eitaa logo
شعر | محسن علیخانی
1.4هزار دنبال‌کننده
508 عکس
46 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
یک‌بار زمین حوا و آدم را دید هم شادی مردمان و هم غم را دید اما چو علیِ اکبر آمد به زمین با چشم خودش دو بار خاتم را دید @MohsenAlikhanySher
سبط حسین بن علی، اکبری از همه خوبان جهان تو سری منطقاً و خَلقاً و خُلقاً علی آینه در آینه پیغمبری!! @MohsenAlikhanySher
انتظار فرجش مایه دلداری ماست گر چه غیبت همه از فرط گنهکاری‌هاست غصه اینجاست که در اوج گرفتاری‌ها همگی غافل و او فکر گرفتاری ماست گره افتاده به کارش، به خداوند قسم! همه از ماست که بر ماست که آقا تنهاست انتظار فرج این نیست که اشکی ریزی اینکه یک گوشه نشینی به تماشا زیباست؟! اینکه حتی غم او گوشۀ ذهنت هم نیست یا دلت در طلب ماه رخش نیست، رواست؟ یا که مشغول به دنیا و هیاهو باشی یا که گوشت به در غیبت او نیست! سزاست؟! و ندانی و نپرسی که در این شهر شلوغ دیر شد آمدنش! وصل چه شد؟ یار کجاست؟! اینکه اندیشه کنی یار به ما محتاج است ساده‌لوحی است! نفهمیدن غم‌هاست! خطاست!! چاره در گریه اگر بود که او می‌آمد «به عمل کار برآید» که عمل شرط دعاست @MohsenAlikhanySher
با رأی خودت امید را جاری کن یک بار دگر پاسخ خود «آری» کن امروز وطن به رأی تو محتاج است با جوهر انگشت بیا یاری کن @MohsenAlikhanySher
قسم به خون شهیدان حضور خواهم داشت قسم که در دل میدان حضور خواهم داشت به کوری تو که این «خانه» را نمی‌خواهی قسم به مادرم «ایران» حضور خواهم داشت @MohsenAlikhanySher
گفته بودید که امسال حکومت تنهاست؟! گفته بودید کسی باز نخواهد برخاست! پس چه شد آن همه مکّاری و دریوزه‌گری؟! پاسخ ملت ما را که شنیدی؟! گویاست؟!! @MohsenAlikhanySher
شعری قدیمی در باب حجاب: "هر نگاهت مساوی درد است دردی از زخم تیر شیطانی پیکری که اینچنین زخمی است خالی است از صفای رحمانی هر زمانی که سوی نامحرم چشم بد را کمی بچرخانی تیر شیطان نشانه‌ات رفته می‌زند او تو را به پیکانی تیر او عجیب سمی است می‌زند خاک، پهلوانانی! عاقبت هم سقوط خواهد کرد کاخ ایمان بدون دژبانی باید ایمان تو قوی باشد دین خود را مده به ارزانی .... ای تو نامحرمی که در بازار مثل آهوی دشت، عریانی از جمال و کمال آرایش مثل نوعروس‌ها می‌مانی یا که در کوچه ها و در انظار مثل برجِ سرِ خیابانی تو نباشی سیاهی لشکر در زمین مثل گوی چوگانی هر طرف که ابلیس می‌خواهد می‌کشاند تو را به آسانی استفاده چرا کند از تو؟ چون که ابزار مکر و عصیانی! .... چشم بد را نگاه باید داشت این نباشد مرام انسانی جایگاهی برای انسان نیست- -پست‌تر از مقام حیوانی؟! از تمام اصول و فرع دین شکلکی مانده از مسلمانی دوره‌ای سخت و پربلا شده است راه باریک هست و ظلمانی باید از خویشتن بپرسی که: بر سر دین خود که می‌مانی؟! تاریخ: ۱۳۹۲/۰۷/۰۶ @MohsenAlikhanySher
مژده ای دوست که ماه رمضان آمده است بوی افطار و سحر، بوی جنان آمده است هاتفِ حضرت حق بانگ برآورده بلند: موسم توبه ز احوال بدان آمده است عابدان غرق سرورند ز مهمانی حق عارفان مست‌ که فرجام خزان آمده است چونکه خورشیدِ ضیافت به جهان طالع شد لطف حق کامل و بی‌پرده عیان آمده است اشک‌ها در دل شب با دل پرخون جوشد ذکر حق هم ز دل و هم به زبان آمده است خواب در ماه خدا نیز عبادت باشد این همه لطف و کرم بر همگان آمده است لب گشاییم به شکرانه این ماه عزیز: مژده ای دوست که ماه رمضان آمده است @MohsenAlikhanySher
