📚#خطبه_۱۰۴ نهج البلاغه: بخش دوم: ثبات قدم در اسلام
🔺وَ ايْمُ اللَّهِ لَقَدْ كُنْتُ مِنْ سَاقَتِهَا حَتَّى تَوَلَّتْ بِحَذَافِيرِهَا وَ اسْتَوْسَقَتْ فِي قِيَادِهَا، مَا ضَعُفْتُ وَ لَا جَبُنْتُ وَ لَا خُنْتُ وَ لَا وَهَنْتُ. وَ ايْمُ اللَّهِ لَأَبْقُرَنَّ الْبَاطِلَ حَتَّى أُخْرِجَ الْحَقَّ مِنْ خَاصِرَتِهِ.
🔺به خدا سوگند! من درعقب اين لشکر (لشکر اسلام) حرکت مى کردم، و آنها را به پيش مى بردم، تا گروه طرفداران باطل به طور کامل پشت کردند و تحت رهبرى اسلام درآمدند. من (در انجام اين مهم) هرگز ناتوان نشدم و نترسيدم، خيانت ننمودم و سست نگرديدم! (هم اکنون نيز همان راه را مى پيمايم) و به خدا سوگند! شکم باطل را مى شکافم، تا حق را از پهلوى آن خارج کنم.
🏴
📚#خطبه_۱۰۵ نهج البلاغه: بخش اول: وصف رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم
🔸و من خطبة له (علیه السلام) في بعض صفات الرسول الكريم و تهديد بني أمية و عظة الناس:
الرسول الكريم:
🔺وَ ايْمُ اللَّهِ لَقَدْ كُنْتُ مِنْ سَاقَتِهَا حَتَّى تَوَلَّتْ بِحَذَافِيرِهَا وَ اسْتَوْسَقَتْ فِي قِيَادِهَا، مَا ضَعُفْتُ وَ لَا جَبُنْتُ وَ لَا خُنْتُ وَ لَا وَهَنْتُ. وَ ايْمُ اللَّهِ لَأَبْقُرَنَّ الْبَاطِلَ حَتَّى أُخْرِجَ الْحَقَّ مِنْ خَاصِرَتِهِ.
🔸اين خطبه پيرامون بخشى از صفات پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و تهديد بنى اميّه و موعظه مردم، ايراد شده است.
🔺(مردم جهان سخت در گمراهى بودند) تا اينکه خداوند محمّد(صلى الله عليه وآله) را مبعوث ساخت که گواه بر اعمال آنها و بشارت دهنده (به پاداش هاى الهى در برابر نيکى ها) و بيم دهنده (از کيفر الهى در برابر زشتى ها) بود. در کودکى شايسته ترين مخلوق، و در بزرگسالى نجيب ترين و شايسته ترين آنان بود. اخلاقش از همه پاکان، پاکتر، و باران جود و سخايش، از همه بادوام تر بود.
🔹خطبه در يك نگاه: اوصاف برجسته پيامبر(صلى الله عليه وآله):
همانگونه كه از عنوان خطبه روشن مى شود اين خطبه سه بخش عمده دارد: در بخش اوّل، به ذكر پاره اى از صفات پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله مى پردازد و تصريح مى كند آن حضرت، شايسته ترين مخلوق الهى از آغاز كودكى تا پايان عمر بود و در واقع هدف امام عليه السلام اين است كه مردم را به اهميّت ميراث پيامبر صلى الله عليه و آله و پاسدارى از قرآن و اسلام دعوت كند. در بخش دوّم، بنى اميّه را مورد خطاب و سرزنش قرار داده و آنها را به ناپايدار بودن دنيايى كه به آن روى آورده اند، توجّه مى دهد و از انتقام الهى در برابر خونهاى بسيارى كه به ناحق ريخته اند، برحذر مى دارد و تأكيد مى كند كه به زودى اين خلافت را در دست دشمنان خود خواهيد ديد.
در بخش سوّم، به عنوان يك نتيجه گيرى كلّى- همه مردم را با اندرزهايى بيدارگر موعظه مى كند كه در برابر هوا و هوس تسليم نشوند و در فرا گرفتن دانش بكوشند و امر به معروف و نهى از منكر را فراموش نكنند.
