تا خدا هست می توان شهید شد😇
ما هنوز شهادتی بی درد می طلبیم🕊
شهادت را جز به اهل درد نمی دهند🙂
زاده
۲۳ خرداد ۱۳۲۳
درگز، استان خراسان، ایران
درگذشته
۲۱ فروردین ۱۳۷۸ (۵۴ سال)
تهران، ایران
مدفن
قطعه ۲۹، بهشت زهرا، تهران
وفاداری
ایران
شاخه نظامی
ارتش شاهنشاهی ایران (۱۳۵۷–۱۳۴۳)
ارتش جمهوری اسلامی ایران (۱۳۷۸–۱۳۵۷)
سالهای خدمت
۱۳۷۸–۱۳۴۳
درجه
سرلشکر[الف]
فرماندهی
نیروی زمینی ارتش
جنگها و عملیاتها
شورش ۱۳۵۷ کردها
جنگ ایران و عراق
• عملیات فتحالمبین
• عملیات بیتالمقدس
• عملیات ظفر ۷
• عملیات نصر ۴
• عملیات مرصاد
آلما ماتر
دانشکده افسری
وی پس از استعفا از فرماندهی نیروی زمینی ارتش، عضو شورای عالی دفاع ملی شد. صیاد شیرازی از فرماندهان جنگ ایران و عراق بود. او در ۲۱ فروردین ۱۳۷۸ در تهران و مقابلِ درِ منزلش، به دست اعضای سازمان مجاهدین خلق ترور شد.[۲][۳]
تولد
علی صیاد شیرازی در ۲۳ خرداد ۱۳۲۳ در روستای[۴] کبودگنبد شهرستان درگز از توابع استان خراسان رضوی زاده شد.[۵][۶][۷] مادرش شهربانو و پدرش زیادخان نام داشت. پدرش، که از عشایر قشقایی[۴] بود، به استخدام ژاندارمری درآمد و سپس به ارتش منتقل شد. او به همراه پدر و خانواده، مانند دیگر خانوادههای نظامیان، از شهری به شهری مهاجرت میکرد. شهرهای مشهد، گرگان، شاهرود، آمل، گنبد و سرانجام گرگان محلّ پرورش وی شدند.[۴]
مادر وی، شهربانو شجاع، در ۴ مرداد ۱۳۹۵ درگذشت.[۸]
تحصیلات و ازدواج
علی صیاد شیرازی، در سال ۱۳۴۰ برای ادامه تحصیل به تهران آمد[۹] و سال ششم متوسطه را در تهران گذراند و در سال ۱۳۴۲ موفق به اخذ دیپلم گردید.[۴] در سال ۱۳۴۳ در کنکور دانشکده افسری شرکت کرد و پذیرفته شد و سرانجام در مهرماه ۱۳۴۶ در رسته توپخانه دانشآموخته شد و با درجه ستوان دومی وارد ارتش گردید.[۴][۶] پس از طی دوره آموزشی در شیراز و اصفهان به لشکر تبریز و سپس لشکر زرهی کرمانشاه منتقل شد.[۴]
او در سال ۱۳۵۰ برای گذراندن دوره آموزش زبان انگلیسی به تهران منتقل شد و پس از پایان کلاس به موجب تسلط بالایی که به دست آورده بود، از استادان زبان انگلیسی ارتش شد. وی زمانی که تصمیم داشت با دختر عموی خود، عفت شجاع، ازدواج کند، با مخالفت ارتش حکومت پهلوی روبرو شد. حکومت پهلوی دلیل مخالفتش را سابقه مبارزاتی پدر عفت شجاع با حکومت مطرح کرد. اما سرانجام در اثر اصرار ستوان شیرازی، ارتش حکومت پهلوی با این ازدواج موافقت کرد.[۱۰]
او در انجمن حجتیه فعالیت میکرد و از افراد مهم آنها بود.[۱۱]
وی در سال ۱۳۵۲ برای تکمیل تخصصهای توپخانه از طرف ارتش به آمریکا اعزام شد[۱۲] تا دوره هواسنجی بالستیک را بگذراند. او این دوره آموزشی را در شهر فورت سیل در ایالت اوکلاهما، در منطقهای نظامی، با موفقیت طی کرد و پس از گذراندن دوره، با تخصصی جدید به ایران مراجعت کرد.[۴][۹]
