eitaa logo
مُحیی: زندگی‌بخش
1.8هزار دنبال‌کننده
119 عکس
8 ویدیو
21 فایل
🔸🔶حیات بخشیِ جان در پرتو دین🔶🔸 🔴 نگاهی متفاوت به دانش "روان‌شناسی" 🔴 روان‌شناسی از منظر اسلام 🔴 تحول روان: رویکرد اسلامی- روان‌شناختی مدیر: دکتر رفیعی‌هنر روان‌شناس، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، عضو سازمان نظام. @RafieiHonar
مشاهده در ایتا
دانلود
✍️ بذار موضوع یه کم مبهم بمونه، بلکه تا آخرش بخونی!😌 🤔می‌دونستی ما از درون گاهی خودمون را با خودمون مقایسه می‌کنیم؟! 🤔چی میگی امروز؟ 😐یه کم روشن‌تر حرف بزن بابا! به اندازه کافی حرفهای بالای دیپلم از این و اون میشنفیم، دیگه تو کلاس نذار برامون که حس نداریم! نه بابا کلاس گذاشتنم کجا بود! واقعیته که ما دو تا «» برامون قابل تصوره. یکی «» و یکی هم «». 💥خود واقعی همان حالت‌های فعلی ماست، همان چیزهایی که فعلاً داریم، همان توانمندی‌هایی که از خودمان سراغ داریم، همان ضعفهایی که از خودمان می‌شناسیم. 💥اما خود آرمانی اون چیزیه که باید باشیم، اون موقعیتهایی که احساس می‌کنیم می‌تونیم بهش برسیم ولی کوتاهی کردیم. دیدی گاهی با خودت میگی که «نه! من بیش از این‌ها ارزش دارم، جایگاهم این نیست و...» وقتی این چیزها رو میگی یعنی داری از خود آرمانی خودت حرف می‌زنی. ⭐️ وقتی مطلب یا رو داشتم می‌نوشتم با خودم گفتم این موضوع ممکنه تو ذهن بعضی‌ها اینجوری جا بیفته که خب ما به همین داشته‌های فعلی خودمون اکتفا کنیم کافیه! اگه این باشه، این برداشت شاید باعث بی انگیزه شدن برای حرکت بشه. ☝️اون مطلب بیشتر برای این بود که ما اصلاً خود واقعی مان رو هم نشناختیم تا چه رسد که به بالا دست‌ها نگاه کنیم، اما اگه رفته رفته خود واقعیمان را شناختیم، اون‌وقته که راه حرکت به سمت خود آرمانی هموار میشه. eitaa.com/Mohyiee 👇👇👇
👆👆 خب این همه بحث چه ربطی به‌عنوان مطلب داره«راهی برای بزرگی»؟! 😉 آهان خوشم میاد حواست جمعه! 👌این دفعه از این وری می‌خوام بحث کنم، از خود آرمانی به سمت خود واقعی. تو (کار به تفکرهای دیگه ندارم که گاهی نگاه منفی نسبت به آدم دارن)، توی تفکر اسلامی، خدا به آدم‌ها از اول یه و عطا کرده که آدم گاهی احساس میکنه از فرشتگان هم بالاتر رفته. خدا اون رو خودآرمانی انسانها قلمداد کرده و از همه آدم‌ها خواسته که از این بزرگواری و آقایی فاصله نگیرن! افراد به میزان فاصله گرفتن از این احساس بزرگواری؛ در دنیای تیره و تار خود واقعی گم میشن و حتی راه رو هم گم میکنن! اونوقت نمی‌فهمن خوب چیه؟ بد کدومه؟ 🤔 تصورشو بکن آدم دائما احساس بزرگی بکنه! احساس بزرگواری درونی! احساس کنه دائم به اون خودآرمانی که خدا براش رقم زده نزدیکه! فاصله‌ای نداره! و یا تا فاصلش با اون احساس کم میشه بلافاصله دوباره برمی‌گرده و نزدیک میشه! 🤗 🤔 حالا چنین انسانی فکر نکنم خودشو دچار کارهایی بکنه که حقارت‌های درونی به ارمغان بیاره! یا از درون احساس بکنه خوار و ذلیل شده! 🤔 فکر می‌کنم با این حال بزرگواریِ درونی خیلی چیزهایی که برای یه عده لذت بخشه، برای این آدم خوار و حقیر باشه. eitaa.com/Mohyiee ☘️☘️🥀🥀☘️☘️
💥 ✍️وقتی پست قبلی ( ) رو گذاشتم 👨‍⚕️ یکی از دوستان سوال کرد که: « اون خود آرمانی رو چطور طرح‌ریزی کنیم که براساس آرزوهای دور و دراز نباشه» 👨‍💻و دوست دیگری پرسید: «آیا توجه به خود آرمانی انسان رو از واقعی بودن دور نمی‌کنه؟» 📕تصمیم گرفتم بخشی از (، 1398، انتشارات موسسه ) رو بذارم شاید کمی کمک کنه: 🗣 از روان‌شناسان روان‌تحلیل‌گر، در «انقلاب امید: به‌سوی انسانی کردن تکنولوژی » می‌گوید: 💬آرزوها بر خلاف محصول تصور درباره احتمال تغییراند بی‌آنکه طرحی برای آن داشته یا انرژی مورد نیاز ایجاد چنین تغییر را به همراه داشته باشیم. 💭امیال و آرزوها بر خلاف امیدها دارای ویژگی‌های منفعل بوده که در طی آن، تلاش کم یا اصلاً تلاشی برای به واقعیت پیوستن مصادیق آن‌ها انجام نمی‌گیرد. 😯به تعبیر فروم، سطح شدید این انفعال منجر به شکل‌گیری «» می‌گردد... . از سوی دیگر حالات منتج از امید و آرزو را باید متفاوت دانست. 😌 ناشی از امید را باید از خوش بینی ناشی از آرزو مجزا نمود. به خوش‌بینی آرزومندانه «» هم می‌گویند. 👥👥از نگاه روان‌شناسان اجتماعی، پندار آرزومندانه یعنی شکل‌گیری باور و تصمیم گیری برپایه مطالبی که شاید خوش آیند به‌نظر آیند ولی به‌دور از شواهد و منطق و واقعیات‌اند. 👤 (نویسنده هفت پی‌رنگ اصلی: چرا قصه می‌گوییم) پندار آرزومندانه را «چرخه اوهام» دانسته و معتقد است: 😕هنگامی که ما اقدام به کاری می‌کنیم که ناشی از پندار آرزومندانه ماست، ممکن است چند صباحی، که شاید بتوان آن‌را «مرحله رؤیا» نامید، همه چیز بر وفق مراد به‌نظر آید، ولی چون این داستان ذهنی هرگز با واقعیت سر سازگاری ندارد، ادامه آن در زمان رویدادهای نامطلوب زندگی، منجر به «مرحله » می‌شود. eitaa.com/Mohyiee 👇👇👇