🔹
📚#خطبه_۱۰۵ نهج البلاغه: بخش دوم: سرانجام بنی امیه
🔸و من خطبة له (علیه السلام) في بعض صفات الرسول الكريم و تهديد بني أمية و عظة الناس:
الرسول الكريم:
🔺فَمَا احْلَوْلَتْ لَكُمُ الدُّنْيَا فِي لَذَّتِهَا وَ لَا تَمَكَّنْتُمْ مِنْ رَضَاعِ أَخْلَافِهَا إِلَّا مِنْ [بَعْدِهِ] بَعْدِ مَا صَادَفْتُمُوهَا جَائِلًا خِطَامُهَا قَلِقاً وَضِينُهَا، قَدْ صَارَ حَرَامُهَا عِنْدَ أَقْوَامٍ بِمَنْزِلَةِ السِّدْرِ الْمَخْضُودِ وَ حَلَالُهَا بَعِيداً غَيْرَ مَوْجُودٍ وَ صَادَفْتُمُوهَا وَ اللَّهِ ظِلًّا مَمْدُوداً إِلَى أَجْلٍ مَعْدُودٍ، فَالْأَرْضُ لَكُمْ شَاغِرَةٌ وَ أَيْدِيكُمْ فِيهَا مَبْسُوطَةٌ وَ أَيْدِي الْقَادَةِ عَنْكُمْ مَكْفُوفَةٌ وَ سُيُوفُكُمْ عَلَيْهِمْ مُسَلَّطَةٌ وَ سُيُوفُهُمْ عَنْكُمْ مَقْبُوضَةٌ. أَلَا وَ إِنَّ لِكُلِّ دَمٍ ثَائِراً وَ لِكُلِّ حَقٍّ طَالِباً وَ إِنَّ الثَّائِرَ فِي دِمَائِنَا كَالْحَاكِمِ فِي حَقِّ نَفْسِهِ وَ هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا يُعْجِزُهُ مَنْ طَلَبَ وَ لَا يَفُوتُهُ مَنْ هَرَبَ. فَأُقْسِمُ بِاللَّهِ يَا بَنِي أُمَيَّةَ عَمَّا قَلِيلٍ لَتَعْرِفُنَّهَا فِي أَيْدِي غَيْرِكُمْ وَ فِي دَارِ عَدُوِّكُمْ.
🔸اين خطبه پيرامون بخشى از صفات پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و تهديد بنى اميّه و موعظه مردم، ايراد شده است. (بخش دوم)
🔺شما (اى افراد ضعيف الايمان) زمانى از لذّت و زرق و برق دنيا بهره برديد و از پستان آن شير نوشيديد، که افسارش رها، و تنگ جهازش گشوده بود. (و کار شما به جايى رسيد که) حرام دنيا در نظر گروهى، همچون درخت سدر بى خار بود و حلالش دوردست بلکه غير موجود! به خدا سوگند! دنيايى که شما با آن روبه رو هستيد، همچون سايه اى است گسترده، تا سر آمدى معيّن. امروز زمين براى شما آزاد و بى مانع و دست هايتان باز است، در حالى که دست رهبران (الهى شما) نسبت به شما بسته است; شمشيرهاى شما بر آنان مسلّط، و شمشيرهاى آنان از شما باز گرفته شده است;
ولى آگاه باشيد! هر خونى خونخواهى دارد. و هر حقّى صاحب و طالبى. و انتقام گيرنده خون هاى ما، مانند کسى است که داور خويش است (که چيزى را فرو گذار نخواهد کرد،) و او خداوندى است که از گرفتن و مجازات کسى ناتوان نگردد و هيچ کس از پنجه عدالتش نگريزد. اى بنى اميّه! به خدا سوگند! به زودى اين خلافت را در دست ديگران و در خانه دشمنان خود خواهيد ديد.
.
🏴
📚#خطبه_۱۰۵ نهج البلاغه: بخش سوم: اندرزهای اخلاقی
🔸و من خطبة له (علیه السلام) في بعض صفات الرسول الكريم و تهديد بني أمية و عظة الناس:
الرسول الكريم:
🔺أَلَا إِنَّ أَبْصَرَ الْأَبْصَارِ مَا نَفَذَ فِي الْخَيْرِ طَرْفُهُ، أَلَا إِنَّ أَسْمَعَ الْأَسْمَاعِ مَا وَعَى التَّذْكِيرَ وَ قَبِلَهُ. أَيُّهَا النَّاسُ، اسْتَصْبِحُوا مِنْ شُعْلَةِ مِصْبَاحٍ وَاعِظٍ مُتَّعِظٍ وَ امْتَاحُوا مِنْ [صَفِيِ] صَفْوِ عَيْنٍ قَدْ رُوِّقَتْ مِنَ الْكَدَرِ. عِبَادَ اللَّهِ، لَا تَرْكَنُوا إِلَى جَهَالَتِكُمْ وَ لَا تَنْقَادُوا [إِلَى أَهْوَائِكُمْ] لِأَهْوَائِكُمْ، فَإِنَّ النَّازِلَ بِهَذَا الْمَنْزِلِ نَازِلٌ بِشَفَا جُرُفٍ هَارٍ يَنْقُلُ الرَّدَى عَلَى ظَهْرِهِ مِنْ مَوْضِعٍ إِلَى مَوْضِعٍ لِرَأْيٍ يُحْدِثُهُ بَعْدَ رَأْيٍ يُرِيدُ أَنْ يُلْصِقَ مَا لَا يَلْتَصِقُ وَ يُقَرِّبَ مَا لَا يَتَقَارَبُ. فَاللَّهَ اللَّهَ أَنْ تَشْكُوا إِلَى مَنْ لَا يُشْكِي شَجْوَكُمْ وَ لَا يَنْقُضُ بِرَأْيِهِ مَا قَدْ أَبْرَمَ لَكُمْ.
