eitaa logo
محــــღـن دلـها| 𝑀𝑜𝒽𝓈𝑒𝓃𝒟𝑒𝓁𝒽𝒶
1.1هزار دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
2هزار ویدیو
61 فایل
#بِسم‌الࢪب‌الشهدا ولۍاگہ شهید بشین تابوتتون بہ بوسہ آسیدعلۍ متبࢪڪ میشہ.! قشنگ‌نیس(: #تولد۱۳۷٠/۰۴/۲۱ #شهادت۱۳۹۶/٠۵/۱۸ خادم‌المحسن: @Bisimchi_hojaji فروش‌کتاب‌سربلند: @Atfe_M84 #ڪانال_ࢪسمۍ #باحضوࢪخانواده‍‌شهید #ڪپۍباذڪࢪصلوات‌
مشاهده در ایتا
دانلود
♥️ هرچه رنگ تعلق مباد بر بدنم مباد جامه،مبادا کفن،مباداسَر
🌱°• [هروقت‌خواستۍگناه‌ڪنۍ یڪ‌لحظه‌وایسا به نفست‌بگو اگه‌یک‌بار‌دیگه‌وسوسم‌کنی شکایتت‌رو‌به‌امام‌‌حُسِین‌میکنم] پ‌.ن [حـالااگـرتونسٺۍ‌حُـرمـٺ‌اقا روبشکنی؛بروگناه‌ڪن] 🍃 الّلهُمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّکَ‌الْفَرَج
،: 🌿🌸💜 استاد‌پناهیان: تجربہ‌بہم‌یا‌دداده‌ڪہ... برا؎اینڪه‌طلب‌شہادت‌ڪنۍ، ‌نبایدبہ‌گذشتہ‌خودت‌نگاه‌ڪنۍ...! راحت‌باش! نگران‌هیچۍنباش! فقط‌مواظب‌این‌باش‌ڪہ شیطون‌بهت‌نگہ‌تولیاقت‌شہادت‌ندار؎...! ‌ الّلهُمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّکَ‌الْفَرَج
🌺🌺🌺محسن 🌺🌺🌺 آقا ! سر و دل فداییِ زینب تان دلداده شدن خوش است با سر دادن
و به آنها که در راه خدا کشته می شوند، مرده نگویید ! بلکه آنان زنده اند ، ولی شما نمی فهمید ! 🍃 🌷
وَ شَهادَت نَصیبِ کَسانی میشَوَد کِه بِه تَکلیفِشان عَمَل کَردَند 🤍:)
سلام من چکار کنم بتونم نماز صبح بلندبشم. گوشیم رو هم میزارم رو ساعت اما نمیتونم بلندبشم. کمکم کنید . وقتایی ک بلند نمیشم حالم بد میشه. خیلی ناراحتم🥺😔 سلام علیکم امروز در کانال خودسازی درباره ش صحبت میکنیم.... @dadashmohsen70
محــــღـن دلـها| 𝑀𝑜𝒽𝓈𝑒𝓃𝒟𝑒𝓁𝒽𝒶
وَ شَهادَت نَصیبِ کَسانی میشَوَد کِه بِه تَکلیفِشان عَمَل کَردَند 🤍:) #شهید_حججی #محسن_حججی
✅ وصیت شهید حججی به بانوان: همیشه این بیت شعر را به یاد بیاورید: آن زمانی که حضرت رقیه سلام الله خطاب به پدرش فرمودند: غصه ی حجاب من را نخوری بابا جان چادرم سوخته اما به سرم هست هنوز😭
•═┄•※☘🌹☘※•┄═• 💌 به روایت مادر: دو ماه قبل از رفتنش به سوریه که ماه مبارک رمضان هم بود. برای من و پدرش بلیت گرفت و ما را برای ۱۰ روز به مشهد برد. تمام این ۱۰ روز زیارت‌نامه عاشورا و نماز می‌خواند و در حرم بود. فقط سحر و افطار می‌دیدمش. روزهای آخر دیگه سحر و افطار هم نمی‌آمد، در حرم می‌ماند. آن شب که رضایت می‌خواست بیست‌ویکم ماه رمضان و شب احیا بود. من هم دیدم خیلی بی‌تاب است که برود، گفتم به خاطر این که این راه را انتخاب کرده‌ای و این راه را دوست داری رضایت می‌دهم بروی. 🌷
