eitaa logo
مدافعان حرم 🇮🇷
33.8هزار دنبال‌کننده
29.8هزار عکس
11.9هزار ویدیو
286 فایل
اینجا قراره که فقط از شهدا درس زندگی بگیریم♥ مطمئن باشین شهدا دعوتتون کردن💌 تاسیس 16اسفند96 ارتباط👇 @Soleimaniam5 https://gkite.ir/es/9987697 تبلیغ👇 https://eitaa.com/joinchat/2294677581C1095782f6c عنایات شهدا👇 https://eitaa.com/shahiidaneh
مشاهده در ایتا
دانلود
ذره‌اي به دنيا دلبستگي نداشت☝️ مثل جوانان اول انقلاب بود. خيلي ساكت و كم حرف بود. خنده‌هايش حالت تبسم داشت🙂. در عين حال خيلي احساساتي بود. مي‌گفت به من دل نبند من آدمي نيستم تا كهولت سن با هم باشيم...🍂 مي‌گفت من آنقدر در بيابان‌ها و گرماي 60 درجه مي‌گردم تا شهيد شوم. در مأموريت‌ها در گرماي 60 درجه بيابان‌ها از شدت گرما كلاه حصيري‌شان مي‌سوخت😓 مي‌گفت دنبال چه مي‌گرديد من از اين بمب‌ها و نارنجك‌ها دست بر‌نمي‌دارم آنقدر مي‌گردم تا به مرادم «شهادت» برسم☝️ شهیدمدافع حرم اکبر ملکشاهی🌹 #سالروزشهادت🕊 @Modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
#شھید_محسن_حاجی_حسنی #قسمت_سی_وسوم ⚠️ بچه تهران بود.قاری بود. شنیده بود محسن در قرائت کاره ای ن
❤️ بسم رب الشھـدا ❤️ 💎 تازه از مسابقات بین المللی برگشته بود. حالا قاری اول جهان اسلام بود. اما هنوز همان محسن همیشگی بود. مثل همه سال های پیش در جلسات قرآن نخبگان ماه رمضان شرکت می کرد. 🔮دوست داشت شاگردهایش هم در آنجا حضور داشته باشند و استفاده کنند. گفته بود هرچیز خوبی با زحمت به دست می آید. برایشان از تلاش های عبدالباسط گفته بود که گاهی برای شنیدن یک تلاوت، بار سفر می بسته و از روستایی به روستای دیگر می رفته. 🎀 جلسات نخبگان بعد از افطار برگزار می شد و گاهی تا دوازده شب طول می کشید. محسن حواسش به این بود که بعضی از بچه ها از نقاط دوردست شهر آمده اند. 🚘 نمی خواست از آمدن به این محافل خسته و پشیمان بشوند. همه را با اصرار سوار ماشینش می کرد و راه می افتاد سمت مسیر های مختلفی که به خانه های بچه ها ختم می شد. 📞☎️ وقتی حسابی دیر وقت می شد، مامان مدام تماس می گرفت. محسن آرامـَش می کرد و یکی یکی بچه ها را جلوی در خانه هایشان پیاده می کرد ... @Modafeaneharaam
🌟💫 یکی از همان شب های دیر وقت ماه رمضان بود. بچه ها یکی یکی پیاده شده بودند. فقط امید مانده بود. خانه اش از همه دورتر بود. تازه از مسابقات شرکت کرده بود. رتبه خوبی هم گرفته بود. 🌛💥 حین مسابقات سوال مهمی در ذهن امید شکل گرفته بود. دیده بود داورانی را که خودشان قاریان مسلطی نبودند. نمی فهمید چرا از آدمی مثل محسن دعوت نمی شد که برای مسابقات مهم داوری کند. 💎 عدالت و تقوایش به کنار، او حالا قاری اول دنیاست. رفته بود مالزی و مقامی را گرفته بود که تا نُـه سال به هیچ ایرانی داده نشده بود. امید به خودش جرأت داد. از محسن پرسید : 🌹_ شما نفر اول مسابقات بین المللی هستی! پس چرا برای داوری مسابقات بزرگ دعوتت نمی کنند؟! لبخند نرمی روی لب های محسن نشست. 