_زیر_و_نام_نویسنده_مورد_رضایت_است.
🆔 @Modafeane_harame_velayat
کپی از رمان و حذف لینک کانال مدافعان حرم ولایت پیگرد الهی در بر دارد.⚠️
#زن_زندگی_آزادی
قسمت نهم:
دردی شدید در پای چپ سحر پیچید و چشمان پر از اشکش را باز کرد و وقتی خودش را ولو وسط، خیابان دید، لبخند تلخی زد و گفت: خدا را شکر، واقعا آزادی چیه، توی بند اون پسرا باشم یا اینجا وسط خیابون؟!
در همین حین صدای بوق ماشین های اطراف او را به خود آورد، دستش را به زمین چسپاند و می خواست بلند شود که درد پایش شدید تر شد و در همین حین ماشین پلیس جلوی پایش ترمز کرد و زنی که مشخص بود از نیروهای انتظامی است از ماشین پیاده شد، سحر با دیدن پلیس نفسش را در سینه حبس کرد و آرام زیر لب گفت: یا خدا از دست اون اوباش نجات پیدا کردم و حالا گیر پلیس افتادم.
خانم پلیس به طرف سحر آمد و همانطور که لبخند میزد، دستش را به طرف سحر دراز کرد و گفت: بزار کمکت کنم، انگار آسیب دیدی
سحر لبخندی زد و گفت: نه نه، ممنون... یه زمین خوردگی ساده است، الان میرم از اینجا...
خانم پلیس سری تکان داد و گفت: نه ما در خدمتیم، ظاهرتان هم نشون میده که توی این زمین خوردن ساده، روسری سرتون هم محو شده...
سحر که تازه یاد وضع پوشش افتاده بود دستی به روی سرش کشید و همانطور که می خواست وانمود کند تازه متوجه نبود روسریش شده، گفت: اوه راست میگین، راستش... راستش یکی از همین اراذل داخل خیابان دست انداخت و شال روی سرم را کشید و اصلا نفهمیدم کجا افتاد
خانم پلیس همانطور که کمک میکرد سحر حرکت کند گفت: اشکال نداره، پس برای طرح شکایت از اون اراذل با ما بیاین کلانتری..
سحر که احساس خطر می کرد گفت: نه، من شکایتی ندارم، آخه اون هر کی بوده رفته دیگه نیست که...
خانم پلیس با لحنی محکم تر گفت: سوار ماشین شو و لطفا مقاومت نکن..
سحر که واقعا راه دیگه ای پیش رویش نداشت، سوار ماشین شد و تازه اونجا متوجه شد که دو دختر بی حجاب دیگه هم سوار خودروی پلیس هستند.
سحر که از کارهای نابخردانه اش واقعا پشیمون بود، با خودش می گفت: الان اگر بابام بفهمه میکشتتم، خدایا رحم کن..
ادامه دارد..
📝 به قلم : ط_حسینی
#کپی_فقط_با_لینک_زیر_و_نام_نویسنده_مورد_رضایت_است.
🆔 @Modafeane_harame_velayat
کپی از رمان و حذف لینک کانال مدافعان حرم ولایت پیگرد الهی در بر دارد.⚠️
May 11
🟩معنی با یک غوره سردیش میکنه با یک مویز گرمیش چیست؟
🔹در طب سنتی، غوره طبیعت سردی دارد و مویز و کشمش طبیعت گرم دارند. اگر کسی غوره بخورد به اصطلاح می گویند سردی کرده و اگر مویز بخورد می گویند گرمیش گرفته. این تغییر مزاج سریع، مخصوص آدم ضعیف است که بنیه ی قوی ای ندارد.
🔻این معنای ظاهری ضرب المثل بود اما معنای حقیقی آن چیست؟
🔹 یعنی با عوض شدن شرایط، عقیده و نظرات او هم سریع عوض می شود. به اصطلاح همچون بادی است که به هر جهت می وزد.
🔹این ضرب المثل را برای کسانی به کار می برند که اصلا نمی توان روی حرف آنها حساب کرد؛ مثلا حالشان که خوب باشد وعده ی مهمانی می دهند، حالشان که خراب شود مهمانی را به هم میریزند!
🔹 یعنی با کمترین چیزی خوشحال میشود و از کمترین چیز، عصبانی. درواقع اینجور افراد با کوچکترین حرف ها و بی اهمیت ترینشان ناراحت می شوند و سریع واکنش نشان می دهند و ممکن است با حرف های به ظاهر خوب هم شاد شوند و سریع گول بخورند.
🔹به کسی می گویند که مدام حال به حال میشود و یک لحظه شاد است و یک لحظه غمگین. به همین دلیل دیگران خیلی سخت با او ارتباط می گیرند زیرا نمی دانند الان او در حال خوب به سر میبرد یا در حال بد! اگر در حال خوب به سر ببرد که خوب است اما اگر حالش بد بود حرف زدن با او پشیمانی می آورد!
#غوره #مویز
http://eitaa.com/joinchat/2779840717C9639a56865
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلطان دلها باش اما دل نشکن
پله بساز اما از کسی بالا نرو
دورتو شلوغ کن اما تو شلوغیا
خودتو گم نکن
طلا باش اما خاکی ...👌👌
http://eitaa.com/joinchat/2779840717C9639a56865
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تاوان صاف و صادق بودن ...
