eitaa logo
𑁍"ᶟ₁ᶟ"محبـــاטּ‌‌ مھـد؎؏ـج𑁍
1.8هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
3.1هزار ویدیو
15 فایل
•🌷﷽🌷• عـالم‌‌منتظـرِ‌امام‌‌‌زمانِ وامـام‌زمـان‌‹عج›منتظـرِ‌آدمـایی ڪه‌بلند‌شن‌وخـودشونوبسـازن(: سلام خوش آمدید!💞👋🏻 فعالیت هامون نذر فرج کپی حلال🌱 ارتباط با مدیر👇 @mohbanmahdy
مشاهده در ایتا
دانلود
✍️ترجمه و شرح مختصر نهج البلاغه: (عهدنامه مالک اشتر)؛ بخش هفتم: مشورت صحیح 🔸عهده علیه السلام إلى الأشتر حين ولاّه مصر و أعمالها: 🔺ولاَ تُدْخِلَنَّ فِي مَشُورَتِکَ بَخِيلاً يَعْدِلُ بِکَ عَنِ الْفَضْلِ وَ يَعِدُکَ الْفَقْرَ، وَلاَ جَبَاناً يُضْعِفُکَ عَنِ الاُْمُورِ، وَلاَ حَرِيصاً يُزَيِّنُ لَکَ الشَّرَهَ بِالْجَوْرِ؛ فَإِنَّ الْبُخْلَ وَالْجُبْنَ وَالْحِرْصَ غَرَائِزُ شَتَّى، يَجْمَعُهَا سُوءُ الظَّنِّ بِاللهِ. 🔸عهدنامه مالک اشتر؛ بخش هفتم: از این گونه مشاوران بپرهیز! 🔺هرگز بخيل را در مشورت خود دخالت مده، زيرا تو را از احسان و نيکى کردن منصرف مى سازد و از تهى دستى و فقر مى ترساند. و نيز با شخص ترسو مشورت مکن که روحيه تو را در انجام امور تضعيف مى کند. و از مشورت با افراد حريص برحذر باش که حرص ورزيدن را از طريق ستمگرى در نظرت زينت مى دهند. زيرا «بخل» و «ترس» و «حرص»، تمايلات گوناگونى هستند که جامع آنها «سوء ظن» به خداوند است. 🔻امام(عليه السلام) در اين بخش از عهدنامه به مسأله مشاوران والى و صفات و ويژگى هاى آنها مى پردازد و جالب اينکه از اصل لزوم مشورت سخن نمى گويد، زيرا آن را امر مسلّمى فرض کرده که هر والى و زمامدار بايد مشاورانى براى مسائل مختلف سياسى و اقتصادى و نظامى داشته باشد تا با استفاده از افکار آنها بهترين راه را براى پيشبرد اين امور برگزيند و از استبداد به رأى و تکيه بر افکار فردى بپرهيزد و مصالح رعايا تا آنجا که ممکن است رعايت شود. 🔻امام(عليه السلام) در واقع او را به سه اصل توصيه مى کند: سخاوت، شجاعت و قناعت و توکل. روشن است که مشورت با فرد بخيل جلوى سخاوت را مى گيرد و با شخص ترسو پايه هاى شجاعت را سست مى کند و با حريص قناعت را متزلزل مى سازد که لازمه آن ستم کردن بر رعاياست. از سوى ديگر، در برابر امور رفاهى رعايا بخيلان مانع مى شوند و در امور نظامى و نبرد با دشمنان ترسوها سنگ مى اندازند و در امور اقتصادى حريصان سدّ راهند، بنابراين مشاوران والى بايد از ميان کسانى انتخاب شوند که در شئون مختلف کشور او را يارى دهند و اراده و تصميم وى را تقويت کنند و از امورى که مصالح مردم را برباد مى دهد برحذر دارند. 🌷الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ🌷 ‌‌ .❤️•|اللّٰهُم‌َعَجِل‌لوَلیِڪَ الفَࢪَج‌|•❤️ ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓   @Moheban_Mahdii313 ┗━━🌺🍃━━━━━━━┛
✍️ترجمه و شرح مختصر نهج البلاغه: (عهدنامه مالک اشتر)؛ بخش هشتم: بدترین و بهترین وزیران 🔸عهده علیه السلام إلى الأشتر حين ولاّه مصر و أعمالها: 🔺إِنَّ شَرَّ وُزَرَائِکَ مَنْ کَانَ لِلاَْشْرَارِ قَبْلَکَ وَزِيراً، وَمَنْ شَرِکَهُمْ فِي الآْثَامِ فَلاَ يَکُونَنَّ لَکَ بِطَانَةً، فَإِنَّهُمْ أَعْوَانُ الاَْثَمَةِ، وَإِخْوَانُ الظَّلَمَةِ؛ وَأَنْتَ وَاجِدٌ مِنْهُمْ خَيْرَ الْخَلَفِ مِمَّنْ لَهُ مِثْلُ آرَائِهِمْ وَنَفَاذِهِمْ، وَلَيْسَ عَلَيْهِ مِثْلُ آصَارِهِمْ وَ أَوْزَارِهِمْ وَ آثَامِهِمْ، مِمَّنْ لَمْ يُعَاوِنْ ظَالِماً عَلَى ظُلْمِهِ، وَلاَ آثِماً عَلَى إِثْمِهِ، أُولَئِکَ أَخَفُّ عَلَيْکَ مَؤُونَةً، وَأَحْسَنُ لَکَ مَعُونَةً، وَأَحْنَى عَلَيْکَ عَطْفاً، وَأَقَلُّ لِغَيْرِکَ إِلْفاً، فَاتَّخِذْ أُولَئِکَ خَاصَّةً لِخَلَوَاتِکَ وَحَفَلاَتِکَ؛ ثُمَّ لْيَکُنْ آثَرُهُمْ عِنْدَکَ أَقْوَلَهُمْ بِمُرِّ الْحَقِّ لَکَ وَأَقَلَّهُمْ مُسَاعَدَةً فِيمَا يَکُونُ مِنْکَ مِمَّا کَرِهَ اللهُ لاَِوْلِيَائِهِ، وَاقِعاً ذَلِکَ مِنْ هَوَاکَ حَيْثُ وَقَعَ. وَالْصَقْ بِأَهْلِ الْوَرَعِ وَالصِّدْقِ، ثُمَّ رُضْهُمْ عَلَى أَلاَّ يُطْرُوکَ وَلاَ يَبْجَحُوکَ بِبَاطِل لَمْ تَفْعَلْهُ، فَإِنَّ کَثْرَةَ الاِْطْرَاءِ تُحْدِثُ الزَّهْوَ، وَتُدْنِي مِنَ الْعِزَّةِ. 🔸عهدنامه مالک اشتر؛ بخش هشتم: وزرای خوب و بد 🔺بدترين وزراى تو کسى است که پيش از تو وزير «زمامداران شرور» بوده و در گناهان آنها شرکت داشته است. چنين کسى هرگز نبايد محرم اسرار تو باشد. آنها معاون گنهکاران و برادران ستمکارانند. اين در حالى است که تو مى توانى جانشينان خوبى به جاى آنان انتخاب کنى، از کسانى که از نظر فکر و نفوذ اجتماعى کمتر از آنها نيستند; ولى بار سنگين اعمال خلاف، گناهان و معاصى آنها را بر دوش ندارند; از کسانى که هرگز ستمگرى را در ستمش يارى نکرده و گناهکارى را در گناهش معاونت ننموده اند. هزينه اين افراد بر تو سبک تر و همکارى و ياريشان بهتر و محبتشان با تو بيشتر و انس و الفتشان با غير تو (و بيگانگان) کمتر است، بنابراين آنها را از خواص خود در خلوت ها و رازدار خويش در محافل خصوصى قرار بده. سپس (از ميان آنها) افرادى را مقدم دار که در گفتن حقايق تلخ براى تو از همه صريح اللهجه تر باشند و در مساعدت و همراهى با تو در امورى که خداوند براى اوليايش دوست نمى دارد کمتر کمک کنند; خواه موافق ميل تو باشد يا نه. به اهل ورع و صدق و راستى بپيوند سپس آنها را طورى تربيت کن که از تو ستايش بيجا نکنند (و از تملق و چاپلوسى بپرهيزند و نيز) تو را به اعمال نادرستى که انجام نداده اى تمجيد ننمايند، زيرا مدح و ستايش فراوان، عُجب و خودپسندى به بار مى آورد و انسان را به کبر و غرور نزديک مى سازد. 🔻از اين تعبير به خوبى استفاده مى شود حتى کسانى که يک نقطه سياه در پرونده پيشين آنها هست نبايد براى کارهاى مهم، وزارت و امثال آن برگزيده شوند، بلکه لازم است حسن سابقه آنها بر همگان روشن باشد. اين نکته نيز واضح است که ياران ظالمان پيشين نه تنها معاونان خوبى براى والى نخواهند بود، بلکه چون مردم از سوابق سوء آنها آگاهند با آنها همکارى نمى کنند و اعتمادشان به والى و زمامدار نيز کم مى شود. 🌷الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ🌷 ‌‌ .❤️•|اللّٰهُم‌َعَجِل‌لوَلیِڪَ الفَࢪَج‌|•❤️ ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓   @Moheban_Mahdii313 ┗━━🌺🍃━━━━━━━┛
✍️ترجمه نهج البلاغه: (عهدنامه مالک اشتر)؛ بخش نهم: حسن ظن به مردم 🔸عهده علیه السلام إلى الأشتر حين ولاّه مصر و أعمالها: 🔺وَلاَ يَکُونَنَّ الْمُحْسِنُ وَالْمُسِيءُ عِنْدَکَ بِمَنْزِلَة سَوَاء، فَإِنَّ فِي ذَلِکَ تَزْهِيداً لاَِهْلِ الاِْحْسَانِ فِي الاِْحْسَانِ، وَتَدْرِيباً لاَِهْلِ الاِْسَاءَةِ عَلَى الاِْسَاءَةِ، وَأَلْزِمْ کُلاًّ مِنْهُمْ مَا أَلْزَمَ نَفْسَهُ. وَاعْلَمْ أَنَّهُ لَيْسَ شَيْءٌ بِأَدْعَى إِلَى حُسْنِ ظَنِّ رَاع بِرَعِيَّتِهِ مِنْ إِحْسَانِهِ إِلَيْهِمْ، وَتَخْفِيفِهِ الْمَئُونَاتِ عَلَيْهِمْ، وَتَرْکِ اسْتِکْرَاهِهِ إِيَّاهُمْ عَلَى مَا لَيْسَ لَهُ قِبَلَهُمْ؛ فَلْيَکُنْ مِنْکَ فِي ذَلِکَ أَمْرٌ يَجْتَمِعُ لَکَ بِهِ حُسْنُ الظَّنِّ بِرَعِيَّتِکَ، فَإِنَّ حُسْنَ الظَّنِّ يَقْطَعُ عَنْکَ نَصَباً طَوِيلاً. وَإِنَّ أَحَقَّ مَنْ حَسُنَ ظَنُّکَ بِهِ لَمَنْ حَسُنَ بَلاَؤُکَ عِنْدَهُ، وَإِنَّ أَحَقَّ مَنْ سَاءَ ظَنُّکَ بِهِ لَمَنْ سَاءَ بَلاَؤُکَ عِنْدَهُ. وَلاَ تَنْقُضْ سُنَّةً صَالِحَةً عَمِلَ بِهَا صُدُورُ هَذِهِ الاُْمَّةِ، وَاجْتَمَعَتْ بِهَا الاُْلْفَةُ، وَصَلَحَتْ عَلَيْهَا الرَّعِيَّةُ. وَلاَ تُحْدِثَنَّ سُنَّةً تَضُرُّ بِشَيْء مِنْ مَاضِي تِلْکَ السُّنَنِ، فَيَکُونَ الاَْجْرُ لِمَنْ سَنَّهَا، وَالْوِزْرُ عَلَيْکَ بِمَا نَقَضْتَ مِنْهَا. وَأَکْثِرْ مُدَارَسَةَ الْعُلَمَاءِ، وَمُنَاقَشَةَ الْحُکَمَاءِ، فِي تَثْبِيتِ مَا صَلَحَ عَلَيْهِ أَمْرُ بِلاَدِکَ، وَإِقَامَةِ مَا اسْتَقَامَ بِهِ النَّاسُ قَبْلَکَ. 🔸عهدنامه مالک اشتر؛ بخش نهم: سنت هاى حسنه را احیا کن 🔺هرگز نبايد افراد نيکوکار و بدکار در نظرت يکسان باشند، زيرا اين کار سبب مى شود نيکوکاران به نيکى ها بى رغبت شوند و بدکاران به اعمال بد تشويق گردند; بنابراين هر يک از اينها را مطابق آنچه براى خود خواسته اند پاداش ده. بدان هيچ وسيله اى براى جلب اعتماد والى به (وفادارىِ) رعيت بهتر از احسان به آنها و سبک کردن هزينه ها بر آنان و عدم اجبارشان به کارى که وظيفه ندارند نيست، بنابراين در اين راه آن قدر بکوش تا به وفادارى رعايا درباره خود خوش بين شوى، زيرا اين خوش بينى، خستگى و رنج فراوانى را از تو دور مى سازد و سزاوارترين کسى که مى تواند مورد حسن ظن تو قرار گيرد آن کس است که تو بهتر به او خدمت کرده اى و (به عکس) آن کس که مورد بدرفتارى تو واقع شده است سزاوارترين کسى است که بايد به او بدبين باشى. هرگز سنّت مفيد و پسنديده اى را که پيشگامان اين امت به آن عمل کرده اند و ملت اسلام با آن الفت گرفته و امور رعيت به وسيله آن اصلاح شده مشکن و هرگز سنّت و روشى را که به چيزى از سنّت هاى (حسنه) گذشته زيان وارد مى سازد ايجاد مکن که اجر آن سنّت ها براى کسى خواهد بود که آن را برقرار کرده و گناهش بر توست که چيزى از آن را نقض کرده اى، با دانشمندان، زياد به گفت وگو بنشين و با انديشمندان نيز بسيار به بحث پرداز (و اين گفت وگوها و بحث ها بايد) درباره امورى (باشد) که به وسيله آن، امور بلاد تو اصلاح مى شود و آنچه را پيش از تو باعث پيشرفت کار مردم بوده است برپا مى دارد. 🌷الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ🌷 ‌‌ .❤️•|اللّٰهُم‌َعَجِل‌لوَلیِڪَ الفَࢪَج‌|•❤️ ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓   @Moheban_Mahdii313 ┗━━🌺🍃━━━━━━━┛
✍️ترجمه نهج البلاغه: (عهدنامه مالک اشتر)؛ بخش دهم: طبقات مختلف اجتماع 🔸عهده علیه السلام إلى الأشتر حين ولاّه مصر و أعمالها: 🔺واعْلَمْ أَنَّ الرَّعِيَّةَ طَبَقَاتٌ لاَ يَصْلُحُ بَعْضُهَا إِلاَّ بِبَعْض، وَلاَ غِنَى بِبَعْضِهَا عَنْ بَعْض؛ فَمِنْهَا جُنُودُ اللهِ، وَمِنْهَا کُتَّابُ الْعَامَّةِ وَالْخَاصَّةِ، وَمِنْهَا قُضَاةُ الْعَدْلِ، وَمِنْهَا عُمَّالُ الاِْنْصَافِ وَالرِّفْقِ، وَمِنْهَا أَهْلُ الْجِزْيَةِ وَالْخَرَاجِ مِنْ أَهْلِ الذِّمَّةِ وَمُسْلِمَةِ النَّاسِ، وَمِنْهَا التُّجَّارُ وَأَهْلُ الصِّنَاعَاتِ، وَمِنْهَا الطَّبَقَةُ السُّفْلَى مِنْ ذَوِي الْحَاجَةِ وَالْمَسْکَنَةِ؛ وَکُلٌّ قَدْ سَمَّى اللهُ لَهُ سَهْمَهُ، وَ وَضَعَ عَلَى حَدِّهِ فَرِيضَةً فِي کِتَابِهِ أَوْ سُنَّةِ نَبِيِّهِ (صلى الله عليه وآله) عَهْداً مِنْهُ عِنْدَنَا مَحْفُوظاً. 🔸عهدنامه مالک اشتر؛ بخش دهم: اقشار مختلف اجتماعى 🔺(اى مالک) بدان مردم يک کشور از گروه هاى متعددى تشکيل يافته اند که هر يک جز به وسيله ديگرى اصلاح و تکميل نمى شود و هيچ کدام از ديگرى بى نياز نيست. گروهى لشگريان خداوند هستند (که امنيّت و نظم جامعه را تأمين و از آسيب دشمنان حفظ مى کنند). گروه ديگرى نويسندگان عمومى و خصوصى هستند (که برنامه آنها نگه داشتن حساب هاى مالى دولت، تنظيم بودجه، ثبت اسناد و تعليم و تربيت مردم است). جمع ديگرى قضات عدل و دادگسترند (که به فصل خصومت و احقاق حقوق مى پردازند). عده ديگرى عاملان انصاف و مدارا (و کارگزاران حکومت) هستند. و قشرى ديگر اهل جزيه و خراج از غير مسلمانان هستند که در پناه حکومت اسلامى زندگى مى کنند (و در برابر حفظ جان و مالشان به حکومت اسلامى مالياتى مى پردازند). و گروهى از مسلمانان (زمين هاى خراجى را کشاورزى مى کنند و خراج آن را مى پردازند). جمع ديگرى تاجران و صنعت گران اند. گروه ديگر طبقه پايين اجتماع از نيازمندان و محرومان (و از کارافتادگان و پيران ناتوان و کهن سال هستند که قادر بر انجام هيچ کارى نيستند). خداوند براى هرکدام از اين گروه ها سهمى مقرر داشته و در کتاب خود يا سنّت پيغمبر(صلى الله عليه وآله) وظيفه جداگانه اى تعيين کرده که به صورت عهدى از سوى او در نزد ما محفوظ است. 🌷الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ🌷 ‌‌ .❤️•|اللّٰهُم‌َعَجِل‌لوَلیِڪَ الفَࢪَج‌|•❤️ ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓   @Moheban_Mahdii313 ┗━━🌺🍃━━━━━━━┛
