eitaa logo
『شھید محـمدحسین محمدخآنے』
1.4هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
2.8هزار ویدیو
41 فایل
شهید محمدحسین محمدخانے [حاج عمار] ولادت ۱۳۶۴/۴/۹ ټـهران شهادت ۱۳۹۴/۸/۱۶ حلب سوریہ🕊 با حضور مادر‌بزرگـوار شهیــد🌹 خادم تبادل⇦ @shahid_Mohammad_khani_tab خادم کانال ⇦ @Sh_MohammadKhani کانال متحدمون در روبیکا⇦ https://rubika.ir/molazeman_haram313
مشاهده در ایتا
دانلود
『شھید محـمدحسین محمدخآنے』
✅🕊 چندوقتی‌بودمتحول‌شده‌‌بودم. ولی هنوز خیلی خوب نتونستم خودمو پیدا کنم هنوز‌آرامش‌زیادی‌نداشتم هنوز‌یکم‌از مشکلات‌و‌گناه‌های‌قبل‌تحول باهام‌بود‌و‌خیلیییی‌اذیتم‌میکرد. یک‌روز‌خیلی‌ناگهانی‌به‌پدرو‌مادرم‌گفتم که‌به‌گلستان‌شهدای‌شهرمون‌بریم. اصلا‌زمینه‌ای‌ازقبل‌نداشتم‌که‌بگم‌برای‌شهدا‌میرم فقط‌دوست‌داشتم‌برم‌و‌اونجاروبیینم چون‌سحرهای‌ماه‌رمضان‌شبکه‌استانیمون‌اونجا‌رو نشون‌میداد. روز‌پنجشنبه‌یاجمعه‌بود دقیق‌یادم‌نیست.... رفتیم‌و‌وقتی‌وارد‌شدیم‌به‌گلستان‌شهدا⚘ دربدوورودمون‌یک‌خانمی‌رو‌دیدم‌که‌ازدورداشت به‌سمت‌ورودی‌گلستان‌میومد. یعنی‌دقیق‌‌روبه‌روی‌ما‌حرکت‌میکردن فاصلشون‌زیادبود‌و‌صدامون‌رو‌نمیشنیدن ازدوردیدم‌دست‌اون‌خانم‌یک‌کتاب‌هست من‌هم‌خیلی‌عاشق‌کتاب‌بودمو‌و‌هستم قبل‌تحول‌کتابا‌ورمان‌های‌چرت‌و‌پرت‌خارجی‌و... میخوندم که‌نه‌چیزی‌یادم‌میداد‌نه‌آرامشی‌بهم‌میداد تازه‌باعث‌گناهم‌میشد🔥 چشمم‌به‌سمت‌کتابی‌که‌دست‌اون‌خانم‌بود‌رفت و‌دیدم‌نوشته: سلام‌برابراهیم 🌱 دوسال‌قبل‌کتاب‌سلام‌برابراهیم۱‌رو‌به‌اجبار‌معلم‌ مدرسه‌خونده‌بودم برخلاف‌اینکه‌جذب‌شهیدبشم ازشهیدخوشم‌نیومد😔 انقداون‌کتابو‌بی‌حس‌و‌تندتندخوندم‌که‌نمره‌بگیرم که‌فقط‌یادم‌بود‌ی‌کتابی‌خوندم‌به‌نام سلام‌برابراهیم 🌱🕊 دیگه‌هیچی‌ازش‌بلدنبودم...... فکرم‌به‌کتاب‌رفت‌و‌یادم‌افتاد‌که‌جلد۲‌هم‌داره و‌بابام‌گفته‌بوداگه‌دیدیم‌بخریم. اروم‌به‌بابام‌گفتم‌بابایادت‌باشه‌بخریم‌جلد۲‌کتاب سلام‌برابراهیمو چندثانیه‌بعد‌اون‌خانم‌که‌دیگه‌نزدیک‌ما‌شده‌بودن ناگهان‌دستشونو‌به‌سمت‌من‌دراز‌کردن و‌کتاب‌رو‌سمت‌من‌گرفتن🌱🕊 خیلی تعجب‌کرده‌بودم اون‌خانم‌سرشون‌پایین‌بود‌و‌منم‌که‌هول‌شده‌بودم فقط‌کتابوگرفتم‌و‌تشکرکردم اون‌خانم‌سریع‌دورشدن‌ازما من‌هنوز تعجب‌زده‌نگاه‌به‌کتاب‌میکردم مامان‌و‌بابام‌از‌تعجب‌لبخندمیزدن به‌مامانم‌گفتم‌ع‌اینو‌که‌من‌دارم....... کاش‌۲‌رو‌داده‌بود‌بهمون🌱🕊 گذشت‌و‌اون‌روز‌ما‌کتاب‌سلام‌برابراهیم‌۲‌هم‌خریدیم ازهمون‌شب‌کتاب‌سلام‌برابراهیم‌۱‌رو‌شروع‌کردم ایندفعه‌برخلاف‌قبل‌با‌توجه‌😭🕊 آخرهای‌کتاب‌باشهادت‌اقاابراهیم‌فقط‌گریه‌میکردم 😭 بعداز‌کتاب‌یادت‌باشه‌که‌اونم‌خیلی‌ناگهانی‌چند‌وقت‌ پیشش‌به‌دستم‌رسیده‌بود‌این‌دومین‌کتابی‌بود که‌براش‌گریه‌میکردم گریه‌ای‌که‌الکی‌نبود😭 برای‌فیلم‌و‌اراجیف‌عاشقانه‌ی‌کتاب‌ها‌و‌فیلمای‌غربی نبود😭 اقا‌ابراهیم‌شد‌برادرشهیدم 🌱 اولین‌برادرشهیدم🕊 نتونستم‌کتابشو‌حتی‌بعدازخوندنو‌تموم‌کردن‌از‌ پیشم‌بردارم صبح‌و‌شبم‌با‌نگاه‌به‌تمثال‌مبارک‌شهید‌شروع‌میشد. 