هرزمان...
جوانیدعایفرجمہدی"عج"
رازمزمہکند "
همزَمانامامزمان"عج"
دستهاےمبارڪشانرابہ
سوۍآسمانبلندمیکنندو
براۍآنجواندعامیفرمایند؛
چہخوشسعادتندڪسانۍڪہ
حداقلروزیۍیڪباردعآۍفرج
رازمزمہمیڪنند (:
- اَللّهُمَّعَجِّللِوَلیِّکَالفَرَج
#امام_زمان
#همه_بخوانیم
#پیامشما
سلام حالم خیلی خرابه لطفاً یه فیلمی چیزی از شهدا بدید که حالمو خوب کنه
سلام علیکم بزرگوار چشم
محــــღـن دلـها| 𝑀𝑜𝒽𝓈𝑒𝓃𝒟𝑒𝓁𝒽𝒶
.... 🌱به مناسبت ولادت شهیدکاظمی عزیز از امروز تا فردا شب یکی یا هرچند از کارهای زیر رو انجام بدیم:
رفقا ایشون رفیق شهید اقا محسن بودن
هیچ فرقی با ایشون ندارن ها
شرکت کنید داداش محسن هم خوشحال میشن😊
محــــღـن دلـها| 𝑀𝑜𝒽𝓈𝑒𝓃𝒟𝑒𝓁𝒽𝒶
#پیامشما سلام حالم خیلی خرابه لطفاً یه فیلمی چیزی از شهدا بدید که حالمو خوب کنه سلام علیکم بزرگوا
16.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فیلم لحظه خداحافظی شهید حسین هریری
خیلی قشنگه🌱
#شهید_هریری
#پیامشما
سلام ببخشید یک رزق شهدایی می خواستم
سلام بفرمایید
نایب بر حق امام زمان عج
از ولایت فقیه غافل نشوید و بدانید من به یقین رسیدم که امام خامنه ای نائب بر حق امام زمان است.
#شهید_حججی
#رزق_شهدایی
{• #خاطره_شهید ❄️🌙•}
#نامه_ای_به_امام_حسین_علیه_السلام ✉️🕊
از وقتی ازسوریهبرگشتهبود،یکیدیگر شده بود.خیلی بیقرار بود.
بهم میگفت:《زهرا،دیدی رفتمسوریه و شهید نشدم.》بعدمیگفت:
《میدونمکارمازکجامیلنگه.وقتیداشتم
میرفتم سوریه،برا اینکه مامانم
ناراحت نشه و تو فکر نره،چیزی بهش
نگفتم.میدونم.میدونم مادرم چون
راضی نبوده،من شهید نشدم.》لحظهای سکوت میکرد و انگار که کسی با پتک کوبیده باشد
توی سرشدوباره می گفت:《زهرا،نکنه شهید
نشم و بشم راوی شهدا.اون وقتچه خاکی توی سرم بریزم؟ 》
دیگر حوصلهام را سر برده بود.بسکه حرف از شهادت میزد.دیگر بهاین کلمه آلرژی پیدا کرده بودم.با چشمان خودم میدیدم که برای رفتن
به سوریه دارد مثل پروانه میسوزد.دارد مثل شمع آب میشود.طاقتنیاوردم.مثل سال پیش،دوبارهکاغذ و خودکاری برداشتم و نامه
نوشتم به امام حسین علیهالسلام.
نوشتم:《آقاجان،شوهرم میخواد بره سوریه که از حریم خواهرتوندفاع کنه.میدونم شما هرکسی رو راه نمی دید.اما قسمتون میدم بهحق مادرتون که بذارید محسن بیادمن به سوریه رفتنش راضیام.منبه شهادتش راضیام.》
بعد هم نامه را فرستادم کربلا.
میدانستم
#آقا🙂 دست خالی ردم نمیکند،نه
من را و نه محسن را...
#شهید_محسن_حججی 🕊
اولین بار که ایشان را دیدم با یک خودرو به سمت نجف برمی گشتیم.
موقع اذان صبح بود که به ورودی نجف و کنار وادی السلام رسیدیم. محمد هادی به راننده گفت: نگه دارین
تعجب کردیم.
گفتم: شیخ هادی اینجا چکار داری؟
گفت: می خواهم برم وادی السلام.
گفتم: نمی ترسی؟ اینجا پر از سگ و حیوانات است.
صبر کن وسط روز برو توی قبرستان!
محمد هادی برگشت و گفت:
مرد میدان نبرد از این چیزها نباید بترسد.
بعد هم پیاده شد و رفت.
بعدها فهمیدم که مدتها در ساعات سحر به وادی السلام می رفته و بر سر مزاری که برای خودش مشخص کرده بود مشغول عبادت می شده.
منبع: کتاب پسرک فلافل فروش
~▪~▪~▪~▪~▪~
طبق فرمایش مادرشون، این شهید ارادت عجیبی به خانم حضرت رقیه (س) داشتن ..
بنری که پشت شهید نصب شده مزین شده به ذکر الهی بالرقیه (س) که خودش تو اتاقش نصب کرده بود.
#شهید_محمدهادی_ذوالفقاری 🕊
#خاطره_شهید 🖤✨🕊
محــــღـن دلـها| 𝑀𝑜𝒽𝓈𝑒𝓃𝒟𝑒𝓁𝒽𝒶
{• #خاطره_شهید ❄️🌙•} #نامه_ای_به_امام_حسین_علیه_السلام ✉️🕊 از وقتی ازسوریهبرگشتهبود،یکیدیگر شده
#دلتنگی_شهدایی 🌷
نمیدانم #شھادت ، 🕊
شرط #زیبا دیدݩ است ،
یا دل بہ #دریازدن ؟
ولے هرچہ هست
جز #دریادلان ،
دل بہ #دریا نمیزنند...🌊
#شهید_محسن_حججی 🕊
#شهدا🕊
هر که آمد به تماشای تو بیدل برگشت ...
دلــ♥️ـربایی هنر این شهدا می باشد ...
#شهید_محسن_حججی🕊
#کمتر_دیده_شده
‹🚶💔›
•
•
تامحرم..
نگرانم:)
نگرانم نکندخواب بمانم!
نکندبغض من از شدت غم
نه ببارد..
نه بکاهد..
نکنداشک نریزم؟
نکندکرب و بلاراندهی
حضرت ارباب؟
نکندبازبمانم؟
نکندبازنخوانم که حرم
اهل حرم
میروعلمدار نیامد؟
نکند..
پای پیاده حرمت بازبماند
به دلم حسرت و آهش؟
نگرانم..
نگرانم نکنددیرشودجای بمانم
نگرانم:)