✍️ترجمه نهج البلاغه: (عهدنامه مالک اشتر)؛ بخش یازدهم: نیاز مردم به یکدیگر 🔸عهده علیه السلام إلى الأشتر حين ولاّه مصر و أعمالها: 🔺فَالْجُنُودُ بِإِذْنِ اللهِ حُصُونُ الرَّعِيَّةِ، وَ زَيْنُ الْوُلاَةِ، وَعِزُّ الدِّينِ، وَسُبُلُ الاَْمْنِ وَلَيْسَ تَقُومُ الرَّعِيَّةُ إِلاَّ بِهِمْ. ثُمَّ لاَ قِوَامَ لِلْجُنُودِ إِلاَّ بِمَا يُخْرِجُ اللهُ لَهُمْ مِنَ الْخَرَاجِ الَّذِي يَقْوَوْنَ بِهِ عَلَى جِهَادِ عَدُوِّهِمْ، وَيَعْتَمِدُونَ عَلَيْهِ فِيمَا يُصْلِحُهُمْ وَيَکُونُ مِنْ وَرَاءِ حَاجَتِهِمْ. ثُمَّ لاَ قِوَامَ لِهَذَيْنِ الصِّنْفَيْنِ إِلاَّ بِالصِّنْفِ الثَّالِثِ مِنَ الْقُضَاةِ وَالْعُمَّالِ وَالْکُتَّابِ، لِمَا يُحْکِمُونَ مِنَ الْمَعَاقِدِ، وَيَجْمَعُونَ مِنَ الْمَنَافِعِ، وَيُؤْتَمَنُونَ عَلَيْهِ مِنْ خَوَاصِّ الاُْمُورِ وَعَوَامِّهَا. وَلاَ قِوَامَ لَهُمْ جَمِيعاً إِلاَّ بِالتُّجَّارِ وَذَوِي الصِّنَاعَاتِ، فِيمَا يَجْتَمِعُونَ عَلَيْهِ مِنْ مَرَافِقِهِمْ، وَيُقِيمُونَهُ مِنْ أَسْوَاقِهِمْ وَيَکْفُونَهُمْ مِنَ التَّرَفُّقِ بِأَيْدِيهِمْ مَا لاَ يَبْلُغُهُ رِفْقُ غَيْرِهِمْ. ثُمَّ الطَّبَقَةُ السُّفْلَى مِنْ أَهْلِ الْحَاجَةِ وَالْمَسْکَنَةِ الَّذِينَ يَحِقُّ رِفْدُهُمْ وَمَعُونَتُهُمْ. وَفِي اللهِ لِکُلّ سَعَةٌ، وَلِکُلّ عَلَى الْوَالِي حَقٌّ بِقَدْرِ مَا يُصْلِحُهُ، وَلَيْسَ يَخْرُجُ الْوَالِي مِنْ حَقِيقَةِ مَا أَلْزَمَهُ اللهُ مِنْ ذَلِکَ إِلاَّ بِالاِهْتِمَامِ وَالاِسْتِعَانَةِ بِاللهِ، وَتَوْطِينِ نَفْسِهِ عَلَى لُزُومِ الْحَقِّ، وَالصَّبْرِ عَلَيْهِ فِيمَا خَفَّ عَلَيْهِ أَوْ ثَقُلَ. 🔸عهدنامه مالک اشتر؛ بخش یازدهم: پیوند گروه هاى اجتماعى 🔺اما سپاهيان ـ به اذن پرودگارـ دژها و پناهگاه هاى رعيت و زينت زمامداران و عزت دين و راه هاى امنيّت اند و قوام رعيت جز به وسيله آنها ممکن نيست. سپس استوارى و قوام سپاهيان جز به وسيله خراج امکان پذير نيست، همان چيزى که براى جهاد با دشمن به وسيله آن تقويت مى شوند و براى اصلاح خود به آن تکيه مى کنند و با آن نيازمندى هاى خويش را برطرف مى سازند. اين دو گروه (سپاهيان و خراج گزاران) جز با گروه سومى از قضات و کارگزاران دولت و منشى ها و حساب داران، قوام و استوارى نمى پذيرند، زيرا آنها قراردادها را استحکام مى بخشند و ماليات ها را جمع آورى مى کنند و در ضبطِ امور خصوصى و عمومى مورد اعتماد و اطمينان هستند. همه اين گروه ها نيز بدون تجار و پيشه وران و صنعتگران سامان نمى يابند (زيرا) آنها (تجار و صنعتگران) وسائل زندگى ايشان (گروه هاى ديگر) را جمع آورى کرده و در بازارها عرضه مى کنند و (گروهى از آنان) وسايل و ابزارى را با دست خود مى سازند که ديگران قادر به آن نيستند. سپس قشر پايين، نيازمندان و از کار افتادگان هستند که لازم است به آنها مساعدت و کمک شود. خداوند در آفرينش خود براى هر يک از اين طبقات، وسعتى قرار داده همچنين هر يک بر والى به مقدار اصلاح کارشان حقى دارند. هرگز والى از عهده اداى آنچه خداوند او را به آن ملزم ساخته بر نمى آيد جز با اهتمام و کوشش و يارى جستن از خداوند و آماده ساختن خويش بر ملازمت حق و شکيبايى و استقامت در برابر آن، خواه امورى باشد که بر او سبک باشد يا سنگين. 🌷الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ🌷 ‌‌ .❤️•|اللّٰهُم‌َعَجِل‌لوَلیِڪَ الفَࢪَج‌|•❤️ ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓   @Moheban_Mahdii313 ┗━━🌺🍃━━━━━━━┛
✍️ترجمه نهج البلاغه: (عهدنامه مالک اشتر)؛ بخش دوازدهم: امور سپاهیان 🔸عهده علیه السلام إلى الأشتر حين ولاّه مصر و أعمالها: 🔺فَوَلِّ مِنْ جُنُودِکَ أَنْصَحَهُمْ فِي نَفْسِکَ لِلَّهِ وَلِرَسُولِهِ وَ لاِمَامِکَ، وَأَنْقَاهُمْ جَيْباً، وَأَفْضَلَهُمْ حِلْماً، مِمَّنْ يُبْطِئُ عَنِ الْغَضَبِ، وَيَسْتَرِيحُ إِلَى الْعُذْرِ، وَيَرْأَفُ بِالضُّعَفَاءِ، وَيَنْبُو عَلَى الاَْقْوِيَاءِ، وَمِمَّنْ لاَ يُثِيرُهُ الْعُنْفُ، وَلاَ يَقْعُدُ بِهِ الضَّعْفُ. ثُمَّ الْصَقْ بِذَوِي الْمُرُوءَاتِ وَالاَْحْسَابِ، وَأَهْلِ الْبُيُوتَاتِ الصَّالِحَةِ، وَالسَّوَابِقِ الْحَسَنَةِ، ثُمَّ أَهْلِ النَّجْدَةِ وَالشَّجَاعَةِ، وَالسَّخَاءِ وَالسَّمَاحَةِ؛ فَإِنَّهُمْ جِمَاعٌ مِنَ الْکَرَمِ، وَشُعَبٌ مِنَ الْعُرْفِ. ثُمَّ تَفَقَّدْ مِنْ أُمُورِهِمْ مَا يَتَفَقَّدُ الْوَالِدَانِ مِنْ وَلَدِهِمَا، وَلاَ يَتَفَاقَمَنَّ فِي نَفْسِکَ شَيْءٌ قَوَّيْتَهُمْ بِهِ، وَلاَ تَحْقِرَنَّ لُطْفاً تَعَاهَدْتَهُمْ بِهِ وَإِنْ قَلَّ، فَإِنَّهُ دَاعِيَةٌ لَهُمْ إِلَى بَذْلِ النَّصِيحَةِ لَکَ، وَحُسْنِ الظَّنِّ بِکَ؛ وَلاَ تَدَعْ تَفَقُّدَ لَطِيفِ أُمُورِهِمُ اتِّکَالاً عَلَى جَسِيمِهَا، فَإِنَّ لِلْيَسِيرِ مِنْ لُطْفِکَ مَوْضِعاً يَنْتَفِعُونَ بِهِ، وَلِلْجَسِيمِ مَوْقِعاً لاَ يَسْتَغْنُونَ عَنْهُ. وَلْيَکُنْ آثَرُ رُءُوسِ جُنْدِکَ عِنْدَکَ مَنْ وَاسَاهُمْ فِي مَعُونَتِهِ، وَأَفْضَلَ عَلَيْهِمْ مِنْ جِدَتِهِ، بِمَا يَسَعُهُمْ وَيَسَعُ مَنْ وَرَاءَهُمْ مِنْ خُلُوفِ أَهْلِيهِمْ، حَتَّى يَکُونَ هَمُّهُمْ هَمّاً وَاحِداً فِي جِهَادِ الْعَدُوِّ؛ فَإِنَّ عَطْفَکَ عَلَيْهِمْ يَعْطِفُ قُلُوبَهُمْ عَلَيْکَ. 🔸عهدنامه مالک اشتر؛ بخش دوازدهم: شرایط فرمانده لشکر 🔺فرمانده سپاهت را کسى قرار ده که در نزد تو به خدا و پيامبر و امامت از همه خيرخواه تر و از همه پاک دل تر و عاقل تر باشد، از کسانى که دير خشم مى گيرد و زود عذر مى پذيرد. کسى باشد که نسبت به ضعفا رئوف و مهربان و در برابر زورمندان پرقدرت باشد. کسى که مشکلات، او را از جا به در نمى برد و ضعف، او را به زانو در نمى آورد. سپس به سراغ کسانى برو که داراى شخصيت و اصالتِ خانوادگى از خاندان هاى صالح و خوش سابقه و داراى برازندگى و شجاعت و سخاوت و کرم باشند، زيرا آنها کانون کرامت و شاخه هاى نيکى و شايستگى هستند. سپس کارها (و مشکلات و نيازهاى) آنها را بررسى کن آن گونه که پدر و مادر از فرزندشان تفقد مى کنند. هرگز نبايد چيزى که آنها را به وسيله آن تقويت کرده اى در نظر تو بزرگ آيد و نيز نبايد لطف و محبتى را که درباره آنها ابراز مى دارى، هرچند کوچک باشد حقير بشمرى. اين امر آنها را به خيرخواهى و حسن ظن نسبت به تو وادار مى کند (و پيوندهاى عاطفى را محکم مى سازد). هرگز تفقد و تلاش براى اصلاح امور کوچکِ آنها را به سبب تکيه کردن بر اصلاح امور کلى آنها رها مساز; زيرا رفع نيازهاى کوچک براى خود جايگاهى دارد که از آن بهره مند مى شوند، همان گونه که رفع نيازهاى مهم موقعيتى دارد که از آن بى نياز نخواهند بود. برترين فرماندهان لشکر نزد تو بايد کسانى باشند که در کمک به سپاهيان بيش از همه مواسات کنند و از امکانات خود بيشتر به آنان کمک نمايند، به اندازه اى که هم نفرات سربازان و هم کسانى که تحت تکفّل آنها هستند به خوبى اداره شوند; به گونه اى که همه آنها به يک چيز بينديشند و آن جهاد با دشمن است، زيرا محبّت و مهربانى تو به آنان قلب هايشان را به تو متوجه مى سازد. 🌷الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ🌷 ‌‌ .❤️•|اللّٰهُم‌َعَجِل‌لوَلیِڪَ الفَࢪَج‌|•❤️ ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓   @Moheban_Mahdii313 ┗━━🌺🍃━━━━━━━┛
✍️ترجمه نهج البلاغه: (عهدنامه مالک اشتر)؛ بخش سیزدهم: دلجویی از مردم 🔸عهده علیه السلام إلى الأشتر حين ولاّه مصر و أعمالها: 🔺وَإِنَّ أَفْضَلَ قُرَّةِ عَيْنِ الْوُلاَةِ اسْتِقَامَةُ الْعَدْلِ فِي الْبِلاَدِ، وَظُهُورُ مَوَدَّةِ الرَّعِيَّةِ؛ وإِنَّهُ لاَ تَظْهَرُ مَوَدَّتُهُمْ إِلاَّ بِسَلاَمَةِ صُدُورِهِمْ، وَلاَ تَصِحُّ نَصِيحَتُهُمْ إِلاَّ بِحِيطَتِهِمْ عَلَى وُلاَةِ الاُْمُورِ، وَقِلَّةِ اسْتِثْقَالِ دُوَلِهِمْ، وَتَرْک اسْتِبْطَاءِ انْقِطَاعِ مُدَّتِهِمْ؛ فَافْسَحْ فِي آمَالِهِمْ، وَ وَاصِلْ فِي حُسْنِ الثَّنَاءِ عَلَيْهِمْ، وَتَعْدِيدِ مَا أَبْلَى ذَوُو الْبَلاَءِ مِنْهُمْ؛ فَإِنَّ کَثْرَةَ الذِّکْرِ لِحُسْنِ أَفْعَالِهِمْ تَهُزُّ الشُّجَاعَ وَتُحَرِّضُ النَّاکِلَ، إِنْ شَاءَ اللهُ. ثُمَّ اعْرِفْ لِکُلِّ امْرِئ مِنْهُمْ مَا أَبْلَى، وَلاَ تَضُمَّنَّ بَلاَءَ امْرِئ إِلَى غَيْرِهِ، وَلاَ تُقَصِّرَنَّ بِهِ دُونَ غَايَةِ بَلاَئِهِ، وَلاَ يَدْعُوَنَّکَ شَرَفُ امْرِئ إِلَى أَنْ تُعْظِمَ مِنْ بَلاَئِهِ مَا کَانَ صَغِيراً، وَلاَ ضَعَةُ امْرِئ إِلَى أَنْ تَسْتَصْغِرَ مِنْ بَلاَئِهِ مَا کَانَ عَظِيماً. وَارْدُدْ إِلَى اللهِ وَرَسُولِهِ مَا يُضْلِعُکَ مِنَ الْخُطُوبِ، وَيَشْتَبِهُ عَلَيْکَ مِنَ الاُْمُورِ؛ فَقَدْ قَالَ اللهُ تَعَالَى لِقَوْم أَحَبَّ إِرْشَادَهُمْ: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الاَْمْرِ مِنْکُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فِي شَيْء فَرُدُّوهُ إِلَى اللهِ وَالرَّسُولِ»؛ فَالرَّدُّ إِلَى اللهِ الاَْخْذُ بِمُحْکَمِ کِتَابِهِ، وَالرَّدُّ إِلَى الرَّسُولِ الاَْخْذُ بِسُنَّتِهِ الْجَامِعَةِ غَيْرِ الْمُفَرِّقَةِ. 🔸عهدنامه مالک اشتر؛ بخش دوازدهم: راه حلّ مشکلات 🔺(بدان) برترين چيزى که موجب روشنايى چشم زمامداران مى شود برقرارى عدالت در همه بلاد و آشکار شدن علاقه و محبّت رعايا به آنهاست و محبّت و علاقه رعايا نسبت به آنها جز با پاکى دل هايشان (و بر طرف شدن هرگونه سوء ظن به زمامداران) آشکار نمى شود و خيرخواهى آنها در صورتى کاملا مفيد واقع مى شود که با ميل خود گرداگرد زمامداران جمع شوند و حکومتِ آنها بر ايشان سنگين نباشد و انتظارِ پايان گرفتن مدت حکومتشان را نکشند، بنابراين ميدان آرزوها را (براى زندگى) در برابر سپاهت وسعت بخش (و نيازهاى آنها را از اين نظر تأمين کن) پيوسته آنها را تشويق نما و پياپى کارهاى مهمى را که افرادى از آنها انجام داده اند برشمار، زيرا يادآورىِ کارهاى نيکِ آنها افراد شجاعشان را به فعاليتِ بيشتر وامى دارد و کم کاران را به کار تشويق مى کند. ان شاءالله. سپس بايد ارزش زحمات هر يک را به دقت بشناسى و هرگز کار خوب کسى را به ديگرى نسبت ندهى و ارزش خدمت او را کمتر از آنچه هست به حساب نياورى. مبادا شخصيت کسى موجب اين شود که کار کوچکش را بزرگ بشمارى و يا کوچکى مقام کسى سبب گردد که خدمت پر ارجش را ناچيز به حساب آورى. امور مهمى که بر تو، سنگين مى شود و در کارهاى مختلف، مشتبه و پيچيده مى گردد به خدا و پيامبر بازگردان (و از گفته آنها براى کشف احکام کمک بگير). خداوند متعال به گروهى که دوست دارد آنها را ارشاد و راهنمايى کند چنين فرموده: اى کسانى که ايمان آورده ايد اطاعت کنيد خدا را و اطاعت کنيد پيامبر (خدا) و پيشوايان (معصوم) خود را و اگر در چيزى اختلاف کرديد آن را به خدا و رسولش ارجاع دهيد (و از آنها داورى بطلبيد). باز گرداندن به خدا به معناى تمسک جستن به قرآن کريم و گرفتن دستور از آيات محکمات آن است و بازگرداندن به پيامبر همان تمسک به سنّت قطعى و مورد اتفاق آن حضرت است که اختلافى در آن نيست. 🌷الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ🌷 ‌‌ .❤️•|اللّٰهُم‌َعَجِل‌لوَلیِڪَ الفَࢪَج‌|•❤️ ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓   @Moheban_Mahdii313 ┗━━🌺🍃━━━━━━━┛