محــــღـن دلـها| 𝑀𝑜𝒽𝓈𝑒𝓃𝒟𝑒𝓁𝒽𝒶
✅رمان غروب شلمچه 🌻قسمت دوم 🌹تا لحظه مرگ تو با خودت چی فکر کردی که اومدی به زیباترین دختر دانشگاه که
✅رمان غروب شلمچه 🌻قسمت سوم 🌹آتش انتقام چند روز پام رو از خونه بیرون نگذاشتم غرورم به شدت خدشه دار شده بود، تا اینکه اون روز مندلی زنگ زد و گفت که به اون پیشنهاد ازدواج داده و در کمال ادب پیشنهادش رد شده و بهم گفت یه احمقم که چنین پسر با شخصیت و مودبی رو رد کردم و...!!! دیگه خون جلوی چشمم رو گرفته بود... می خواستم به بدترین شکل ممکن حالش رو بگیرم ... پس به خاطر لباس پوشیدن و رفتارم من رو انتخاب کردی! من اینطوری لباس می پوشیدم چون در شان یک دختر ثروتمند اصیل نیست که مثل بقیه دخترها لباس بپوشه و رفتار کنه! همون طور که توی آینه نگاه می کردم، پوزخندی زدم و رفتم توی اتاق لباس هام گرون ترین، شیک ترین و زیباترین تاپ و شلوارک مارکدارم رو پوشیدم ... موهام رو مرتب کردم، یکم آرایش کردم و رفتم دانشگاه... از ماشین که پیاده شدم واکنش پسرها دیدنی بود!! به خودم می گفتم اونم یه مرده و ته دلم به نقشه ای که براش کشیده بودم می خندیدم 💐به روایت شهید طاها ایمانی 🌼🌾🌼🌾🍃🌾🌼🌾🌼
✅رمان غروب_شلمچه 🌻قسمت چهارم 🌹من جذاب ترم یا... بالاخره توی کتابخونه پیداش کردم رفتم سمتش و گفتم: آقای صادقی، می تونم چند لحظه باهاتون خصوصی صحبت کنم؟ سرش رو آورد بالا، تا چشمش بهم افتاد چهره اش رفت توی هم، سرش رو پایین انداخت... اصلا انتظار چنین واکنشی رو نداشتم! دوباره جمله ام رو تکرار کردم ؛ همون طور که سرش پایین بود گفت: لطفا هر حرفی دارید همین جا بگید... رنگ صورتش عوض شده بود حس می کردم داره دندون هاش رو محکم روی هم فشار میده! به خودم گفتم: آفرین داری موفق میشی ،مارش پیروزی رو توی گوش هام می شنیدم با عشوه رفتم طرفش، صدام رو نازک کردم و گفتم: اما اینجا کتابخونه است... حالتش بدجور جدی شد! الانم وقت نمازه... اینو گفت و سریع از جاش بلند شد، تند تند وسایلش رو جمع می کرد و می گذاشت توی کیفش مغزم هنگ کرده بود از کار افتاده بود! قبلا نماز خوندنش رو دیده بودم و می دونستم نماز چیه دویدم دنبالش و دستش رو گرفتم ، با عصبانیت دستش رو از توی دستم کشید! با تعجب گفتم: داری میری نماز بخونی؟ یعنی، من از خدات جذاب تر نیستم؟... سرش رو آورد بالا... با ناراحتی و عصبانیت، برای اولین بار توی چشم هام زل زد و خیلی محکم گفت: نه... 💐به روایت شهید طاها ایمانی 🕊🍃🕊🍃🌹🍃🕊🍃🕊