🌱🕊 شده‌بود‌ارامش‌قلبم ❤ چند‌وقت‌بعدش‌خیلی‌خیلی‌ناگهانی‌کتاب‌شهید‌دیگه ای‌به‌دستم‌رسید انگار‌شهدا‌معجزه‌میکردن‌فقط😭 کم‌کم‌و‌کم‌کم‌من‌با‌معجزات‌شهدا‌عوض‌شدم عاشق‌شهادت‌شدم و‌ دیگه‌گذشته‌بدم‌تموم‌شده‌بود🕊 آرامشم‌شد‌مداحی‌و‌گلزارشهدا کم‌کم‌‌با‌عنایت‌خدا‌و‌ائمه‌و‌شهدا پام‌به‌هیئت‌هفتگی‌و...و...بازشد🌱 و‌همه‌‌اینارومدیون‌لطف‌خدا💛و‌ائمه💚و‌شهدا🕊میدونم که‌منونجات‌دادن 😭 و‌وقتی‌فکرمیکنم‌اگه‌اون‌روز اون‌خانم‌اون‌کتابو‌به‌من‌نمیداد من‌با‌اقاابراهیم‌اشنانمیشدم چی‌میشد؟ 🕊 و‌توی‌دعاهام‌همیشه‌برا‌اون‌خانم‌دعامیکنم 🕊 که‌کمک‌کردواردراه‌شهدا‌بشم 🕊🌱
『شھید محـمدحسین محمدخآنے』
#ارسالی‌اعضا ✅🕊 چندوقتی‌بودمتحول‌شده‌‌بودم. ولی هنوز خیلی خوب نتونستم خودمو پیدا کنم هنوز‌آرامش‌زیاد
✅🌱 سلام واقعا کتاب خیلی اثر گزار هسته📚🍃 امسال که تولدم بود دوستم مشهد رفته بود و برای من به عنوان هدیه یک کتاب به اسم حجت خدا که درباره شهید حججی بود بهم دادن⚘ چند روز بعدش که من کتاب رو خوندم خیلی مشتاق شهدا و آشنایی باهاشون شدم ... فقط دلم میخواست از شهدا و راه و زندگی شون بدونم و خوشبختانه کم کم با شهدای دیگه اتفاقی آشنا شدم مثلا توی روبیکا با کانال شما که آقای بابک نوری بود اشنا شدم و ایشون رو به عنوان دومین دوست شهیدم انتخاب کردم 🌿 و رفته رفته با شهدای دیگه آشنا شدم و چون دوستم، بردار شهید شون آقای ابراهیم هادی هستن و من ازشون خواسته بودم بهم کتاب معرفی کنن از شهدا و یا برام توضیح بدن از ویژگی های آنها ... دوستم کتاب سلام بر ابراهیم رو بهم دادن و گفتن بخونم اما چون توی مدرسه و امتحانات بود نتونستم کامل بخونم🥀 و کتاب رو بهشون تحویل دادم .. و گذشت و خانواده به مشهد رفتن و برام کتاب سلام بر ابراهیم رو گرفتن😊 و مشغول مطالعه کردنش هستم و این کتاب که از آقای ابراهیم هادی هسته اینقدر قشنگه که ساعتها دوست داری کتاب رو بخونی😇🍃 خلاصه کلام اینه که شروع آشنایی بیشتر من با راه و رسم شهدا و شهادت از همون کتاب حجت خدا آغاز شد💌 ان شاالله که همه مون دنبال رو راه شهدا و ائمه اطهار باشیم و عاقبت همه ی ماختم به شهادت بشه✋♥️
دعا گوی همه اعضای کانال سر مزار برادر شهیدمان شهید محمد حسین محمد خانی 💫 التماس دعا بزرگوار
شعر ( قصه های دلبری ) بوی عطر یاس داری، بوی عطر سیب و نرگس، بوی عطر رازقی. هم شبیه فاطمه(سلام الله علیها) و هم علی اکبر ( علیه السلام ) و یا چون حیدری(علیه السلام) سایه ات آرامش ِ دنیایی از ویرانی است. با نگاه آسمانی دل ْ زِ هر کس می بری. خوانده ام روح بلندت را شجاعت ، عاشقی و معرفت، از تو بوده هر چه را در قصه های دلبری. ای برادر تو بزرگی جای تو عرش برین من که نه ، این دل بگوید: که تو می آیی مرا هم می بری. ♥️ تقدیم به برادر شهیدم محمد حسین محمد خانی به مناسبت روز ولادتشان ♥️ 💕 برای شادی روحشان صلوات
رفیق شهید یعنی... تو اوج نا امیدی پارتی بین تو و خدا باشه♥️🌈