یه بار از یه بزرگی پرسیدم
میگفت زندگی کردن رو
از یه میخ کج یاد گرفتم ...!!
گفتم چه جوری حاجی؟
گفت میخی که کجه ازش
رد میشن و میرن، ازش میگذرن ...
ولی میخی که صاف باشه
به هر در و دیواری میکوبنش ...!
http://eitaa.com/joinchat/2779840717C9639a56865
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دست بردار ...
دست بردار ازمحبت به کسی که لیاقتشو نداره!
دست بردار از فکری که به تنش ذهنی ختم میشه!
دست بردار از دشمنی که ارزش جنگیدن نداره!
دست بردار از دوستی ای که ارزش ادامه دادن نداره!
دست بردار از رابطه ای که به روحت آسیب میزنه!
دست بردار از تلاش نکردن، ادامه ندادن و نجنگیدن برای خواسته هات!
http://eitaa.com/joinchat/2779840717C9639a56865
#انگیزشی
لطفا غمگین نباش...
فکر کن به اتفاقات خوب هنوز نیفتاده به
لبخند های هنوز نزده
آدم های خوب هنوز ملاقات نکرده
و سفرهای ناب هنوز نرفته؛
فکر کن به مسیرهای سبز و روشنی
که بن بست نیستند
به پل های محکمی که به
سرزمین های آرام میرسند
فکر کن به جزئیات سبز زندگی ات
به آدم های عزیز
حرف های ناب، چیزهای خوب...
لطفا غمگین نباش عزیز دلم و
تسلیم شرایط نشو
اجازه نده هیچ چیز آسمان آبی و
آرام جهانت را گرفته و اندوهگین کند
اجازه نده پیچک غم، ساقه های
سبز باورت را بخشکاند
اجازه نده ابریأس خورشید امیدواری ات
را سرکوب کند
بخند عزیزدلم!
پیچک اندوه را از ریشه بکش بیرون
و باغ باورت را سبز و روشن نگاه دار...
http://eitaa.com/joinchat/2779840717C9639a56865
خلق جذابیت حتی در یک نانوایی معمولی در کرمان
یک نان به شکل خرگوش بصورت رایگان برای هر کودکی که در صف باشد.
http://eitaa.com/joinchat/2779840717C9639a56865
#کودکانه
پدر و مادرهایی که هی می پرسید چرا فرزندمون دروغ میگه، چهار عامل، کودک را به دروغ گفتن وا می دارد؛
👈 بی اعتمادی به پدر و مادر،
👈 هراس از تنبیه،
👈 آموختن دروغ از دیگران (خصوصا والدین)،
👈 کمبود توجه و جلب توجه به کمک دروغ یا خالی بندی.
این عوامل را از بین ببرید!
http://eitaa.com/joinchat/2779840717C9639a56865
#همسرانه
💖آقای محترم ❗️
وقتی به خانه برمیگردید از همسرتان بپرسید که آیا روز خوبی را پشت سر گذاشته یا نه❓❗️
به حرفهایش توجه کنید، اما در مورد کارهایش قضاوت نکنید. با او همدردی کنید.
💖خانم محترم ❗️
حتماً هنگام ورود همسرتان به خانه لبخند به لب داشته باشید، حتی اگر کوهی از مشکلات بر دوشتان سنگینی میکند.
اصلاً خوب نیست که موقع ورود همسرتان به تلویزیون چسبیده باشید و یا در آشپزخانه پنهان شده باشید❗️
http://eitaa.com/joinchat/2779840717C9639a56865
داستان آدمهایی که به دنبال خوشبختی هستن و پیداش نمیکنن؛ اگر در این راه شکست میخورن، برای اینه که از خوشبختی مفهومی در ذهن دارن که از دیگران برگرفتهاند و با واقعیت آنها همخوانی ندارد؛ مثل پول، ازدواج موفق، معشوقه خوش اندام، ماشین کورسی، آپارتمانهای بزرگ دو طبقه در پاریس ...مفاهیم قراردادی، این آدمها علیرغم موفقیتشون خوشبخت نیستن، چون خوشبختی دیگران رو زندگی میکنن خوشبختی از نظر سایرین ..
📚یک روز قشنگ بارانی
👤 اریک امانوئل اشمیت
http://eitaa.com/joinchat/2779840717C9639a56865
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دو دوتا چهارتا نمیشه
دو دوتا هرچی امام حسین بگهس، قبول نداری برو اربعین میفهمی...
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْبحق حضࢪٺزینبڪبرۍسلاماللهعلیها
╲\ ╭``┓
╭``🥀╯
┗`╯ \╲
🆔https://eitaa.com/joinchat/2274230632C8382139615
🆔http://eitaa.com/joinchat/2779840717C9639a56865
أللَّھُـمَ؏َـجِّـلْلِوَلیِڪْألْـفَـرَج
🕊💐🕊💐🕊💐🕊
2_5433862378015949028.mp3
2.2M
زیر بقعه#حسین یادم کن😭
امام حسین ع
#اربعین
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْبحق حضࢪٺزینبڪبرۍسلاماللهعلیها
╲\ ╭``┓
╭``🥀╯
┗`╯ \╲
🆔https://eitaa.com/joinchat/2274230632C8382139615
🆔http://eitaa.com/joinchat/2779840717C9639a56865
أللَّھُـمَ؏َـجِّـلْلِوَلیِڪْألْـفَـرَج
🕊💐🕊💐🕊💐🕊