❇️ معجزۀ مثنوی در پاریس
🔸کیست که در این تنهایی و غربت، در این میدان گلادیاتوربازی، من اسیر را نیرویی میتواند داد که با این غول وحشی و هار و آدمخوار بتوانم مقابله کنم و رامش سازم؟ بیتردید مثنوی را از مشهد خواستم. تنها روح عظیمی که در کالبد ضعیف ما میدمد و ما را در برابر هجوم و حملۀ این مغول متمدن که درونها را قتلعام میکند، آسیبپذیر میسازد و روئیندل. همچون کودک ضعیفی که در کنار پهلوانی از اهل محل یا آشنا و خویشاوند خود حرکت کند و از هیچ آجانی، سگ هاری، دزدی، چاقوکشی، قلدر قدارهبندی نهراسد و حتی در دلش همه را تحقیر کند و یال و کوپال و شاخ و شانه کشیدن و درجه و نشان و دم و دستگاه و اِهن و تُلپشان را به مسخره گیرد. من که شبها را با مولانای کبیر سرکرده بودم، صبح که بر مارکس و هگل و نیچه و سارتر و سوربون و کُلژدوفرانس و اساتید محترم و فرهنگ معتبر و تمدن طلایی و باد و برودهای فرنگی گذر میکردم، نگاهی عاقلانه و لبخندی بزرگوارانه و رفتاری اشرافی و احساسی شاهزادهمآب و نجیبزادهوار داشتم. در برابر این بورژواهای پرافادۀ تازه به دوران رسیدهای که یقههای سفتآرو گردنشان را شق نگه داشته و مدام جیبشان را تکان میدهند تا جرنگ جرنگ پولهای خردهشان را به گوش خلقالله برسانند، و چه چندشآور است تماشای این منظره که میبینی بچه ایرانیها و بچه هندیها و بچه مسلمان هایی که استعمار، شناسنامهشان را دزدیده و جیبشان را خالی کرده و این اصیلزادههای اشرافی را حقیر، فقیر و گدا بارآورده و با جیب خالی به آنجا آمدهاند، بر این نو کیسه گردن شق جیب جرنگ جمع شدهاند و با گوش هایی تیز و نگاه هایی خیره و دهن هایی وا، مسحور تماشای وی شدهاند و به این موسیقی حقیر بازاری با تأمل و جذبۀ صوفیانه گوش سپردهاند و دستپاچهاند که زودتر برگردند و کرامات او را برای ملت خویش حکایت کنند.
📚دکتر علی شریعتی، کویریات، مولوی غیبت همه را جبران میکند (۱۳۵۵).
🆔@Hayate_Shaerane
❇️ مثنوی مانع خودکشی
🔸و مولوی دوبار مرا از مردن بازداشت: نخستین سال های بلوغ بود؛ بحران روحی همراه با بحران فلسفی. چه، اساساً من خواندن را با آثار مترلینگ آغاز کردم و آن اندیشههای بیسرانجام شکآلود که نبوغی چون او را دیوانه کرد پیداست که با مغز یک طفل دوازدهساله کلاس ششم دبستان چه میکند؟ این تشتت فکری در دنیای تصوف که به شدت مرا_ با ناپختگی _ مجذوب خویش کرده بود طوفانیتر و دیوانهکننده شد. ...
پوچی، بدبینی فلسفی، بیگانگی با واقعیت زندگی و عدم وابستگی با جامعه و نداشتن مسئولیت و برداشتن لقمههای فکری بزرگتر از حلقوم شعور و هاضمۀ ادراک و همزمانی آن با بحران بلوغ، مسیر صادق هدایت را که آن ایام خیلی وسوسهانگیز بود، پیش پایم نهاد و من برای پیمودن آن، ساعاتی پس از نیمهشب، آهسته از خانه بیرون آمدم، جادۀ تاریک و خلوت کوهسنگی آن سالها را طی کردم. استخر کوهسنگی نزدیک میشد و من ساعتی دیگر، خود را در آن آرام یافته میدیدم. ناگهان، دلبستگی، تنها دلبستگیام به این دنیا، در این زندگی مرا مردد کرد: مثنوی!
📚دکتر علی شریعتی، کویریات، مولوی غیبت همه را جبران میکند (۱۳۵۵).