رمان غروب شلمچه هم بر اساس واقعیته ؟؟ سلام.علیکم بله گفته شده که واقعی هستند نوشته های ایشون
حتما عضو بشید که کانالش خیلی عالیه😍
🌹بـــسݦ‌اڶلہ‌اڶـــــرځمـــݩ‌اڶـــــــرځــــیݥ🌹 خودسازے....✨ دور هم گرد امده ایم ڪہ توجہ بیشترے داشتہ باشیم بہ واجبات و منکرات... چݪہ ترڪ گناه.... چلہ دعـــا.... چڶہ صلـــوات... مطالبے درباره واجبات و آثــار نهفتہ درآنها و مڪروهات و جزاے آنها و تلاش براے نزدیک شدن یا دورے از آنها همہ در ڪانال‌خودسازے تشریف بیارید... @dadashmohsen70
• ♥️✨ داداش محسن! دلمون که میگیره راهمون رو میگیریم و می‌آییم مزار شما که دنج ترین جای دنیاست
❗️ 💔🕊 ماهمیشھ‌فکرمیکنیم‌شھدا یه کارخاصی‌کردن‌کہ‌شھیدشدن❗ ، نه‌رفیق . .🖐🏽 اونا خیلی‌کارهارونکردن‌که شھید شدن :))
محــــღـن دلـها| 𝑀𝑜𝒽𝓈𝑒𝓃𝒟𝑒𝓁𝒽𝒶
#پیام‌شما سلام من چکار کنم بتونم نماز صبح بلندبشم. گوشیم رو هم میزارم رو ساعت اما نمیتونم بلندبشم.
سلام علیکم و رحمه الله یه کار دیگم میتونید کنید شب قبل از خواب ایه ۱۱٠ سوره کهف یعنی ایه اخر سوره کهف رو بخونید و از خدا بخواید تا شما رو برای نماز بلند کنه به پی وی حقیر بیاید تا چند تا راهکار دیگم بهتون بدم انشاءالله @javne_khadem_mahdi
محــــღـن دلـها| 𝑀𝑜𝒽𝓈𝑒𝓃𝒟𝑒𝓁𝒽𝒶
✅رمان غروب_شلمچه 🌻قسمت چهارم 🌹من جذاب ترم یا... بالاخره توی کتابخونه پیداش کردم رفتم سمتش و گفتم:
اها چون بنظرم قسمت چهارمش دور از واقعیت اومد چون مگه میشه یک دختر با تاپ و شلوارک وارد محوطه دانشگاه بشه و حراست و هیچ کس دیگه ای بهش گیر ندن ؟! بله عجیب به نظر میرسه ولی گفتن که بر اساس حقیقت مینویسن
خودمو گم کردم ... 💔 میشه بگید تو کدوم جاده قدم گذاشتید تا منم همون راه رو برم ؟! راه شهدا و اهل بیت بهترین راهہ ازشون کمک بخوایید یہ شهید انتخاب کنید.. راهی رو ڪہ رفتہ نہ فقط تقلید بلکہ دلی و با اراده ادامہ بدین و مثل ایشون (شهیدتون) زندگے کنید... مطمئن باشید عنایت و توجہ هایی بهتون میشہ که مشتاقاته این راهو پیش میرید ان شاءاللہ شما هم اگه نظری درباره سوال ایشون دارید میتونید در ناشناس کانال بفرمایید...
سلام میشه عکس از شهید حججی بفرستین داخل کانال .. عکس های قشنگ ، ممنونم و فوری سلام علیکم این پیام توی ناشناس کانال خودسازی بود اینجور پیام ها رو توی این کانال میفرستیم و اونجا مختص به احکام و خودسازی هست چشم الان ارسال میکنیم...