از اناری حال دل پرسیدم امشب گفت خون!

خدایا یوخته حوصله

این‌قدر اوضاع سیاسی جهان پیچیده شده که دیگه بعضی راننده تاکسی‌ها مسافر برای مسیرهای کوتاه سوار نمی‌کنن. تحلیل‌شون نصفه می‌مونه!

این دل دیوانه را معبود کیست؟!

این جماعت منتقد نما یک سوزن از کارهای اطلاعاتی و امنیتی نمیدونن ، خودشون رو صلاح نظر دادن به کارهایی که خیلیا توش متخصصن میدونن اما دریغ از یکم تفکر . . . تازه شعارشون هم اینه ( رئیسی هم مثل روحانی است) + یادم رفت بگم آخرین کتابی که تا الان خوندن جامعه شناسی دوازدهم بوده((:

نمیدونم چجوری حوصله دارید تو زندگی بقیه دخالت کنید ، من تو زندگی خودمم یه جوری رفتار میکنم انگار زندگی من نیست .

خدایا قلبامونو ها کن!

خدا دو دقه بیا پایین کارت دارم!

به قول آقایی سرباز مهدی اونیه که تو اوج هم گمنام باشه!!

به افسردگی بعد زدن ریش دچارم

خدا خودش گفته: انی عند القلوب المنکسره..

وقتی راننده تاکسی داره تحلیلای سیاسیشو می‌کنه و می‌خوام پیاده شم حس میکنم حین is typing طرفو بلاک کردم

[نخل بسیار،ولی میثم تمار کجاست؟!]

حداقل شبی دو دقه با خدا بشینین!!

چیه این خانواده نه دوری شون رو تحمل نمیتونی کنی نه نزدیکی .

میفرماد ما نسبت به دلهایی که به خودمون وابسته کردیم مسئولیم!!

ای برده امان از دل عشاق کجایی؟!

یادی هم کنیم از اموات

مسافرکشان میدان آزادی! فریاد میزنند :آزادی،آزادی،آزادی و عابران خسته میپرسند:آزادی چند؟ من عابری را دیدم که از راننده سوال کرد: آزادی کجاست؟! و راننده گفت:رد کردی؛ آزادی قبل انقلاب بود و من به او گفتم: از غرب که به آزادی نگاه کنی میبینی آزادی قبل از انقلاب است ولی از میدان امام حسین که نگاه کنی میبینی آزادی درست بعد از انقلاب است در کـدام سو ایستاده ای؟ غرب یا امام حسین؟

-

چقدر ما عهد بستیم و شکستیمش

[گفته ها را نمی توان پس گرفت،دلها زود میشکنند]

چند نفر لف دادن فکر کنم عمه بودن بهش برخورد .

گیرم هوای پر زدنم هست؛ بال کو؟

فکر میکردم هرچی به شهادت حاجی نزدیک تر میشیم حرفام بیشتر میشه،محتوای بیشتر،مطلب بیشتر،کلی حرفای نگفته ی بیشتر..! اما راستش هرچی به زمان شهادت نزدیک تر میشم بیشتر ساکت میشم یادتونه گفتم دلتنگی نطق آدمو کور میکنه؟!