✍️ترجمه نهج البلاغه: (عهدنامه مالک اشتر)؛ بخش چهاردهم: قاضیان برگزیده 🔸عهده علیه السلام إلى الأشتر حين ولاّه مصر و أعمالها: 🔺ثُمَّ اخْتَرْ لِلْحُکْمِ بَيْنَ النَّاسِ أَفْضَلَ رَعِيَّتِکَ فِي نَفْسِکَ، مِمَّنْ لاَ تَضِيقُ بِهِ الاُْمُورُ، وَلاَ تُمَحِّکُهُ الْخُصُومُ، وَلاَ يَتَمَادَى فِي الزَّلَّةِ، وَلاَ يَحْصَرُ مِنَ الْفَيْءِ إِلَى الْحَقِّ إِذَا عَرَفَهُ، وَلاَ تُشْرِفُ نَفْسُهُ عَلَى طَمَع، وَلاَ يَکْتَفِي بِأَدْنَى فَهْم دُونَ أَقْصَاهُ، وَأَوْقَفَهُمْ فِي الشُّبُهَاتِ، وَآخَذَهُمْ بِالْحُجَجِ، وَأَقَلَّهُمْ تَبَرُّماً بِمُرَاجَعَةِ الْخَصْمِ، وَأَصْبَرَهُمْ عَلَى تَکَشُّفِ الاُْمُورِ، وَأَصْرَمَهُمْ عِنْدَ اتِّضَاحِ الْحُکْمِ، مِمَّنْ لاَ يَزْدَهِيهِ إِطْرَاءٌ وَلاَ يَسْتَمِيلُهُ إِغْرَاءٌ وَأُولَئِکَ قَلِيلٌ؛ ثُمَّ أَکْثِرْ تَعَاهُدَ قَضَائِهِ، وَافْسَحْ لَهُ فِي الْبَذْلِ مَا يُزِيلُ عِلَّتَهُ، وَتَقِلُّ مَعَهُ حَاجَتُهُ إِلَى النَّاسِ، وَأَعْطِهِ مِنَ الْمَنْزِلَةِ لَدَيْکَ مَا لاَ يَطْمَعُ فِيهِ غَيْرُهُ مِنْ خَاصَّتِکَ، لِيَأْمَنَ بِذَلِکَ اغْتِيَالَ الرِّجَالِ لَهُ عِنْدَکَ. فَانْظُرْ فِي ذَلِکَ نَظَراً بَلِيغاً، فَإِنَّ هَذَا الدِّينَ قَدْ کَانَ أَسِيراً فِي أَيْدِي الاَْشْرَارِ، يُعْمَلُ فِيهِ بِالْهَوَى، وَتُطْلَبُ بِهِ الدُّنْيَا. 🔸عهدنامه مالک اشتر؛ بخش چهاردهم: قضات باید واجد این دوازده صفت باشند 🔺سپس از ميان رعاياى خود برترين فرد را نزد خود براى قضاوت در ميان مردم برگزين. کسى که امور مختلف وى را در تنگنا قرار ندهد و برخورد مخالفان و خصوم با يکديگر او را به خشم و لجاجت وا ندارد، در لغزش و اشتباهاتش پافشارى نکند و هنگامى که خطايش بر او روشن شود بازگشت به سوى حق بر او مشکل نباشد و نفس او به طمع تمايل نداشته باشد، در فهم مطالب به اندک تحقيق اکتفا نکند و تا پايان پيش رود و در شبهات از همه محتاط تر باشد، در تمسک به حجت و دليل از همه بيشتر پافشارى کند و با مراجعه مکرر اطراف دعوا کمتر خسته شود، در کشف حقيقت امور شکيباتر و به هنگام آشکار شدن حق در انشاى حکم از همه قاطع تر باشد. از کسانى که ستايش فراوان، او را مغرور نسازد (و فريب ندهد) و مدح و ثناى بسيار او را به ثنا خوان و مدح کننده متمايل نکند، البته اين گونه افراد کم اند. سپس با جديت هرچه بيشتر داورى هاى او را بررسى کن و در بذل حقوق به او سفره سخاوتت را بگستران آنچنان که نيازش را از بين ببرد و حاجتى به مردم پيدا نکند (مبادا خداى نکرده آلوده به رشوه خوارى گردد) و از نظر منزلت آن قدر مقامش را نزد خود بالا ببر که احدى از ياران نزديک تو نسبت به نفوذ در او طمع نکند و به اين طريق از توطئه و زيان رساندن اين گونه افراد در نزد تو در امان باشد. سپس در آنچه گفتم با دقت بنگر (و همه اين دستورات را به طور دقيق اجرا کن) زيرا اين دين اسير دست اشرار بود با هوا و هوس درباره آن عمل مى شد و به وسيله آن دنيا را طلب مى کردند (از يک سو هواپرستى و از سوى ديگر دنياپرستى همه ارکان دين را متزلزل ساخته بود). 🌷الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ🌷 ‌‌ .❤️•|اللّٰهُم‌َعَجِل‌لوَلیِڪَ الفَࢪَج‌|•❤️ ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓   @Moheban_Mahdii313 ┗━━🌺🍃━━━━━━━┛
✍️ترجمه نهج البلاغه: (عهدنامه مالک اشتر)؛ بخش پانزدهم: گزینش کارگزاران 🔸عهده علیه السلام إلى الأشتر حين ولاّه مصر و أعمالها: 🔺ثمَّ انْظُرْ فِي أُمُورِ عُمَّالِکَ فَاسْتَعْمِلْهُمُ اخْتِبَاراً، وَلاَ تُوَلِّهِمْ مُحَابَاةً وَأَثَرَةً، فَإِنَّهُمَا جِمَاعٌ مِنْ شُعَبِ الْجَوْرِ وَالْخِيَانَةِ. وَتَوَخَّ مِنْهُمْ أَهْلَ التَّجْرِبَةِ وَالْحَيَاءِ، مِنْ أَهْلِ الْبُيُوتَاتِ الصَّالِحَةِ، وَالْقَدَمِ فِي الاِْسْلاَمِ الْمُتَقَدِّمَةِ، فَإِنَّهُمْ أَکْرَمُ أَخْلاَقاً وَأَصَحُّ أَعْرَاضاً، وَأَقَلُّ فِي الْمَطَامِعِ إِشْرَاقاً، وَأَبْلَغُ فِي عَوَاقِبِ الاُْمُورِ نَظَراً. ثُمَّ أَسْبِغْ عَلَيْهِمُ الاَْرْزَاقَ، فَإِنَّ ذَلِکَ قُوَّةٌ لَهُمْ عَلَى اسْتِصْلاَحِ أَنْفُسِهِمْ، وَغِنًى لَهُمْ عَنْ تَنَاوُلِ مَا تَحْتَ أَيْدِيهِمْ، وَحُجَّةٌ عَلَيْهِمْ إِنْ خَالَفُوا أَمْرَکَ أَوْ ثَلَمُوا أَمَانَتَکَ. ثُمَّ تَفَقَّدْ أَعْمَالَهُمْ، وَابْعَثِ الْعُيُونَ مِنْ أَهْلِ الصِّدْقِ وَالْوَفَاءِ عَلَيْهِمْ، فَإِنَّ تَعَاهُدَکَ فِي السِّرِّ لاُِمُورِهِمْ حَدْوَةٌ لَهُمْ عَلَى اسْتِعْمَالِ الاَْمَانَةِ، وَالرِّفْقِ بِالرَّعِيَّةِ. وَتَحَفَّظْ مِنَ الاَْعْوَانِ، فَإِنْ أَحَدٌ مِنْهُمْ بَسَطَ يَدَهُ إِلَى خِيَانَة اجْتَمَعَتْ بِهَا عَلَيْهِ عِنْدَکَ أَخْبَارُ عُيُونِکَ، اکْتَفَيْتَ بِذَلِکَ شَاهِداً، فَبَسَطْتَ عَلَيْهِ الْعُقُوبَةَ فِي بَدَنِهِ، وَأَخَذْتَهُ بِمَا أَصَابَ مِنْ عَمَلِهِ، ثُمَّ نَصَبْتَهُ بِمَقَامِ الْمَذَلَّةِ، وَوَسَمْتَهُ بِالْخِيَانَةِ، وَقَلَّدْتَهُ عَارَ التُّهَمَةِ. 🔸عهدنامه مالک اشتر؛ بخش پانزدهم: مراقبت دقیق از کارگزاران 🔺سپس در امور مربوط به کارگزارانت دقت کن و آنها را با آزمون و امتحان و نه از روى «تمايلات شخصى» و «استبداد و خودرأيى» به کار گير، زيرا اين دو کانونى از شعب ظلم و خيانت اند، از ميان آنها افرادى را برگزين که داراى تجربه و پاکى روح باشند از خانواده هاى صالح و پيشگام و باسابقه در اسلام، زيرا اخلاق آنها بهتر و خانواده آنان پاک تر و توجّه آنها به موارد طمع کمتر و در سنجش عواقب کارها بيناترند. آن گاه روزى آنها را فراوان کن (و حقوق کافى به آنها بده) زيرا اين کار سبب تقويت آنها در اصلاح خويشتن مى شود و ايشان را از خيانت در اموالى که زير نظرشان است بى نياز مى سازد و اضافه بر اين حجتى در برابر آنهاست، اگر از دستورات تو سرپيچى کنند يا در امانت تو خيانت ورزند. سپس با فرستادن مأموران مخفىِ راستگو و وفادار کارهاى آنان را تحت نظر بگير، زيرا بازرسى مداومِ پنهانى سبب تشويق آنها به امانت دارى و مدارا کردن به زيردستان و مراقبت از معاونان مى شود. و هرگاه يکى از آنها (از کارگزاران تو) دست به سوى خيانت دراز کند و مأموران مخفى ات متفقاً نزد تو بر ضد او گزارش دهند، به همين مقدار به عنوان گواه و شاهد قناعت کن و مجازاتِ بدنى را در حق او روا دار و به مقدارى که در کار خود خيانت کرده کيفر ده سپس (از نظر روانى نيز او را مجازات کن و) وى را در مقام خوارى بنشان و داغ خيانت را بر او نه و قلاده اتهام تهمت را به گردنش بيفکن (و او را چنان معرفى کن که عبرت ديگران گردد). 🌷الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ🌷 ‌‌ .❤️•|اللّٰهُم‌َعَجِل‌لوَلیِڪَ الفَࢪَج‌|•❤️ ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓   @Moheban_Mahdii313 ┗━━🌺🍃━━━━━━━┛
✍️ترجمه نهج البلاغه: (عهدنامه مالک اشتر)؛ بخش شانزدهم: آسان گرفتن در مالیات 🔸عهده علیه السلام إلى الأشتر حين ولاّه مصر و أعمالها: 🔺وَتَفَقَّدْ أَمْرَ الْخَرَاجِ بِمَا يُصْلِحُ أَهْلَهُ، فَإِنَّ فِي صَلاَحِهِ وَصَلاَحِهِمْ صَلاَحاً لِمَنْ سِوَاهُمْ، وَلاَ صَلاَحَ لِمَنْ سِوَاهُمْ إِلاَّ بِهِمْ، لاَِنَّ النَّاسَ کُلَّهُمْ عِيَالٌ عَلَى الْخَرَاجِ وَأَهْلِهِ. وَلْيَکُنْ نَظَرُکَ فِي عِمَارَةِ الاَْرْضِ أَبْلَغَ مِنْ نَظَرِکَ فِي اسْتِجْلاَبِ الْخَرَاجِ، لاَِنَّ ذَلِکَ لاَ يُدْرَکُ إِلاَّ بِالْعِمَارَةِ؛ وَمَنْ طَلَبَ الْخَرَاجَ بِغَيْرِ عِمَارَة أَخْرَبَ الْبِلاَدَ، وَأَهْلَکَ الْعِبَادَ، وَلَمْ يَسْتَقِمْ أَمْرُهُ إِلاَّ قَلِيلاً. فَإِنْ شَکَوْا ثِقَلاً أَوْ عِلَّةً، أَوِ انْقِطَاعَ شِرْب أَوْ بَالَّة، أَوْ إِحَالَةَ أَرْض اغْتَمَرَهَا غَرَقٌ، أَوْ أَجْحَفَ بِهَا عَطَشٌ، خَفَّفْتَ عَنْهُمْ بِمَا تَرْجُو أَنْ يَصْلُحَ بِهِ أَمْرُهُمْ؛ وَلاَ يَثْقُلَنَّ عَلَيْکَ شَيْءٌ خَفَّفْتَ بِهِ الْمَؤُونَةَ عَنْهُمْ، فَإِنَّهُ ذُخْرٌ يَعُودُونَ بِهِ عَلَيْکَ فِي عِمَارَةِ بِلاَدِکَ وَتَزْيِينِ وِلاَيَتِکَ، مَعَ اسْتِجْلاَبِکَ حُسْنَ ثَنَائِهِمْ، وَتَبَجُّحِکَ بِاسْتِفَاضَةِ الْعَدْلِ فِيهِمْ، وَإِنْ سَأَلُوا مَعُونَةً عَلَى إِصْلاَحِ مَا يَقْدِرُونَ عَلَيْهِ بِأَمْوَالِهِمْ فَاکْفِهِمْ، مُعْتَمِداً فَضْلَ قُوَّتِهِمْ بِمَا ذَخَرْتَ عِنْدَهُمْ مِنْ إِجْمَامِکَ لَهُمْ، وَالثِّقَةَ مِنْهُمْ بِمَا عَوَّدْتَهُمْ مِنْ عَدْلِکَ عَلَيْهِمْ وَرِفْقِکَ بِهِمْ؛ فَرُبَّمَا حَدَثَ مِنَ الاُْمُورِ مَا إِذَا عَوَّلْتَ فِيهِ عَلَيْهِمْ مِنْ بَعْدُ احْتَمَلُوهُ طَيِّبَةً أَنْفُسُهُمْ بِهِ، فَإِنَّ الْعُمْرَانَ مُحْتَمِلٌ مَا حَمَّلْتَهُ؛ وَإِنَّمَا يُؤْتَى خَرَابُ الاَْرْضِ مِنْ إِعْوَازِ أَهْلِهَا، وَإِنَّمَا يُعْوِزُ أَهْلُهَا لاِِشْرَافِ أَنْفُسِ الْوُلاَةِ عَلَى الْجَمْعِ، وَسُوءِ ظَنِّهِمْ بِالْبَقَاءِ، وَقِلَّةِ انْتِفَاعِهِمْ بِالْعِبَرِ. 