👆👆👆👆 🕌«» واژه نام آشنا در است که بر واقعیت روانیِ «آرزوها» پرداخته است. 🛫 ⏱در منطق اسلامی، انسان‌ها به‌واسطه قدرت خیالشان را تجربه می‌کنند و گاه بر اساس آن، تصمیم‌های مهم زندگی را رقم می‌زنند. امّا در این میان، دین مبین همواره مراقب وجه سلامت‌گونه و کمال‌گرایانه آدمی است و طی آموزه‌هایی به چند و چون این موضوع پرداخته که با تبیین آن می‌توان دریافت که: چگونه افراد باید از این موهبت استفاده نمایند تا نه تنها دچار خسران نشده؛ که به رشد و و دست یابند. 🤔با دقت در تمام آیات در می‌یابیم که ماهیت أمل یک امر خنثی می‌باشد و بنابر معیارهایی گاه یک امر نیکو، و گاهی نکوهیده تلقی شده است. 📙📘📗بر اساس منابع اسلامی آرزوها وقتی معنای نکوهیده پیدا می‌کنند که با عدم و عدم شناخت واقعیت همراه شوند. 🔦پس اگر می‌خواهید بدانید آرزوهایتان از نوع «دور: » است که نکوهیده است و پرهیز کردنی😐؛ یا از نوع «گسترده: » است که نیکو است و تجویز شدنی😍؛ می‌توانید این موارد را بررسی کنید: 📌برای دستیابی به این آرزو در حال تلاشم . 📌با واقعیت‌های کنونی‌ام بیش از حد فاصله ندارد. 📌استدلال پذیر است. 📌شرع پسند است. 📌مورد پسند افراد عاقل است. 📌به داشته‌های دیگران لطمه نمی‌زند. 📌به دیگر داشته‌های خودم کمک می‌کند. 📌صرفا مادی نیست و جنبه معنوی هم دارد. اگر آرزوهایتان معیارهای بالا را نداشت بهتر است به کوتاه کردن آنها ( ) بیندیشید تا از پیامدهای منفی آن در امان بمانید eitaa.com/Mohyiee 🌱🌱🌱🌺🌺🌱🌱🍁🍁🌱🌱 http://www.riqh.ac.ir/post/68696/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%AF%D8%B1%D8%A2%D9%85%D8%AF%DB%8C-%D8%A8%D8%B1-%D8%B1%D9%88%D8%A7%D9%86-%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%DB%8C-%D8%A2%D8%B1%D8%B2%D9%88%D9%87%D8%A7-%D8%A8%D8%A7-%D8%B1%D9%88%DB%8C%DA%A9%D8%B1%D8%AF-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C-%D9%85%D9%86%D8%AA%D8%B4%D8%B1-%D8%B4%D8%AF/
🤔روند علم روانشناسی در دنیا پیچیدگی خاصی داشته است و در آموزش این رشته نیز خواسته و یا نا‌خواسته ایجاد شده است. 👨‍💻اگر رویکرد آموزش علم روانشناسی را بخواهیم تقسیم‌بندی کنیم با دو رویکرد مواجه می‌شویم، و . 📈📐 یکی و 🗂📋 دیگری . ⚡️⚡️این دو رویکرد سابقه طولانی دارند و باوجود اینکه روانشناسی در کشورهای اروپایی و بخصوص کشوری مثل پدید آمد ⚡️امّا آمریکایی‌هایی که این علم را نزد آلمانی‌ها فراگرفته بودند پس از بازگشت به کشور خودشان، شروع به توسعه و درانداختن کردند. 🕵️‍♂️🕵️‍♀️👨‍🎨آمریکایی‌ها به این نتیجه رسیدند که نظریات خودشان را ارائه دهند و به‌نوعی از اروپایی‌ها و مکتب اروپایی مستقل شوند. به هر حال به دلایل مختلفی رویکرد آمریکایی در روانشناسی نفوذ بیشتری پیدا کرد. 📚رویکرد آمریکایی در روانشناسی با ارائه کتب بیشتر و ساده‌تر موجب ترغیب خوانندگان در سراسر جهان به این کتاب‌ها شد. این کتب هم در دسترس تر و هم قابل‌فهم‌تر بودند( اروپایی ها معمولا سخت نویسند!) 👨‍🎓👩‍🎓از طرفی، بخشی از تحصیل‌کردگان ایرانی در امریکا تحصیل‌کرده بودند و گرایش به ترجمه کتاب‌های آمریکایی داشتند به همین جهت اگر بخواهیم مقایسه کنیم تعداد کتاب‌های با رویکرد آمریکایی در ایران نسبت به کتاب‌های اروپایی بیشتر است 🏘و این را باید بدانیم که هر کشوری رویکرد خودش را در آموزش روانشناسی دارد. ⭐️برای بیان ملموس‌تر این مسئله، می‌توان به یکی از نخستین کتبی که دانشجویان روانشناسی ملزم به خواندن آن هستند یعنی و اشاره کرد که عملاً در طی آن، رشته «روانشناسی» را به دانشجویان معرفی می‌کنند؛ که عموماً این کتاب‌ها در امریکا تألیف و منتشر شده‌اند 😯 اساساً تاریخچه نویسی از علایق آمریکایی‌هاست نه اروپایی‌ها! ☝️🤚این ادعا را از کتابی با عنوان » به معنای نقل می کنم. 📕 این کتاب در سال ۲۰۰۶ به سرویراستاری روانشناسی به نام «» منتشر شده است. eitaa.com/Mohyiee 👇👇👇