🔸اين خطبه پيرامون بخشى از صفات پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و تهديد بنى اميّه و موعظه مردم، ايراد شده است. (بخش سوم)
🔺آگاه باشيد! بيناترين چشم ها آن است که شعاعش در دل نيکى ها نفوذ کند، و شنواترين گوش ها آن است که اندرزها را در خود جاى دهد و پذيرا گردد! اى مردم! چراغ قلب خود را، از شعله (پر فروغ) واعظ با عمل، روشن سازيد، و ظرف وجود خويش را، از آب زلال چشمه اى که از آلودگى ها پاک است، پُر کنيد.
اى بندگان خدا! بر نادانى هاى خود تکيه نکنيد و تسليم هوس هاى خويش نشويد! زيرا آن کس که در اين مقام برآيد (و تکيه بر جهالت و هوا و هوس ها کند) همچون کسى است که بر لب پرتگاهى که در شُرُف فرو ريختن است قرار گرفته. او بار هلاکت را بر دوش مى کشد و از جايى به جاى ديگر مى برد و براى توجيه آراى ناپخته و ضدّ و نقيض خويش، مطالب نامتناسب را به هم پيوند مى دهد. از (نافرمانى) خدا بپرهيزيد! و شکايت خويش را نزد کسى که نمى تواند مشکل شما را حل کند و توان ندارد که با فکر خود گره از کار شما بگشايد، مبريد.
.
🏴
📚#خطبه_۱۰۵ نهج البلاغه: بخش چهارم: وظایف امام و مردم
🔸و من خطبة له (علیه السلام) في بعض صفات الرسول الكريم و تهديد بني أمية و عظة الناس:
🔺إِنَّهُ لَيْسَ عَلَى الْإِمَامِ إِلَّا مَا حُمِّلَ مِنْ أَمْرِ رَبِّهِ، الْإِبْلَاغُ فِي الْمَوْعِظَةِ وَ الِاجْتِهَادُ فِي النَّصِيحَةِ وَ الْإِحْيَاءُ لِلسُّنَّةِ وَ إِقَامَةُ الْحُدُودِ عَلَى مُسْتَحِقِّيهَا وَ إِصْدَارُ السُّهْمَانِ عَلَى أَهْلِهَا. فَبَادِرُوا الْعِلْمَ مِنْ قَبْلِ تَصْوِيحِ نَبْتِهِ وَ مِنْ قَبْلِ أَنْ تُشْغَلُوا بِأَنْفُسِكُمْ عَنْ مُسْتَثَارِ الْعِلْمِ مِنْ عِنْدِ أَهْلِهِ، وَ انْهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ وَ تَنَاهَوْا عَنْهُ، فَإِنَّمَا أُمِرْتُمْ بِالنَّهْيِ بَعْدَ التَّنَاهِي.
🔸اين خطبه پيرامون بخشى از صفات پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و تهديد بنى اميّه و موعظه مردم، ايراد شده است. (بخش چهارم)
🔺به يقين امام و پيشوا جز وظايفى که به امر خداوند برعهده او نهاده شده، وظيفه اى ندارد; يعنى ابلاغ مواعظ به همه مردم و تلاش و کوشش در خيرخواهى در تمام زمينه ها، احياى سنّت پيامبر(صلى الله عليه وآله) (و اجراى تمام قوانين الهى) و اجراى حدود الهى نسبت به تمام مستحقّين، بدون تبعيض و بى کم و کاست، و احقاق حقوق و پرداختن سهم همگان (از بيت المال).
(امّا وظيفه شما اين است که:) در فرا گرفتن علم بکوشيد، پيش از آن که درخت آن بخشکد و قبل از آن که به خود مشغول گرديد علم و دانش را از معدن آن که نزد اهلش مى باشد استخراج کنيد. مردم را از منکرات باز داريد، و خودتان نيز مرتکب نشويد! چرا که شما موظّف هستيد خود، ترک گناه کنيد; آنگاه مردم را از آن نهى نماييد!
