ایتا - ✍️ معین ؛

‌
امام سجاد شروع کردن گریه کردن 
انقدر گریه کردند تا از هوش رفتن ..

130 مشاهده20:14

مفصل تر روضه ی قمر بنی هاشم بخونم ..

128 مشاهده20:15

صدا زد از فرات ..

126 مشاهده20:17

یا أخا !
ادرک أخا ..

126 مشاهده20:17

‌

128 مشاهده20:17

حالا بعد از سالها ..
حالا میشه صدات بزنم داداشم 😭

130 مشاهده20:17

بغل کرد عباسش رو ..

129 مشاهده20:18

‌
حسینم !
چیکار می‌کنی ؟
منو کجا می‌بری ؟!

135 مشاهده20:18

عباسم !
سمت خیمه ها میبرم ..
اینجا بمونی که چیزی از عباسم برام 
نمیذارن 😭
بین یه مشت گرگ ، که بدنت پاره پاره 
میشه ..

139 مشاهده20:19

‌
حسین جان بذار وصیت کنم ..
اول این تیر رو از چشمم در بیار ..
بذار برا بار آخر ببینمت ..
خون جلو چشامو گرفته 💔😭

144 مشاهده20:19

حسین یه وصیت دیگه ..
تا زنده ام منو سمت خیمه ها نبر ..

سکینه هنوز منتظر آبه ..
شرمنده ام حسین.. شرمنده 😭

1 مشاهده20:20

‌
آروم آروم سمت خیمه ها اومد ..
بابا جان ..
آب نخواستیم 😭
عمومون ..
عمو عباس ..

1 مشاهده20:22

مطالب بعدی