دو توصیهی شهید خوشلفظ
بعد از ملاقاتش با آقا و برگزاری مراسم تقریظ، رزق ما هم شد تا ببینیمش. یکی دو ساعتی در جمع ما بود. موقع رفتن بهش گفتیم توصیهای به ما کن. بیدرنگ گفت:
«اول اینکه حواستان به #حق_الناس باشد، یکی از دوستان که #شهید شده بود، به خواب رفیقش آمده و گفته بود به من اجازهی ورود به #بهشت نمیدهند، چون حقالناس گردنم هست، لطفا برو از طرف من آن را ادا کن. یعنی حتی اگر شهید هم بشوید اما حق الناس گردنتان باشد، اهل بهشت نخواهید شد. دوم هم اینکه #نماز_شب بخوانید. بدون نماز شب به جایی نخواهید رسید.»
📝محمد پورغلامی
@Modafeaneharaam
💢ترکشهای بیقرار
در افغانستان بودیم که خبر شهادتش را به ما دادند و گفتند حسن پشت خودرو سوار بوده که خمپارهای کنار ماشین اصابت میکند و ترکشهای آن به حسن اصابت میکند. پسرم از ناحیه چشم، پهلو، پشت سر و گردن آسیب دیده و در سومین روز دی ۱۳۹۴ در حلب سوریه آسمانی شد.
گفتوگوی «روزنامه جوان» با پدر شهید مدافع حرم فاطمیون حسن رحیمی که در سوم دی ۱۳۹۴ به شهادت رسید/ چاپ امروز
📥 لینک فایل PDF
👈🏼 مطالعه در سایت
@Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️🎥 روایت شهید مطهری از عدهای که در قیامت کور محشور میشوند؛ و به خدا میگویند: خدایا من در دنیا بینا بودم، چرا حالا کور هستم
⚠️کسانی که با دستان خودشان، خود را کور میکنند!
@Modafeaneharaam
زیارت+عاشورا+با+صدای+علی+فانی.mp3
28.44M
قرائت زیارت عاشورا با صدای علی فانی
#چله_زیارت_عاشورا🌹
تقدیم به محضر آقا صاحب الزمان (عج) و شهید حاج قاسم سلیمانی و جمیع شهدای مدافع حرم🕊
9 روز مانده💔
تا سالگرد شهادت#حاج_قاسم🕊
پیشنهاد ویژه👌
#چله_شب_سی_و_دو
@Modafeaneharaam
⭕️ بار اول که این تصویر رو دیدم فکر کردم یه صحنه از بازی کالاف دیوتیـه :)
#حاج_قاسم
👤 مِــــــــهْدی🚩
@Modafeaneharaam
💥بسم الله قاصم الجبارین
🏴 وعده ما در دسته عزاداری
دختران حاج قاسم
🚩همزمان با شهادت حضرت زهرا(س) و سپهبد حاج قاسم سلیمانی
🕑زمان:پنجشنبه ۱۶ دی ماه از ساعت ۱۴
⏪مکان:حرکت از چهارراه حضرت ولیعصر(عج)
🌹با حضور خانواده های معظم شهیدان:
ابراهیم هادی،قربانخانی،حدادیان،
احمدی روشن،الله کرم،متوسلیان
،خلیلی،شیرودی،جهان آرا،خالقی پور،
وصالی،صیاد شیرازی،پلارک
،ذوالفقاری،مرتضی کریمی،نیری،
احمدوند،شهبازی،عالی،امینی
،سید جعفر حسینی،علی خلیلی و....
