eitaa logo
محبان ریحانـہ النبے 🇵🇸 ‌
97 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
708 ویدیو
3 فایل
محـبان ریحـانـہ النـبے (س)🍀 شاخه‌کوچکی از نهالِ لشکرِمجاهدون[ @GORDAN313 ]
مشاهده در ایتا
دانلود
«🕊♥️» براۍشھیدشدن‌هنـرلازم‌اسٺ ! هنربہ‌خدارسیدن هنرڪشتن‌نَفس‌هنرتَھذیب تاهنرمندنشویم‌شھیدنمۍ‌شویم...! ‌ 🌸🌿' • . . 🌿 @Mohebbanreihane🦋
- بزرگوارمی‌گفت : شهادت‌یعنی‌زندگی‌کن‌؛ اما فقط برای خدا🕊️💔 . . . 🌿 @Mohebbanreihane🦋
─┅༅ـــ✾❀﷽‌❀✾ـــ༅┅─ ✨معرفی شهيد والا مقام محمد مهدی لطفی نیاسر✨ هدف مهم شهید لطفی : از علاقه‌مندی‌های شخصی این شهید می‌توان به مطالعه سرگذشت شهدا، شعر و کتاب‌های استراتژیک، تدریس در دانشگاه، شرکت در هیأت‌های مذهبی، خوش‌نویسی، معاشرت با خانواده و بازی با فرزندان، تیراندازی و آموختن زبان‌های مختلف مانند انگلیسی ، عبری و عربی در گویش‌های مختلف عراقی و شامی و… اشاره کرد. همسر‌شھید : ازدانشگاه‌اومدخونہ‌خیلۍخستہ‌بود.. پرسیدم‌چۍشده؟! خندیدوگفت:‌تھران‌ماشین‌سوار شدم‌ڪہ‌¹بیام قم! راننده‌وسط‌‌اتوبان‌صدا؎موسیقۍ‌شو برد‌بالا😒.. تحمل‌ڪردم‌وچیز؎نگفتم‌🤯 تا‌اینڪہ‌دیگہ‌صدا؎زن‌روداشت‌ پخش‌میڪرد..😐 منم‌بااینڪہ‌وسط‌‌بیابون‌بودم‌ گفتم‌یاڪَمِش‌ڪن یامن‌پیاده‌میشم!؟🤨 اونم‌نامرد؎نڪرد‌وزد‌ڪنار..😐😂 منم‌ڪم‌نیاوردم‌و‌پیاده شدم!😌 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌷 ●••✾❀🍃♥️🍃❀✾••● 🌿 @Mohebbanreihane🦋
تو اتاق نشسته بود و خلوت کرده بود آهسته نگاش میکردم چند دقیقه یه بار سوزن میزد پشت پلکهاش برام سوال شده بود متوجه من که شد رفتم جلو علت کارش رو پرسیدم! گفت چشمی که به نامحرم بیفته سزاش اینه…! "شهید ابراهیم هادی" . . ‌. 🌿 @Mohebbanreihane🦋
🌱 قلاجـهٔ بود و سرمایِ استخوان‌سوزش‌  اُوركت‌ها را آورديم‌ و بين‌ بچه‌هاقسمت‌ كـرديم‌ نگرفت‌ گفت:  "همه‌ بپوشن‌ اگه‌ موند، من‌ هم‌ مي‌پوشم‌!" تا آن‌جا بوديم‌، مي‌لرزيد از سرما ..:)💔 🍃 . . . 🌿 @Mohebbanreihane🦋