👆👆👆👆👆👆 ✍️ آدرین براک در این ۳ اصل را در کتاب‌های تاریخچه روان‌شناسی امریکا استنباط کرده است: 📌اصل اول: اگر کار تو تأثیر شگرفی بر روان‌شناسی آمریکایی نداشته باشد، هرچند اثر تو ممکن است، در جای دیگری نفوذ داشته باشد، این کار در روان‌شناسی به‌حساب نمی‌آید.😯 📌اصل دوم: اگر کار تو تأثیر مهمی در روان‌شناسی آمریکایی داشته، حتی اگر نفوذ کم و یا اصلا نفوذی در جای دیگر نداشته است؛ بخش مهمی از تاریخچه روانشناسی به‌حساب می‌آید؛😯 📌اصل سوم می‌گوید که آسیا، آفریقا، آمریکای لاتین و اقیانوسیه وجود ندارد!(حرفی برای گفتن ندارند)😯 باید دانست که عموم کتاب‌هایی که در زمینهٔ تاریخچه روانشناسی و حتی دیگر شاخه‌های روان‌شناسی در ایران ترجمه می‌شود، آمریکایی هستند😕 یعنی ، شناختش از روان‌شناسی عملاً بر پایه شناخت از بنا می‌شود نه کل روان‌شناسی! 👨‍⚖️👩‍⚖️👨‍⚕️👩‍⚕️او با نظریاتی آشنا می‌شود که یا آمریکایی بوده‌اند یا در خدمت روانشناسی آمریکایی هستند. آدرین براک به روانشناسان معروفی در دنیا اشاره می‌کند که یا اسمی از آن‌ها در کتاب‌های تاریخچه روانشناسی نیامده و یا اینکه سالیان درازی مطرح نبوده‌اند. 👨‍🎨برای مثال «» از روان‌شناسان اروپایی که نظریاتش از ۱۹۲۰ شروع به ارائه شد، اما در حدود ۱۹۶۰ در کتب تاریخچه روان‌شناسی آمریکایی از او نام‌برده می‌شود! 🕵️‍♂️یا «» از . بنابراین در کتب روان‌شناسی سوگیری‌های خاصی دنبال می‌شود و بدون توجه، وارد ایران می‌شود 😯اتفاقی که می‌افتد این است که برداشت ما از علم روان‌شناسی بر پایه نظر یک آمریکایی است و آن‌چنان‌که او می‌پسندد، نه یک علم جاری در دنیا! 😕علاوه بر این، این رویکرد در تلاش است که اثبات کند دیگر نقاط دنیا همچون کشورهای آسیایی حرفی برای گفتن ندارند! 🤔 با این شرایط فکر نمی‌کنم چندان انگیزه‌ای برای «» یا احساسی برای «» ایجاد شود. 🌻🌻🌺🌺🌻🌻🌱🌱🍁🍁🌱🌱 eitaa.com/Mohyiee
✏️ خیلی اوقات پیش میاد که با کسانی که زندگی می کنیم، آبمون تو یه جوب نمی‌ره، 😒 خب گاهی اوقات موضوع رو فیصله می‌دیم، 😕 اما بعضی اوقات دیگه موضوع قابل تحمل نیست.😒 هرکاری می‌کنیم که طرف مقابلمون عوض بشه، مثل ما فکر کنه، اونجوری که ما دوست داریم بشه، اما ظاهرا شدنی نیست. انگار طرف، اصلا این‌طوری ساخته شده و عوض شدنی نیست!😐 در این مواقع، تصمیم کلان و کلی شما چه خواهد بود؟ شاید شما تصمیم بگیرید که دیگه بی خیال ادامه دادن با او باشید، ! اما گاهی شرایط طوریه که جدا شدن از طرف مقابل یه جورایی ناممکنه. 👨‍👩‍👦‍👦 مثل فرزندی که با والدین داره زندگی می‌کنه، 💑 زن و شوهری که اصلاً نمیخوان به موضوع جدایی فکر کنند و اعتقاد دارن باید زندگی رو ادامه داد 👨‍💻👩‍🎓دانشجویی که مجبوره با استادی دائما مراوده داشته باشه و... . تو اینجور موقعیت‌ها شاید هم همچنان اصرار به تغییر و او داشته باشید! اما شده به راه سومی(به غیر از و ) هم بیندیشید؟! چی؟ راه سوم ؟ 🤔 آره و اون است! 🌳اگه باور داشته باشی که «» انسان‌ها چیزی شبیه درختی است که سال به سال تنومند و استوارتر شده و تغییر تنه این درخت خیلی معقول نیست(یا همون قضیه؛ زهر عقرب نه از ره کین است اقتضای طبیعتش... )؛ اون‌وقت دیگه خیلی اصراری در تغییر دادن او (مخصوصا در دوره بزرگسالی) نخواهی داشت! 🌲بله البته یک درخت تنومند، حتماً شاخ و برگهای نرم و منعطفی هم داره که میشه اونها را تغییر جهت داد؛ ولی بعضی از ما به تغییر کل تنه درخت می‌اندیشیم؛ که مساوی میشه با شکستن آن!!😔 می‌دونید می‌خوام چی بگم؟ 🤔 وقتی افراد را آن‌گونه که هستند پذیرفتیم؛ آن وقت به جای فکر کردن به آنها، بیشتر درباره خودمان تفکر می‌کنیم. بیشتر به ، به ایجاد با هم نوعانمان، و به در ! 🌻🌻🌻🌻🌺🌺🌺🌺🌻🌻🌻🌻 eitaa.com/Mohyiee
✍️ ! به مناسبت ایام خوب است از منظر روان‌شناختی به جریانات عاشورا نگاهی بیندازیم، به افراد، رویدادها و ... . از جمله مواردی که خوب است مورد توجه قرار گیرد تحلیل روان‌شناختی شخصیت افراد حاضر در این جریان است؛ هم افرادی که تأثیر مثبت در حادثه‌ی کربلا داشته‌اند، و هم کسانی که تأثیر منفی داشته‌اند. این‌ها را بیاییم، بررسی شخصیتی بکنیم که چه داشته‌اند؟ ❌ مثلاً افرادی که نقش‌های منفی داشته‌اند، سردمداران را بررسی کنیم که آیا به لحاظ روانی انسان‌های سالمی بوده‌اند یا نه و اگر نبوده‌اند، چه مشکل روانی داشته‌اند؟ ✅ این شیوه را برخی از روان‌شناسان سرشناس در دنیا داشته‌اند (مثل یا ) که از روی زندگی‌نامه افراد، شروع به تحلیل شخصیت افراد کرده‌اند، بی‌آنکه آن‌ها را از نزدیک دیده باشند. ✅ تحلیل شخصیت افراد در گذشته، زمانی برای ما فایده دارد که ما به سنت (یا قانونی) به نام اعتقاد داشته باشیم. عبرت از «عبور» کردن می‌آید، عبور از گذشته به حال، «عبور دادن رویدادهای مشابه و علل آن‌ها از گذشته به حال؛ جهت تصمیم‌گیری در زمان حال». ⬅️ یعنی وقتی با شنیدن ویژگی‌های شخصیتی یک فرد در گذشته اگر صرفاً شما به خود بگویید «عجب! چه شخصیتی داشته؟!» این استفاده از سنت عبرت نیست؛ امّا اگر انگیزه این را یافتید که از خود سوال کنید چه عواملی باعث شده، فرد چنین شخصیتی پیدا کرده و در ذهن خود در زندگی فردی‌تان هم مروری انجام دادید، احتمالاً این اولین حرکت‌های شما در فرآیند عبرت‌گیری است. بگذریم! 🔴 یکی از سردمداران جریان مقابل امام حسین ع است؛ بیشتر شما با اسم این فرد در فیلم «مختارنامه» آشنا شده‌اید. ادامه دارد👇👇👇 eitaa.com/Mohyiee
🤔 سبک زندگی شبث بن ربعی قرابت زیادی با نشانگان : » دارد. 👤 این فرد اصلاً موضع ثابتی ندارد در طول زندگی، و هیچ رقم نمی‌شود بر رویش حساب باز کرد! 🔸در زمان (صلّی الله علیه و آله) حدوداً 30 ساله بود، از آخرین طایفه‌ای است که به پیامبر ایمان آوردند (بنی تمیم). 🔹بعداز رحلت پیامبر(ص) از دین برمی‌گردد و تابع یک زن می‌شود که ادعای پیامبری کرده است و در واقع می‌شود سخنگوی آن زن! 🔸ابوبکر که خلیفه می‌شود، این بار، جزو مدافعان علیه السلام می‌شود و مقابل ابوبکر می ایستد! 🔹جریان جنگ صفین که به پا می‌شود در لشکر امام علی ع برعلیه معاویه شمشیر می‌کشد و حتی نماینده می‌شود و می‌رود سراغ معاویه که او را متقاعد کند دست از دشمنی با امام علی ع بردارد. 🔸امّا بعد از صفین در نهروان به خوارج ملحق می‌شود! 🔹بعداز شهادت حضرت علی ع دشمن علیه السلام می‌شود و بعد به می‌رود. 🔺سن زیادی داشته و جزو بزرگان کوفه محسوب می‌شده است. 🔸در کوفه تغییر موضع می‌دهد، به علیه السلام نامه می‌نویسد که بیا به کوفه، ما نیاز به رهبر داریم؛ 🔹امّا شوربختانه در در مقابل امام حسین ع شمشیر می‌کشد! ⁉️این چه جور شخصیتی دارد که هیچ ثباتی در وجودش نیست؟! ادامه دارد👇👇👇 eitaa.com/Mohyiee
👤این فرد یکی از اشخاصی است که امام حسین ع در کربلا، در اولین خطبه‌هایش او را خطاب قرار می‌دهد، با این جملات: «یا شَبَثَ بْنَ رَبَعی، وَ یا حَجّارَ بْنَ أَبْجَر، وَ یا ...، أَلَمْ تَکْتُبُوا اِلَىَّ: «أَنْ قَدْ أَیْنَعَتِ الثـِّمَارُ وَ اخْضَرَّ الْجَنابُ، وَ طَمَّتِ الْجِمامُ وَ إِنَّما تُقْدِمُ عَلى جُنْد لَکَ مُجَنَّدٌ، فَاَقْبِلْ؟!: اى شبث بن ربعى! اى حجّار بن ابجر! اى ... آیا شما براى من نامه ننوشتید که درختان ما ثمر داده است و باغ ها سرسبز شده و چاه‌ها پرآب گشته و تو در سرزمینى پا مى‌گذارى که لشکرى آراسته و انبوه در خدمت تو است، پس به سوى ما بیا!»😞😥؛ امّا شبث انکار کرد که من نامه‌ای ننوشتم! 🙄 🔸بعد از شهادت امام حسین ع به کوفه می‌آید و به شکرانه شهادت امام حسین ع یک مسجد بنا می‌کند! ☹️😠 🔹بعد از آن، شکل می‌گیرد و تا مدتی در لشکر ابن زیاد است و وقتی می‌بیند مختار قوی شده است به مختار ملحق می‌شود. 🔸بعد که می بیند که مختار در حال شکست است به لشکر مصعب بن زبیر ملحق می‌شود. 🔹بعد که زبیریان شکست می‌خورند، به مروانیان (عبدالملک مروان) ملحق می‌شود. به نوشته تاریخ، بیش از 100 سال هم عمر کرده است. ⬅️ این جور انسان‌ها کسانی هستند که ثبات در عقیده و هدف در زندگی نداشته‌اند و همیشه به دیگران هم آسیب زده‌اند. اگر در دین بوده‌اند به باور افراد ضربه زده‌اند، و اگر در سیاست بوده‌اند، به حکومت‌ها آسیب زده‌اند. جالب است که افراد مبتلا به اختلال شخصیت معمولاً نمی‌پذیرند که اختلال دارند؛ همه را بیمار می‌دانند؛ غیر از خود را! ⬅️ امروزه تحقیقات علمی؛ و با همین شیوه تحلیل زندگینامه‌ای و مصاحبه با افراد نزدیک؛ نشان داده امثال ، ، و دچار چند نوع اختلال شخصیت بوده‌اند! 🔴 باقی ماندن در تردیدها به‌خصوص تردید در باورها و نگرش‌های دینی (به‌عنوان یکی از شکل دهنده‌های اصلی شخصیت افراد) شاید سر از بی‌ثباتی‌ها و شخصیت مرزی‌ها در بیاورد؛ به تعبیر (ره) «شک گذرگاه خوبی است امّا اقامتگاه خوبی نیست!»؛ ⚠️ ! ☘️☘️☘️🌺🌺☘️☘️☘️ eitaa.com/Mohyiee