#دختران_حاج_قاسم
#دسته_عزاداری
@Modafeaneharaam
ختم #صلوات به نیت🔰
#حضرت_حمیده🌹
#مادر_امام_موسی_کاظم_علیه_السلام❤️
هدیه به حضرت فاطمه زهرا سیدة النساءالعالمین (سلام الله علیها) و مولى الموحدین امیر المومنین علی ( علیه السلام ) و برای سلامتی و تعجیل در ظهور امام زمان و حاجت قلب نازنینشون (عجل الله تعالی فرجه الشریف)❤️
مهلت: تا فردا شب ساعت۲۱
تعداد صلواتهای خود را به پی وی بفرستید
@Ahmad_mashlab1115
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 پویش «به نیت حاج قاسم»
🔹شما به نیت شهید سلیمانی چه کار میکنید؟
@Modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
🌺🌿🌺🌿🌺🌿 🌿🌺🌿 🌺🌿 🌿 ⚡️ادامه داستان واقعی ✅🌺بدون تو هرگز🌺✅ 💠قسمت پنجاه و پنجم: من یک دختر مسلمانم سکو
🌺🌿🌺🌿🌺🌿
🌿🌺🌿
🌺🌿
🌿
⚡️ادامه داستان واقعی ✅🌺بدون تو هرگز🌺✅
💠قسمت پنجاه و هفت : تقصیر پدرم بود
این رو گفتم و از جا بلند شدم ... با صدای بلند خندید ...
- دزد؟ ... از نظر شما رئیس دانشگاه دزده؟ ...
- کسی که با فریفتن یه نفر، اون رو از ملتش جدا می کنه ... چه اسمی میشه روش گذاشت؟ ... هر چند توی نگهداشتن چندان مهارت ندارن ... بهشون بگید، هیچ کدوم از این شروط رو قبول نمی کنم ...
از جاش بلند شد ...
- تا الان با شخصی به استقامت شما برخورد نداشتن ... هر چند ... فکر نمی کنم کسی، شما رو برای اومدن به اینجا محبور کرده باشه ...
نفس عمیقی کشیدم ...
- چرا، من به اجبار اومدم ... به اجبار پدرم ...
و از اتاق خارج شدم ...
برگشتم خونه ... خسته تر از همیشه ... دل تنگ مادر و خانواده ... دل شکسته از شرایط و فشارها ...
از ترس اینکه مادرم بفهمه این مدت چقدر بهم سخت گذشته ... هر بار با یه بهانه ای تماس ها رو رد می کردم ... سعی می کردم بهانه هام دروغ نباشه ... اما بعد باز هم عذاب وجدان می گرفتم ... به خاطر بهانه آوردن ها از خدا حجالت می کشیدم ... از طرفی هم، نمی خواستم مادرم نگران بشه ...
حس غذا درست کردن یا خوردنش رو هم نداشتم ... رفتم بالا توی اتاق ... و روی تخت ولا شدم ...
- بابا ... می دونی که من از تلاش کردن و مسیر سخت نمی ترسم ... اما ... من، یه نفره و تنها ... بی یار و یاور ... وسط این همه مکر و حیله و فشار ... می ترسم از پس این همه آزمون سخت برنیام ... کمکم کن تا آخرین لحظه زندگیم ... توی مسیر حق باشم ... بین حق و باطل دو دل و سرگردان نشم ...
همون طور که دراز کشیده بودم ... با پدرم حرف می زدم ... و بی اختیار، قطرات اشک از چشمم سرازیر می شد ...