سالی که گذشت، بی رخ یار گذشت در حسرت رخسارهٔ دلدار گذشت ای کاش که این خبر جهانی می‌شد: برخیز که از کوچه ما یار گذشت! @MohsenAlikhanySher
او مذهبِ عشقِ ناب را یاور شد بر قوم رسول، او «فقط» مادر شد! آه از دل پژمرده و غمگین و حزین! در کودکی‌‌اش فاطمه بی‌مادر شد... @MohsenAlikhanySher
در مکتب جعفری، شهامت عشق است مردن به مسیر علم و طاعت عشق است کشتند و ربودند و دریدند ولی اینگونه رسیدن به شهادت عشق است پ.ن: حجت‌الاسلام والمسلمین شیخ حمزه اکرمی، استاد حوزه علمیه ماهشهر به شهادت رسید. @MohsenAlikhanySher
برخیز ز خواب و آسمان را بنگر هم مشتری و ستارگان را بنگر بیهوده مدان خلقت آیاتش را با دیده جان و دل جهان را بنگر @MohsenAlikhanySher
اینجا کسی که باز لبش بر شکایت است بر سفره‌ای نشسته که تا بی‌نهایت است ما بندگان جود حسن تا قیامتیم رنگین کمان چهره‌ی ما از خجالت است زهرا، حسن، حسین و علی، مصطفی... خدا! این خانواده عادتشان بر کرامت است در پیش مجتبی که کسی بی نصیب نیست! آقای ما، خدای کرم! با عنایت است! هر کس که از دو دست حسن بی‌نصیب شد توفیق او کم است اگر کم سعادت است شایسته نیست پیش حسن التماس‌ها «در حضرت کریم تمنا چه حاجت است» پ.ن: ۱. مصرع آخر تضمین شعر حضرت حافظ است: ارباب حاجتیم و زبان سوال نیست در حضرت کریم تمنا چه حاجت است؟! ۲. «حضرت» به معنای «حضور» است. @MohsenAlikhanySher
غزل قدیمی سیل اشک آید ز مژگانم در این شب‌های قدر از خجالت غرق بارانم در این شب‌های قدر آبرویی هم نمانده تا که سر بالا کنم! دست‌ها خالی و حیرانم در این شب‌های قدر فکر عصیان خاطرم را کرده آزرده؛ خدا! با تمام جان به افغانم در این شب‌های قدر پشت پلکم بحر اشکی جزر و مدها می‌کند ناخدا! محتاج طوفانم در این شب‌های قدر بغض‌ها در سینه دارم آه! گر سر واکنند می‌شود چون چشمه چشمانم در این شب‌های قدر التماس از حضرت حق در دعاها می‌کنم بهر آمرزش ز عصیانم در این شب‌های قدر اضطراب و اضطراری بر دلم حاکم شدست همچو بید از خوف لرزانم در این شب‌های قدر مرحمت کن جان جانان بر دل شوریده‌ام حفظ فرما دین و ایمانم در این شب‌های قدر عهد می‌بندم که زین پس بندگی‌ات را کنم می‌زنم انگشتِ پیمانم در این شب‌های قدر چون که کارم با خداوند کریم افتاده‌ است مستحق روح و ریحانم در این شب‌های قدر بارالها! گوشهٔ چشمی بر این آشفته کن درگذر از من که مهمانم در این شب‌های قدر پ.ن: سروده شده در ۵ مردادماه ۱۳۹۲ مصادف با ۱۸ رمضان‌المبارک ۱۴۳۴ @MohsenAlikhanySher
با بار گناه محضرت آمده‌ام😔 در شام عزای حیدرت آمده‌ام🖤 گویند که امشب، شب نومیدی نیست با چشم امید بر درت آمده‌ام😢 @MohsenAlikhanySher
«بیچاره ولی امیدوارم تا صبح» در چنته بجز اشک ندارم تا صبح تا اینکه مرا عفو کنی، ورد زبان «سبحانک سبحانک» دارم تا صبح پ.ن: مصرع اول از شاعر گرانقدر آقای است. @MohsenAlikhanySher
یا رب از ما بگذر در عوض حبّ علی نیست امید شفاعت بخدا جز به علی بهر آمرزش خود ذکر من امشب این است: بـعـلـیٍ بـعـلـیٍ بـعـلـیٍ بـعـلـی @MohsenAlikhanySher