🔸عهدنامه مالک اشتر؛ بخش شانزدهم: طرق صحیح اخذ مالیات اسلامى 🔺مسأله خراج و ماليات را دقيقا زير نظر بگير، به گونه اى که صلاح خراج دهندگان باشد، زيرا بهبودى و صلاحِ وضع خراج و بهبودى و صلاح حال خراج گزاران سبب بهبودى حال ديگران (و ساير قشرهاى جامعه اسلامى) مى شود و هرگز ديگران به صلاح نمى رسند مگر اينکه خراج گزاران به صلاح برسند، زيرا تمام مردم وابسته به خراج و خراج گزاران هستند و بايد توجّه تو در عمران و آبادى زمين بيش از توجهت به جمع آورى خراج باشد، چون خراج جز با آبادانى به دست نمى آيد و آن کس که بخواهد خراج را بدون عمران و آبادانى طلب کند شهرها را ويران و بندگان خدا را هلاک نموده و پايه هاى حکومتش متزلزل خواهد شد، به گونه اى که بيش از مدت کمى دوام نخواهد داشت، بنابراين اگر رعايا از سنگينى خراج و يا آفت زدگى يا خشک شدن آب چشمه ها يا کمىِ باران و يا دگرگونى زمين بر اثر آب گرفتگى (و فساد بذرها) يا تشنگى شديد زراعت (و به دنبال آن کمبود محصول) به تو شکايت کنند، خراج آنها را به مقدارى که اميد دارى کار آنها را اصلاح کند و بهبود بخشد، تخفيف ده. هرگز تخفيف هزينه هايى که به آنها مى دهى بر تو گران نيايد، زيرا آن ذخيره اى خواهد بود که از طريق عمران کشورت به تو باز مى گردانند و حکومت تو را زينت مى بخشند و اضافه بر آن از تو به نيکى ياد مى کنند و به سبب گسترش عدالت از سوى تو در ميان آنها (و رضايت آنان از حکومتت) از آنان خرسند خواهى شد. هرگاه آنها کمکى از تو خواستند براى اصلاح کردن چيزى که با اموال خود قادر بر آن نيستند به آنها کمک کن. اين در حالى است که مى توانى با تقويت آنها از طريق ذخيره اى که نزدشان نهاده اى آنان را آسوده خاطر سازى و به جهت عدالت و مهربانى که آنها را به آن عادت داده اى نسبت به آنان مطمئن باشى. و بسيار مى شود که در آينده براى تو گرفتارى هايى پيش مى آيد که اگر در دفع آن گرفتارى ها بر اين رعايا تکيه کنى آنها با طيب خاطر آن را پذيرا مى شوند (و در حل مشکل به تو يارى مى دهند) زيرا عمران و آبادى، هر چه بر آن نِهى تحمل مى کند. ويرانى زمين تنها به علت فقر صاحبان آن حاصل مى شود و فقر آنها تنها به سبب توجّه زمامداران به جمع مال و زراندوزى و بدگمانى به بقاى حکومتشان و کم عبرت گرفتن (از سرنوشت زمامدارانِ پيشين) خواهد بود. 🌷الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ🌷 ‌‌ .❤️•|اللّٰهُم‌َعَجِل‌لوَلیِڪَ الفَࢪَج‌|•❤️ ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓   @Moheban_Mahdii313 ┗━━🌺🍃━━━━━━━┛
✍️ترجمه نهج البلاغه: (عهدنامه مالک اشتر)؛ بخش هفدهم: گزینش منشیان و دبیران 🔸عهده علیه السلام إلى الأشتر حين ولاّه مصر و أعمالها: 🔺ثُمَّ انْظُرْ فِي حَالِ کُتَّابِکَ فَوَلِّ عَلَى أُمُورِکَ خَيْرَهُمْ، وَاخْصُصْ رَسَائِلَکَ الَّتِي تُدْخِلُ فِيهَا مَکَايِدَکَ وَأَسْرَارَکَ بِأَجْمَعِهِمْ لِوُجُوهِ صَالِحِ الاَْخْلاَقِ، مِمَّنْ لاَ تُبْطِرُهُ الْکَرَامَةُ، فَيَجْتَرِئَ بِهَا عَلَيْکَ فِي خِلاَف لَکَ بِحَضْرَةِ مَلاَ، وَلاَ تَقْصُرُ بِهِ الْغَفْلَةُ عَنْ إِيرَادِ مُکَاتَبَاتِ عُمِّالِکَ عَلَيْکَ، وَإِصْدَارِ جَوَابَاتِهَا عَلَى الصَّوَابِ عَنْکَ، فِيمَا يَأْخُذُ لَکَ وَيُعْطِي مِنْکَ، وَلاَ يُضْعِفُ عَقْداً اعْتَقَدَهُ لَکَ، وَلاَ يَعْجِزُ عَنْ إِطْلاَقِ مَا عُقِدَ عَلَيْکَ، وَلاَ يَجْهَلُ مَبْلَغَ قَدْرِ نَفْسِهِ فِي الاُْمُورِ، فَإِنَّ الْجَاهِلَ بِقَدْرِ نَفْسِهِ يَکُونُ بِقَدْرِ غَيْرِهِ أَجْهَلَ. ثُمَّ لاَ يَکُنِ اخْتِيَارُکَ إِيَّاهُمْ عَلَى فِرَاسَتِکَ وَاسْتِنَامَتِکَ وَحُسْنِ الظَّنِّ مِنْکَ، فَإِنَّ الرِّجَالَ يَتَعَرَّضُونَ لِفِرَاسَاتِ الْوُلاَةِ بِتَصَنُّعِهِمْ وَحُسْنِ خِدْمَتِهِمْ، وَلَيْسَ وَرَاءَ ذَلِکَ مِنَ النَّصِيحَةِ وَالاَْمَانَةِ شَيْءٌ؛ وَلَکِنِ اخْتَبِرْهُمْ بِمَا وُلُّوا لِلصَّالِحِينَ قَبْلَکَ، فَاعْمِدْ لاَِحْسَنِهِمْ کَانَ فِي الْعَامَّةِ أَثَراً، وَأَعْرَفِهِمْ بِالاَْمَانَةِ وَجْهاً، فَإِنَّ ذَلِکَ دَلِيلٌ عَلَى نَصِيحَتِکَ لِلَّهِ وَلِمَنْ وُلِّيتَ أَمْرَهُ. وَاجْعَلْ لِرَأْسِ کُلِّ أَمْر مِنْ أُمُورِکَ رَأْساً مِنْهُمْ، لاَ يَقْهَرُهُ کَبِيرُهَا وَلاَ يَتَشَتَّتُ عَلَيْهِ کَثِيرُهَا، وَمَهْمَا کَانَ فِي کُتَّابِکَ مِنْ عَيْب، فَتَغَابَيْتَ عَنْهُ، أُلْزِمْتَه. 🔸عهدنامه مالک اشتر؛ بخش هفدهم: منشیان و کارگزاران 🔺سپس در وضع دبيران و منشيانت دقت کن و کارهايت را به بهترين آنها بسپار. نامه هاى سرّى خود را که در بر دارنده نقشه ها و اسرار مخفى است، در اختيار کسى قرار ده که بيش از همه داراى فضايل اخلاقى باشد. از کسانى باشد که مقام و موقعيت، او را مست و مغرور نسازد تا جرأت کند در حضور بزرگان و سران مردم با تو مخالفت و گستاخى ورزد. کسى که در رساندن نامه هاى کارگزارانت به تو و گرفتن پاسخ هاى صحيح آن، از تو غافل نشود، خواه از امورى باشد که براى تو دريافت مى دارد يا از سوى تو مى بخشد. کسى باشد که هرگاه قراردادى براى تو ببندد سست نبندد و هرگاه قراردادى بر ضد تو بسته شد، از يافتن راه حل آن عاجز نماند. کسى که از ارزش و قدر خويش در امور مختلف بى خبر نباشد، زيرا آن کس که به قدر و منزلت خويش جاهل است نسبت به قدر و منزلت ديگران جاهل تر خواهد بود. سپس در انتخاب اين منشيان هرگز به فراست و هوشيارى خود، و اعتماد شخصى و حسن ظن خويش قناعت مکن، زيرا افراد (فرصت طلب) براى جلب توجّه زمامداران به ظاهرسازى و خوش خدمتى مى پردازند در حالى که در ماوراى اين ظاهرِ جالب هيچ گونه خيرخواهى و امانت دارى وجود ندارد. آنها را از طريق مقاماتى که براى حاکمان صالح پيش از تو داشته اند بيازماى و بر کسانى اعتماد کن که در ميان مردم بهترين آثار نيک را گذارده اند و در امانت دارى معروف ترند. اگر چنين کنى اين دليل بر خيرخواهى و اطاعت تو از پروردگار است، همچنين اطاعت از کسى که ولايت را از طرف او پذيرفته اى (يعنى امام و پيشواى تو). براى هر بخشى از کارهايت رئيس و سرپرستى از ميان آنها انتخاب کن; کسى که کار مهم او را مغلوب و درمانده نسازد و کثرت کارها پريشانش نکند و (بايد بدانى) هر عيبى در منشيان مخصوص تو يافت شود که تو از آن بى خبر بمانى مسئول آن خواهى بود. 🌷الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ🌷 ‌‌ .❤️•|اللّٰهُم‌َعَجِل‌لوَلیِڪَ الفَࢪَج‌|•❤️ ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓   @Moheban_Mahdii313 ┗━━🌺🍃━━━━━━━┛
✍️ترجمه نهج البلاغه: (عهدنامه مالک اشتر)؛ بخش هجدهم: امور بازرگانان 🔸عهده علیه السلام إلى الأشتر حين ولاّه مصر و أعمالها: 🔺ثُمَّ اسْتَوْصِ بِالتُّجَّارِ وَ ذَوِي الصِّنَاعَاتِ، وَأَوْصِ بِهِمْ خَيْراً، الْمُقِيمِ مِنْهُمْ وَالْمُضْطَرِبِ بِمَالِهِ وَالْمُتَرَفِّقِ بِبَدَنِهِ، فَإِنَّهُمْ مَوَادُّ الْمَنَافِعِ وَأَسْبَابُ الْمَرَافِقِ وَجُلّابُهَا مِنَ الْمَبَاعِدِ وَالْمَطَارِحِ، فِي بَرِّکَ وَبَحْرِکَ وَسَهْلِکَ وَجَبَلِکَ، وَحَيْثُ لاَ يَلْتَئِمُ النَّاسُ لِمَوَاضِعِهَا وَلاَ يَجْتَرِءُونَ عَلَيْهَا؛ فَإِنَّهُمْ سِلْمٌ لاَ تُخَافُ بَائِقَتُهُ، وَصُلْحٌ لاَ تُخْشَى غَائِلَتُهُ. وَتَفَقَّدْ أُمُورَهُمْ بِحَضْرَتِکَ وَفِي حَوَاشِي بِلاَدِکَ. وَاعْلَمْ مَعَ ذَلِکَ، أَنَّ فِي کَثِير مِنْهُمْ ضِيقاً فَاحِشاً وَ شُحّاً قَبِيحاً وَاحْتِکَاراً لِلْمَنَافِعِ وَتَحَکُّماً فِي الْبِيَاعَاتِ، وَذَلِکَ بَابُ مَضَرَّة لِلْعَامَّةِ، وَعَيْبٌ عَلَى الْوُلاَةِ؛ فَامْنَعْ مِنَ الاِحْتِکَارِ، فَإِنَّ رَسُولَ اللهِ ـ صلى الله عليه وآله وسلم ـ مَنَعَ مِنْهُ. وَلْيَکُنِ الْبَيْعُ بَيْعاً سَمْحاً بِمَوَازِينِ عَدْل وَأَسْعَار، لاَ تُجْحِفُ بِالْفَرِيقَيْنِ مِنَ الْبَائِعِ وَالْمُبْتَاعِ. فَمَنْ قَارَفَ حُکْرَةً بَعْدَ نَهْيِکَ إِيَّاهُ فَنَکِّلْ بِهِ، وَعَاقِبْهُ فِي غَيْرِ إِسْرَاف فَإنَّ رَسُولَ اللهِ صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وآلِهِ فَعَل ذلِکَ. 🔸عهدنامه مالک اشتر؛ بخش هجدهم: تجارت و صنعت را این گونه سامان ده 🔺سپس درباره تجار و صاحبان صنايع نخست به خودت توصيه کن (که مراقب حفظ و تقويت آنان باشى) و نيز ديگران را به خير و نيکى با آنان سفارش نما و آنها را به نيكوكارى سفارش كن. (در اين توصيه) بين بازرگانانى که در مراکز تجارى اقامت دارند و يا آنها که سيار و در گردش اند و نيز صنعتگران و کارگرانى که با نيروى جسمانى خود به کار مى پردازند، تفاوت مگذار، زيرا آنها منابع اصلى منفعت (مردم) و اسباب آسايش (جامعه) هستند و مال التجاره هاى مفيد را از سرزمين هاى بعيد و دور دست، از صحرا و دريا و سرزمين هاى هموار و ناهموارِ محل حکومت تو و از مناطقى که عموم مردم با آن سر و کارى ندارند و (حتى) جرأت رفتن به آن را نيز در خود نمى بينند، گردآورى مى کنند، زيرا آنها (بازرگانان، پيشه وران و صنعتگران) مردم سالمى هستند که بيمى از ضرر آنها نمى رود و صلح دوستانى که خوف خيانت و نيرنگ آنها نيست. کارهاى آنها را پيگيرى کن و سامان ده چه آنها که در حضور تو (و مرکز فرمانداريت) زندگى مى کنند و چه آنها که در گوشه و کنار کشورت هستند. و بدان! با تمام آنچه گفتم در ميان آنها جمع کثيرى هستند به شدت تنگ نظر و بخيلِ زشت کار و احتکار کننده مواد مورد نياز مردم و اجحاف کننده درتعيين قيمت ها و اينها موجب زيان براى توده مردم و عيب و ننگ بر زمامدارانند. از احتکار (به شدت) جلوگيرى کن، چرا که رسول خدا(صلى الله عليه وآله) از آن منع فرمود و بايد معاملات با شرايط آسان صورت گيرد: با موازين عدل و نرخ هايى که نه به فروشنده زيان رساند و نه به خريدار، و هر گاه کسى بعد از نهى تو از احتکار، دست به چنين کارى زند او را کيفر ده; ولى (هرگز) در مجازات زياده روى نکن که پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) نيز درباره محتکر اقدام به مجازات فرمود. 🌷الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ🌷 ‌‌ .❤️•|اللّٰهُم‌َعَجِل‌لوَلیِڪَ الفَࢪَج‌|•❤️ ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓   @Moheban_Mahdii313 ┗━━🌺🍃━━━━━━━┛
