میدونی ،
انگار که آقا میخواست دل بکنه ..
اما بقیه دور علی رو گرفته بودن که نره ..
✍️ معین ؛
إجتَمَعَتِ النِّساءُ حُولَهُ كَالحَلقَه تمام زنان و دختران از خیمه ها اومدن بیرون حلقه زدن دور علی
وَقُلنَ لَهُ إرحَم غُربَتَنا
گفتن اكبر به غریبی ما رحم كن
میخوای بری چرا عجله میکنی ؟! نرو ..
فَاَخَذَت عمَّاتَهُ و اَخَوَاتِهِ بِعِنَانِهِ وَ
رِكَابِه وَ مَنَعَتُهُ مِنَ العَزیمَه ..