🌾🌵امید می دانست محسن اعل غیبت کردن نیست. می دید همیشه بساط غیبت را با صلوات بلندی بهم می زند. محسن درباره چیزهایی که ناراحتش می کردند حرف نمی زد. 🌷 اما امید دوست داشت معلمش برای یک بارهم که شده سفره دلش را باز کند و گله ای اگر دارد به زبان بیاورد. اما محسن چیزی نگفت. فقط نفس عمیقی کشیــد ...🍂 ادامه دارد... @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کار جهادی شهید مدافع حرم سعید بیاضی در راه #کربلا✨🌹 امشب پیش ارباب التماس دعا... @Modafeaneharaam
کربلا نرفته بود😔 ولی همیشه آرزوی کربلا در دل داشت...💔 خودش را آماده کرده بود اربعین پیاده‌ به کربلا برود...☝️ ولی ماموریتش را به #کربلا رفتن ترجیح داد...❤️ شهید حاج سعید سامانلو🌹 #شب_جمعه پیش ارباب التماس دعا✨ @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ختم #صلوات به نیت:⏬ شهید اکبر ملکشاهی🌹 #سالروز_شهادت🕊 هدیه به حضرت زهرا (سلام الله علیها) و برای سلامتی و تعجیل در ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)🌺 مهلت صلوات فرستادن تا فردا شب ساعت۲۱ تعداد صلواتهای خود را به آیدی زیر بفرستید👇 🆔 @Rahbar_eshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تا یخ نزده ریشه‌ی ایمان برگرد ای فصل بهـار در زمستان برگرد💔 مردیم ازین بی کسی و دربدری😔 ای صاحب ذولفقارو قرآن برگرد✋ #اللهم_عجل_لولیک_الفرج✨ @Emame_zamanam
💠فرازی از وصیت نامه #شهید_مدافع_حرم قدیر سرلک: 🌷کاش صحبت های حاج احمد کاظمی سر لوحه ی کار امثال بنده که خادمی مجموعه ای را عهده دار شدیم قرار گیرد. کاش وصیت شهدا که قاب اتاق های مارا اشغال کرده،دلمونو اشغال میکرد.😞 کاش صحبت های ولی امر مسلمین،که سر لوحه ی روز مرمون شده،سر لوحه ی اعمالمون میشد. کاش دل حضرت زهرا با اعمال ما خون نمی شد.😔 کاش مهدی فاطمه(س) با اعمال ما ظهورش به تاخیر نمی افتاد😭💔 #امام_زمان @Modafeaneharaam
السلام علیک یا علی ‌بن‌ موسی الرضا🌹 زیارت سلطان هشتم، ضامن آهو و مزار شهیدان مظلوم منا💔 به نیابت از شهدایی که حرم رو ندیدن و پرکشیدن🕊... @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥تصاویری تکان‌دهنده از لحظه مجروحیت #شهید_مدافع_حرم حامد جوانی ، شهیدی که نحوه شهادتش را نقاشی کرد💔🕊 #شهید_ابوالفضلی 😔 یا اباالفضل(ع)... @Modafeaneharaam
شهید #امربه‌معروف علی خلیلی💔 بعد از قصه‌ی ضربت خوردنش یه علی دیگر شده بود، به زور یادم میاد روضه ای باشه منم اسم امام حسین رو آورده باشم و علی گریه نکرده باشه😔و اشکاش جاری نشده باشه. این آخریا که دکتر بهش گفته بود فقط میتونی آب بخوری اونم نه زیاد😔، فقط آب میخورد چنان سلام میداد به امام حسین(ع)و میگفت فدای لب تشنه ات حسین(ع)😭 که جیگر آدم می سوخت😭... روضه خون واقعی علی بود. هم گلوش و هم... نوکر به راه و شیوه ی ارباب می رود...💔 به نقل از دوست شهید آقای مهدی مخلصی ان‌شاءلله ماهم امربه معروف رو انجام بدیم و شرمنده‌ی این شهید نشیم...😔 @Modafeaneharaam