🆔 @Hayate_Shaerane
🧿 درمانِ چشم زخم
برای درمان چشم زخم، باید در مقابل یک چشم ِپاک و نیکو قرار بگیری؛
یعنی یک انسان پاکنهاد و خوب را پیدا کن و بگذار او نگاهت کند؛ اینطور آسیبهای آن چشم بد، خنثی میشود؛ مولوی این حقیقت را چنین بازگو کرده است:
«چشمِ نیکو، شد دوایِ چشمِ بَد
چشمِ بَد را لا کند زیرِ لگد»
📜مثنوی، دفتر پنجم، بیت ۵۱۳
🆔 @Hayate_Shaerane
🔸اى برادر، صبر كن بر دردِ نيش
📍مردى از ديار قزوين، به رسم عادت قزوينيان نزد دلاکِ خالكوب رفت تا خالی بر بدنش بكوبد.
دلاک پرسيد: چه نقشى بر تنت بكوبم؟
قزوينى گفت: نقش شير را.
دلاک پرسيد: بر كجاى بدنت؟
قزوينى گفت: بر شانهام.
دلاک خالكوب شروع به كار كرد،
همينكه تيزى سوزن بر شانه رسيد، ناله مرد بلند شد و صدا زد: استاد! از كجاى شير شروع كردى؟
دلاک گفت: از دمش.
گفت: دم را بگذار و از جاى ديگر شروع كن.
بار ديگر چون نوک سوزن بر تنش فرورفت ناله مرد بلند شد و صدا زد استاد! از كجاى شير شروع كردى؟
گفت: از گوشش.
گفت: گوش را بگذار و از جاى ديگر شروع كن.
بار سوم چون سوزن بر بدن قزوينى فروبرد، باز نالهاش بلند شد و پرسيد: اينبار از كجا شروع كردى؟
دلاک گفت: از شكم شير.
قزوينى گفت: شكم را هم بگذار كه دردش جانكاه است.
بر زمين زد سوزن آن دم اوستاد
گفت: در عالم كسى را اين فتاد؟
شير بىدمّ و سر و اشكم كه ديد
اينچنين شيرى خدا خود نافريد
اى برادر، صبر كن بر دردِ نيش
تا رهى از نيشِ نفسِ گبر خويش
📜مثنوی، دفتر نخست، از بیت ۲۹۸۱
#حکایتهای_مثنوی
🆔 @Hayate_Shaerane
👌🏻 خوشتر آن باشد که سرِّ دلبران
گفته آید در حدیث دیگران
🔶 دوبیت از مولوی، در متروی تورِنتو:
اگر تو یار نداری، چرا طلب نکنی؟
وگر به یار رسیدی، چرا طرب نکنی؟
وگر رفیق نسازد، چرا تو او نشوی؟
وگر رباب ننالد، چراش ادب نکنی؟
#دیوان_شمس
#مولوی
🆔 @Hayate_Shaerane
🔶 عیبپوشی خداوند تا کجا؟
بارها شنیدهایم و خواندهایم که خداوند «ستارالعیوب» است؛
اما ستَار بودن یا به تعبیر حافظ، «عیبپوش» بودن خدا، به چه معناست؟
خیلی خلاصه و ساده؛ یعنی خداوند پرده یا دیواری میان گناهان و خطاهای ما، با گوش و چشم مردم کشیده است.
🔸 حال، پرسش این است که خداوند تا کِی از بندگان خود عیبپوشی میکند؟
🔸 اگر خداوند ستارالعیوب است؛ پس چرا دیگران، برخی عیوب ما را میدانند؟
🔸 یا اینکه، عیوب دیگران، چگونه در معرض شنیده و دیدۀ ما قرار میگیرد؟
مولوی در چند موضع و ضمن برخی حکایتها به این مسئله ژرفبینانه نگریسته است؛ او ضمن داستان «خیاط پارچه دُزد»، بیان داشته است که باری تعالی، جرائم و بزههای ما را میپوشاند؛ اما ما بهقدری بر گناه اصرار میورزیم و از حد میگذریم که خداوند هم، آن پرده را میاندازد و آنگاه خودواقعی ما بر همگان آشکار میشود:
حق همي ديد آن؛ ولي ستارخوست
ليک، چون از حد بَري، غمّاز اوست
(مثنوی، دفتر ششم، بیت 1695)
اگر به دیدۀ تحقیق بنگریم، میبینیم که این خودِ ما بودهایم که آن پرده را دریدیم...