✍️ترجمه نهج البلاغه: (عهدنامه مالک اشتر)؛ بخش نوزدهم: یاری طبقه محروم 🔸عهده علیه السلام إلى الأشتر حين ولاّه مصر و أعمالها: 🔺ثمَّ اللهَ اللهَ فِي الطَّبَقَةِ السُّفْلَى مِنَ الَّذِينَ لاَ حِيلَةَ لَهُمْ، مِنَ الْمَسَاکِينِ وَالْمُحْتَاجِينَ وَأَهْلِ الْبُؤْسَى وَ الزَّمْنَى، فَإِنَّ فِي هَذِهِ الطَّبَقَةِ قَانِعاً وَمُعْتَرّاً، وَاحْفَظ لِلَّهِ مَا اسْتَحْفَظَکَ مِنْ حَقِّهِ فِيهِمْ، وَاجْعَلْ لَهُمْ قِسْماً مِنْ بَيْتِ مَالِکِ، وَقِسْماً مِنْ غَلاَّتِ صَوَافِي الاِْسْلاَمِ فِي کُلِّ بَلَد، فَإِنَّ لِلاَْقْصَى مِنْهُمْ مِثْلَ الَّذِي لِلاَْدْنَى، وَکُلٌّ قَدِ اسْتُرْعِيتَ حَقَّهُ؛ وَلاَ يَشْغَلَنَّکَ عَنْهُمْ بَطَرٌ، فَإِنَّکَ لاَ تُعْذَرُ بِتَضْيِيعِکَ التَّافِهَ لاِِحْکَامِکَ الْکَثِيرَ الْمُهِمَّ؛ فَلاَ تُشْخِصْ هَمَّکَ عَنْهُمْ، وَلاَ تُصَعِّرْ خَدَّکَ لَهُمْ، وَتَفَقَّدْ أُمُورَ مَنْ لاَ يَصِلُ إِلَيْکَ مِنْهُمْ مِمَّنْ تَقْتَحِمُهُ الْعُيُونُ، وَتَحْقِرُهُ الرِّجَالُ؛ فَفَرِّغْ لاُِولَئِکَ ثِقَتَکَ مِنْ أَهْلِ الْخَشْيَةِ وَالتَّوَاضُعِ، فَلْيَرْفَعْ إِلَيْکَ أُمُورَهُمْ، ثُمَّ اعْمَلْ فِيهِمْ بِالاِْعْذَارِ إِلَى اللهِ يَوْمَ تَلْقَاهُ، فَإِنَّ هَؤُلاَءِ مِنْ بَيْنِ الرَّعِيَّةِ أَحْوَجُ إِلَى الاِْنْصَافِ مِنْ غَيْرِهِمْ؛ وَکُلٌّ فَأَعْذِرْ إِلَى اللهِ فِي تَأْدِيَةِ حَقِّهِ إِلَيْهِ. وَتَعَهَّدْ أَهْلَ الْيُتْمِ وَ ذَوِي الرِّقَّةِ فِي السِّنِّ، مِمَّنْ لاَ حِيلَةَ لَهُ وَلاَ يَنْصِبُ لِلْمَسْأَلَةِ نَفْسَهُ، وَذَلِکَ عَلَى الْوُلاَةِ ثَقِيلٌ، وَالْحَقُّ کُلُّهُ ثَقِيلٌ، وَقَدْ يُخَفِّفُهُ اللهُ عَلَى أَقْوَام طَلَبُوا الْعَاقِبَةَ، فَصَبَّرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ وَثِقُوا بِصِدْقِ مَوْعُودِ اللهِ لَهُمْ. 🔸عهدنامه مالک اشتر؛ بخش هجدهم: بخش نوزدهم: بسیار مراقب قشر محروم باش 🔺سپس (امام عليه السلام فرمود:) خدا را خدا را (در نظر داشته باش) درباره طبقه پايين اجتماع; همانها که راه چاره اى (حتى براى معيشت ساده) ندارند. آن ها مستمندان و نيازمندان و تهى دستان و از کار افتادگان هستند و (بدان) در اين طبقه گروهى قانع اند (و به آنچه به آنها بدهند اکتفا مى کنند) و گروهى ديگر کسانى هستند که سؤال مى کنند (و در برابر کمک هايى که به آنها مى شود گاه اعتراض دارند). آنچه را خداوند درباره حق خود نسبت به آنها به تو دستور داده است حفظ کن; بخشى از بيت المال مسلمين و قسمتى از غلات خالصه جات اسلامى را در هر شهر (و آبادى) به آنها اختصاص ده، زيرا آنها که دورند به مقدار کسانى که نزديک اند سهم دارند و تو مأمورى که حق همه آنها را رعايت کنى. هرگز غرور و سرمستى زمامدارى، تو را به خود مشغول نسازد (و از رسيدگى به کار آنها باز ندارد) زيرا هرگز به بهانه کارهاى فراوان و مهمى که انجام مى دهى از ترک خدمات کوچک معذور نيستى. نبايد همّ خود را از آنها برگيرى و روى از آنان برگردانى (و بى اعتنايى کنى) و نسبت به کارهاى کسانى که دسترسى به تو ندارند و مردم به ديده تحقير به آنها مى نگرند، (حتى) رجال حکومت نيز آنها را کوچک مى شمرند (با دقت) بررسى کن و براى اين کار، فرد (يا افراد) مورد اطمينانى را که خداترس و متواضع باشند برگزين تا وضع آن ها را به تو گزارش دهند. سپس با اين گروه آن گونه رفتار کن که به هنگام ملاقات پروردگار (در روز قيامت) عذرت پذيرفته باشد چرا که از ميان رعايا، اين گروه از همه به احقاق حق نيازمندترند و بايد در اداى حق هر فردى از آنان در پيشگاه خدا عذر و دليل داشته باشى به گونه اى که حتى حق يک فرد هم ضايع نشود. به کار يتيمان و پيرانِ از کار افتاده که هيچ راه چاره اى ندارند و نمى توانند دست نياز خود را به سوى مردم دراز کنند رسيدگى کن، گرچه انجام اين امور (درباره قشر محروم و نيازمند) بر زمامداران سنگين است، ولى اداى حق تمامش سنگين است و گاه خداوند تحمل حق را بر اقوامى سبک مى سازد; اقوامى که طالب عاقبت نيک اند و خويش را به استقامت و شکيبايى عادت داده و به صدق وعده هاى الهى اطمينان دارند. 🌷الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ🌷 ‌‌ .❤️•|اللّٰهُم‌َعَجِل‌لوَلیِڪَ الفَࢪَج‌|•❤️ ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓   @Moheban_Mahdii313 ┗━━🌺🍃━━━━━━━┛
✍️ترجمه نهج البلاغه: (عهدنامه مالک اشتر)؛ بخش بیست و یکم: ارتباط با خدا 🔸عهده علیه السلام إلى الأشتر حين ولاّه مصر و أعمالها: 🔺وَاجْعَلْ لِنَفْسِکَ فِيمَا بَيْنَکَ وَبَيْنَ اللهِ أَفْضَلَ تِلْکَ الْمَوَاقِيتِ وَأَجْزَلَ تِلْکَ الاَْقْسَامِ، وَإِنْ کَانَتْ کُلُّهَا لِلَّهِ إِذَا صَلَحَتْ فِيهَا النِّيَّةُ، وَسَلِمَتْ مِنْهَا الرَّعِيَّةُ. وَلْيَکُنْ فِي خَاصَّةِ مَا تُخْلِصُ بِهِ لِلَّهِ دِينَکَ إِقَامَةُ فَرَائِضِهِ الَّتِي هِيَ لَهُ خَاصَّةً، فَأَعْطِ اللهَ مِنْ بَدَنِکَ فِي لَيْلِکَ وَنَهَارِکَ، وَ وَفِّ مَا تَقَرَّبْتَ بِهِ إِلَى اللهِ مِنْ ذَلِکَ کَامِلاً غَيْرَ مَثْلُوم وَلاَ مَنْقُوص، بَالِغاً مِنْ بَدَنِکَ مَا بَلَغَ. وَإِذَا قُمْتَ فِي صَلاَتِکَ لِلنَّاسِ، فَلاَ تَکُونَنَّ مُنَفِّراً وَلاَ مُضَيِّعاً، فَإِنَّ فِي النَّاسِ مَنْ بِهِ الْعِلَّةُ وَ لَهُ الْحَاجَةُ.؛ وَقَدْ سَأَلْتُ رَسُولَ اللهِ (صلى الله عليه وآله) حِينَ وَجَّهَنِي إِلَى الْيَمَنِ کَيْفَ أُصَلِّي بِهِمْ؟ فَقَالَ: صَلِّ بِهِمْ کَصَلاَةِ أَضْعَفِهِمْ وَ کُنْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيماً. 🔸عهدنامه مالک اشتر؛ بخش هجدهم: بخش بیست و یکم: در همه چیز حتى نماز اعتدال را رعایت کن 🔺و بايد بهترين اوقات و بهترين بخش هاى عمرت را براى خلوت با خدا قرار دهى، هرچند تمام کارهايت براى خداست اگر نيّت خالص داشته باشى و رعيت به سبب آن در سلامت و آرامش زندگى کنند. از جمله امورى که بايد آن را به جهت خلوص دينت براى خدا انجام دهى اقامه فرائضى است که مخصوص ذات پاک اوست، بنابراين از نيروى بدنى خود را در شب و روز در اختيار فرمان خدا بگذار و آنچه را موجب تقرب تو به خداوند مى شود به طور کامل و بى نقص به انجام رسان، هرچند موجب خستگى فراوان جسمى تو شود. و هنگامى که به نماز جماعت براى مردم مى ايستى بايد نمازت نه (چندان طولانى باشد که) موجب نفرت مردم گردد و نه (چنان سريع که) موجب تضييع واجبات نماز شود، زيرا در ميان مردمى (که با تو به نماز مى ايستند) افراد بيمارى هستند يا کسانى که حاجات فورى دارند. من از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) به هنگامى که مرا به سوى يمن فرستاد پرسيدم: چگونه با آنان نماز بخوانم؟ فرمود: با آنها نمازى بخوان که همچون نمازِ ناتوان ترين آنها باشد و نسبت به مؤمنان رحيم و مهربان باش. 🌷الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ🌷 ‌‌ .❤️•|اللّٰهُم‌َعَجِل‌لوَلیِڪَ الفَࢪَج‌|•❤️ ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓   @Moheban_Mahdii313 ┗━━🌺🍃━━━━━━━┛
✍️ترجمه نهج البلاغه: (عهدنامه مالک اشتر)؛ بخش بیست و سوم: نهی از تبعیض 🔸عهده علیه السلام إلى الأشتر حين ولاّه مصر و أعمالها: 🔺ثُمَّ إِنَّ لِلْوَالِي خَاصَّةً وَبِطَانَةً، فِيهِمُ اسْتِئْثَارٌ وَتَطَاوُلٌ، وَقِلَّةُ إِنْصَاف فِي مُعَامَلَة؛ فَاحْسِمْ مَادَّةَ أُولَئِکَ بِقَطْعِ أَسْبَابِ تِلْکَ الاَْحْوَالِ. وَلاَ تُقْطِعَنَّ لاَِحَد مِنْ حَاشِيَتِکَ وَحَامَّتِکَ قَطِيعَةً، وَلاَ يَطْمَعَنَّ مِنْکَ فِي اعْتِقَادِ عُقْدَة، تَضُرُّ بِمَنْ يَلِيهَا مِنَ النَّاسِ، فِي شِرْب أَوْ عَمَل مُشْتَرَک، يَحْمِلُونَ مَؤُونَتَهُ عَلَى غَيْرِهِمْ، فَيَکُونَ مَهْنَأُ ذَلِکَ لَهُمْ دُونَکَ، وَعَيْبُهُ عَلَيْکَ فِي الدُّنْيَا وَالآْخِرَةِ. وَأَلْزِمِ الْحَقَّ مَنْ لَزِمَهُ مِنَ الْقَرِيبِ وَالْبَعِيدِ، وَکُنْ فِي ذَلِکَ صَابِرا مُحْتَسِباً، وَاقِعاً ذَلِکَ مِنْ قَرَابَتِکَ وَخَاصَّتِکَ حَيْثُ وَقَعَ، وَابْتَغِ عَاقِبَتَهُ بِمَا يَثْقُلُ عَلَيْکَ مِنْهُ، فَإِنَّ مَغَبَّةَ ذَلِکَ مَحْمُودَةٌ. وَإِنْ ظَنَّتِ الرَّعِيَّةُ بِکَ حَيْفاً فَأَصْحِرْ لَهُمْ بِعُذْرِکَ، وَاعْدِلْ عَنْکَ ظُنُونَهُمْ بِإِصْحَارِکَ، فَإِنَّ فِي ذَلِکَ رِيَاضَةً مِنْکَ لِنَفْسِکَ، وَ رِفْقاً بِرَعِيَّتِکَ، وَإِعْذَاراً تَبْلُغُ بِهِ حَاجَتَکَ مِنْ تَقْوِيمِهِمْ عَلَى الْحَقِّ. 🔸عهدنامه مالک اشتر؛ بخش هجدهم: بخش بیست و سوم: از زیادخواهى اطرافیانت بپرهیز 🔺(اضافه بر اين گاه) براى زمامدار، خاصان و صاحبان اسرار (و نزديکان و اطرافيانى) است که خودخواه و برترى طلب اند و در داد و ستد با مردم عدالت و انصاف را رعايت نمى کنند. ريشه ستمشان را با قطع وسائل آن بر کن و هرگز به هيچ يک از اطرافيان و هواداران خود زمينى از اراضى مسلمانان را وا مگذار و نبايد آنها طمع کنند که قراردادى به سود آنها منعقد سازى که موجب ضرر بر همجواران آن زمين باشد; خواه در آبيارى يا عمل مشترک ديگر. به گونه اى که هزينه هاى آن را بر ديگران تحميل کنند و در نتيجه سودش فقط براى آنها باشد و عيب و ننگش در دنيا و آخرت نصيب تو گردد. حق را درباره آنها که صاحب حق اند رعايت کن; چه از نزديکان تو باشد يا غير آنها و در اين باره شکيبا باش و به حساب خدا بگذار (و پاداش آن را از او بخواه) هرچند اين کار موجب فشار بر خويشاوندان و ياران نزديک تو شود، سنگينى اين کار را بپذير، زيرا سرانجامش پسنديده است و هرگاه رعايا نسبت به تو گمان بى عدالتى ببرند عذر خويش را آشکارا با آنان در ميان بگذار و با بيانِ عذر خويش گمان آنها را نسبت به خود (درباره آنچه موجب بدبينى شده) اصلاح کن، زيرا اين امر از يک سو موجب تربيت اخلاقى تو مى شود و از سوى ديگر ارفاق و ملاطفتى است درباره رعيت و سبب مى شود که بيانِ عذر خود، تو را به مقصودت که وادار ساختن آنها به حق است برساند. 🌷الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ🌷 ‌‌ .❤️•|اللّٰهُم‌َعَجِل‌لوَلیِڪَ الفَࢪَج‌|•❤️ ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓   @Moheban_Mahdii313 ┗━━🌺🍃━━━━━━━┛
✍️ترجمه نهج البلاغه: (عهدنامه مالک اشتر)؛ بخش بیست و چهارم: وفای به عهد و پیمان 🔸عهده علیه السلام إلى الأشتر حين ولاّه مصر و أعمالها: 🔺وَلاَ تَدْفَعَنَّ صُلْحاً دَعَاکَ إِلَيْهِ عَدُوُّکَ وَلِلَّهِ فِيهِ رِضًى، فَإِنَّ فِي الصُّلْحِ دَعَةً لِجُنُودِکَ وَرَاحَةً مِنْ هُمُومِکَ وَأَمْناً لِبِلاَدِکَ، وَلَکِنِ الْحَذَرَ کُلَّ الْحَذَرِ مِنْ عَدُوِّکَ بَعْدَ صُلْحِهِ، فَإِنَّ الْعَدُوَّ رُبَّمَا قَارَبَ لِيَتَغَفَّلَ، فَخُذْ بِالْحَزْمِ وَاتَّهِمْ فِي ذَلِکَ حُسْنَ الظَّنِّ. وَإِنْ عَقَدْتَ بَيْنَکَ وَبَيْنَ عَدُوِّکَ عُقْدَةً، أَوْ أَلْبَسْتَهُ مِنْکَ ذِمَّةً، فَحُطْ عَهْدَکَ بِالْوَفَاءِ، وَارْعَ ذِمَّتَکَ بِالاَْمَانَةِ، وَاجْعَلْ نَفْسَکَ جُنَّةً دُونَ مَا أَعْطَيْتَ، فَإِنَّهُ لَيْسَ مِنْ فَرَائِضِ اللهِ شَيْءٌ النَّاسُ أَشَدُّ عَلَيْهِ اجْتِمَاعاً، مَعَ تَفَرُّقِ أَهْوَائِهِمْ وَتَشَتُّتِ آرَائِهِمْ، مِنْ تَعْظِيمِ الْوَفَاءِ بِالْعُهُودِ. وَقَدْ لَزِمَ ذَلِکَ الْمُشْرِکُونَ فِيمَا بَيْنَهُمْ دُونَ الْمُسْلِمِينَ لِمَا اسْتَوْبَلُوا مِنْ عَوَاقِبِ الْغَدْرِ؛ فَلاَ تَغْدِرَنَّ بِذِمَّتِکَ، وَلاَ تَخِيسَنَّ بِعَهْدِکَ، وَلاَ تَخْتِلَنَّ عَدُوَّکَ، فَإِنَّهُ لاَ يَجْتَرِئُ عَلَى اللهِ إِلاَّ جَاهِلٌ شَقِيٌّ. وَقَدْ جَعَلَ اللهُ عَهْدَهُ وَذِمَّتَهُ أَمْناً أَفْضَاهُ بَيْنَ الْعِبَادِ بِرَحْمَتِهِ، وَحَرِيماً يَسْکُنُونَ إِلَى مَنَعَتِهِ، وَيَسْتَفِيضُونَ إِلَى جِوَارِهِ، فَلاَ إِدْغَالَ وَلاَ مُدَالَسَةَ وَلاَ خِدَاعَ فِيهِ. وَلاَ تَعْقِدْ عَقْداً تُجَوِّزُ فِيهِ الْعِلَلَ، وَلاَ تُعَوِّلَنَّ عَلَى لَحْنِ قَوْل بَعْدَ التَّأْکِيدِ وَالتَّوْثِقَةِ، وَلاَ يَدْعُوَنَّکَ ضِيقُ أَمْر لَزِمَکَ فِيهِ عَهْدُ اللهِ، إِلَى طَلَبِ انْفِسَاخِهِ بِغَيْرِ الْحَقِّ؛ فَإِنَّ صَبْرَکَ عَلَى ضِيقِ أَمْر تَرْجُو انْفِرَاجَهُ وَفَضْلَ عَاقِبَتِهِ، خَيْرٌ مِنْ غَدْر تَخَافُ تَبِعَتَهُ، وَأَنْ تُحِيطَ بِکَ مِنَ اللهِ فِيهِ طِلْبَةٌ، لاَ تَسْتَقْبِلُ فِيهَا دُنْيَاکَ وَلاَ آخِرَتَکَ. 