🏴
📚#خطبه_۱۰۶ نهج البلاغه: بخش اول: وصف دین اسلام
🔸و من خطبة له (علیه السلام) و فيها يبيّن فضلَ الإسلام و يذكر الرسول الكريم ثم يلوم أصحابه:
🔺الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي شَرَعَ الْإِسْلَامَ فَسَهَّلَ شَرَائِعَهُ لِمَنْ وَرَدَهُ وَ أَعَزَّ أَرْكَانَهُ عَلَى مَنْ غَالَبَهُ، فَجَعَلَهُ أَمْناً لِمَنْ عَلِقَهُ وَ سِلْماً لِمَنْ دَخَلَهُ وَ بُرْهَاناً لِمَنْ تَكَلَّمَ بِهِ وَ شَاهِداً لِمَنْ خَاصَمَ عَنْهُ وَ نُوراً لِمَنِ اسْتَضَاءَ بِهِ وَ فَهْماً لِمَنْ عَقَلَ وَ لُبّاً لِمَنْ تَدَبَّرَ وَ آيَةً لِمَنْ تَوَسَّمَ وَ تَبْصِرَةً لِمَنْ عَزَمَ وَ عِبْرَةً لِمَنِ اتَّعَظَ وَ نَجَاةً لِمَنْ صَدَّقَ وَ ثِقَةً لِمَنْ تَوَكَّلَ وَ رَاحَةً لِمَنْ فَوَّضَ وَ جُنَّةً لِمَنْ صَبَرَ. فَهُوَ أَبْلَجُ الْمَنَاهِجِ وَ أَوْضَحُ الْوَلَائِجِ، مُشْرِفُ الْمَنَارِ، مُشْرِقُ الْجَوَادِّ، مُضِيءُ الْمَصَابِيحِ، كَرِيمُ الْمِضْمَارِ، رَفِيعُ الْغَايَةِ، جَامِعُ الْحَلْبَةِ، مُتَنَافِسُ السُّبْقَةِ، شَرِيفُ الْفُرْسَانِ، التَّصْدِيقُ مِنْهَاجُهُ وَ الصَّالِحَاتُ مَنَارُهُ وَ الْمَوْتُ غَايَتُهُ وَ الدُّنْيَا مِضْمَارُهُ وَ الْقِيَامَةُ حَلْبَتُهُ وَ الْجَنَّةُ سُبْقَتُهُ.
🔸امام عليه السلام در اين خطبه مزاياى اسلام را بيان كرده و به فضايل پيامبر صلى الله عليه و آله اشاره مى كند، سپس يارانش را (به خاطر خلاف هايى كه مرتكب شده اند) مورد سرزنش قرار مى دهد. (بخش اول)
🔺ستايش مخصوص خداوندى است که اسلام را تشريع کرد، راههاى ورود به آن را آسان ساخت. و ارکانش را در برابر کسانى که به ستيز بر مى خيزند، استوار نمود. و آن را براى کسانى که دست به دامنش زنند، پناهگاه امنى قرار داد. براى آنها که به حريمش گام نهند، وسيله سلامت و صلح; و براى آنها که از منطقش پيروى کنند، دليل و برهان روشن; و براى آنها که از آن دفاع کنند، گواه (آشکار).
اسلام براى کسانى که از آن روشنايى بجويند نور است و براى آنها که آن را درک کنند، مايه فهم و شعور; و براى کسانى که تدبّر کنند، سرچشمه عقل است. اسلام براى کسانى که جستجوگر و تيزبين باشند نشانه (هدايت) است و براى آنها که عزم بر درک حقيقت دارند، مايه بصيرت; و براى آنها که اندرز پذيرند، درس عبرت.
اسلام براى آنها که تصديقش کنند، مايه نجات است و براى آنها که بر آن توکّل و تکيه نمايند، وسيله اطمينان; و براى کسانى که کار خود را به آن واگذارند، موجب راحت و آسايش; و براى آنها که (در راهش) صبر و استقامت به خرج دهند، سپرى است (محکم)، راه هايش واضحترين راهها، ورودى هايش آشکارترين ورودى ها، نشانه هايش مرتفع، و جاده هايش روشن، و چراغ هايش پر نور است.
ميدان تمرين اسلام پاک و پاکيزه; نقطه پايانى مسابقه، بلند و رفيع; اسب هاى اين ميدان، اصيل و آماده; جايزه مسابقه دهندگان، بسيار عالى; و سوار کاران آن، مردمى شريفند. تصديق و يقين، راه رسيدن به اسلام است; و نشانه آن، اعمال صالح. پايان اين مسابقه، مرگ است و دنيا ميدان تمرين و قيامت ميدان مسابقه; و بهشت جايزه آن است!