🆔 @Hayate_Shaerane
دل ز تن بردی و در جانی هنوز
دردها دادی و درمانی هنوز
امیرخسرو دهلوی
🆔 @Hayate_Shaerane
🔶 حساب و کتاب خدا، کاملاً با حساب و کتاب ماها، فرق داره؛
فرض کنید کمترین خدشه و خللی به جایگاه شغلی، مال و آبروتون وارد شه؛
اون وقت میبینید، کسانیکه تا چند روز قبل هواخواهتون بودند، دیگه مثل سابق نگاهتون نمیکنند؛
شاید هم حق دارند؛ چون ممکنه ضرری متوجه اونها بشه؛
خلاصه اینکه رابطههای این دنیا، حسابی چرتکهای و بازاریه؛
اما خدا توی رابطهش با ما، دنبال هیچ سودی نیست؛ حتی اگر دستمون همهجوره خالی باشه:
زین دکانِ با مکاسان برتر آ
تا دکان فضل، که اللهُ اشتری
کالهای که هیچ خلقش ننگرید
از خلاقَت، آن کریم آن را خرید
هیچ قلبی، پیشِ او مردود نیست
زانکه قصدش از خریدن، سود نیست
#مولوی
#مثنوی
#حیات_شاعرانه
🆔 @Hayate_Shaerane
🔶 نوروز؛ انقلاب گیاهی یا انسانی؟!
ایام نوروز، عینیترین تأثیر خود را بر طبیعت میگذارد؛
در این ایام، طبیعت چهره خود را از زردی و خشکی، به طراوت و سبزی تغییر میدهد.
البته میدانیم که این تغییر و انقلاب، حتی در اقلیم و سرزمین واحد، یکجور نیست و در مناطق سردسیر و گرمسیر با اختلاف این تغییر رخ میدهد؛ مگر اینکه بخواهیم به تقویم رسمی بسنده کنیم؛
از طبیعت و عالَم گیاهان که فاصله بگیریم، این پرسش پیش میآید که؛
آیا نوروز برای همۀ ما انسانها، روز نویی بهشمار میرود؟
آیا تغییری که در چهرۀ طبیعت ایجاد میکند، شامل حال ما هم میشود؟
آیا اصلاً، گردش طبیعت میتواند، تغییری کامل در روزگار و افکار ما ایجاد کند؟
بیگمان و بیدرنگ، پاسخ منفیست!
اصلاً انسان وارسته، منتظر طبیعت نمیماند و نمینشیند تا گردش ایام تغییری در زندگی او ایجاد کند، بلکه این ایام و مناسبتها را تنها تلنگری میداند؛
او، خود رونده است و بدون توجه به تقویم، خود، روزِ نو میسازد؛
اینگونه است که برخی انسانها، نه سالی یکبار؛ بلکه هرآن، نوروز، نوساعت و نودقایقی در پیش دارند:
«چو عارف را و عاشق را، به هر ساعت بود عیدی
نباشد منتظر سالی، که تا ایام عید آید»
🆔 @Hayate_Shaerane
از علی آموز اخلاص عمل.mp3
6.53M
🔸کیست مولا؟
آنکه آزادت کند...
🔹 خوانش ابیاتی از مثنوی، در رثای مولا علی علیهالسلام...
🆔 @Hayate_Shaerane
🔸 شب قدر و ولیّ خدا
شب قدر را پنهان کردهاند در میان شبها؛[همانطور که] بندهی خدا را پنهان کردهاند میان مدّعیان. پنهان است نه از حقیری، بلکه از غایتِ ظاهری پنهان شده است. چنانکه آفتاب بر خفّاش نهان است؛ پهلویِ او نشسته و از او خبر ندارد، چون پردهی محبت دنیا او را صُمّ بُکم کرده است!
مگر که رحمت فرو آید که «إنّا إنزلناهُ فی لَیلة القَدْر».
در «انزلناه» چند آیت است. مِن الفِ شهر، از هزار ماه شب چهارده او روشن تر است، و در میان آن ماهها پنهان. از غایتِ ظاهری پنهان شده است!
تا روزی که باخبر شود بانگ برآرد: یا حَسرَتا عَلی فرَّطتُ فی جَنبِ الله، فی جانب الله. زهی جَنب منزّه، زهی جانب بی جانب!
📚 مقالات شمس تبریزی، تصحیح محمدعلی موحد، ص ۳۱۶ -۳۱۷.
🆔 @Hayate_Shaerane
🔸 نباشد جز از بیپدر دشمنش
انگشتشمارانی را میبینیم که به ساحت مولاعلی علیه السلام بیاحترامی میکنند که صدالبته متوجه لوازم توهین خود نیستند.