در فتنه و آشوب مراقب باشیم بر «سید علی» یار مناسب باشیم «او» از همه باتجربه‌تر هست و ما در پیروی از «ولی» مواظب باشیم پ.ن: ناراحتی و احساسات دوستان از شهادت سرداران و عزیزان شهید را درک می‌کنم ولی وقتی شخصیت جامعی نظیر مقام معظم رهبری، زعامت و رهبری جامعه را بر عهده گرفتند، وظیفه شرعی ما «اطاعت محض» است نه اینکه مستقیم و غیرمستقیم، تصمیمات ایشان، به‌عنوان «فرمانده کل قوا» را زیر سوال ببریم. @MohsenAlikhanySher
شیخ ما در فکر رؤیت من به فکر روی یار در پی آن ماه باشم یا که رخسار نگار ؟! @MohsenAlikhanySher
رسید فصل بهار و وصال او نرسید خزان به طعنهٔ تلخش به بغض ما خندید رسید موسم گل‌ها ولی دلم خون است به جای خنده گل، داغ نوبرانه رسید تمام فکر من این است اگر نیامد یار چرا بدون رخ او گل از گیاه دمید؟! چرا به باغ و گلستان نوای بلبل مست به شوق می‌دهد اصلا نوید و مژده عید؟! چه بغض تلخ و گلوگیر و خانمان‌سوزی است! نشسته کنج گلویم! گرفته راه امید! شکست بغض من آخر ز داغ هجرانت ز دیده اشک فراقت به روی گونه چکید بهار آمده اما بهار، یعنی «تو»... «چه بی‌نشاط بهاری که بی رخ تو رسید» پ.ن: مصرع آخر از هوشنگ ابتهاج است. @MohsenAlikhanySher
نشود سایه تو کم ز سرای وطنم می‌دهم بهر وطن خون سر و خون تنم وطنم زیر لوای تو و قرآن باشد نرود زیر سم و چکمه دشمن، وطنم آنکه فرمان دهد و رهبر ما هست تویی آنکه فرمان تو را هست خریدار، منم نگذارم وطنم دست اجانب افتد گرچه باشد تن من سرخ به خون کفنم تا که جمهوری اسلامی ایران باقی است هست آن پرچم خوش‌رنگ وطن، پیرهنم خاک بر سر کنم آن دم که نبینم رویت! زنده باش! ای همهٔ روشنی انجمنم! زنده باشی و ببینم رخ زیبایت را نشود سایه تو کم ز سرای وطنم @MohsenAlikhanySher
در راه عشق، کشته‌شدن افتخار ماست این افتخار همره ما تا مزار ماست این ابلهان چه با خودشان فکر کرده‌اند؟! مرگی چنین میانهٔ میدان، شعار ماست ما ملت شهادت و ایثار و غیرتیم این انقلاب، زنده از این کارزار ماست از خون‌بهای پاک شهیدان هنوز هم خون می‌دهیم و خونِ شهید اعتبار ماست دنیا به خود ندیده چنین ملتی که گفت: در راه عشق، کشته‌شدن افتخار ماست @MohsenAlikhanySher
نشود سایه تو کم ز سرای وطنم می‌دهم بهر وطن خون سر و خون تنم وطنم زیر لوای تو و قرآن باشد نرود زیر سم و چکمه دشمن، وطنم آنکه فرمان دهد و رهبر ما هست تویی آنکه فرمان تو را هست خریدار، منم نگذارم وطنم دست اجانب افتد گرچه باشد تن من سرخ به خون کفنم تا که جمهوری اسلامی ایران باقی است هست آن پرچم خوش‌رنگ وطن، پیرهنم خاک بر سر کنم آن دم که نبینم رویت! زنده باش! ای همهٔ روشنی انجمنم! زنده باشی و ببینم رخ زیبایت را نشود سایه تو کم ز سرای وطنم @MohsenAlikhanySher
می‌ترسم از اشتیاق و از حبّ علی کافر شوم و «خدا» بگویم به علی... این‌بار بیا و اینقدَر خرده مگیر!! لا حول و لا قوة الا بعلی😍😍 @MohsenAlikhanySher
ما عاشق و سینه‌چاک ایران هستیم دنباله‌رو مکتب ایمان هستیم تا آخر عمر و تا قیام مهدی مدیون سپاه پاسداران هستیم پ.ن: دوم اردیبهشت، سالروز تأسیس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی @MohsenAlikhanySher