🔹در بعضى از روايات آمده است كه شخصى از اميرمؤمنان على عليه السلام از ويژگى هاى اسلام و ايمان و كفر و نفاق سؤال كرد و حضرت اين خطبه را در پاسخ او بيان فرمود و در روايت ديگرى از «اصبغ بن نباته» نقل شده است كه: اميرمؤمنان على عليه السلام اين خطبه را در خانه، يا در «دارالاماره» بيان فرموده؛ سپس دستور داد آن را بنويسند و بر مردم بخوانند.
🏴
📚#خطبه_۱۰۶ نهج البلاغه: بخش دوم: وصف پیامبر و دعا برای او
🔸و من خطبة له (علیه السلام) و فيها يبيّن فضلَ الإسلام و يذكر الرسول الكريم ثم يلوم أصحابه:
🔺حَتَّى أَوْرَى قَبَساً لِقَابِسٍ وَ أَنَارَ عَلَماً لِحَابِسٍ، فَهُوَ أَمِينُكَ الْمَأْمُونُ وَ شَهِيدُكَ يَوْمَ الدِّينِ وَ بَعِيثُكَ نِعْمَةً وَ رَسُولُكَ بِالْحَقِّ رَحْمَةً. اللَّهُمَّ اقْسِمْ لَهُ مَقْسَماً مِنْ عَدْلِكَ وَ اجْزِهِ مُضَعَّفَاتِ الْخَيْرِ مِنْ فَضْلِكَ، اللَّهُمَّ أَعْلِ عَلَى بِنَاءِ الْبَانِينَ بِنَاءَهُ وَ أَكْرِمْ لَدَيْكَ نُزُلَهُ وَ شَرِّفْ عِنْدَكَ مَنْزِلَهُ وَ آتِهِ الْوَسِيلَةَ وَ أَعْطِهِ السَّنَاءَ وَ الْفَضِيلَةَ، وَ احْشُرْنَا فِي زُمْرَتِهِ غَيْرَ خَزَايَا وَ لَا نَادِمِينَ وَ لَا نَاكِبِينَ وَ لَا نَاكِثِينَ وَ لَا ضَالِّينَ وَ لَا مُضِلِّينَ وَ لَا مَفْتُونِينَ.
🔸امام عليه السلام در اين خطبه مزاياى اسلام را بيان كرده و به فضايل پيامبر صلى الله عليه و آله اشاره مى كند، سپس يارانش را (به خاطر خلاف هايى كه مرتكب شده اند) مورد سرزنش قرار مى دهد. (بخش دوم)
🔺او تلاش کرد تا شعله فروزانى براى طالبان (حق) برافروخت و چراغ پرفروغى بر سر راه گم شدگان وادى ضلالت قرار داد; او امين مورد اطمينان شماست. شاهد و گواهتان در رستاخيز و برانگيخته شما، به عنوان نعمت، و فرستاده به حق به سوى شما، به عنوان رحمت است. بار خدايا! سهم وافرى از عدل خود و پاداش مضاعفى از خيرات از فضل خود، نصيب او گردان.
خداوندا! بناى رفيع او را برترين بناها قرار ده و او را بر سرِ خوانِ (رحمت) خويش گرامى دار; بر شرافت مقام او نزد خود بيفزاى; و وسيله قرب خود را به وى عنايت کن، مقامِ بلند و برتر را به او عطا فرما و ما را در زمره (دوستان و پيروان) او محشور گردان، در حالى که نه رسوا باشيم و نه پشيمان; نه منحرف نه پيمان شکن; نه گمراه، نه گمراه کننده و نه فريب خورده!
🏴
📚#خطبه_۱۰۶ نهج البلاغه: بخش سوم: واگذاری امور به ظالمان
🔸و من خطبة له (علیه السلام) و فيها يبيّن فضلَ الإسلام و يذكر الرسول الكريم ثم يلوم أصحابه:
🔺وَ قَدْ بَلَغْتُمْ مِنْ كَرَامَةِ اللَّهِ تَعَالَى لَكُمْ مَنْزِلَةً تُكْرَمُ بِهَا إِمَاؤُكُمْ وَ تُوصَلُ بِهَا جِيرَانُكُمْ وَ يُعَظِّمُكُمْ مَنْ لَا فَضْلَ لَكُمْ عَلَيْهِ وَ لَا يَدَ لَكُمْ عِنْدَهُ وَ يَهَابُكُمْ مَنْ لَا يَخَافُ لَكُمْ سَطْوَةً وَ لَا لَكُمْ عَلَيْهِ إِمْرَةٌ، وَ قَدْ تَرَوْنَ عُهُودَ اللَّهِ مَنْقُوضَةً فَلَا تَغْضَبُونَ وَ أَنْتُمْ لِنَقْضِ ذِمَمِ آبَائِكُمْ تَأْنَفُونَ، وَ كَانَتْ أُمُورُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ تَرِدُ وَ عَنْكُمْ تَصْدُرُ وَ إِلَيْكُمْ تَرْجِعُ، فَمَكَّنْتُمُ الظَّلَمَةَ مِنْ مَنْزِلَتِكُمْ وَ أَلْقَيْتُمْ إِلَيْهِمْ أَزِمَّتَكُمْ وَ أَسْلَمْتُمْ أُمُورَ اللَّهِ فِي أَيْدِيهِمْ، يَعْمَلُونَ بِالشُّبُهَاتِ وَ يَسِيرُونَ فِي الشَّهَوَاتِ، وَ ايْمُ اللَّهِ لَوْ فَرَّقُوكُمْ تَحْتَ كُلِّ كَوْكَبٍ لَجَمَعَكُمُ اللَّهُ لِشَرِّ يَوْمٍ لَهُمْ.