💥 🤔 «آخه مردم چی میگن؟!»، «اون‌وقت دربارم چی فکر می‌کنن!»،«نمی‌خوام فکر کنن که! ..»، « خُب اصلاً بذار فکر کنن که!»، «می‌خوام بدونن که من هم... !». ما آدم‌ها از این دست جملات را کم و بیش در زندگی‌هایمان به‌کار می‌گیریم؛ موقعی که می‌خواهیم تصمیمی بگیریم، واکنشی نشان بدهیم، یا عملی انجام بدهیم. امروزه در یا حداقل سه منبع شناخت برای رفتارهای ما معرفی شده است: 1️⃣ بخشی از رفتارهای ما را «نوع مقایسه خود با دیگران» شکل می‌دهد، یعنی یکی از منابع شناخت برای رفتارهای ما، پدیده‌ای است به نام: ما قبل از اینکه مسیر خاصی را انتخاب کنیم، یا رشته خاص، و انتخاب خاصی را، یا نه، در همین رفتارهای روزمره حرفی بزنیم، کاری بکنیم، پوشش خاصی داشته باشیم، تیپ خاصی بزنیم، جلسه‌ای شرکت کنیم، ارتباطی با آدم‌ها داشته باشیم، و رفتارهای شبیه اینها؛ احتمالاً ابتدا در ذهنمان شروع به یک مقایسه می‌کنیم: بین خودمان و دیگران، و بین رفتار خودمان و رفتار دیگران، بین تصمیم خودمان و تصمیم دیگران؛ در واقع «خود» را از منظر دیگران مقایسه می‌کنیم و بعد تصمیم به انجام کاری می‌گیریم. این مقایسه هم دوگونه است: : و : . مقایسه رو به بالا زمانی اتفاق می‌افتد که ما خود را با کسانی مقایسه کنیم که معتقدیم از ما بهترند. این مقایسه‌ها اغلب به‌خاطر این است که وضعیت فعلی یا سطح توانایی ما بهبود یابد. ممکن است خودمان را با وضعیت بهتری مقایسه کنیم و به دنبال روش‌هایی باشیم که بتوانیم به نتایج شبیه دیگران دست پیدا کنیم. مقایسه رو به پایین هم زمانی رخ می‌دهد که ما خود را با دیگرانی که وضعشان از ما بدتر است مقایسه کنیم. چنین مقایسه‌هایی اغلب زمانی است که احساس بهتری نسبت به توانایی‌ها یا ویژگی‌های خود داشته باشیم. ما ممکن است در کاری عالی نباشیم، اما حداقل وضع ما از شخص دیگری بهتر باشد (علاقمندان به اطلاعات بیشتر به نظریه در مراجعه کنند). 2️⃣ گاهی خودِ واکنش مردم به رفتار و گفتار ما باعث تغییر رفتارهای بعدی ما می‌شود: 😮🤔« اِ.. این چه انتخابیه که کردی؟!؛ تو شأنت بالاتر از این حرف‌هاست!؛ این چیه پوشیدی؟!؛ مگه نمی‌دونی امروز یا اینجا چیه و کجاست؟!، این چه حرفی بود زدی؟!؛ ازت انتظار نداشتم این حرفو بزنی!؛ این کارها از تو بعیده!، یا در جنبه مثبت: آفرین چه جواب خوبی بهش دادی! چه حرکت قشنگی زدی! چه حرف پخته ای گفتی، و چیزهایی شبیه این» این هم دومین منبع شناخت ما انسان‌هاست چیزی به نام :. 3️⃣ از منظر روان‌شناسی غالب، منبع سومی هم برای شکل‌دادن رفتارهای ما هست و نام آن را می‌توان : گذاشت. وقتی ما کاری به حرف و حدیث دیگران نداریم و نیازها، ارزشها، تشخیص، و اعتقاد خودمان مهم است، و رفتارها را بر اساس آن شکل می‌دهیم: « خب من نیاز دارم اینجوری باشم، این جزو باورهامه! خودم تشخیص می‌دم چی درسته، چی غلطه!؛ به کسی چه که من چه جوری هستم؟!؛ اصلاً من می‌خوام خودم باشم؛ برا خودم باشم؛ و جملاتی شبیه این». ⭕️ اینکه خیلی از رفتارهای ما می‌تواند ناشی از این سه منبع باشد؛ حرفی نیست؛ امّا نکته مهم شیوه استفاده و میزان استفاده از این سه منبع است! اگر تمرکزمان فقط بر یکی از این سه منبع باشد و از دیگر منابع غافل شویم؛ احتمالاً دچار برخی چالش‌های روانی خواهیم شد. ❗️مثلا اگر فقط و فقط خودتوجهی مبنای کار ما باشد و صرفاً به آن چیزی که خودمان فکر می‌کنیم درست است، عمل کنیم و اصلاً کاری به دیگران و حرف و حدیث مردم نداشته باشیم، شاید دچار ، ، و بی اهمیتی به حقوق دیگران بشویم و حتی اشتباهات خودمان را نبینیم و طبیعتاً در پی اصلاح آن‌ها هم نخواهیم بود. ❗️یا اگر فقط به فکر حرف و حدیث مردم باشیم و یا بیش از حد در فکر مقایسه خود با دیگران باشیم؛ رفته رفته دچار اضطراب می‌شویم، ‌مان پایین می‌آید، نسبت به داشته‌های خودمان بی تفاوت می‌شویم، می‌کنیم، و ده جور مشکل دیگر سراغمان می‌آید. 🆔 eitaa.com/Mohyiee 👇👇
👈 دفترچه موبایل خود رو باز کنید؛ رفتارها یا تصمیم‌هایی که در 24 ساعت گذشته انجام داده‌اید را تیتروار یادداشت کنید (یک انتخاب، فعالیتی در منزل، حضور در یک جلسه، شرکت در یک مراسم، اظهار نظر در یک جمع، پوشیدن لباس خاص برای بیرون یا یک مهمانی، استفاده از فضای مجازی، هدیه دادن، رفتار با همسر و فرزند و پدر و مادر، و...)، حالا جلوی هر کدام با حروف اختصاری (خ، م، پ) معلوم کنید اصلی‌ترین انگیزه یا منبع شناخت شما چه بوده، و بیشتر، بر اساس کدام یک از منابع سه‌گانه بالا عمل کرده‌اید؟ شاید بخواهید کارهای یک هفته گذشته را تحلیل کنید، به هر حال، با این کار متوجه خواهید شد کدام یک از منابع شناخت، حجیم شده و مشکل ساز! آن‌وقت به فکر تعدیل خواهید افتاد. ❇️ به احتمال زیاد در تشخیص منابع برخی از رفتارها دچار مشکل خواهید شد؛ چرا؟ چون همه رفتارهای ما (یعنی ؛ یعنی کسانی که در یک رشد کرده‌اند) نمی‌تواند با سه منبع بالا تأمین بشود، گویا یک منبع کم دارد، منبع چهارمی برای شناخت؛ یعنی که قصد دارم در پست بعدی بیشتر راجع به آن صحبت کنم. eitaa.com/Mohyiee 🌸☘️🌺🌱🌱🌺☘️🌸
