بسم الله الرحمن الرحیم
«غزه دیشب کربلا بود باید آنرا عاشورایی فهمید»
اگر با منطق زینب کبری صحنه را ببینی در ماجرای غزه و بیمارستان المعمدانی نباید چیزی جز زیبایی دیده باشی که فرمود «ما رأیتُ الا جمیلاً»
صحنه صحنه ی مظلومیت است. از داغ دیشب گاهی دست بر سر گذاشتیم فریاد «وا محمدا ...» سر دادیم، گاه به اضطرار رسیدیم و از عمق جان فریاد زدیم «أَ مَا فيكُمْ مُسْلِم؟؟ ...» اما جز زیبایی و حماسه ندیدیم ...
ما وقتی عاشورایی می شویم بر حقیم و چون بر حقیم ترسی از مرگ نداریم که «إنّ کُنّا علی الحق إِذاً لَا نُبَالِي من الموت ...»، در منطق ما مرگ در راه حریت و آزادی و غیرت از عسل شیرین تر است «الموت عِنْدِي أَحْلَى مِنَ الْعَسَل...» و اساسا ما شب و روز، صحرا به صحرا و کوه به کوه شهادت را عاشقانه تمنا می کنیم که « أبالموت تهددنا ،كَرَامَتَنَا الشَّهَادَة...» و دیشب غزه کربلا بود ، عاشورا بود ...
مگر غیر از این است که یزیدیان چون توان هماوردی با مردان عاشورایی ندارند کار را به زنان و کودکان و دخترکان و بیماران می کشانند و ما با همه وجود فریاد میزدیم «اِنْ لَمْ یَکُنْ لَکُمْ دینٌ، وَ کُنْتُمْ لا تَخافُونَ الْمَعادَ، فَکُونُوا اَحْراراً فی دُنْیاکُمْ هذِه»
خون علی اصغرهای غزه داشت یزیدیان زمان را رسوا میکرد، اینجا بود که فریاد زد و حرمله را طلب کرد و حرمله ی دوران، سه شعبه نقطه زن آمریکایی را به چله کمان گذاشت و «فذُبِحَ مِنَ الْأُذُنِ إِلَى الْأُذُن و من الوَرید إلی الوَریدِ...» اما این بار خون مظلوم به آسمان پاشیده نشد و بر دستان و سر و روی قاتلین پاشید و همین خون مظلوم است که آنها را نابود میکند و چه حماسه ای از این زیباتر ...
اما سخنی هم از جگر سوخته با حسین دوران، خامنه ای عزیزتر از جان ...
آقاجان «لقد ضاق صدرنا ...» سینه هامان تنگ شده در مصیبت مظلوم، پسر فاطمه! ما در مکتب عاشورا آموخته ایم که حتی اگر شب بود و تاریک؛ حتی اگر بار ملامت نبود، دست از اماممان بر نداریم.
به خدا اگر در مسیر ولایت تو کشته شویم، به آتش کشیده شویم، خاکسترمان را به باد دهند و این صحنه در رکاب شما هزار بار تکرار شود «ما تَرَکناکَ یَأبنِ رسولِ الله ...»
سوز دلی هم با منتقم خون مظلومان و منجی مستضعفان ...
ای سید ما، ای صاحب ما و ای مولای ما، مقاومت اهل غزه که بارقه ای است از مکتب انتظار انقلاب اسلامی ؛ این نوید را می دهد که فریاد « هَلْ مِنْ ناصِرٍ یَنْصُرُنی ...» این بار بی پاسخ نخواهد ماند و تو را ای نازنین دوران، عاشقان مکتب خمینی و خامنه ای بر مژگان حفظ خواهند کرد و گواه این مدعا خون شهدای ما است و هیهات که دیگر امام ما «وِتر موتور» شود ...
دعایمان کن و التیامی بر زخم دلمان بده و ما را به ظهورت برسان ...
« أَیْنَ قاصِمُ شَوْکَهِ الْمُعْتَدینَ ...»
محمد امیری طیبی
ظهر ۲۶ مهرماه ۱۴۰۲ شمسی
#غزه
#بیمارستان_المعمدانی
#شمر_زمانه
🆔 eitaa.com/Mohammad_AmiriTayebi/
🆔 telegram.me/Mohammad_AmiriTayebi/
🆔 instagram.com/Mohammad_AmiriTayebi/
@Mohammad_AmiriTayebi