🔸امام عليه السلام در اين خطبه مزاياى اسلام را بيان كرده و به فضايل پيامبر صلى الله عليه و آله اشاره مى كند، سپس يارانش را (به خاطر خلاف هايى كه مرتكب شده اند) مورد سرزنش قرار مى دهد. (بخش سوم)
🔺شما از لطف خداوند بزرگ به مقامى رسيديد که حتّى کنيزانتان را گرامى مى دارند و به همسايگانتان محبّت مى کنند، کسانى که شما از آنها برتر نيستيد و حقّى بر آنان نداريد، براى شما عظمت و احترام قائلند، و کسانى که ترسى از قدرت شما ندارند و بر آنها حکومتى نداريد، از شما حساب مى برند.
ولى شما مى بينيد که قوانين و پيمان هاى الهى شکسته شده، امّا به خشم نمى آييد! در حالى که اگر سنّت هاى پدرانتان نقض گردد، سخت ناراحت مى شويد! در گذشته امور حکومت به دست شما بود و از ناحيه شما به ديگران مى رسيد و نتيجه (و داورى) نهايى به سوى شما باز مى گشت، ولى شما مقام خويش را به ستمگران واگذار کرديد و زمام امور خود را به دست آنها سپرديد، و مأموريت هاى الهى را به آنها داديد. آنها به شُبهات عمل مى کنند و در شهوات غوطه ورند. امّا به خدا سوگند! اگر دشمنان، شما را در زير هر ستاره اى از آسمان پراکنده کنند، باز خداوند فرزندان شما را براى بدترين روز آنها (روز انتقام) گردآورى مى کند!
.
🏴
📚#خطبه_۱۰۷ نهج البلاغه: تشویق مبارزان
🔸و من كلام له (علیه السلام) في بعض أيام صفين:
🔺و قَدْ رَأَيْتُ جَوْلَتَكُمْ وَ انْحِيَازَكُمْ عَنْ صُفُوفِكُمْ تَحُوزُكُمُ الْجُفَاةُ الطَّغَامُ وَ أَعْرَابُ أَهْلِ الشَّامِ، وَ أَنْتُمْ لَهَامِيمُ الْعَرَبِ وَ يَآفِيخُ الشَّرَفِ وَ الْأَنْفُ الْمُقَدَّمُ وَ السَّنَامُ الْأَعْظَمُ؛ وَ لَقَدْ شَفَى وَحَاوِحَ صَدْرِي أَنْ رَأَيْتُكُمْ بِأَخَرَةٍ تَحُوزُونَهُمْ كَمَا حَازُوكُمْ وَ تُزِيلُونَهُمْ عَنْ مَوَاقِفِهِمْ كَمَا أَزَالُوكُمْ حَسّاً بِالنِّصَالِ وَ شَجْراً بِالرِّمَاحِ، تَرْكَبُ أُوْلَاهُمْ أُخْرَاهُمْ كَالْإِبِلِ الْهِيمِ الْمَطْرُودَةِ تُرْمَى عَنْ حِيَاضِهَا وَ تُذَادُ عَنْ مَوَارِدِهَا.
🔸يكى از سخنان امام عليه السلام كه در يكى از روزهاى جنگ صفّين ايراد فرموه است:
🔺من فرار و کناره گيرى شما را از صفوف خودتان مشاهده کردم (و با چشم خود ديدم) که فرومايگان خشن و اعراب باديه نشين شام، شما را به عقب نشينى وادار کردند، در حالى که شما از بزرگان (و شجاعان) و پيشگامان عرب و از سران شرف و پيشروان و برجستگان آنها هستيد. (ولى خوشوقتم، طولى نکشيد که) ناراحتى درون سينه مرا شفا بخشيديد (و بر زخم دلم مرهم نهاديد;) چون ديدم همان گونه که آنها شما را عقب راندند، شما صفوفشان را درهم شکستيد و آنان را از لشکرگاه خود به عقب رانديد; با رگبار تير و نيزه به آنها حمله کرديد، آنچنان که فراريان آنها همچون شتران تشنه عقب رانده شده از ورود به آبشخور، بر روى هم مى ريختند!