🔸عهدنامه مالک اشتر؛ بخش بیست و چهارم: احترام به عهد و پیمان از مهم ترین واجبات است 🔺هرگز صلحى را که از جانب دشمن پيشنهاد مى شود و رضاى خدا در آن است رد مکن، چرا که در صلح براى سپاهت آرامش (و سبب تجديد قوا) و براى خودت مايه راحتى از همّ و غم ها و براى کشورت موجب امنيّت است; اما سخت از دشمنت پس از صلح با او برحذر باش، زيرا دشمن گاه نزديک مى شود که غافلگير سازد، بنابراين دورانديشى را به کار گير و در اين مورد خوش بينى را کنار بگذار. و اگر پيمانى ميان خود و دشمنت بستى يا لباس امان بر او پوشاندى (و او را پناه دادى) به عهدت وفا کن و قرارداد خود را محترم بشمار و جان خويش را در برابر تعهداتت سپر قرار ده، زيرا هيچ يک از فرايض الهى همچون بزرگداشت «وفاى به عهد و پيمان» نيست و مردم جهان با تمام اختلافات و تشتت آرايى که دارند نسبت به آن اتفاق نظر دارند. حتى مشرکان زمان جاهليت ـ علاوه بر مسلمين ـ آن را مراعات مى کردند، چرا که عواقب دردناک پيمان شکنى را آزموده بودند. بنابراين هرگز پيمان شکنى نکن و در عهد و پيمان خود خيانت روا مدار و دشمنت را فريب نده، زيرا هيچ کس جز شخص جاهل و شقى (چنين) گستاخى را در برابر خداوند روا نمى دارد. خداوند عهد و پيمانى را که با نام او منعقد مى شود به رحمت خود مايه آسايش بندگان و حريم امنى براى آنها قرار داده تا به آن پناه برند و براى انجام کارهاى خود در کنار آن بهره بگيرند، لذا نه فساد، نه تدليس و نه خدعه و نيرنگ در عهد و پيمان روا نيست. (اضافه بر اين) هرگز پيمانى را که در آن تعبيراتى است که جاى اشکال (و سوء استفاده دشمن) در آن وجود دارد منعقد مکن (و همان گونه که نبايد عبارتى در عهدنامه باشد که دشمن از آن سوء استفاده کند) تو نيز بعد از تأکيد و عبارات محکم عهدنامه، تکيه بر بعضى از تعبيرات سست و آسيب پذير براى شکستن پيمان منما و هيچ گاه نبايد قرار گرفتن در تنگناها به سبب الزام هاى پيمان الهى تو را وادار سازد که براى فسخ آن از طريق ناحق اقدام کنى، زيرا شکيبايى تو در تنگناى پيمان ها که (به لطف خداوند) اميد گشايش و پيروزى در پايان آن دارى بهتر از پيمان شکنى و خيانتى است که از مجازات آن مى ترسى. همان پيمان شکنى که سبب مسئوليت الهى مى گردد که نه در دنيا و نه در آخرت نمى توانى پاسخ گوى آن باشى. 🌷الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ🌷 ‌‌ .❤️•|اللّٰهُم‌َعَجِل‌لوَلیِڪَ الفَࢪَج‌|•❤️ ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓   @Moheban_Mahdii313 ┗━━🌺🍃━━━━━━━┛
✍️ترجمه نهج البلاغه: (عهدنامه مالک اشتر)؛ بخش بیست و پنجم: حرمت خون انسانها 🔸عهده علیه السلام إلى الأشتر حين ولاّه مصر و أعمالها: 🔺إِيَّاکَ وَالدِّمَاءَ وَسَفْکَهَا بِغَيْرِ حِلِّهَا، فَإِنَّهُ لَيْسَ شَيْءٌ أَدْنَى لِنِقْمَة، وَلاَ أَعْظَمَ لِتَبِعَة، وَلاَ أَحْرَى بِزَوَالِ نِعْمَة، وَانْقِطَاعِ مُدَّة، مِنْ سَفْکِ الدِّمَاءِ بِغَيْرِ حَقِّهَا. وَاللهُ سُبْحَانَهُ مُبْتَدِئٌ بِالْحُکْمِ بَيْنَ الْعِبَادِ فِيمَا تَسَافَکُوا مِنَ الدِّمَاءِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ؛ فَلاَ تُقَوِّيَنَّ سُلْطَانَکَ بِسَفْکِ دَم حَرَام، فَإِنَّ ذَلِکَ مِمَّا يُضْعِفُهُ وَ يُوهِنُهُ، بَلْ يُزِيلُهُ وَ يَنْقُلُهُ. وَلاَ عُذْرَ لَکَ عِنْدَ اللهِ وَلاَ عِنْدِي فِي قَتْلِ الْعَمْدِ، لاَِنَّ فِيهِ قَوَدَ الْبَدَنِ. وَإِنِ ابْتُلِيتَ بِخَطَإ وَأَفْرَطَ عَلَيْکَ سَوْطُکَ أَوْ سَيْفُکَ أَوْ يَدُکَ بِالْعُقُوبَةِ -فَإِنَّ فِي الْوَکْزَةِ فَمَا فَوْقَهَا مَقْتَلَةً- فَلاَ تَطْمَحَنَّ بِکَ نَخْوَةُ سُلْطَانِکَ عَنْ أَنْ تُؤَدِّيَ إِلَى أَوْلِيَاءِ الْمَقْتُولِ حَقَّهُمْ. 🔸عهدنامه مالک اشتر؛ بخش بیست و پنجم: از ریختن خون بیگناهان بپرهیز 🔺از ريختن خونِ ناحق شديداً بپرهيز، زيرا هيچ چيز در نزديک ساختن انتقام الهى و مجازاتِ شديدتر و سرعتِ زوال نعمت و پايان بخشيدن به حکومت ها، همچون ريختن خونِ به ناحق نيست. خداوند سبحان در دادگاه قيامت پيش از هر چيز در ميان بندگان خود در مورد خون هايى که ريخته شده دادرسى خواهد کرد، بنابراين حکومت و زمامدارى خود را هرگز با ريختن خون حرام تقويت مکن، زيرا اين عمل، پايه هاى حکومت را ضعيف و سست مى کند، بلکه بنياد آن را مى کَند يا به ديگران منتقل مى سازد و هيچ گونه عذرى نزد خداوند و نزد من در قتل عمد پذيرفته نيست، و کيفر آن قصاص است و اگر به قتل خطا مبتلا گشتى و تازيانه يا شمشير تو و يا (حتى) دستت به ناورا کسى را کيفر داد ـ چون ممکن است حتى با يک مشت زدن و يا بيشتر، قتل واقع گردد ـ مبادا غرور زمامدارى ات مانع از آن شود که حق اولياى مقتول را بپردازى (و رضايت آنها را جلب کنى). 🌷الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ🌷 ‌‌ .❤️•|اللّٰهُم‌َعَجِل‌لوَلیِڪَ الفَࢪَج‌|•❤️ ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓   @Moheban_Mahdii313 ┗━━🌺🍃━━━━━━━┛
✍️ترجمه نهج البلاغه: (عهدنامه مالک اشتر)؛ بخش بیست و ششم: اخلاق اداری کارگزاران 🔸عهده علیه السلام إلى الأشتر حين ولاّه مصر و أعمالها: 🔺وَإِيَّاکَ وَالاِْعْجَابَ بِنَفْسِکَ، وَالثِّقَةَ بِمَا يُعْجِبُکَ مِنْهَا، وَ حُبَّ الاِْطْرَاءِ؛ فَإِنَّ ذَلِکَ مِنْ أَوْثَقِ فُرَصِ الشَّيْطَانِ فِي نَفْسِهِ، لِيَمْحَقَ مَا يَکُونُ مِنْ إِحْسَانِ الْمُحْسِنِينَ. وَإِيَّاکَ وَالْمَنَّ عَلَى رَعِيَّتِکَ بِإِحْسَانِکَ، أَوِ التَّزَيُّدَ فِيمَا کَانَ مِنْ فِعْلِکَ، أَوْ أَنْ تَعِدَهُمْ فَتُتْبِعَ مَوْعِدَکَ بِخُلْفِکَ، فَإِنَّ الْمَنَّ يُبْطِلُ الاِْحْسَانَ، وَالتَّزَيُّدَ يَذْهَبُ بِنُورِ الْحَقِّ، وَالْخُلْفَ يُوجِبُ الْمَقْتَ عِنْدَ اللهِ وَالنَّاسِ؛ قَالَ اللهُ تَعَالَى: «کَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللهِ أَنْ تَقُولُوا ما لاَ تَفْعَلُونَ». وَإِيَّاکَ وَالْعَجَلَةَ بِالاُْمُورِ قَبْلَ أَوَانِهَا، أَوِ التَّسَقُّطَ فِيهَا عِنْدَ إِمْکَانِهَا، أَوِ اللَّجَاجَةَ فِيهَا إِذَا تَنَکَّرَتْ، أَوِ الْوَهْنَ عَنْهَا إِذَا اسْتَوْضَحَتْ؛ فَضَعْ کُلَّ أَمْر مَوْضِعَهُ، وَأَوْقِعْ کُلَّ أَمْر مَوْقِعَهُ. وَإِيَّاکَ وَالاِسْتِئْثَارَ بِمَا النَّاسُ فِيهِ أُسْوَةٌ، وَالتَّغَابِيَ عَمَّا تُعْنَى بِهِ مِمَّا قَدْ وَضَحَ لِلْعُيُونِ، فَإِنَّهُ مَأْخُوذٌ مِنْکَ لِغَيْرِکَ، وَعَمَّا قَلِيل تَنْکَشِفُ عَنْکَ أَغْطِيَةُ الاُْمُورِ، وَيُنْتَصَفُ مِنْکَ لِلْمَظْلُومِ. امْلِکْ حَمِيَّةَ أَنْفِکَ، وَسَوْرَةَ حَدِّکَ، وَسَطْوَةَ يَدِکَ وَغَرْبَ لِسَانِکَ؛ وَاحْتَرِسْ مِنْ کُلِّ ذَلِکَ بِکَفِّ الْبَادِرَةِ وَتَأْخِيرِ السَّطْوَةِ، حَتَّى يَسْکُنَ غَضَبُکَ فَتَمْلِکَ الاِخْتِيَارَ؛ وَلَنْ تَحْکُمَ ذَلِکَ مِنْ نَفْسِکَ حَتَّى تُکْثِرَ هُمُومَکَ بِذِکْرِ الْمَعَادِ إِلَى رَبِّکَ. 🔸عهدنامه مالک اشتر؛ بخش بیست و ششم: اخلاق اداری کارگزاران 🔺از خودپسندى و تکيه بر نقاط قوت خويش و علاقه به مبالغه در ستايش (ستايش گويان) شديداً بپرهيز، زيرا اين صفات از مطمئن ترين فرصت هاى شيطان است تا کارهاى نيک نيکوکاران را محو و نابود کند. از منّت بر رعيت به هنگام احسان، شديداً دورى کن و (همچنين) از افزون شمردن کارهايى که انجام داده اى خوددارى نما و نيز از اينکه به آنها وعده دهى سپس تخلف کنى برحذر باش، زيرا منّت گذاردن، احسان را باطل مى سازد و بزرگ شمردن نعمت نور حق را مى برد و خلف وعده موجب خشم خدا و خلق است; خداوند متعال مى فرمايد: «نزد خدا بسيار خشم آور است که چيزى را بگوييد که انجام نمى دهيد» از عجله در کارهايى که وقتش نرسيده است جداً بپرهيز و از کوتاهى در آن کارها که امکانات عمل آن فراهم شده خوددارى کن، از لجاجت در امورى که مبهم و مجهول است بپرهيز و (نيز) از سستى در انجام آن به هنگامى که روشن شود برحذر باش. (آرى) هر امرى را در جاى خويش و هر کارى را به موقع خود انجام ده. از امتياز خواهى براى خود در آنچه مردم در آن مساوى اند جدّاً بپرهيز و از غفلت در انجام آنچه مربوط به توست و در برابر چشمان مردم واضح و روشن است برحذر باش، چرا که به هر حال در برابر مردم نسبت به آن مسئولى و به زودى پرده از کارهايت کنار مى رود و انتقام مظلوم از تو گرفته مى شود. به هنگام خشم، خويشتن دار باش و از تندى و تيزى خود، و قدرت دست، و خشونت زبانت بکاه و براى پرهيز از اين امور از انجام کارهاى شتاب زده و سخنان ناسنجيده و اقدام به مجازات، برحذر باش تا خشم تو فرو نشيند و مالک خويشتن گردى و هرگز در اين زمينه حاکم بر خود نخواهى شد مگر اينکه بسيار به ياد قيامت و بازگشت به سوى پرودگارت باشى. 🌷الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ🌷 ‌‌ .❤️•|اللّٰهُم‌َعَجِل‌لوَلیِڪَ الفَࢪَج‌|•❤️ ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓   @Moheban_Mahdii313 ┗━━🌺🍃━━━━━━━┛
✍️ترجمه نهج البلاغه: (عهدنامه مالک اشتر)؛ بخش بیست و هفتم: پیروی از قرآن و سنت 🔸عهده علیه السلام إلى الأشتر حين ولاّه مصر و أعمالها: 🔺وَالْوَاجِبُ عَلَيْکَ أَنْ تَتَذَکَّرَ مَا مَضَى لِمَنْ تَقَدَّمَکَ مِنْ حُکُومَة عَادِلَة، أَوْ سُنَّة فَاضِلَة، أَوْ أَثَر عَنْ نَبِيِّنَا صَلَّى اللهِ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ، أَوْ فَرِيضَة فِي کِتَابِ اللهِ، فَتَقْتَدِيَ بِمَا شَاهَدْتَ مِمَّا عَمِلْنَا بِهِ فِيهَا، وَتَجْتَهِدَ لِنَفْسِکَ فِي اتِّبَاعِ مَا عَهِدْتُ إِلَيْکَ فِي عَهْدِي هَذَا، وَاسْتَوْثَقْتُ بِهِ مِنَ الْحُجَّةِ لِنَفْسِي عَلَيْکَ، لِکَيْلاَ تَکُونَ لَکَ عِلَّةٌ عِنْدَ تَسَرُّعِ نَفْسِکَ إِلَى هَوَاهَا. وَأَنَا أَسْأَلُ اللهَ بِسَعَةِ رَحْمَتِهِ، وَعَظِيمِ قُدْرَتِهِ عَلَى إِعْطَاءِ کُلِّ رَغْبَة، أَنْ يُوَفِّقَنِي وَإِيَّاکَ لِمَا فِيهِ رِضَاهُ مِنَ الاِْقَامَةِ عَلَى الْعُذْرِ الْوَاضِحِ إِلَيْهِ وَ إِلَى خَلْقِهِ، مَعَ حُسْنِ الثَّنَاءِ فِي الْعِبَادِ، وَجَمِيلِ الاَْثَرِ فِي الْبِلاَدِ، وَتَمَامِ النِّعْمَةِ وَتَضْعِيفِ الْکَرَامَةِ، وَأَنْ يَخْتِمَ لِي وَ لَکَ بِالسَّعَادَةِ وَالشَّهَادَةِ، إِنّا إِلَيْهِ راجِعُونَ. وَالسَّلاَمُ عَلَى رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهِ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ وَسَلَّمَ تَسْلِيماً کَثِيراً؛ وَالسَّلاَمُ. 🔸عهدنامه مالک اشتر؛ بخش بیست و هفتم: پیروی از قرآن و سنت 🔺بر تو واجب است که همواره به ياد حکومت هاى عادلانه پيش از خود باشى و همچنين به سنّت هاى خوب يا آثارى که از پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) رسيده يا فريضه اى که در کتاب الله آمده است توجّه کنى و به آنچه از اعمال ما در حکومت ديده اى اقتدا نمايى و نيز بر تو واجب است که نهايت تلاش خويشتن را در پيروى از آنچه در اين عهدنامه به تو توصيه کرده ام به کار گيرى و من حجت خود را بر تو تمام کرده ام تا اگر نفس سرکش، بر تو چيره شود عذرى نزد من نداشته باشى. من از خداوند با آن رحمت وسيع و قدرت عظيمى که بر اعطاى هر خواسته اى دارد مسئلت دارم که من و تو را موفق بدارد تا رضاى او را جلب کنيم از طريق انجام کارهايى که ما را نزد او و خلقش معذور مى دارد، توأم با مدح و نام نيک در ميان بندگان و آثار خوب در تمام شهرها و (نيز تقاضا مى کنم که) نعمتش را (بر من و تو) تماميت بخشد و کرامتش را مضاعف سازد. و از (خداوند بزرگ مسئلت دارم) که زندگانى من و تو را با سعادت و شهادت پايان بخشد که ما همه به سوى او باز مى گرديم و سلام و درود (پروردگار) بر رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) و دودمان طيب و پاکش باد; سلامى فراوان و بسيار. والسلام. 🌷الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ🌷 ‌‌ .❤️•|اللّٰهُم‌َعَجِل‌لوَلیِڪَ الفَࢪَج‌|•❤️ ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓   @Moheban_Mahdii313 ┗━━🌺🍃━━━━━━━┛
