eitaa logo
مدافعان حرم 🇮🇷
34.6هزار دنبال‌کننده
29هزار عکس
11.3هزار ویدیو
282 فایل
اینجا قراره که فقط از شهدا درس زندگی بگیریم♥ مطمئن باشین شهدا دعوتتون کردن💌 تاسیس 16اسفند96 ارتباط👇 @Soleimaniam5 https://gkite.ir/es/9987697 تبلیغ👇 https://eitaa.com/joinchat/2294677581C1095782f6c عنایات شهدا👇 https://eitaa.com/shahiidaneh
مشاهده در ایتا
دانلود
‌ 🍃🌸🍃🌸🍃 🔺۱۲ سال قبل از شهادتش یکبار که مهدی به همراه تعدادی از دوستانش به دیدن آیت الله حق شناس رفته بودن که آیت الله از بین دوستانش ، فقط به مهدی یک دستمال داده و گفته بود اشک هایی که برای امام حسین می ریزی را با این دستمال پاک کن و نگهش دار تا داخل کفنت بزارن . 🔺به دوستای مهدی هم گفته بود که احترام این آقا را خیلی داشته باشید.بار بعدی که به دیدن ایشان رفته بود ، آیت الله به محض این که مهدی را میبینن گریه میکنه . هیچکس نفهمید علت گریه ی آقا چه بود تا اینکه ماجرای دفاع از حرم بی بی شروع شد . 🔺اون اوایل بحث حضور ایرانی ها بصورت رسانه ای مطرح نبود و سعی در مخفی نگه داشتن این موضوع بود . به همین خاطر دشمن خیلی سعی داشت تا از بچه های ایرانی اسیر بگیره تا هم جو رسانه ای درست کنه و هم باج خواهی . 🔺 شبی که مهدی درگیر شد تروریست ها متوجه ایرانی بودن مهدی میشن . به همین خاطر خیلی سعی میکنند که زنده بگیرنش. شروع میکنند به پاهاش شلیک کردن . مهدی به حدی مقاومت از خودش نشون میده و از اون ها تلفات میگیره که مجبور به کشتن مهدی میشن . 🔺بچه ها وقتی اومدن بالای سرش دیدن دور تا دور مهدی پر از جنازه ی تروریست هایی که مهدی به درک فرستادتشون و خود مهدی هم از پا تا به سرش جای گلوله است . اون لحظه بالای سر جنازش حکمت گریه ۱۲ سال پیش آیت الله حق شناس رو فهمیدن . 🕊 💚 @modafeaneharam
کاش بیام به کربلات و برنگردم...😔❤️ ‌‌ @modafeaneharaam
گفتم: که مختصربنویسم فراق چیست... اماهمیشه کاربه طومارمیکشد...😔 #جامانده
#جامانده دلم "تنگ" است، برای یک "دل‌تنگی" از جنس جا ماندن... که درمانش "رسیدن" باشد؛ رسیدن به قافله "یارانی سفرکرده" منِ #جامانده باید حسرت رفتن بکشم... #آخر_با_کدام_لیاقتم ؟ 🍃🍃🍃🍃🌺
عشق یعنی: کربلا...😔💔 #کربلا #حرم #اربعین #جامانده @modafeaneharaam
🌸🍃 قبل رفتن می‌گفت الان در شرایطی هستیم که بهترین موقعیت👌 گیرم آمده و اگر اجازه ندهی بروم🚷 بهترین فرصت را از من . من همیشه را خوشحال و خندان می‌دیدم ولی آن شب🌙 عارف از همیشه خوشحال‌تر بود. از شور و شعف می‌خواست کند🕊 🌴در آن عملیات سال۹۴ مجروح💔 شد. تکفیری‌ها را هدف می‌گیرند و خدا خواست آقاعارف را نگه دارد تا در آزادسازی هم شرکت کند و نابودی داعش👹 را ببیند. قلبش مبارکش💘 را هدف می‌گیرند و گلوله به جای باتری🔋 بیسیم که یک تکه فولادی بود و در جیبش گذاشته بود می‌خورد و کمانه می‌کند. 🌴گلوله به سمت سینه‌اش می‌خورد و به قلبش مبارکش نمی‌خورد❌ در آن عملیات چندتا از دوستان نزدیکش شدند. دوستانی که با هم می‌رفتند به فقرا سر می‌زدند. وقتی برگشت برای خیلی ناراحت بود. احساس می‌کرد از آنها 👤 است. هر هفته به خانواده‌ها و مزارشان🌷 سر می‌زد. شهید مدافع حرم عارف کایدخورده🌹 @Modafeaneharaam
