eitaa logo
『شھید محـمدحسین محمدخآنے』
1.5هزار دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
2.8هزار ویدیو
41 فایل
شهید محمدحسین محمدخانے [حاج عمار] ولادت ۱۳۶۴/۴/۹ ټـهران شهادت ۱۳۹۴/۸/۱۶ حلب سوریہ🕊 با حضور مادر‌بزرگـوار شهیــد🌹 خادم تبادل⇦ @shahid_Mohammad_khani_tab خادم کانال ⇦ @Sh_MohammadKhani کانال متحدمون در روبیکا⇦ https://rubika.ir/molazeman_haram313
مشاهده در ایتا
دانلود
چند بار زنگ زدم اصفهان،جواب نداد. خودش تماس گرفت.وقتی بهش گفتم پدر شدی بال درآورد.برخلاف من که خیلی یخ برخورد کردم.گیج بودم .نه خوشحال نه ناراحت ‌پنجشنبه جمعه مرخصی گرفت و زود خودش را رساند یزد.با جعبه کیک وارد شد ، زنگ زد به پدر مادرش مژده داد. اهل بریز و بپاش بود،چند برابر شد.از چیز هایی که خوشم میومد دریغ نمی‌کرد:از خرید عطر و پاستیل تا موتور سواری.با موتور من را میبرد هیأت.حتی در تهران با موتور عمویش از مینی سیتی رفتیم بهشت زهرا (س). هرکس می‌شنید کلی بدبیراه بارمان میکرد که مگه دیوونه شدین،میخواین دستی دستی بچتون رو به کشتن بدین.حتی نقشه کشیدیم بی سروصدا بریم قم ، پدرش بو برد و مخالفت کرد.پشت موتور می‌خواند و سینه می‌زد.حال و هوای شیرینی بود،دوست داشتم. تمام چله هایی که در کتاب ریحانه بهشتی آمده بود،پا به پایم انجام می‌داد.بهش می‌گفتم این دستورات مال مادر بچست.میگفت خب منم پدرشم ،حای دوری نمیره که. خیلی مواظب خوردنم بود.اینکه هرچیزی را از دست هرکسی نخورم.اگر میفهمید مال شبهه ناکی خوردم سریع می‌رفت رد مظالم میداد. گفت بیا بریم لبنان.میخواست هم زیارتی برویم هم آب و هوایی عوض کنم.آن موقع هنوز داعش و اینا نبود.بار اولم بود می‌رفتم لبنان.اون قبلا رفته بود و همه جا رو می‌شناخت. ادامه دارد...