از دیرباز، حب به حضرت علی علیه السلام در حکم آزمایش ژنتیک به شمار میرفت؛ به اینصورت که اگر فرزندان صحابیان رسول الله نسبت به امیر المؤمنین علی علیه السلام بغض داشتند، در نطفه آنها شک میکردند. (مناقب الأسد الغالب علي بن أبي طالب، ص۱۹)
این حقیقت در اشعار ما نیز راه یافته است؛ حکیم ابوالقاسم فردوسی، بهعنوان ایرانیترین شاعر همۀ ادوار، این حقیقت را چنین به نظم در آورده است:
نباشد جز از بیپدر دشمنش
که یزدان به آتش بسوزد تنش
هر آنکس که در جانش بغض علیست
از او زارتر، در جهان، زار کیست...
🆔 @Hayate_Shaerane
🔸میرسد مردی که زنجیر غلامان بشکند...
حدود صدسال پیش از این (۱۹۲۷م)، محمد اقبالِ پاکستانی، در مورد سرزمین فارس پیشبینیهایی کرد که نشانههای آن، با وقوع انقلاب اسلامی آرامآرام رخ نمود.
یکی از آن پیشبینیها، ظهور مَردی است از این دیار که زنجیر را از پای دربندان جهان باز میکند.
چون چراغ لاله سوزم در خیابان شما
ای جوانان عجم جان من و جان شما
میرسد مردی که زنجیر غلامان بشکند
دیدهام از روزن دیوار زندان شما...
🆔 @Hayate_Shaerane
🔶 سعدی؛ اکمل الشعراء
🖋 محمدرضا شفیعی کدکنی
🔹به چه زبانی برایِ جوانانِ این روزگار میتوان توضیح داد که مدّت هفتصدسال تمام پارسیزبانان و پارسیدانان و پارسیخوانانِ جهان از مصر تا به چین، سعدی را فردِ اکمل شاعری میدانستهاند. در همین قرن ما بزرگانی از نوع فروزانفر و بهار و محمدعلی فروغی، عملا، سعدی را بزرگترین شاعر میشناختند، حالا فردوسی را به دلایلی به کنار بگذاریم. آیا در طول این هفتصد سال، این مردم، همه در اشتباه بودند؟ نه!
حقیقت امر این است که با تحولات فرهنگی بشر، «بوطیقا»ها دگرگون میشود و در طول هفتصدسال بوطیقای فارسیزبانان، ثابت مانده بود و سعدی اشعرِ شعرای فارسیزبان بود. امروز ممکن است مولوی اشعرِ شعرا باشد یا حافظ یا برای بعضیها بیدل یا برای بعضیها فلان شاعر عصرِ حاضر، اینها همه از پیامدهای دگرگونیِ بوطیقاها است. ممکن است عمر یک بوطیقا فقط دو نسل باشد یا سه نسل و شاید هم یک نسل.
📚 رستاخیز کلمات، صص ۳۵۵–۳۵۴
🗓 اول اردیبهشت ماه؛ روز سعدی
#سعدی
🆔 @AmirAbolfathi
بنا بر روایتی، پیامبر خدا صلّی الله علیه و آله مهمترین سرمایه و موهبت آدمی را خُلق نیکو دانستهاند:
«خَیرُ ما اُعطىَ الرَّجُلُ المُؤمِنُ خُلقٌ حَسَنٌ وَ شَرُّ ما اُعطِىَ الرَّجُلُ قَلبُ سوءٍ فى صورَةٍ حَسَنَةٍ (کنزالعمال، ج۳، ص۸)؛
بهترین چیزى که به مؤمن داده شده خوشاخلاقى و بدترین چیزى که به انسان داده شده، دلى بد در چهره اى زیباست.»
مولوی این مضمون را چنین به نظم کشیده است:
من ندیدم در جهانِ جُستوجو
هیچ اهلیّت، بِه از خویِ نکو
🆔 @AmirAbolfathi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 دکتر سجاد آیدنلو، استاد تمام زبان و ادبیات فارسی و شاهنامهپژوه ترک زبان:
🔸آذربایجان و آذربایجانی از نظر هویت، از نظر فرهنگ، از نظر تبار هیچ نسبتی با ترک و ترکان ندارد.
🔹تمام کسانی که در ایران، به زبانهای مختلف صحبت میکنند، هویت، ملت و فرهنگشان ایرانی است.
🔸از لحاظ هویتی، هیچ تفاوتی میان اقوام مختلف ایرانی وجود ندارد.
🔹اگر زبان دستمایه هویتسازی و ملتسازی شود، اشتباه است.