🔹خطبه در يك نگاه: بر زخم دلم مرهم نهاديد!
با توجّه به اينكه امام عليه السلام اين سخن را در يكى از ايّام صفّين بيان فرموده، و نشان مى دهد ناظر به حادثه اى است كه در آغاز آن، اصحاب امام عليه السلام عقب نشينى كردند و سپس بازگشتند و بر دشمن پيروز شدند؛ مقصود امام اين بوده است كه نخست عقب نشينى آنها را با الفاظى لطيف و ملايم نكوهش و مذمّت كند، سپس از ضدّ حمله آنها ستايش و تمجيد به عمل آورد و آنها را تشويق به پايمردى و ايستادگى در برابر دشمن كند و به يقين گذاشتن انگشت روى نقطه ضعف و سپس پرداختن به نقاط قوّت و تشويق آنان، از نظر روانى تأثير خاصّى دارد، كه امام عليه السلام در اين كلام فصيح و بليغ خود از اين روش بهره گرفته است.
🏴
📚#خطبه_۱۰۸ نهج البلاغه: بخش اول: صفات خدا
🔸و من خطبة له (علیه السلام) و هي من خطب الملاحم:
🔺الْحَمْدُ لِلَّهِ الْمُتَجَلِّي لِخَلْقِهِ بِخَلْقِهِ وَ الظَّاهِرِ لِقُلُوبِهِمْ بِحُجَّتِهِ؛ خَلَقَ الْخَلْقَ مِنْ غَيْرِ رَوِيَّةٍ، إِذْ كَانَتِ الرَّوِيَّاتُ لَا تَلِيقُ إِلَّا بِذَوِي الضَّمَائِرِ وَ لَيْسَ بِذِي ضَمِيرٍ فِي نَفْسِهِ، خَرَقَ عِلْمُهُ بَاطِنَ غَيْبِ السُّتُرَاتِ وَ أَحَاطَ بِغُمُوضِ عَقَائِدِ السَّرِيرَاتِ.
🔸از خطبه هاى امام علیه السلام است كه از وقايع و حوادث مهم آينده خبر مى دهد:
🔺ستايش مخصوص خداوندى است که با آفرينش خويش بر انسان ها تجلّى کرده است. خداوندى که با حجّت و نشانه هاى خود، بر قلب بندگان آشکار شده است. آفريده ها را بدون نياز به فکر و انديشه آفريد; چرا که انديشه مخصوص کسانى است که داراى روح و ضمير باطن هستند، و او چنين نيست; (زيرا) علم و دانش او، اعماق پرده هاى غيب را شکافته و به عقايد پيچيده و پنهان احاطه دارد.
🔹خطبه در يك نگاه: تجلّى خدا بر بندگان
اين خطبه از بخش هايى تشكيل يافته: در نخستين بخش، مانند بسيارى از خطبه ها، سخن از حمد و ثناى الهى و اوصاف جلال و جمال او و دلايل اثبات وجود مقدس اوست. در دومين بخش، -مانند بسيارى از خطبه هاى ديگر- سخن از پيامبراكرم صلى الله عليه و آله و فضايل و كمالات اوست.
در سومين بخش، از يك طبيب سيّار روحانى كه به دنبال بيمارانش مى گردد و تمام وسايل درمان را فراهم كرده، سخن به ميان آورده، كه بسيارى از شارحان نهج البلاغه آن را اشاره به خود حضرت مى دانند و بعضى آن را ناظر به پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله دانسته اند.
در بخش چهارم، به سرزنش ياران سست و بى تحرّك خود پرداخته و به آنها گوشزد مى كند كه اين سستى و پراكندگى و بى تفاوتى عاقبت دردناكى دارد؛ دشمنان بر شما مسلّط مى شوند و چنان شما را در هم مى كوبند كه چيز قابل توجّهى باقى نمى ماند.
و در پنجمين بخش، كه قسمت مهمّى از خطبه را تشكيل مى دهد، به نصيحت و اندرز آنها مى پردازد و در ششمين و آخرين بخش، حوادث سخت آينده را پيشگويى مى كند كه بركات زمين و آسمان از مردم قطع مى شود؛ زشتى ها پديدار مى گردد؛ معروف، منكر و منكر، معروف، و حقايق اسلام تحريف مى شود.