🔷🔷🔷
💠قسمت پنجاه و هشتم داستان دنباله دار بدون تو هرگز: حس دوم
درخواست تحویل مدارکم رو به دانشگاه دادم … باورشون نمی شد می خوام برگردم ایران …
هر چند، حق داشتن … نمی تونم بگم وسوسه شیطان و اون دنیای فوق العاده ای که برام ترتیب داده بودن … گاهی اوقات، ازم دلبری نمی کرد … اونقدر قوی که ته دلم می لرزید …
زنگ زدم ایران و به زبان بی زبانی به مادرم گفتم می خوام برگردم … اول که فکر کرد برای دیدار میام … خیلی خوشحال شد … اما وقتی فهمید برای همیشه است … حالت صداش تغییر کرد … توضیح برام سخت بود …
– چرا مادر؟ … اتفاقی افتاده؟ …
– اتفاق که نمیشه گفت … اما شرایط برای من مناسب نیست … منم تصمیم گرفتم برگردم … خدا برای من، شیرین تر از خرماست …
– اما علی که گفت …
پریدم وسط حرفش … بغض گلوم رو گرفت …
– من نمی دونم چرا بابا گفت بیام … فقط می دونم این مدت امتحان های خیلی سختی رو پس دادم … بارها نزدیک بود کل ایمانم رو به باد بدم … گریه ام گرفت … مامان نمی دونی چی کشیدم … من، تک و تنها … له شدم …
توی اون لحظات به حدی حالم خراب بود که فراموش کردم … دارم با دل یه مادر که دور از بچه اش، اون سر دنیاست … چه می کنم … و چه افکار دردآوری رو توی ذهنش وارد می کنم…
چند ساعت بعد، خیلی از خودم خجالت کشیدم …
– چطور تونستی بگی تک و تنها … اگر کمک خدا نبود الان چی از ایمانت مونده بود؟ … فکر کردی هنر کردی زینب خانم؟ …
غرق در افکار مختلف … داشتم وسایلم رو می بستم که تلفن زنگ زد … دکتر دایسون … رئیس تیم جراحی عمومی بود … خودش شخصا تماس گرفته بود تا بگه … دانشگاه با تمام شرایط و درخواست های من موافقت کرده …
برای چند لحظه حس پیروزی عجیبی بهم دست داد … اما یه چیزی ته دلم می گفت … اینقدر خوشحال نباش … همه چیز به این راحتی تموم نمیشه …
و حق، با حس دوم بود …
⬅️ادامه دارد....
@Modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
🌺🌿🌺🌿🌺🌿 🌿🌺🌿 🌺🌿 🌿 ⚡️ادامه داستان واقعی ✅🌺بدون تو هرگز🌺✅ 💠قسمت پنجاه و هفت : تقصیر پدرم بود این رو گف
🌺🌿🌺🌿🌺🌿
🌿🌺🌿
🌺🌿
🌿
⚡️ادامه داستان واقعی ✅🌺بدون تو هرگز🌺✅
💠قسمت پنجاه و نهم داستان دنباله دار بدون تو هرگز: هوای دلپذیر
.
برعکس قبل، و برعکس بقیه دانشجوها … شیفت های من، از همه طولانی تر شد … نه تنها طولانی … پشت سر هم و فشرده … فشار درس و کار به شدت شدید شده بود …
گاهی اونقدر روی پاهام می ایستادم که دیگه حس شون نمی کردم … از ترس واریس، اونها رو محکم می بستم … به حدی خسته می شدم که نشسته خوابم می برد …
سخت تر از همه، رمضان از راه رسید … حتی یه بار، کل فاصله افطار تا سحر رو توی اتاق عمل بودم … عمل پشت عمل …
انگار زمین و آسمان، دست به دست هم داده بود تا من رو به زانو در بیاره … اما مبارزه و سرسختی توی ژن و خون من بود…
از روز قبل، فقط دو ساعت خوابیده بودم … کل شب بیدار … از شدت خستگی خوابم نمی برد … بعد از ظهر بود و هوا، ملایم و خنک … رفتم توی حیاط … هوای خنک، کمی حالم رو بهتر کرد … توی حال خودم بودم که یهو دکتر دایسون از پشت سر، صدام کرد … و با لبخند بهم سلام کرد …
– امشب هم شیفت هستید؟
– بله …
– واقعا هوای دلپذیری شده …