♥ پنج‌سالش‌که‌بود‌،نمازمۍخوند:) خیلۍعلاقھ ے شدیدۍنشون‌‌مۍداد‌‌بھ مہࢪ و‌تسبیح💚 مخصوصا‌تسبیح‌ࢪو‌خیلی‌دوست‌داشت ! هࢪجا‌مےࢪفت‌یھ تسبیـح‌مےخࢪید .🍂 کلاس‌ِاول‌ابتدائے بود،اولین‌دوستے ڪھ پیدا‌کرد؛حافظ‌ِقرآن‌بود":) ازهمون‌ڪلاس‌سوم،چهاࢪم‌ابتدائے ࢪوزهایے ڪھ صبحے بود،ظھࢪ مے ࢪفت‌‌مسجد:) ࢪوزهایے ڪھ بعدازظھࢪے بود، شب‌ها‌مےࢪفت‌مسـجد پنجشنبہ‌جمعـہ‌هم‌‌ڪھ‌باید‌حتما‌ مسجد‌مۍࢪفت‌ . همہ‌می‌گفتند،‌اصلا‌‌علےمثل‌‌یھ‌مرد ڪوچڪ مےمونه'! ماتوش‌‌بچگے ندیدیم!همیشه‌‌یھ ࢪوح‌‌بزࢪگۍ داشت،‌حࢪفا؎خیلے بزࢪگۍ میزد . .🌱" ..! ♥🖇 . . . 🌿 @Mohebbanreihane🦋
امروز که با محسن به دکتر رفتیم، از طرف پزشک معالجش کلۍ مورد سرزنش قرار گرفت. نباید غذای ادویه دار بخورد. محسن گفت: آقای دکتر سنی از مادرم گذشته، دلم نمی‌خواهد به او دستور بدهم که برایم غذاۍ مخصوصی درست کند؛ من هم از غذایی که برای همه آماده شده بود، خوردم . • شهید سید محسن حسنۍ • فتح ارتفاعات - قلاویزان - 11تیر1365 . . . . 🌿 @Mohebbanreihane🦋
دلانہ✨ شهید‌بیضایے ‌می‌گفتن: "باید‌به‌خودمان‌بقبولانیم‌که‌در‌این‌زمان‌به‌دنیـا‌آمده‌ایم‌و‌ شیعه‌هم‌به‌دنیا‌آمده‌ایم‌ که مؤثر‌درتحقق‌ظهور‌مولــا‌باشیم!" 🆔@Mohebbanreihane
• شهداء دعا داشتند؛ ادعا نداشتند • نیایش داشتند؛ نمایش نداشتند • حیـا داشتند؛ ریا نداشتند • رسم داشتند؛ اسم نداشتند @Mohebbanreihane
🤍🕊•• ای‌شهید ... میشودمن‌راهم‌تفحص‌کنۍ ؟!.. خیلۍوقت‌است‌درمیدان‌مین‌دنیا گیـر کرده‌ام ꧇} 💔 @Mohebbanreihane
"برگه‌ی‌امتحان📄" سرکلاس‌استادازدانشجویان‌پرسید: این‌روزهاشهدای‌زیادی‌روپیدامیکنن‌و میارن‌ایران... به‌نظرنتون‌کارخوبیه؟ کیاموافقن؟۱نفر کیامخالف؟همه‌به‌جز۱نفر دانشجویان‌مخالف‌بودن بعضی‌ها‌میگفتن:کارناپسندیه....نباید بیارن... بعضی‌هامیگفتن:ولمون‌نمیکنن ...گیر دادن‌به‌چهارتااستخوووون... ملت‌دیوونن بعضی‌هامیگفتن:آدم‌یاد‌بدبختیاش‌میفته تااینکه‌استاددرس‌روشروع‌کردولی خبری‌ازبرگه‌های‌امتحان‌جلسه‌ی‌قبل‌نبود... همه‌ی‌سراغ‌برگه‌هارومی‌گرفتند. ولی‌استادجواب‌نمیداد... یکی‌ازدانشجویان‌باعصبانیت‌گفت: استادبرگه‌هامون‌رو‌چیکارکردی شما‌مسئول‌برگه‌های‌مابودی استادروی‌تخته‌ی‌کلاس‌نوشت:من مسئول‌برگه‌های‌شما‌هستم... استادگفت:من‌برگه‌هاتون‌روگم‌کردم‌و نمیدونم‌کجاگذاشتم؟ همه‌ی‌دانشجویان‌شاکی‌شدن. استادگفت:چرابرگه‌هاتون‌رو‌میخواین؟ گفتند:چون‌واسشون‌زحمت کشیدیم،درس‌خوندیم،هزینه‌دادیم، زمان‌صرف‌کردیم... هرچی‌که‌دانشجویان‌میگفتنداستادروی تخته‌مینوشت... استادگفت:برگه‌های‌شماروتوی‌کلاس بغلی‌گم‌کردم‌هرکی‌میتونه‌بره‌پیداشون‌کنه یکی‌ازدانشجویان‌رفت‌وبعدازچند‌دقیقه‌با برگه‌ها‌برگشت ... استادبرگه‌هاروگرفت‌وتیکه‌تیکه‌کرد. صدای‌دانشجویان‌بلندشد. استادگفت:الان‌دیگه‌برگه‌هاتون‌رو نمیخواین!چون‌تیکه‌تیکه‌شدن! دانشجویان‌گفتن:استادبرگه‌هارو میچسبونیم. برگه‌هاروبه‌دانشجویان‌داد‌وگفت:شمااز یک‌برگه‌کاغذنتونستیدبگذریدوچقدر تلاش‌کردیدتاپیداشون‌کردید،پس‌چطور توقع‌داریدمادری‌که‌بچه‌اش‌رو‌با‌دستای خودش‌بزرگ‌کرد‌وفرستادجنگ؛الان منتظره‌همین‌چهارتااستخونش‌نباشه؟ بچه‌اش‌رومیخواد،حتی‌اگه‌خاکستر شده‌باشه. چند‌دقیقه‌همه‌جا‌سکوت‌حاکم‌شد! وهمه‌ازحرفی‌که‌زده‌بودن‌پشیمون‌شدن!! تنهاکسی‌که‌موافق‌بود.... فرزند‌شهیدی‌بودکه‌سالهامنتظرباباش‌بود :))) 🥀 🌿 🌸@Mohebbanreihane🌸
✨تاکسی صلواتی 🍃شهید عارفی همیشه وقتی با ماشین میرفتن خیابون حواسشون به پیاده ها بود. بارها میشد مسیر خیلی طولانی رو بخاطر رسوندن پیرمرد یا پیرزنی یا مادری با فرزند خردسالش حتی یه جوون میرفتن و آخرش فقط میگفتن صلوات بفرستید... ♥️🕊 @Mohebbanreihane
دلانہ✨ شهیداحمد‌علی‌نیّری: "بچه‌ها! حداقل سعی‌کنید که سه‌روز از گناه پاک باشید! اگر سه‌روز مراقبه و محاسبه‌اعمال انجام دهید، حتما به شما عنایاتی می‌شود|🌱°•" 🆔@Mohebbanreihane
وای از آن روزی کہ.. ❌ +شهید‌حمید‌سیاهکالی‌مرادی @Mohebbanreihane
🌙 # با یکۍازدوستانش‌قرارگذاشتھ بودند؛ یہ‌قرارِ‌خدایــے🌱' ھروقت‌درس‌میخوندند‌ ، میگفتند : یا‌ڪریم ؛ الوعدھ‌وفا♥️꧇) ما‌درسمونو‌خوندیم ؛ توبرکتشو‌بدهـ🌸!