ارتش برای استفاده از دانش نظامی ستوان، او را در سال ۱۳۵۳ به اصفهان (مرکز توپخانه) منتقل کرد.[۴][۵]
پیش از انقلاب صیاد در اصفهان با یافتن دوستان جدید مطالعات مذهبی خود را پی گرفت و شخصیت سیاسی خویش را بارز ساخت و در نامهای که برای محمد مهدی کتیبه، یکی از افسران مذهبی، ارسال کرد این جمله را نوشت: «در مورد برنامههای مذهبی بحمدالله پیش میرویم مخصوصاً در آن قسمت که میدانید». این جمله حساسیت ضداطلاعات را برانگیخت و از آن پس وی تحت مراقبت قرار گرفت. آنها پس از تحقیق و مراقبت متوالی، او را «متعصب مذهبی» معرفی کردند و مراقبت از وی را شدت بخشیدند.[۴]
صیاد در اواخر حکومت پهلوی به دلیل این که در بین افسران، ضدیت با حکومت وقت میکرد و از مخالفان حکومت پهلوی بود، ضداطلاعات از قرار دادن جنگافزار در اختیار وی ممانعت کرد و اعلام نمود که از واگذاری مشاغل حساس به او خودداری شود. سرانجام او در ۱۹ بهمن دستگیر و زندانی شد و در آستانه پیروزی انقلاب، در بهمن ۱۳۵۷ آزاد شد.[۴][۶][۹]
پس از پیروزی انقلاب، صیاد شیرازی با رحیم صفوی و احمد سالک آشنا میشود و با همکاری یکدیگر از پادگانهای اصفهان حفاظت میکنند.[۶]
وی پس از پیروزی انقلاب ایران، سال ۱۳۵۸ در کردستان، به فرماندهی عملیات شمال غرب کشور برگزیده شد و در نبردهای کردستان به همراه مصطفی چمران نقش مهمی ایفا نمود.[۵]
عزل از فرماندهی غرب کشور
پس از حوادث کردستان، صیاد با درجه سرگردی به همراه رحیم صفوی به غرب اعزام میشود و با همکاری ارتش و سپاه، بر سنندج مسلط میشود. این عملیات در کردستان موجب میشود تا او با درجه سرهنگی به فرماندهی عملیات غرب منصوب شود. ولی مدتی بعد به سبب تمرد، این ۲ درجه از او پس گرفته میشود.[۱۳]
در نوشتههای بنی صدر اینگونه آورده شده که در سردشت، نیروهای تحت امر سرهنگ صیاد شیرازی تلفات و شکست سختی متحمل شدهاند. در پاسخ به پرسش فرماندهٔ کل قوا، بنیصدر در مورد تلفات، صیاد شیرازی پاسخ میدهد آنان به بهشت میروند و برای جبران شکست درخواست استفاده از بمب ناپالم میکند که با خشم شدید و مخالفت بنیصدر مواجه میشود. این اختلافات موجب خلع دو درجه، برکناری و دستور محاکمهٔ نظامی صیاد شیرازی میشود.[۱۴]
ولی آنچه توسط خود صیاد شیرازی و همچنین سخنگوی وقت ارتش سرتیپ غلامحسین دربندی نقل شده این ماجرا با آنچه بنی صدر نوشته متفاوت است.[۱۵]
صیاد شیرازی درباره عزل خود گفتهاست:
به موجب سعایتهایی که علیه اینجانب و قرارگاه عملیاتی غرب کشور انجام گرفت، به دستور رئیسجمهوری وقت حیطه فرماندهی من به کردستان محدود شد. سپس از مسئولیت خود عزل شدم. در ضمن به درجه قبلی یعنی سرگردی تنزل یافتم. در همین اوان بود که جنگ تحمیلی نیز آغاز گردید.[۱۶][۱۷]