با لبخند، بله دیگه ای گفتم … و ته دلم التماس می کردم به جای گفتن این حرف ها، زودتر بره … بیش از اندازه خسته بودم و اصلا حس صحبت کردن نداشتم … اون هم سر چنین موضوعاتی …
به نشانه ادب، سرم رو خم کردم … اومدم برم که دوباره صدام کرد …
– خانم حسینی … من به شما علاقه مند شدم … و اگر از نظر شما اشکالی نداشته باشه … می خواستم بیشتر باهاتون آشنا بشم …
🔷🔷🔷🔷
💠قسمت شصتم داستان دنباله دار بدون تو هرگز: خانواده
برای چند لحظه واقعا بریدم …
– خدایا، بهم رحم کن … حالا جوابش رو چی بدم؟ …
توی این دو سال، دکتر دایسون … جزء معدود افرادی بود که توی اون شرایط سخت ازم حمایت می کرد … از طرفی هم، ارشد من … و رئیس تیم جراحی عمومی بیمارستان بود … و پاسخم، می تونست من رو در بدترین شرایط قابل تصور قرار بده …
– دکتر حسینی … مطمئن باشید پیشنهاد من و پاسخ شما… کوچک ترین ارتباطی به مسائل کاری نخواهد داشت … پیشنهادم صرفا به عنوان یک مرده … نه رئیس تیم جراحی…
چند لحظه مکث کردم تا ذهنم کمی آروم تر بشه …
– دکتر دایسون … من برای شما به عنوان یه جراح حاذق و رئیس تیم جراحی … احترام زیادی قائلم … علی الخصوص که بیان کردید … این پیشنهاد، خارج از مسائل و روابط کاریه… اما این رو در نظر داشته باشید که من یه مسلمانم … و روابطی که اینجا وجود داره … بین ما تعریفی نداره …
اینجا ممکنه دو نفر با هم دوست بشن و سال ها زیر یه سقف زندگی کنن … حتی بچه دار بشن … و این رفتارها هم طبیعی باشه … ولی بین مردم من، نه … ما برای خانواده حرمت قائلیم … و نسبت بهم احساس مسئولیت می کنیم… با کمال احترامی که برای شما قائلم … پاسخ من منفیه…
⬅️ادامه دارد ....
@Modafeaneharaam
❣ #سلام_امام_زمانم❣
بیا تا جوانم بده رخ نشانم
که این زندگانی وفایی ندارد
🌹الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج🌹
🌹تعجیل درفرج #پنج صلوات🌹
@Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☘ امام صادق(عليه السلام) :
☀️ «هركه در روز جمعه بعد از عصر هفتاد مرتبه بگويد: اَسْتَغْفِرُ اللّهَ وَاَتُوبُ اِلَيْهِ حق تعالى گناه گذشته او را بيامرزد و در بقيّه عمر او را نگاه دارد و اگر او گناه نداشته باشد، گناهان پدر و مادر او را بيامرزد».
📕 مفاتیح الجنان
@Modafeaneharaam
⭕️ حجاب اینستاگرامی و دلبری با چادر!!!
دخترانی که به اسم چادر دارن خودنمایی و دلبری می کنن🚷
یه دیقه بیان این کلیپ رو ببینن👇👇😱
https://eitaa.com/joinchat/1696071789C49d1aa0af8
⚠️خطرواقعی برایجامعهمذهبی⚠️
#حتما_حتما_ببینید♨️
⭕️ عدم رشد سیاسی مردم یعنی مردم منافع «جمعی» و «بلندمدتِ» خود و راه رسیدن به آن را نشناسند.
منظور از رشد سیاسی جامعه چیست؟🤔
👈🏻 وقتی مردم منافع جمعی و منافع بلندمدت خودشان را نشناسند و راه رسیدن به این منافع بلندمدت و منافع جمعی خودشان را درک نکنند یعنی رشد سیاسی ندارند.
من اگر درک کردم که تأمین منافع فردیام منوط به تأمین منافع کلّی جامعه است، یک رشد سیاسی پیدا کردهام.✔️
و اگر فهمیدم که باید «منافع بلندمدت» خودم را هم ببینم، گام دیگری در رشد سیاسیام پدید آمده است.✔️
چرا ولایت در میان مردم رشدنیافته از نظر سیاسی، غریب میشود⁉️
👈🏻 چون ولایت، تنها راه تأمین منافع کلّ جامعه است.