«📻🌿» هر‌موقع‌بہ‌بھشت‌زهرا‌میرفت.. آبۍبر‌میداشت‌‌وقبور‌شھدا‌رومی‌شست‌! میگفت‌:بـٰا‌شھدا‌قرآرگذاشتم‌‌ڪه‌من‌‌غبـٰار‌رو از‌روۍِقبر‌هـٰای‌آنھـٰا‌بشورم‌وآنھـٰاهم‌غبار‌ِ گنـٰاه‌‌رواز‌روۍِدل‌‌مـن‌‌بشورند..! شھیدرسول‌خلیلۍ
گفتن اذان پشت چراغ قرمز توسط شهید زین الدین یه موتور گازی داشت که هرروز صبح و عصر سوارش میشد و قارقارقارقار باش میومد مدرسه و برمیگشت . یه روز عصر که پشت همین موتور نشسته بود رسید به چراغ قرمز . ترمز زد و ایستاد . یه نگاه به دور و برش کرد و موتور رو زد رو جک و رفت بالای موتور و فریاد زد : الله اکبر و الله اکــــبر ... نه وقت اذان ظهر بود نه اذان مغرب . اشهد ان لا اله الا الله ... هرکی آقا مجید و نمیشناخت غش غش میخندید و متلک مینداخت و هرکیم میشناخت مات و مبهوت نگاهش میکرد که این مجید چش شُدِه ؟! قاطی کرده چرا ؟ ! خلاصه چراغ سبز شد و ماشینا راه افتادن و رفتن و آشناها اومدن سراغ مجید که آقااا مجید ؟ چطور شد یهو ؟ حالتون خوب بود که ! مجید یه نگاهی به رفقاش انداخت و گفت : "مگه متوجه نشدید ؟ پشت چراغ قرمز یه ماشین عروس بود که عروس توش بی حجاب نشسته بود و آدمای دورش نگاهش میکردن . من دیدم تو روز روشن جلو چشم امام زمان داره گناه میشه . به خودم گفتم چکار کنم که اینا حواسشون از اون خانوم پرت شه . دیدم این بهترین کاره ! 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مادر آرمان تو معراج میگفت: آرمان یادته همیشه مداحی غریب گیر آوردنت رو گوش میکردی؟! دیدی آخرش غریب گیرت اوردن مامان...(: 💔 🆔@Mohebbanreihane
◗خواهران ما درحالـــے ڪه چادر خود را محڪم بر گرفته‌اند و ... • • 🆔@Mohebbanreihane
☘هر وقت ‌ميخواست‌ برایِ بچـه هـا‌ یادگارى بنویسه مینوشت: مَن کان لِله کانَ الله لَه هرکى با‌خدا‌ باشه خدا‌ با‌ اوست. 🕊 ♥️ 🆔@Mohebbanreihane
رفقا ، اگر شهر سقوط کرد دوباره فتحش می کنیم مواظب باشید سقوط نکند‼️ 🍃 شهید محمد جهان آرا . . 🆔@Mohebbanreihane
🌱دیروز‌در‌خدمت‌یکی‌از‌اساتید‌بودم ایشون‌می‌گفتند: این‌شهید‌عزیز‌پایه‌اول‌ودوم‌حوزه‌رو‌شاگردم‌بودن بعد‌بهشون‌گفتم: آقــا‌آرمان‌به‌نظرم‌اسمت‌رو‌عوض‌کن‌دوروز‌دیگه که‌می‌خوان‌صدات‌بزنن‌یــا‌اسمت‌رو‌به‌عنوان سخنران‌بگن‌زیاد‌جالب‌نیست‌بگن حجت‌الاسلام آرمان علی وردی . شهید بزرگوار میگه: ڪہ‌حــاج‌آقــا‌تــا‌اون‌‌روز‌نیستم.. هیچ‌وقت‌اون‌روز‌نمیاداگر‌بودم‌چشم‌عوض می‌کنم . گویامی‌دانست‌روزی‌نامش‌می‌شود‌رمز‌جــوانان سرزمینش‌براۍدفاع‌از‌آرمــان‌هایشان! 🕊 ♥️ 🆔@Mohebbanreihane
🕊 - در دنیا آدم هایی هستند که به ‌ظاهر زنده‌اند ، نفس میکشند ، ‌زندگی می‌کنند اما در حقیقت ‌اسیر دنیا ، برده‌ی زندگی و ذلیلِ ‌حوادث هستند . . -شهیدمصطفی‌چمران✨ ❤️ 🆔@Mohebbanreihane