این نمونه برگه واسه #امربه‌معروف چاپ کنین به خانوم های بدحجاب که رسیدین بدین و بگین این هدیه من به شما😍 به نیابت از شهید خلیلی این کار رو انجام بدیم💔 @Modafeaneharaam
🍃🌺🌸🌺🍃 #قرار_جمعه‌ها ✨ یڪ دور تسبیـح #صلوات💙 به نیت سـلامتـی و ظهـور #حضـرت_مهــدی عجل الله تعالی فرجه الشریف🌹 @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عاشق اهل بیت (ع) بود✨ راوی: مادر شهید حامد از سن ۱۰ سالگی در مسجد «کرامت» مکبر بود و در مراسم‌های مختلف مسجد🕌 شرکت می‌کرد و قرآن می‌خواند و مداحی می‌کرد، به مرحوم «عبدالباسط» خیلی علاقه داشت❤️ و در تلاوت قرآن از وی تقلید می‌کرد. «حامد» همه جا می‌رفت و مداحی می‌کرد. گفتم «حامد می‌روی مداحی کنی چه قدر می‌گیری؟» گفت: «مامان جان چه کسی برای اهل بیت (ع) پول💶 می‌گیرد و نرخ تعیین می‌کند، این حرف‌ها را نزنید☺️». فرزندم عاشق اهل بیت (ع) بود و به این مسائل فکر نمی‌کرد...☝️ شهید مدافع حرم حامد بافنده🌸 @Modafeaneharaam
🔴 مجموعه کانال های دیگر ما 👇👇 کانال شهید بزرگوار محمد ابراهیم همت 🌺👇 http://eitaa.com/joinchat/551419918Cc6533406d8 💔کانال آقامون امام زمان عجل الله 👇 http://eitaa.com/joinchat/2779709457Cea40fa4630 🕊 کانال عنایت شهدا 👇 http://eitaa.com/joinchat/262930453Cc15f263649 کانال امر به معروف 🌸✨👇 http://eitaa.com/joinchat/3771531296C10265300e2 از همه‌ی دوستان بزرگوار دعوت میکنیم تشریف بیارید🌹🌸
می گفت شب قبل از شهادتش تو مقر نشسته بودیم.صحبت از شهادت بود . یهو حاج عبدالله گفت : " من شهید شدم ، منو با همین لباس نظامی ام خاکم کنید😊 " بچه ها زدن زیر خنده و شروع کردن به تیکه انداختن .حالا تو شهید شو .. !😄 شهیدم بشی تهران بفرستنت باید کفن بشی . سعی میکنیم لباس نظامی ات رو بزاریم تو قبر .. !😏 تو خط مقدم بودیم که خبر شهادت حاج عبدالله رو شنیدیم .محاصره شده بودن ، امکان برگشتشون هم نبود .😔 شهید شد و پیکرش هم موند دست تکفیری ها😞.سر از تنش جدا کرده بودن و عکس هاش رو هم گذاشته بودن تو اینترنت 😭 بحث تبادل اجساد رو مطرح کرده بودیم که تکفیری ها گفته بودن خاکش کردیم.. چون پیکر سر نداره دیگه قابل شناسایی نیست ...😭 حاج عبدالله به آرزوش رسید..🕊 سردار بی سر💔 حاج عبدالله اسکندری 🌺 @Modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
#شھید_محسن_حاجی_حسنی #قسمت_سی_وپنجم 🌟💫 یکی از همان شب های دیر وقت ماه رمضان بود. بچه ها یکی یکی پ
