✍️ معین ؛
با دست خودش دلبندش رو به قربانگاه میفرسته
مادرش پیراهنش رو محکم بست ..
شمشیر به دستش داد ..
برو قاسمم ..
برو فدای امامت شو 😭
✍️ معین ؛
مادرش پیراهنش رو محکم بست .. شمشیر به دستش داد .. برو قاسمم .. برو فدای امامت شو 😭
برو دردت به جونم ..
مادر برات بمیره قاسمم 💔
✍️ معین ؛
برو دردت به جونم .. مادر برات بمیره قاسمم 💔
نترسی ها !
محکم باش ..
سلام منو به بابات حسن برسون 💔
سنگ برداشته اما به لبِ ماه زدند . .
ترسم این بود که چشمت بزنند ، آه زدند . .
💔😭
✍️ معین ؛
در مسیرِ نَفَسَت چیست مزاحم شده است قاسمی داشتم اما دو سه قاسم شده است
چقد داری شبیه #علی_اکبر میشی ..