✍️ترجمه نهج البلاغه: بیعت شکنی طلحه و زبیر 🔸و من كتاب له (علیه السلام) إلى طلحة و الزبير (مع عمران بن الحصين الخزاعي): 🔺أَمَّا بَعْدُ، فَقَدْ عَلِمْتُمَا -وَ إِنْ كَتَمْتُمَا- أَنِّي لَمْ أُرِدِ النَّاسَ حَتَّى أَرَادُونِي وَ لَمْ أُبَايِعْهُمْ حَتَّى بَايَعُونِي، وَ إِنَّكُمَا مِمَّنْ أَرَادَنِي وَ بَايَعَنِي، وَ إِنَّ الْعَامَّةَ لَمْ تُبَايِعْنِي لِسُلْطَانٍ غَالِبٍ وَ لَا [لِحِرْصٍ] لِعَرَضٍ حَاضِرٍ؛ فَإِنْ كُنْتُمَا بَايَعْتُمَانِي طَائِعَيْنِ فَارْجِعَا وَ تُوبَا إِلَى اللَّهِ مِنْ قَرِيبٍ، وَ إِنْ كُنْتُمَا بَايَعْتُمَانِي كَارِهَيْنِ فَقَدْ جَعَلْتُمَا لِي عَلَيْكُمَا السَّبِيلَ بِإِظْهَارِكُمَا الطَّاعَةَ وَ إِسْرَارِكُمَا الْمَعْصِيَةَ؛ وَ لَعَمْرِي مَا كُنْتُمَا بِأَحَقِّ الْمُهَاجِرِينَ بِالتَّقِيَّةِ وَ الْكِتْمَانِ وَ إِنَّ دَفْعَكُمَا هَذَا الْأَمْرَ [قَبْلَ] مِنْ قَبْلِ أَنْ تَدْخُلَا فِيهِ كَانَ أَوْسَعَ عَلَيْكُمَا مِنْ خُرُوجِكُمَا مِنْهُ بَعْدَ إِقْرَارِكُمَا بِهِ. وَ قَدْ زَعَمْتُمَا أَنِّي قَتَلْتُ عُثْمَانَ، فَبَيْنِي وَ بَيْنَكُمَا مَنْ تَخَلَّفَ عَنِّي وَ عَنْكُمَا مِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ، ثُمَّ يُلْزَمُ كُلُّ امْرِئٍ بِقَدْرِ مَا احْتَمَلَ. فَارْجِعَا أَيُّهَا الشَّيْخَانِ عَنْ رَأْيِكُمَا، فَإِنَّ الْآنَ [أَعْظَمُ] أَعْظَمَ أَمْرِكُمَا الْعَارُ مِنْ قَبْلِ أَنْ [يَجْتَمِعَ] يَتَجَمَّعَ الْعَارُ وَ النَّارُ، وَ السَّلَام. 🔸از نامه هاى امام(عليه السلام) براى طلحه و زبير است که به وسيله عمران بن حصين خزاعى براى آنها فرستادند. 🔹نامه در یک نگاه: از اين راه پرخطر برگرديد این نامه در عین فشردگى به چهار نکته مهم اشاره مى کند: در بخش اوّلِ این نامه، حضرت بر این امر تأکید دارد که من براى بیعت به سراغ مردم نرفتم و آنها با اصرار و بدون اکراه و اجبار و طمع به سراغ من آمدند و شما هم در بیعت با من هرگز مجبور نبودید. در بخش دوم طلحه و زبیر را مخاطب ساخته مى فرماید: از دو حال خارج نیست; یا شما با میل و رغبت با من بیعت کرده اید، پس چرا بیعت را شکستید؟ برگردید و توبه کنید و یا بى میل و رغبت بیعت کرده اید که در این صورت مرتکب تدلیس شده اید، زیرا در ظاهر ابراز اطاعت نموده و در باطن قصد عصیان داشته اید. در بخش سوم مى فرماید: شما چنین مى پندارید که من قاتل عثمان بوده ام و این را بهانه براى نقض بیعت قرار داده اید. بهترین راه این است که آنهایى که در این میدان بى طرف مانده اند در میان من و شما حکومت کنند. در بخش چهارم مى فرماید: از این راه که در پیش گرفته اید برگردید که عذاب الهى را در پى دارد. 🔺اما بعد (از حمد و ثناى الهى) شما مى دانيد ـ هر چند کتمان کنيد ـ که من به دنبال مردم نرفتم; آنها به سراغ من آمدند و من دست بيعت به سوى آنها نگشودم تا آنها با اصرار با من بيعت کردند و شما دو نفر از کسانى بوديد که به سراغ من آمديد و با من بيعت کرديد. توده مردم به جهت زور و سلطه يا متاع دنيا با من بيعت نکردند. (بنابراين از دو حال خارج نيست) اگر شما از روى ميل و رغبت با من بيعت کرده ايد (بيعت شکنى شما حرام بوده) بايد باز گرديد و فوراً در پيشگاه خدا توبه کنيد و اگر بيعت شما از روى اکراه و نارضايى بوده راه را براى من نسبت به خود گشوده ايد، زيرا ظاهرا اظهار اطاعت کرديد و در دل، قصد عصيان داشتيد (زيرا راه منافقان را پيموديد و اين حرکت منافقانه مستوجب عقوبت است). به جان خودم سوگند شما از ساير مهاجران سزاوارتر به تقيه و کتمان عقيده نبوده ايد (هيچ کس در آن روز مجبور به چنين چيزى نبود مخصوصاً شما که از قدرتمندان صحابه بوديد) بنابراين هرگاه از آغاز، کناره گيرى از بيعت کرده بوديد کار شما آسان تر بود تا اينکه نخست بيعت کنيد و بعد (به بهانه اى) سر باز زنيد. شما چنين پنداشته ايد (و به دروغ تبليغ کرده ايد) که من قاتل عثمانم. بياييد ميان من و شما کسانى حکم کنند که اکنون در مدينه اند; نه به طرفدارى من برخاسته اند نه به طرفدارى شما، سپس هرکس به اندازه جرمى که در اين حادثه داشته محکوم و ملزم شود. اى دو پيرمرد کهنسال! (که خود را از پيشگامان و شيوخ اسلام مى دانيد و آفتاب عمرتان بر لب بام است) از عقيده خود برگرديد (و تجديد بيعت کنيد يا لااقل دست از آتش افروزى جنگ برداريد و به کنارى رويد) زيرا الان مهم ترين چيزى که دامان شما را مى گيرد سرافکندگى و ننگ و عار است (آن هم به عقيده شما) ولى ادامه اين راه هم سبب ننگ (شکست در جنگ) است و هم آتش دوزخ! والسلام». 🌷الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ🌷 ‌‌ .❤️•|اللّٰهُم‌َعَجِل‌لوَلیِڪَ الفَࢪَج‌|•❤️ ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓   @Moheban_Mahdii313 ┗━━🌺🍃━━━━━━━┛
✍️ترجمه نهج البلاغه: دنیا دار آزمایش، نه دیار ماندن 🔸و من كتاب له (علیه السلام) إلى معاوية: 🔺أَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ قَدْ جَعَلَ الدُّنْيَا لِمَا بَعْدَهَا، وَ ابْتَلَى فِيهَا أَهْلَهَا لِيَعْلَمَ أَيُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا، وَ لَسْنَا لِلدُّنْيَا خُلِقْنَا وَ لَا بِالسَّعْيِ فِيهَا أُمِرْنَا، وَ إِنَّمَا وُضِعْنَا فِيهَا لِنُبْتَلَي بِهَا؛ وَ قَدِ ابْتَلَانِي اللَّهُ بِكَ وَ ابْتَلَاكَ بِي، فَجَعَلَ أَحَدَنَا حُجَّةً عَلَى الْآخَرِ؛ فَعَدَوْتَ عَلَى [طَلَبِ] الدُّنْيَا بِتَأْوِيلِ الْقُرْآنِ [وَ طَلَبْتَنِي] فَطَلَبْتَنِي بِمَا لَمْ تَجْنِ يَدِي وَ لَا لِسَانِي، وَ [عَصَبْتَهُ] عَصَيْتَهُ أَنْتَ وَ أَهْلُ الشَّامِ بِي وَ أَلَّبَ عَالِمُكُمْ جَاهِلَكُمْ وَ قَائِمُكُمْ قَاعِدَكُمْ. فَاتَّقِ اللَّهَ فِي نَفْسِكَ وَ نَازِعِ الشَّيْطَانَ قِيَادَكَ وَ اصْرِفْ إِلَى الْآخِرَةِ وَجْهَكَ، فَهِيَ طَرِيقُنَا وَ طَرِيقُكَ؛ وَ احْذَرْ أَنْ يُصِيبَكَ اللَّهُ مِنْهُ بِعَاجِلِ قَارِعَةٍ تَمَسُّ الْأَصْلَ وَ تَقْطَعُ الدَّابِرَ، فَإِنِّي أُولِي لَكَ بِاللَّهِ أَلِيَّةً غَيْرَ فَاجِرَةٍ، لَئِنْ جَمَعَتْنِي وَ إِيَّاكَ جَوَامِعُ الْأَقْدَارِ لَا أَزَالُ بِبَاحَتِكَ "حَتَّى يَحْكُمَ اللَّهُ بَيْنَنا وَ هُوَ خَيْرُ الْحاكِمِينَ". 🔸از نامه هاى امام(عليه السلام) به معاويه است. 🔹نامه در یک نگاه: فراموش مکن براى چه به دنيا آمده اى! مرحوم سیّد رضى این نامه را طبق معمول به صورت گزینشى از نامه مفصل ترى آورده است. از منابع دیگر استفاده مى شود که هدف اصلى این نامه تبادل اسراى کوفه و شام بوده است و مطالبى که در آن آمده براى این بوده که معاویه بر سر عقل آید و از کیفرهاى الهى بترسد و این پیشنهاد را عملى سازد. لذا امام(علیه السلام) در بخش اوّل این نامه به جایگاه انسان در نظام خلقت اشاره کرده و مى فرماید: «ما براى دنیا آفریده نشدیم، بلکه این دنیا جایگاه امتحان همه ماست; باید به هوش باشیم». در بخش دیگرى از این نامه به نسبت ناروایى که معاویه در مسأله قتل عثمان به امام مى داد اشاره شده و آن را نشانه دنیا طلبى معاویه و شکست در آزمون الهى مى داند. امام(علیه السلام) در بخش سوم پس از سفارش به تقواى الهى و خوددارى از اطاعت شیطان به معاویه هشدار مى دهد که از کیفر الهى بترسد. در بخش چهارم که مرحوم سیّد رضى آن را نیاورده است اشاره به مبادله اسراى کوفه و شام فرموده است. 🔺اما بعد (از حمد و ثناى الهى) خداوند سبحان دنيا را براى جهان بعد از آن (سراى آخرت) قرار داده و اهل آن را در آن مورد آزمايش قرار مى دهد تا معلوم شود چه کسى بهتر عمل مى کند. ما براى دنيا آفريده نشده ايم و نه به سعى و کوشش براى آن مأموريم، بلکه فقط براى اين در دنيا آمده ايم که بهوسيله آن آزمايش شويم. خداوند مرا بهوسيله تو و تو را به وسيله من در معرض امتحان در آورده و يکى از ما را حجت بر ديگرى قرار داده است (من حجت الهى در برابر تو هستم) ولى تو با تفسير قرآن بر خلاف حق، به دنيا روى آوردى و از من چيزى مطالبه مى کنى که هرگز دست و زبانم به آن آلوده نشده است (اشاره به قتل عثمان است) و تو و اهل شام آن را دستاويز کرده (و به من نسبت داده ايد) تا آنجا که عالمان شما جاهلان تان را به آن تشويق کردند و آنها که داراى منصبى بودند از کار افتادگان شما را. در درون وجود خود از خدا بترس و تقواى الهى پيشه کن و با شيطان که مى کوشد زمام تو را در دست گيرد بستيز (و زمام خود را از چنگ او بيرون آور) توجّه خود را به سوى آخرت معطوف بنما که راه (اصلى) ما و تو همان است و از اين بترس که خداوند تو را به زودى به بلايى کوبنده که ريشه ات را بزند و دنباله ات را قطع کند گرفتار سازد! من براى تو به خدا سوگند ياد مى کنم; سوگندى که تخلّف ندارد که اگر مقدرات فراگير (الهى)، من و تو را به سوى پيکار با يکديگر کشاند، آن قدر در برابر تو ايستادگى خواهم کرد تا خداوند ميان ما حکم فرمايد و او بهترين حاکمان است (و آينده شومى در انتظار توست)». 🌷الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ🌷 ‌‌ .❤️•|اللّٰهُم‌َعَجِل‌لوَلیِڪَ الفَࢪَج‌|•❤️ ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓   @Moheban_Mahdii313 ┗━━🌺🍃━━━━━━━┛