یکی از اصلی‌ترین محدودیت‌های روان‌شناسیِ جریان اصلی این است که می‌خواهد را و کند، رفتار چنین انسانی را کرده، برای او نسخه بپیچد ولی در عمل، افرادِ تحت تجویز چنین تفکری با تعارضات و چالش‌هایی روبرو می‌شوند. داشتم با خودم فکر می‌کردم منابع فکر اگر همان سه مورد ، ، و باشد( ر.ک )، یا همیشه کار ساز نیست یا گاهی ما را دچار تعارض می‌کند. گاهی هر منبعی چیزی می‌گوید؛ متفاوت از منبع دیگر . این خود، باعث آشفتگی و تنش روانی می‌شود . مثلاً کاری را خودم با خودتوجهی درست می‌دانم، تصور هم می‌کنم مردم و اطرافیانم هم خوششان می‌آید؛ امّا در واقع آن‌ها مخالف این موضوع‌اند! کار را انجام می‌دهم؛ مخالفت می‌بینم؛ آشفته می‌شوم. یا نه، بعضی اوقات ذهنم کاملاً قفل می‌کند، خودم با خودتوجهی اصلاً به نتیجه‌ای نرسیده‌ام، هرچی فکر می‌کنم که مردم در این زمینه چه می‌گویند؛ باز هم به نتیجه نمی‌رسم؛ چون جزء کارهایی است که به اصطلاح !، بازهم آشفته بازاری می‌شود این روان من! کار هرچه قدر حساس‌تر، تصمیم سخت‌تر! تصمیم هرچه قدر مهم‌تر؛ آشفتگی بیشتر! حالا در این موقعیت‌ها شما باشید چکار می‌کنید؟! روشن است و شما هم تأیید می‌کنید که در این هنگام، باید سراغ منبع دیگری از شناخت برویم که فصل الخطاب باشد. آن منبع باید: 🔹همه جانبه‌نگر باشد 🔸هم مرا بشناسد، هم دیگران را 🔹هم به سود و زیان من آگاه باشد، هم به سود و زیان دیگران 🔸 و من و دیگران هم دغدغه او باشد این منبع شناخت بسیار به من کمک خواهد کرد که مرا از این آشفتگی ذهنی و روانی خارج کند و بگوید ؟ و باید چکار کنی! و کار درست چیست؟ بله، این منبع نمی‌تواند از جنس ما آدم‌های عادی و مادّی باشد، او باید: او باید آفریدگار انسان؛ خدای متعال باشد! eitaa.com/Mohyiee
‏عکس از Hamid
✍️؟ توی روان‌شناسی یه بحث پر آوازه‌ای میان روان‌شناسان هست در باب «زمان شکل‌گیری شخصیت انسان» و اینکه توی چه زمانی واقعاً شخصیت انسان کامل میشه و دیگه کاری نمیشه کرد؟ 🔸یه عده از روان‌شناسان ( و پیروان ) معتقدند بیشترین نقش در شکل‌گیری شخصیت مربوط به دوران کودکی آدماست و حالا وقتی فرد بزرگ شده و از ویژگی‌های فعلی خودش ناراحته، چاره‌ای نیست و باید برگرده به گذشتش، هرچی بوده تو گذشته‌های نه چندان نزدیک اتفاق افتاده و حالا یا می‌تونه دوباره اون گذشته رو بازسازی کنه و حالش خوب بشه و یا... هیچی دیگه! باید این«جبر گذشته» رو بپذیره و همین‌طور به زندگیش ادامه بده! 🔹یه عده دیگه از روان‌شناسان معتقدند نه بابا! اینجوریا هم نیست که همش ما «مقهور در گذشته» باشیم. «اینجا و اکنون» را دریاب! همین «زمان حال» مگه چشه؟ که نتونه نقشی توی شکل‌گیری شخصیت انسان ایفا بکنه؟! فرد الان هم تحت تأثیر عوامل شکل‌گیری شخصیته و میتونه تغییرات رو ایجاد کنه! ولی دیگه از آینده خبری نیست! 🔸عده سومی هم (شاید ) با داد و فریاد سر دو گروه قبلی که «هی! چه نشسته‌اید که به تاراج رفت توانمندی‌ها و قابلیت‌های انسان!!» بابا! چرا شماها گیر دادید به گذشته و حال؟ چرا همش دنبال مطالعه آدم‌های مریض هستید؟ مگه انسان‌ها قراره همشون مریض باشن که حالا دنبال این باشیم که این از گذشتشه یا از زمان حاله؟ «آینده!» بله آینده است که خیلی اتفاق‌ها میتونه برای این آدمیزاد رخ بده! آره همین بشر دوپا توانمندی‌های بالقوه‌ای داره که میتونه اون‌ها رو «شکوفا» کنه و خلاصه خیلی قراره خوش بگذره به این آدمیزاد توی «آینده»!! البته از نظر اینا، مرز جغرافیایی این«آینده» همین دنیاست! 💥خب تا اینجای بحث رو داشته باشین. چند روز پیش، داشتم باخودم فکر می‌کردم که دین ما «اسلام» که این همه از ویژگی‌های انسان صحبت کرده و یک‌سری تکالیف دنیایی براش تعیین کرده، نمیشه درباره موضوعی به این مهمی (شکل‌گیری و تغییر و تحول شخصیت) نظری نداشته باشه! یه چیزهایی به ذهنم رسید. 