🏴
📚#خطبه_۱۰۸ نهج البلاغه: بخش دوم: هدایتگری پیامبر اکرم
🔸و من خطبة له (علیه السلام) و هي من خطب الملاحم:
🔺اخْتَارَهُ مِنْ شَجَرَةِ الْأَنْبِيَاءِ وَ مِشْكَاةِ الضِّيَاءِ وَ ذُؤَابَةِ الْعَلْيَاءِ وَ سُرَّةِ الْبَطْحَاءِ وَ مَصَابِيحِ الظُّلْمَةِ وَ يَنَابِيعِ الْحِكْمَةِ.
وَ مِنْهَا: طَبِيبٌ دَوَّارٌ بِطِبِّهِ، قَدْ أَحْكَمَ مَرَاهِمَهُ وَ أَحْمَى مَوَاسِمَهُ، يَضَعُ ذَلِكَ حَيْثُ الْحَاجَةُ إِلَيْهِ مِنْ قُلُوبٍ عُمْيٍ وَ آذَانٍ صُمٍّ وَ أَلْسِنَةٍ بُكْمٍ، مُتَتَبِّعٌ بِدَوَائِهِ مَوَاضِعَ الْغَفْلَةِ وَ مَوَاطِنَ الْحَيْرَةِ؛ لَمْ يَسْتَضِيئُوا بِأَضْوَاءِ الْحِكْمَةِ وَ لَمْ يَقْدَحُوا بِزِنَادِ الْعُلُومِ الثَّاقِبَةِ، فَهُمْ فِي ذَلِكَ كَالْأَنْعَامِ السَّائِمَةِ وَ الصُّخُورِ الْقَاسِيَةِ.
🔸از خطبه هاى امام علیه السلام است كه از وقايع و حوادث مهم آينده خبر مى دهد (بخش دوم):
🔺او را از شجره پيامبران برگزيد، از محلّ روشنايى، و سرچشمه نور، از جايگاه بلند و رفيع، و از کانون بطحاء، از چراغ هاى برافروخته در تاريکى، و چشمه هاى دانش و حکمت انتخاب کرد.
در بخش ديگرى از اين خطبه مى فرمايد: او طبيب سيّارى است که با طبّ خويش همواره در گردش است (و در جستجوى بيماران) مرهم هايش را کاملا آماده ساخته و ابزارش را براى موارد نياز (به عنوان آخرين درمان) جهت داغ کردن محلّ زخم ها گداخته نموده، براى قلب هاى نابينا، گوش هاى ناشنوا و زبان هاى گنگ. و با داروى خود در جستجوى بيماران غافل و سرگردان است. همانها که با فروغ حکمت، روشن نشده و با جرقّه آتش افروز دانش هاى تابناک فکر خود را شعله ور نساخته اند، آنهائى که همچون چهارپايان صحراگرد و سنگ هاى سختِ نفوذ ناپذيرند.
🏴
📚#خطبه_۱۰۸ نهج البلاغه: بخش سوم: یاران بی خاصیت
🔸و من خطبة له (علیه السلام) و هي من خطب الملاحم:
🔺قَدِ انْجَابَتِ السَّرَائِرُ لِأَهْلِ الْبَصَائِرِ وَ وَضَحَتْ مَحَجَّةُ الْحَقِّ لِخَابِطِهَا وَ أَسْفَرَتِ السَّاعَةُ عَنْ وَجْهِهَا وَ ظَهَرَتِ الْعَلَامَةُ لِمُتَوَسِّمِهَا. مَا لِي أَرَاكُمْ أَشْبَاحاً بِلَا أَرْوَاحٍ وَ أَرْوَاحاً بِلَا أَشْبَاحٍ وَ نُسَّاكاً بِلَا صَلَاحٍ وَ تُجَّاراً بِلَا أَرْبَاحٍ وَ أَيْقَاظاً نُوَّماً وَ شُهُوداً غُيَّباً وَ نَاظِرَةً عَمْيَاءَ وَ سَامِعَةً صَمَّاءَ وَ نَاطِقَةً بَكْمَاءَ؟!
🔸از خطبه هاى امام علیه السلام است كه از وقايع و حوادث مهم آينده خبر مى دهد (بخش سوم):
🔺و باطن آنها (منافقان) براى اهل بصيرت آشکار است، و راه حق براى پويندگان آن هويدا گشته است (قيامت نزديک است و) رستاخيز، نقاب از چهره برداشته، و نشانه هاى آن براى جستجوگران هوشيار آشکار گشته است! چرا شما را پيکرهاى بى روح، و روح هاى بى پيکر مى بينم؟ عبادت کنندگانى ناصالح، تجّارى بى سود، بيدارانى خواب آلود، حاضرانى غايب، ناظرانى نابينا، شنوندگانى کر و سخنگويانى گنگ مشاهده مى کنم؟!
🏴