✍️ترجمه نهج البلاغه: پرهیز از فریب دنیا و هوای نفس 🔸و من [كلام] وصية له (علیه السلام) وَصّى [به] بِها شريح بن هانئ لمّا جعله على مقدمته إلى الشام: 🔺اتَّقِ اللَّهَ فِي كُلِّ صَبَاحٍ وَ مَسَاءٍ، وَ خَفْ عَلَى نَفْسِكَ الدُّنْيَا الْغَرُورَ وَ لَا تَأْمَنْهَا عَلَى حَالٍ؛ وَ اعْلَمْ أَنَّكَ إِنْ لَمْ تَرْدَعْ نَفْسَكَ عَنْ كَثِيرٍ مِمَّا تُحِبُّ مَخَافَةَ [مَكْرُوهِهِ] مَكْرُوهٍ، سَمَتْ بِكَ الْأَهْوَاءُ إِلَى كَثِيرٍ مِنَ الضَّرَرِ؛ فَكُنْ لِنَفْسِكَ مَانِعاً رَادِعاً، وَ [لِنَزَوَاتِكَ] لِنَزْوَتِكَ عِنْدَ الْحَفِيظَةِ وَاقِماً قَامِعاً. 🔸از نامه هاى امام(عليه السلام) به معاويه است. 🔺در هر صبح و شام تقواى الهى را پيشه کن. از دنياى فريبنده بر خويشتن خائف باش و در هيچ حال از آن ايمن مشو. و بدان اگر نفست را از بسيارى از آنچه دوست مى دارى بجهت ناشايستگى آن (كه در پايان بتو خواهد رسيد) باز ندارى، هوا و هوس ها تو را به سوى زيان هاى فراوانى خواهد کشاند، بنابراين در مقابل نفس سرکش، مانع و رادع و به هنگام خشم و غضب بر نفس خويش مسلّط و غالب باش و ريشه هاى هوا و هوس را قطع کن. 🔹نامه در یک نگاه: بر نفس خود مسلط باش: همان گونه که در طلیعه نامه نمایان است امام این نامه را به دست شریح بن هانى یکى از دوستان مخلصش داد، در آن هنگام که به فرماندهى مقدمه لشکر به سوى شام اعزام شد. امام(علیه السلام) در این نامه او را به تقواى الهى به طور مؤکد سفارش مى کند و از غلبه هوا و هوس بر حذر مى دارد و نسبت به فریب کارى دنیا و سرکشى هاى نفس هشدار مى دهد و با تعبیرات مختلفى بر آن تأکید می ورزد و شاید این به علت آن است که یکى از شیطنت هاى معروف معاویه این بود که سران سپاه و اصحاب و یاران على(علیه السلام) را با اموال هنگفت و مقام هاى مختلف مى فریفت و به گفته بعضى، در این زمینه شگردهایى داشت که حتى شیطان به گرد او نمى رسید و یا به سبب این بود که اختلافى میان او و فرمانده دیگرى به نام «زیاد بن نضر» احساس مى شد و امام براى رفع این اختلاف این نصایح را بیان فرمود. به هرحال از آنچه در تحف العقول و کتاب تمام نهج البلاغه و مأخذ اصلى این نامه یعنى کتاب صفین نصر بن مزاحم آمده است بر مى آید معلوم مى شود آنچه مرحوم سیّد رضى در اینجا آورده بخش کوچکى از نامه مفصلى است که امام خطاب به دو نفر از فرماندهان خویش به نام زیاد بن نضر و شریح بن هانى نوشته و یا حضوراً توصیه کرده است. 🌷الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ🌷 ‌‌ .❤️•|اللّٰهُم‌َعَجِل‌لوَلیِڪَ الفَࢪَج‌|•❤️ ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓   @Moheban_Mahdii313 ┗━━🌺🍃━━━━━━━┛
✍️ترجمه نهج البلاغه: یاری مظلوم و مخالفت با ظالم 🔸و من كتاب له (علیه السلام) إلى أهل الكوفة عند مسيره من المدينة إلى البصرة: 🔺أَمَّا بَعْدُ، فَإِنِّي خَرَجْتُ [عَنْ] مِنْ حَيِّي هَذَا إِمَّا ظَالِماً وَ إِمَّا مَظْلُوماً، وَ إِمَّا بَاغِياً وَ إِمَّا مَبْغِيّاً عَلَيْهِ؛ وَ إِنِّي أُذَكِّرُ اللَّهَ مَنْ بَلَغَهُ كِتَابِي هَذَا لَمَّا نَفَرَ إِلَيَّ، فَإِنْ كُنْتُ مُحْسِناً أَعَانَنِي، وَ إِنْ كُنْتُ مُسِيئاً اسْتَعْتَبَنِي. 🔸از نامه هاى امام(عليه السلام) به معاويه است. 🔺اما بعد (از حمد و ثناى الهى) من از طايفه و قبيله ام (اهل مدينه) خارج شدم (و به سوى بصره آمدم) در صورتى که از دو حال بيرون نيست; يا ستمکارم يا مظلوم، يا متجاوزم، يا بر من تجاوز رفته است (به همين دليل) به خاطر خدا به تمام کسانى که نامه ام به آنها مى رسد تأکيد مى کنم (کارى انجام ندهند) جز اينکه به سوى من حرکت کنند تا اگر نيکوکارم يارى ام دهند و اگر گناهکارم مرا مورد عتاب قرار دهند (و از من بخواهند تا از اين راه باز گردم). 🔹نامه در یک نگاه: به يارى من بشتابيد از تاریخ طبرى به خوبى استفاده مى شود هنگامى که امیرمؤمنان على(علیه السلام)تصمیم بر پیکار با جمعیت ناکثین و آتش افروزان جنگ جمل گرفت، ابو موسى اشعرى با نهایت شیطنت، مشغول کارشکنى در کوفه شد. از جمله اینکه مردم را جمع کرد و چنین گفت: اى مردم! این جریان، فتنه کورى است که اگر انسان در آن خواب باشد بهتر از بیدار بودن است و بیدار بودن (در حالى که در بستر دراز کشیده) بهتر از نشستن و نشستن بهتر از ایستادن و ایستادن بهتر از سوار شدن است. شمشیرهاى خود را در غلاف کنید و نوک نیزه ها را بشکنید و زهِ کمان را قطع کنید، مظلومان را پناه دهید تا زمانى که کار سامان یابد و فتنه خاموش گردد. به همین دلیل امام(علیه السلام) نامه فوق را با امام حسن(علیه السلام) و عمار یاسر به کوفه فرستاد تا جلوى فتنه ابو موسى را بگیرند و مردم را براى کمک به امام به سوى بصره بسیج کنند. این تعبیر نشان مى دهد که هدف امام در این نامه این است که مردم کوفه را که بر اثر سم پاشى هاى زشت ابو موسى اشعرى احیانا در حال تردید به سر مى بردند، وادار به حرکت کند، زیرا محتواى نامه این است که امام مى فرماید: از دو حال خارج نیست یا مى خواهیم ستمگرى را از پاى در آوریم یا خود ستم کنیم; در هر دو صورت وظیفه شما حرکت کردن به سوى ماست که اگر مى خواهیم دست ستمگر را کوتاه کنیم ما را یارى نمایید و اگر مى خواهیم دست به ستم دراز کنیم ما را از آن باز دارید. 🌷الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ🌷 ‌‌ .❤️•|اللّٰهُم‌َعَجِل‌لوَلیِڪَ الفَࢪَج‌|•❤️ ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓   @Moheban_Mahdii313 ┗━━🌺🍃━━━━━━━┛
✍️ترجمه نهج البلاغه: ماجرای جنگ صفین از زبان امام 🔸و من كتاب له (علیه السلام) كتبه إلى أهل الأمصار يَقصّ فيه ما جَرى بينه و بين أهل صفين: 🔺وَ كَانَ بَدْءُ أَمْرِنَا أَنَّا الْتَقَيْنَا [بِالْقَوْمِ] وَ الْقَوْمُ مِنْ أَهْلِ الشَّامِ، وَ الظَّاهِرُ أَنَّ رَبَّنَا وَاحِدٌ وَ نَبِيَّنَا وَاحِدٌ وَ دَعْوَتَنَا فِي الْإِسْلَامِ وَاحِدَةٌ، وَ لَا نَسْتَزِيدُهُمْ فِي الْإِيمَانِ بِاللَّهِ وَ التَّصْدِيقِ بِرَسُولِهِ وَ لَا يَسْتَزِيدُونَنَا [وَ] الْأَمْرُ وَاحِدٌ، إِلَّا مَا اخْتَلَفْنَا فِيهِ مِنْ دَمِ عُثْمَانَ وَ نَحْنُ مِنْهُ بَرَاءٌ. فَقُلْنَا تَعَالَوْا [نُدَاوِي] نُدَاوِ مَا لَا يُدْرَكُ الْيَوْمَ بِإِطْفَاءِ النَّائِرَةِ وَ تَسْكِينِ الْعَامَّةِ، حَتَّى يَشْتَدَّ الْأَمْرُ وَ يَسْتَجْمِعَ فَنَقْوَى عَلَى وَضْعِ الْحَقِّ [فِي مَوَاضِعِهِ] مَوَاضِعَهُ؛ فَقَالُوا بَلْ نُدَاوِيهِ بِالْمُكَابَرَةِ، فَأَبَوْا حَتَّى جَنَحَتِ الْحَرْبُ وَ رَكَدَتْ وَ وَقَدَتْ نِيرَانُهَا وَ حَمِشَتْ؛ فَلَمَّا ضَرَّسَتْنَا وَ إِيَّاهُمْ وَ وَضَعَتْ مَخَالِبَهَا فِينَا وَ فِيهِمْ أَجَابُوا عِنْدَ ذَلِكَ إِلَى الَّذِي دَعَوْنَاهُمْ إِلَيْهِ، فَأَجَبْنَاهُمْ إِلَى مَا دَعَوْا وَ سَارَعْنَاهُمْ إِلَى مَا طَلَبُوا، حَتَّى اسْتَبَانَتْ عَلَيْهِمُ الْحُجَّةُ وَ انْقَطَعَتْ مِنْهُمُ الْمَعْذِرَةُ. فَمَنْ تَمَّ عَلَى ذَلِكَ مِنْهُمْ فَهُوَ الَّذِي أَنْقَذَهُ اللَّهُ مِنَ الْهَلَكَةِ، وَ مَنْ لَجَّ وَ تَمَادَى فَهُوَ الرَّاكِسُ الَّذِي رَانَ اللَّهُ عَلَى قَلْبِهِ وَ صَارَتْ دَائِرَةُ السَّوْءِ عَلَى رَأْسِهِ. 🔸از نامه هاى امام(عليه السلام) به اهالى (تمام) شهرهاست که آنچه را ميان آن حضرت و اهل صفين واقع شده در آن، بيان کرده است. 🔺آغاز کار اين بود که ما با اهل شام روبه رو شديم و ظاهر (آنها) چنين بود که پروردگار ما يکى، پيامبر ما يکى و دعوت ما به اسلام، يکى است. ما چيزى بيش از اين (ظاهر حال) در ايمان به خدا و تصديق به پيامبر از آنها نمى خواستيم و آنها هم چيزى بيشتر از ما تقاضا نداشتند و در همه چيز (ظاهرا) يکسان بوديم تنها اختلاف ما درباره خون عثمان بود در حالى که از آن برىء بوديم (و دست ما هرگز به آن آلوده نشده بود) ما به آنها گفتيم: بياييد امروز به فرو نشاندن آتش فتنه و جنگ و آرام ساختن مردم مشکل را درمان کنيم به چيزى که ممکن است بعد از اين به دست نيايد، تا امر خلافت محکم و جمعيت مسلمانان متحد گردند و قدرت پيدا کنيم حق را در جاى خود قرار دهيم (و مجرم را به کيفر رسانيم). آنها گفتند: ما مى خواهيم اين درد را با دشمنى و جنگ درمان کنيم، آرى آنها (از پيشنهاد من درباره اقدام مسالمت آميز) سر باز زدند تا جنگ بال هاى خود را گشود و استقرار يافت، شعله هايش بالا گرفت و شديد شد. هنگامى که جنگ، دندانش را در بدن ما و آنها فرو برد و چنگال هايش را در وجود ما و آنها وارد کرد، به آنچه ما آنها را به سوى آن دعوت کرده بوديم پاسخ مثبت دادند (که جنگ را رها کنيم و به گفتوگو بنشينيم) ما نيز درخواست آنها را پذيرفتيم و به سوى آنچه از ما طلب کردند شتافتيم (اين وضع ادامه داشت) تا اينکه حجت بر آنها روشن شد و عذرشان (براى جنگ که همان مطالبه خون عثمان بود) قطع گرديد (و پايان يافت). کسانى که پايبند به اين حقايق بودند خداوند آنها را از هلاکت نجات داد و کسانى که لجاجت و پافشارى کردند پيمان شکنانى بودند که خدا پرده بر قلبشان افکنده بود و حوادث ناگوار بر سر آنها سايه انداخت. 🔹نامه در یک نگاه: امام(علیه السلام) در این نامه به چند نکته اشاره مى فرماید که در واقع عصاره تمام مسائل مربوط به حادثه صفین است: نخست اینکه آغاز کار با اهل شام این بود که در ظاهر، همه در اصول اسلام متحد بودیم و تنها اختلاف در مسأله خون عثمان بود که ما به هیچ وجه در آن دخالت نداشتیم و به آنها پیشنهاد کردیم بیایید آتش جنگ را خاموش کنید و حق را به حق دار برسانید; ولى آنها جز براى جنگ آماده نبودند. در قسمت دیگر این نامه مى افزاید: هنگامى که آثار شکست در جنگ در آنها ظاهر شد تسلیم خواسته ما شدند. ما هم آنان را پذیرفتیم تا حجت حق بر آنها آشکار شود. حضرت در بخش آخر مى فرماید: اما در این هنگام گروهى عملاً قبول کردند و گروهى (همچون خوارج) به لجاجت خود ادامه دادند. 🌷الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ🌷 ‌‌ .❤️•|اللّٰهُم‌َعَجِل‌لوَلیِڪَ الفَࢪَج‌|•❤️ ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓   @Moheban_Mahdii313 ┗━━🌺🍃━━━━━━━┛
✍️ترجمه نهج البلاغه: تلاش برای ادای حقوق مردم 🔸و من كتاب له (علیه السلام) إلى الأسود بن قطبة صاحب جُند حُلوان: 🔺أَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّ الْوَالِيَ إِذَا اخْتَلَفَ هَوَاهُ مَنَعَهُ ذَلِكَ كَثِيراً مِنَ الْعَدْلِ، فَلْيَكُنْ أَمْرُ النَّاسِ عِنْدَكَ فِي الْحَقِّ سَوَاءً، فَإِنَّهُ لَيْسَ فِي الْجَوْرِ عِوَضٌ مِنَ الْعَدْلِ، فَاجْتَنِبْ مَا تُنْكِرُ أَمْثَالَهُ، وَ ابْتَذِلْ نَفْسَكَ فِيمَا افْتَرَضَ اللَّهُ عَلَيْكَ رَاجِياً ثَوَابَهُ وَ مُتَخَوِّفاً عِقَابَهُ. وَ اعْلَمْ أَنَّ الدُّنْيَا دَارُ بَلِيَّةٍ لَمْ يَفْرُغْ صَاحِبُهَا فِيهَا قَطُّ سَاعَةً إِلَّا كَانَتْ فَرْغَتُهُ عَلَيْهِ حَسْرَةً يَوْمَ الْقِيَامَةِ، وَ أَنَّهُ لَنْ يُغْنِيَكَ عَنِ الْحَقِّ شَيْءٌ أَبَداً؛ وَ مِنَ الْحَقِّ عَلَيْكَ حِفْظُ نَفْسِكَ وَ الِاحْتِسَابُ عَلَى الرَّعِيَّةِ بِجُهْدِكَ، فَإِنَّ الَّذِي يَصِلُ إِلَيْكَ مِنْ ذَلِكَ أَفْضَلُ مِنَ الَّذِي يَصِلُ بِكَ؛ وَ السَّلَامُ. 🔸از نامه هاى امام(عليه السلام) به اسود بن قطبه رئيس سپاه حلوان (از ايالات فارس) است: بايد به همه با يک چشم نگاه کنى 🔺این نامه در عین فشردگى و کوتاهى، مجموعه اى است از اندرزهاى پر اهمّیّت. نخست امام(علیه السلام) فرمانده لشکر «حُلوان» را از پیروى هواى نفس که در اشکال مختلف ظاهر مى شود برحذر مى دارد و آن را مانعى بر سر راه اقامه عدالت مى شمرد. در بخش دیگر او را به وضع دنیاى زودگذر آشنا مى سازد و ساعات بیکارى دنیا را موجب حسرت و پشیمانى در قیامت ذکر مى کند و در بخش سوم او را به رعایت حقوق رعایا و زیردستان توصیه مى نماید و تحمل مشکلات را در این راه در برابر منافعى که از آن عائد مى شود ناچیز مى شمرد. 🌷الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ🌷 ‌‌ .❤️•|اللّٰهُم‌َعَجِل‌لوَلیِڪَ الفَࢪَج‌|•❤️ ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓   @Moheban_Mahdii313 ┗━━🌺🍃━━━━━━━┛