❤️ بسم رب الشھـدا ❤️ 💠 جالب بود دیدن یک معلم در میدان زندگی اش. وقتی جلسات خصوصی و عمومی شان به اذان می خورد محسن فورا تعطیل می کرد تا نماز را اول وقت بخوانند. 🍄 در سفرهایی که با بچه ها داشت این محسن بود که بقیه را برای نماز صبح بیدار می کرد. وقتی با بچه ها استخر می رفت، شروع سانس استخر تقریبا همزمان بود با اذان ظهر. 🏊 محسن از قبل وضو می گرفت. می رفت به نمازخانه کنار استخر نمازش را می خواند و بعد می رفت داخل آب. برایش مهم نبود زمان استخرش را از دست بدهد. 💖 پدر و مادر که برای کاری صدایش می کردند بدون معطلی می رفت. نمی گذاشت آب در دل آنها تکان بخورد. یک روز که همراه بابا و بچه ها رفته بودند به یکی از پارک های چناران، از بینی بابا خون آمد. 🍃🌱 محسن حسابی نگران شد. سریع بابا را به بیمارستان رساند وتا خون بند نیامد، آرام نگرفت. این ها در دل و ذهن بچه ها حک می شد. 🌺 دیگر لازم نبود محسن به شاگردهایش بگوید که قاری قرآن باید عامل به قرآن باشد. اما محسن می گفت. آخر آنقدر این چیز ها در زندگی اش حل شده بود که خودش آن ها را نمی دید. ⭐️🌟 همیشه یک جور احتیاط به اعمال محسن پیچیده بود. تسلط عجیبی بر رفتارش داشت. انگار حرف ها و اعمالش از صافی عقل و ایمانش گذر می کرد. همین را به شاگردهایش هم می گفت. می گفت : 💝 _ یک کاری که می خوای بکنی اول از خودت بپرس خدا راضیه یا نه! اگر راضی بود اون کار رو بکن. @Modafeaneharaam
💕 سنگ صبور شاگردهایش بود. از مشکلات خصوصیشان با محسن می گفتند و او راه پیش پایشان می گذاشت. 🐝 عصبانی که می شد پرخاش نمی کرد. اصلا حرف نمی زد. فقط نگاهش رنگ دیگری می گرفت. بچه ها نگاه های محسن را خوب می شناختند. می دانستند که آن نگاه یعنی که من عصبانی ام! بیرون که می رفتندچشم پاکی محسن را می دیدند. خانم ها که برای پرسیدن سوالات قرآنی شان می آمدند، محسن سر به زیر و مؤدب جواب می داد. 🍄 گاهی که چشمش به نامحرم بدحجابی می افتاد از شدت ناراحتی خون به صورتش می دوید. 🌹 آن وقت بچه ها باید کلی سربه سرش می گذاشتند تا حال و هوایش را عوض کنند. هیچ وقت به چیزهایی که داشت قانع نبود. همیشه در فکر پیشرفت بود و برایش تلاش می کرد. حتی بعد از گرفتن رتبه اول جهان، باز هم به فکر یادگیری بود. 🌴🌱 با هادی نقشه کشیده بودند که وقتی محسن از حج برگشت باهم بروند مدرسه علمیه آقای خویی برای خواندن دروس حوزوی. 📚 اتاقش کتابخانه کوچکی داشت. اهل مطالعه بود و با بچه ها درباره کتاب هایی که می خواند بحث می کرد... ادامه دارد... @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📝 29 آذرماه، سالروز بزرگداشت وزیر نفت شهید تندگویان #سالروزشهادت🕊 🌹 تازه وزیر شده بود و باید در تهران می ماند، اما در این میان سه بار به مناطق جنگی سفر کرده بود. دلیلش را که جویا شدم می گفت: نمی شود ما در منطقه ی امنی باشیم و فرزندان مردم در خط مقدم جبهه باشند.😔 #عکس_نوشته #سبک_زندگی_شهدا @Modafeaneharaam