🆔 @AmirAbolfathi
این روزها،
دانشجویان و دانشگاهیان ما، باید درس #کفر_به_طاغوت را از دانشگاهیان #آمریکا بیاموزند.
#غزه
#مرگ_بر_صهیونیست
🆔 @AmirAbolfathi
❇️ سخن عطّار نیشابوری دربارۀ حضرت امام صادق علیه السلام
اگر تنها صفت او گویم، به زبان و عبارت من راست نیاید
که
در جملۀ علوم و اشارات و عبارات بیتکلف به کمال بود،
و قدوۀ جملۀ مشایخ بود،
و اعتماد همه بر وی بود،
و مقتدای مطلق بود.
همۀ الهیان را شیخ بود،
و همۀ محمدیان را امام بود،
و هم اهل ذوق را پیشرو بود،
و هم اهل عشق را پیشوا.
هم عُبّاد را مقدّم بود،
هم زُهّاد را مکرّم.
هم در تصنیفِ اسرار حقایق، خطیر بود،
هم در لطایف تفسیر و اسرار تنزیل بینظیر...
📚تذکرة الأولیاء، تصحیح محمد استعلامی، ص۱۱.
🆔 @AmirAbolfathi
🔶 گرامی به دل بَر، چه ماده، چه نَر
گاهی در سر آرزوی داشتن فرزند دختر را داریم؛
و گاه پسر...
اما اگر به دیدهٔ تحقیق بنگریم، تصدیق خواهیم کرد که این نوع نگاه، بیشتر زاییدهٔ نگاه سنتی، قبیلگی و... ماست؛
اما حکیم ابوالقاسم فردوسی، حدود هزار سال پیش، با پس زدن چنین انگارههایی، از جنسیت اصالتزدایی کرده و در مقابل، آیین و فرّ و فرهنگ را معیار انسانیت دانسته است؛ خواه فرزند دختر باشد، خواه پسر:
چو فرزند را باشد آیین و فر
گرامی به دل بَر، چه ماده، چه نَر
#فردوسی
#شاهنامه
#روز_دختر
🆔 @AmirAbolfathi
گاهی میان چند کار میمانیم و متحیر میشویم و نمیدانیم کدامین را بر دیگری ترجیح دهیم.
بهنظر یکی از بهترین پاسخها را جناب مولوی پیش روی ما گذاشته است؛
میگوید، ببینید که در کدام حالت دوست دارید، مرگتان فرارسد، همان، بهترین است...
حال چه موقعیتی بهتر از خدمت به مردم؟
خوشا به سعادت آنانکه در حین خدمت جان خود را تسلیم جانآفرین کردند:
کار، آن کارست، ای مُشتاقِ مست
کاندر آن کار ار رسد مرگت، خوشست
#شهید_خدمت
🆔 @AmirAbolfathi
📍برای شناساندن چهرههای عوضی، در هر موضع و در هر سنگر و در هرجا و در هر نقش که هستند، از هر نوع افشاگریِ مؤثر خودداری نکنید.
بشناسید و بشناسانید چهرههای عوضی را!
📖 شهید بهشتی، کتاب تشکیلات بهشتی.
🆔 @AmirAbolfathi
🔶نامهٔ امام حسین (علیه السلام)، به محمد بن حنفیه از کربلا:
بِسمِ اللّه الرَّحمنِ الرَّحيمِ
أمّا بَعدُ
فَكَأَنَّ الدُّنيا لَم تَكُن
وكَأَنَّ الآخِرَةَ لَم تَزَل
وَالسَّلامُ!
...دنيا چنان است كه گويى هرگز نبوده است
و آخرت چنان است كه گويى همواره بوده است!
والسلام.
📖 کاملالزیارات، ص۷۱.
🆔 @AmirAbolfathi
🔶 اندر حکایت بعضی از اعضای شورای راهبری:
خشک ابری که بود ز آب تهی
ناید از وی صفت آبدهی
🆔 @AmirAbolfathi
اگر رعایت خلق است، منصف همه باش
نه خون زید حلال است و مال عمرو حرام...
با اینکه هیچگاه ارادتی به جناب رائفیپور نداشتهام؛ اما این پرسش مطرح است که برخی مسؤلان قضائی را چه میشود که اسامی برخی مجرمان و متهمان را با عنوان و صفتی خاص مثل سلطان فلان، ابر بدهکار بانکی و یا با کد مُرس و حروف اختصاری میآورند؛
اما هنگام یادکرد از شخصی که هنوز اتهام او اثبات نشده است، نام او را رسانهای میکنند؟!
🆔 @Moftaker