#جامانده کار دستم داد آخر قلب ناپاکم حسین اربعین پای پیاده رفت از دستم که رفت...😞 #السلام_علیک_یا_اباعبدالله_ع @Modafeaneharaam
Meysam Motiei - Man Ja Moondam (128).mp3
23.92M
میاد خاطراتم جلوی چشام.. من اون خستگی تو راهو میخوام..😞 آه حسرت..💔 من جا موندم...😭 شبیه کسی که هرچی دوید ولی نرسید 🎙 با نوای حاج ‌میثم‌ مطیعی @Modafeaneharaam
اینها چه دیدند ورفتند و ما نتونستیم ببینیم و ماندیم ....... #جامانده @Modafeaneharaam
CQACAgQAAx0CUyYOlAACELhgP9MRL31t8hPjAjcaEh-_kjzcpQACYgwAAt1S8FFvjDkeB2aAJB4E.mp3
5.93M
هر سالی که از سفر کربلا جا می‌موندیم، دلمون به کربلای ایران خوش بود... اما الان هم از کربلای امام حسین جا موندیم هم از کربلای امام حسینی ها حالا باغصه میگیم؛ یادش‌ بخیر سالی‌ که‌ رفتیم‌ جنوب...😭 #راهیان_نور_مجازی #جامانده #شبتون_شهدایی @Modafeaneharaam
CQACAgQAAx0CUyYOlAACER5gR7CibwzXlSSvG0iLRyW0XuI3IwACLwkAAiguEFLaLgYVg4vTWB4E.mp3
10.15M
دلــــم بہ تلاطـــم مثل ڪـــارون... بہ یـــاد شـــلمچه، یاد مجـــنونه... چہ حـــس غریبے داره این خاک ها... ڪہ بغـــض دلــم رو داره میشکونه...💔 @Modafeaneharaam
🌷🇮🇷🌷 سیدمرتضی رضاقدیری ، بی‌‌سیم‌چی گردان کمیل پس از ۳۹ سال برگشت . 🌷همو که لحظات آخر مقاومت در کانال فکه ، در جواب التماس‌های حاج همت برای حرف زدن ، پشت بی‌سیم گفته بود : 🔴 بعثیا وارد کانال شدن دارن به‌ بچه‌ها تیرخلاص میزنن سلام مارو به امام برسون بگو حسین‌وار جنگیدیم و حسین‌وار شهید شدیم 🌷 @Modafeaneharaam
💠 حماسه ➖ آخرین عملیاتی که ایران انجام داد —- (پنج روز پیش از قبول قطعنامه) 1️⃣ قسمت اول ❓❓ابوقریب کجاست؟ یک تنگه استراتژیک در منطقه فکه، در شمال غرب خوزستان. جایی در نزدیکی دشت عباس و جاده اندیمشک – دهلران. در روزهایی پایانی جنگ، صدام با کمک استکبار و پشتیبانی وسیع رژیم های مرتجع عربی به منظور داشتن دست برتر در جبهه های جنگ، دست به تحرکات گسترده نظامی زد و مناطقی را به تصرف خود درآورد. او در تیرماه ۶۷ نقشه خطرناکی در سر می پروراند و آن تصرف تنگه ابوقریب بود. چنانچه عراق از این تنگه راهبردی را به تصرف خود در می آورد، هیچ راه مقاومتی در برابر خود نمی‌دید و سقوط خوزستان قطعی بود ‼️ برای اهمیت داشتن این تنگه:👇 همزمان با شروع تحرک دشمن در این منطقه، شهید صیاد شیرازی خودش را با هلی‌کوپتر به دشت عباس می رساند و پی می برد که فرمانده تیپ دزفول که مسئولیت دفاع از منطقه را داشته، بر اثر ترس و برای حفظ جان نیروها، دستور عقب نشینی داده و به آنها اجازه داده مواضع خود را ترک کنند!!! صیاد فوراً یکی از نیروها را احضار می‌کند و با لحنی مضطرب می‌پرسد: «به نظرت چه کار کنیم؟؟ تنگه در معرض سقوط کامل است؟ آن نیرو می‌گوید : «من می‌روم روبروی دشمنم می ایستم و تانک‌های او را می‌زنم». صیاد شیرازی که شجاعت این ارتشی دلیر را می بیندبا لحنی حاکی از مسرت می‌گوید: «تو از همین الآن فرمانده تیپ هستی» او باورش نمی‌شود؛ «مگر می‌شود در میدان جنگ کسی را فرمانده تیپ کرد؟» صیاد می‌گوید: «بله می‌شود، این هم درجه‌ات!!» ...و این حکایت از حساسیت بالای تنگه دارد که صیاد فوراً یک نیروی عادی را به سمت فرماندهی تیپ می گمارد❗️ ا▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️ در اوایل تابستان ۶۷ عراق غافلگیرانه عمل می‌کند، در روزهایی که کمتر کسی در ایران گمان می‌کند یک عملیات جدی و جدید پیش رو باشد و همه مشغول مقدمات پایان جنگ هستند، ناگهان ارتش بعث با تجهیزاتی کامل و نیروهای آماده به منطقه‌ای حمله می‌کند که به لحاظ جغرافیایی توان مبارزه پدافندی در آن بسیار سخت بود (تنگه ابوقریب) ... و این یعنی مقدمه سقوط خوزستان❗️ .... لذا به دلیل حساسیت بالا، فرماندهی جنگ، حفاظت از این گذرگاه مهم را به گردان عمار واگذار می کند. 🔹 گردان عمار لشگر ۲۷ ، مسئول حفاظت از تنگه ابوقریب در آستانه پذیرش قطع‌نامه ۵۹۸ از سوی ایران، لشگر ۲۷ محمدرسول‌الله(ص) در سه جبهه غرب، میانی و جنوب با دشمن بعثی درگیر می‌شود. درگیری‌های جبهه میانی به گردان عمار لشگر ۲۷ سپرده می‌شود. در آن زمان محمد یزدی فرمانده گردان و غلامرضا صالحی، قائم مقام فرماندهی لشگر ۲۷ بود. آنها مأموریت پیدا می کنند جلوی پیشروی عراق را گرفته و از تنگه محافظت کنند، زیرا اگر ارتش بعث از آن عبور کرده و به پل کرخه می رسید، «انگار اصلاً این هشت سال را نجنگیده بودیم»‼️ .... و دیگر همه چیز تمام بود و صدام آقای جنگ بود..‼️ نثار شهیدان مظلوم صلوات @Modafeaneharaam
‍ 💠 حماسه 2️⃣ قسمت دوم (پایانی) ⏳ ساعت ۹:۳۰ روز ۲۱ تیرماه ۱۳۶۷ سردار رحیم صفوی، جانشین وقت نیروی زمینی سپاه، به یزدی اعلام می‌کند که عراق قصد حمله به ابوقریب را دارد و هیچ نیرویی نداریم که مقابل آنها بایستد. نیروهای گ عمار هم تازه از خط پدافندی برگشته‌اند و به آنها مرخصی داده شده تا به تهران بروند. ... ساعت ۱۰ – ۱۱ صبح ، خبر می رسد عراق قصد تصرف تنگه را دارد... فوراً نیروها را آماده باش می دهند و به همراه مختصر سلاح و تجهیزات انفرادی که ته انبار تسلیحات باقی مانده بود و نیز آب و آذوقه اندک، توسط کامیون راهی منطقه می شوند. محمد شریفی، جانشین گردان عمار نقل می کند: من همراه دو نفر از نیروهای اطلاعات عملیات با ماشین خود با سرعت به سمت فکه در حرکت بودیم. در بین راه اندیمشک اوضاع را آشفته دیدیم و مردم سراسیمه و حیران! هر طور بود به سمت جاده اندیمشک–شوش رفتیم و خودمان راه به سه راهی تنگه ابوقریب رساندیم. از همانجا نگاه کردیم و برگشتیم و به یزدی ( (ف گردان) پیام دادیم که حرکت کنید، تا سه راه خبری نیست، ولی سریع خود را برسانید. ساعت ۲-۳ بعد از ظهر بود که این‌ها رسیدند. راه انداختن یک گردان، با آن سرعت، کار آسانی نبود». ➖ محمد یزدی، فرمانده گردان عمار نقل می کند: ما با عجله و شتاب به همراه رزمنده ها حرکت کردیم و به پل کرخه رسیدیم. در آنجا تجمع و ترافیک عجیبی بود. به دژبان آنجا گفتم: اینها را پخش کن تا حین بمباران و زمانی که دشمن آتش می‌ریزد، تلفات کمتری بدهیم. از آنجا که لباس خاکی بسیجی به تن داشتم مرا نشناخت و گفت اصلا شما کی هستید؟ و ... ادامه ماجرا ... به او گفتم گفتم: راه را باز کن تا گردان رد شود. ...وقتی دیدم گوشش بدهکار نیست با کمی تندی تهدید کردم: مقاومت کنی، همینجا تو را می اندازم داخل رودخانه💦... بهر حال بعد از کلی اتفاقات راه را باز کردند و ما پیاده از پل کرخه به راه افتادیم تا این که به منطقه درگیری رسیدیم. دو تیم را جلوتر فرستادم تا منطقه را چک کنند. چون اصلا نمی‌دانستیم دشمن کجاست. حدود هشت کیلومتر پیاده رفته بودیم. مهمات نیروها کم بود، غذا هم نخورده بودند و آب هم کم داشتیم. به محض رسیدن به تنگه، دو گروهان را در دو طرف مستقر کردیم و با دو دسته از میان گذرگاه گذشتیم. با عبور از تنگه، با دشمنی که در ۱۵۰ متری، پشت خاکریز مستقر بود، درگیر شدیم. آتش پر حجم او اعم از: توپخانه، ادوات، تانک‌ و تیربارها، حاکی از ترس، نگرانی و در انتظار بودن عراقی‌ها بود. گرمای شدید هوا در فصل تابستان خوزستان و نبود آب، کار را برای مقابله با دشمنِ مجهز، سخت کرده بود. استعداد دشمن چیزی در حدود یک تیپ بود و در مقابل، تعداد نیروهای ما اندک بود ولی همین تعداد کم با ایمان و اراده راسخ در سخت‌ترین شرایط در برابر دشمن بعثی ایستادند و با مقاومتی مثال‌زدنی جلوی پیشروی او را گرفتند. در آن روز سخت و نفس گیر، بیش از پنجاه تن از جمله غلامرضا صالحی، قائم مقام لشگر شهید شدند که تعدادی از آنها بر اثر تشنگی زیاد بود. این مجاهدین راه خدا به تکلیف خود عمل کردند، نگفتند تا آب نباشد و مهمات ندهید، نمی‌جنگیم. آنها تا پای جان مقاومت کردند و به اعلی‌ درجه علیین رسیدند🕊🕊🕊 🌴 طوبی لهم و حسن مآب ا▫️⚪️▫️⚪️▫️⚪️▫️⚪️▫️ 🔺 پ.ن: طبق گفته‌های فرماندهان، گردان عمار در طول جنگ تحمیلی، حدود هفتصد شهید و پنجاه اسیر داشت که برای یک گردان، عدد شگفت‌انگیزی محسوب می‌شود. حضور تاثیرگذار در عملیات‌هایی مانند: بیت‌المقدس، والفجر مقدماتی یک و ۴، والفجر ۸، کربلای ۵ .... و مرصاد، نمونه‌هایی از حضور مستمر گردان عمار در عملیات‌های حساس و مهم دوران دفاع مقدس است. نثار شهیدان مظلوم صلوات @Modafeaneharaam
سال ۱۳۷۸ به مدت یکسال (تا قبل از عزیمتم به قم برای ادامه تحصیل) امام جماعت مسجد میثم جنوب تهران بودم. این مسجد خادم پرکار و جوانی داشت به نام که خداوند بعد از شاید ده سال به او فرزندی داد به نام مهدی..😍 حالا دیگه سید رسول شده اب الشهید💔 سید رسول همون موتوری معروف در فتنه ۱۳۸۸ است که اوباش او را با مشت و لگد و کلاه خودش وسط خیابان میزدنش و کلیپشم پخش شد.😔 🌹 @Modafeaneharaam