💁‍♂️به نظرم میرسه: 🕋 توی دین اسلام هم به «گذشته» اهمیت داده شده، هم به زمان «حال» و هم «آینده». به عبارت دیگه به خاطر قدرتی که خدای متعال تو وجود ما آدم‌ها قرار داده به نام ، انسان میتونه از این قدرت استفاده بکنه و توی این زمان‌ها سیر بکنه و به «بازبینی» ، «بازسازی» و «بازپردازی» شخصیت اقدام کنه. ✅ در آموزه‌های اسلام، سخن از گرفتن از گذشته و درس گرفتن از های شخصی است که تو گذشته اتفاق افتاده(بازبینی و بازسازی)، سخن از است( بازسازی و بازپردازی) ، سخن از هست(بازبینی گذشته). ✅ توی دین اسلام سخن از و هست که به زمان حال مربوط میشه، و همچنین اعمال و عباداتی که هر شب و روز افراد واجبه که انجام بدن و مرتب معیارها رو یادآوری کنن(مثل نماز) که تآثیر تو شخصیت افراد میذاره. ✅ توی دین اسلام به این موضوع هم توجه شده که آدم‌ها به آینده هم سرک بکشن، در موردش فکر کنن و به واسطه اون تصمیم بگیرن. صحبت از (دوراندیشی)، (ترس از تنبیه های آینده)، و (امیدواری به پاداشهای آینده)... . 🔴 خلاصه اینکه اگه از همه زمانها سخن به میان میاد پس: 1️⃣ یعنی انسان این توانایی‌ها را دارد که در همه زمانها حضور داشته باشد 2️⃣ در هرکدام از این زمانها نقش ایفا بکند 3️⃣ شخصیتش می‌تواند از همه زمان‌ها تأثیر بپذیرد. 💥💥 اما هرچه هست افراد همه این کارها را در «زمان حال» انجام می‌دهند آنها در هر لحظه در زمان حال هستند پس همین الان می‌توانند رشد کنند، متوقف بشوند یا عقب گرد کنند . ⚡️⚡️البته که همین طور که داریم بزرگ و بزرگ‌تر می‌شویم جهت و مسیر تغییرات هم خودش را نشان می‌دهد. به قول اندیشمند بزرگ اسلامی؛ داریم خودمان را یا به نزدیک و نزدیک‌تر می‌کنیم یا به ؛ ما از ابتدای تولد در یک قرار گرفته ایم! eitaa.com/Mohyiee 🌺🌺🌺🍀🍀🌺🌺🌺
! ماجرای اهانت رئیس جمهور فرانسه () به ساحت قُدسی (صلّی الله علیه و آله) این روزها موجی از اعتراض و اعلام انزجار را فراخوانده است. ساده انگاری است اگر تصور شود این ماجرا از یک در این روزها آغاز شده است؛ که ها خود را با سرپا نگه داشته‌اند (قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلى‌ شاكِلَتِهِ)! ماجرای (و نه اسلام هراسی) کشورهایی چون به سال‌های دور بر می‌گردد؛ آن هم توسط به اصطلاح اندیشه ورزانشان! فرانسوی‌ها از خیلی سال پیش نسبت به ؛ دغدغه داشته‌اند! آنها همواره در پی تحلیل دین اسلام و تحلیل شخصیت مسلمان‌ها بوده اند؛ چون موضوع مهمی برای آنها بوده! برای آنها چشمگیر بوده، و آنها همواره نگران گسترش اسلام در کشورهای خود بوده اند! آنها در تلاش بوده اند تا در اذهان مردمِ خود نسبت به مسلمانان بسازند! آنها می خواسته اند مسلمانان را پیرو خشونت، و ضد تمدن نشان دهند! از باب نمونه توجه شما را به کتابی جلب می‌کنم که در سال 1924 (96 سال پیش) در فرانسه تدوین شد؛ تحت عنوان: «اسلام و روان‌شناسی مسلمانان : L’islam et la psychologie du musulman ». این کتاب توسط یک روشنفکر فرانسوی به نام ( Servier) ابتدا به زبان فرانسوی تألیف شد، سپس توسط «موس بلوندل» با عنوان: « Islam and the Psychology of the Musulman» به زبان انگلیسی ترجمه شد و در سطح گسترده ای در کشورهای اروپایی انتشار یافت. عجیب است که این کتاب مجدداً در سال 2014 در آمریکا تجدید چاپ شد! این کتاب در پی تحلیل شخصیت مسلمانان است اما با یک سوگیری عجیب و غریب! ظاهرا نویسنده از ابتدا شمشیر را از رو بسته، و تصمیم داشته با یک ، تفکر اسلامی و شخصیت مسلمانان را وارونه جلوه دهد! بگذریم، من در اینجا نمی‌خواهم محتوای آن کتاب را شرح دهم که خود نوعی ترویج خواهد بود؛ امّا توجه خوانندگان فرهیخته را به نکاتی از این کتاب جلب می‌کنم. 🔸سرویِر نگران رشد سیصد میلیونی جمعیت مسلمانان زمان خود بوده است. 🔹 نمی‌دانم چرا اینقدر او در تلاش بوده دیگران را مجاب کند که «اسلام هرگز عنصری از تمدن نبوده است بلکه برعکس، خاموش کننده نورها بوده است!» 🔸و اینکه چرا می‌خواهد با «دین مرگ» خواندن اسلام عزیز، افراد را از اسلام بهراساند؟! 🔹نویسنده در این کتاب در تلاش است جهان اروپا را از چیزی به نام «خطر نفوذ فرهنگ مسلمانان» بر حذر دارد. او (در آن سالها ) به خطر شکل‌گیری جنبش‌های اسلامی و به رسمیت نشناختن فرهنگ غربی توسط آن‌ها اشاره می‌کند. ❌ نویسنده مدعی است تمام پیشرفت‌های علمی در (قرن 8 تا 13 میلادی) حاصل کپی‌برداری‌ها از دیگر فرهنگ‌ها و یا حاصل تلاش افرادی است که صرفاً نام اسلام را با خود به همراه داشته‌اند! ⚡️⚡️او در هشدار به حاکمان علمی و سیاسی اروپا می‌نویسد: «اسلام دشمن ماست نه به‌خاطر اینکه یک دکترینِ دینی متفاوت از باورهای فلسفی ما دارد، بلکه به¬خاطر اینکه او سدّ راه همۀ پیشرفت‌ها و همۀ تحولات (ما) است! بنابراین ما باید با قوت از هر سیاستی که باعث قدرت گرفتن ملت‌هایی می‌شود که پایبند اسلام هستند، اجتناب کنیم! درعوض، باید از مللی حمایت کنیم (نام یکی از کشورهای منطقه را می‌برد) که تنها