ولایت طراح افقهای بلندمدت برای رسیدن به منافع پایدار و منافع بلندمدت است.
لذا در جامعهای که رشد سیاسی پیدا نکرده، معمولاً درک نمیشود و توسط مردم غریب میماند!!!
➖ چرا مردم نمیتوانستند گریههای فاطمه سلام الله علیها را تحمل کنند و میگفتند «یا علی، به فاطمه بگو یا شب گریه کند یا روز»؟
👈🏻 برای اینکه نمیدانستند حضرت دارد برای منافع بلندمدت آنها گریه میکند.
➖ فاطمه سلام الله علیها به آنها فرمود که از تغییر دادن مسیر خلافت، شیر نخواهید دوشید؛ بلکه خون خواهید نوشید.
یعنی شما دارید به سمت پرتگاه میروید، ولی مردم این را درک نکردند.❗️
این یعنی عدم رشد سیاسی مردم؛ یعنی درکنکردن منافع بلندمدت و منافع جمعی خودشان!
🚨 مردم این را درک نکردند که مخالفت با ولایت، ممکن است یک منفعت جزئی و موقتی برای چند نفر یا چند گروه داشته باشد، ولی منافع جمعی درنظر گرفته نمیشود و در دراز مدت هم بسیاری از مردم دچار محرومیتها و ظلمهای فاحش میشوند.
#استاد_پناهیان
#ایام_فاطمیه
@Modafeaneharaam
📌سلیمانی نیوز | وحشت رژیم صهیونیستی از تصویر حاج قاسم
🔸افیخای ادرعی، سخنگوی عربزبان ارتش رژیم صهیونیستی در صفحات خود در شبکههای اجتماعی نسبت به برافراشتهشدن بیلبورد شهدای مقاومت حاج قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس در خیابانهای بیروت اعتراض کرد.
🔸این سخنگوی ارتش صهیونیست که نمیتوانست وحشت و ناراحتی خود را کتمان کند، با انتشار تصویری از یک بیلبورد نوشت، تصور کنید این بیلبورد در کجا برافراشته شده است؟ متاسفانه اینجا بیروت است.
🔸او در پایان پیام خود از مخالفان خطمشی مقاومت خواست تا (همسو با اسرائیل) به اعتراض علیه چنین رفتاری بپردازند.
#سالگرد_دوم_حاج_قاسم
@Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فقط یه جمله بگم که وزن قضیه دستتون بیاد : دو سال گذشته ، ولی هنوز مردم نمی تونن به حاج قاسم بگن "شهید سلیمانی" ...
تصورش هم برای مردم سخته .
او زنده ترین انسان روی زمینه .
انسانی که تا قیامت برای ما "حاج قاسم" خواهد بود ، نه یک کلمه بیشتر نه یک کلمه کمتر ...
@Modafeaneharaam
🔺سردار شهید حاج قاسم سلیمانی:
هیچ نمازی ندیدم که احمد(شهید احمد کاظمی) بخواند و در قنوت یا در پایان نماز گریه نکند....
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸
@Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 جنبههای کمتر دیده شدهی سردار شهید حاج قاسم سلیمانی در رسیدگی به خانواده شهدا
@Modafeaneharaam
🕊🌹🕊
دختران و زنانی که با #چادر و حجابشان،
خود را از نگاه #نامحرمان میپوشانند،
مانند شهدایی هستند که
#گمنامی را انتخاب کردند.
مانند شهدای گمنامی که جنازه شان پیدا نشد...بدنشان را کسی ندید...
اما در آسمانها و زمین معروف و شناخته شده هستند...و #خدا خریدارشان میشود
@Modafeaneharaam