برداشتِ سایه‌وار از این دکترین دارند و تعصبی نسبت به ایمان خود ندارند و به‌لحاظ سیاسی زود به خواب می‌روند!» (سرویر، 1924: 262). به هر حال، تلاش امثال این اندیشه‌ورزان متعصب و مغرضِ غربی این بوده تا در افراد غیر مسلمان نسبت به اسلام و مسلمانان یکسری شده، منفی، (یا هر چیزی که شما اسم بگذارید) را ایجاد کنند؛ تا در لایه‌های پنهان روان افراد، هراس از اسلام جا بگیرد و آن‌قدر عمیق شود تا به یک باور تبدیل شود! امّا ظاهراً روند شکل دهی این روان‌بنه‌ها با مشکل مواجه شده است. آندره سرویر ها در مخیله شان هم نمی‌گنجید که جمعیت مسلمانان به بیش از یک میلیارد و نهصد میلیون نفر (WRP) برسد! امّا دریغ که حوادث تلخ؛ و تفسیرسازی های افراطی از این دین مبین، شرایطی را فراهم می‌سازد تا «اسلام هراسی سازان» در هر دوره، به سرعت به دنبال به نفع این روان‌بنه ها گشته؛ در پی اثبات خود باشند. امّا این خدای متعال جان‌هاست که: يُرِيدُونَ لِيُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ : مى‌ خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش كنند و حال آنكه خدا گر چه كافران را ناخوش افتد؛ نور خود را كامل خواهد گردانيد! 🌸🌸🌷☘️☘️🌷 eitaa.com/Mohyiee
هدایت شده از دکتر رفیعی‌هنر
💥همدلی، همدردی، هر دو؟ 🤔 👥 در مواجهه با درد و غم دیگران؛ شاید تصور کنیم بهتر است همدلی کنیم (درک احساس دیگری)، و نه همدردی(هم احساسی با دیگری). 👈 در حالی‌که درک احساس دیگری (همدلی شناختی و نه عاطفی) مهارتی است که در محیط مشاوره و روان‌درمانی مفید است. 🌺 اما در محیط‌های اجتماعی اتفاقاً یافته‌های روان‌شناختی نشان داده که همدردی (هم احساسی+ قضاوت درباره وضعیت عاطفی طرف مقابل) موثرتر است. 💐 یقول رسول الله (صلى الله علیه وآله): «المُؤمِنُ أَخو المُؤمِنِ کَالجَسدِ الواحدِ إنْ اشْتَکَى شَیئاً مِنْهُ وَجَدَ أَلَم ذَلِکَ فِی سَائِرِ البَدنِ» 💐 پیامبر اعظم (صلى الله علیه وآله) می‌فرماید: مؤمنين برادر همديگر و همچون اعضاى يك پيكرند؛ و هنگامى كه عضوى ناراحت و بيمار شود همه اعضا، آن ناراحتى را احساس مى كنند.(بحار الأنوار، ج 61، ص 148، ح25 ) @Mohyii
! ⭕️ نورمن فینکلشتاین (norman finkelstein)، پژوهشگر و استاد علوم سیاسی دانشگاه‌های آمریکا درباره حجاب می گوید: 🔹وقتی اروپایی‌ها به آمریکای شمالی آمدند، چیزی که درباره بومیان آمریکا گفتند این بود که آنها چقدر عقب مانده هستند، چون برهنه بودند در حالیکه زنان اروپایی سه لایه لباس میپوشند. (فینکلشتاین ادامه می‌دهد): حال (خودِ) ما برهنه راه می رویم و مسلمانان را عقب مانده می‌نامیم! منبع: ۱. کانال تلگرامی مدیا هاون به نقل از مشرق نیوز 2. https://www.reddit.com/r/tawheed/comments/jljc2l/professor_norman_finkelstein_about_the_hijab_and/ 🌺 قلْ لِأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلَابِيبِهِنَّ ذَٰلِكَ أَدْنَىٰ أَنْ يُعْرَفْنَ فَلَا يُؤْذَيْنَ (احزاب: ۵۹) 🌿🌿🌺🌺🍃🌸🌸🌿🌿 eitaa.com/Mohyiee
جریان شناسی روانشناسی اسلامی-رفیعی هنر.pdf
761.6K
✍️ ! 🔹کی؟ 🔸کجا؟ 🔹توسط چه کسانی؟ 🔸چگونه؟ 🔹رویکردها؟ 🔸الان در کجای تاریخ ایستاده‌ایم؟ 🔹بعد از این چه باید کرد؟ 🤗 پیشنهاد می‌دهم مطالعه مقاله علمی را از دست ندهید! ❗️حاصل چندین سال بررسی و مطالعه 📚مستند به صدها پژوهش داخلی و بین المللی 🌺🌺 eitaa.com/Mohyiee
✍️؟! 🌺 قالَ الصَّادِقُ علیه السلام‏ شَاوِرْ فِي أُمُورِكَ مِمَّا يَقْتَضِي الدِّينُ مَنْ فِيهِ خَمْسُ خِصَالٍ عَقْلٌ وَ عِلْمٌ وَ تَجْرِبَةٌ وَ نُصْحٌ وَ تَقْوَى وَ إِنْ لَمْ تَجِدْ فَاسْتَعْمِلِ الْخَمْسَةَ وَ اعْزِمْ وَ تَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ تَعَالَى فَإِنَّ ذَلِكَ يُؤَدِّيكَ إِلَى الصَّوَابِ (مستدرك الوسائل، ج‏8، ص: 344) 🔹حکمت اِصرار منابع دین به مشاوره؛ اصرار بر مراجعه به یک آدم و درمیان گذاشتن اَسرار خود با دیگران نیست؛ بلکه (همان‌طور که از روایت بالا و دیگر آموزه‌های دینی نمایان است) اِصرار در بهره‌برداری از پنج اصل ، ، ، ، و است؛ هرجا که بیابید! در خود یا در دیگران! اما در دیگران به‌دلیل «انفصال» از مشکل، کاراییِ بهتری خواهد داشت؛ مشاور، نقش «عقلِ منفصل» را بازی می‌کند. این، یعنی ایجاد در میان مردم! 🔶 در فرهنگ مشاوره خردورزانه: 1️⃣ در فرایند مشاوره به‌دنبال زنده کردن امور پنجگانه فوق هستیم. 2️⃣توجه داریم که مشاور واقعی خرد، دانش، تجربه، شفقت، و مهارگری است؛ خواه متصل و خواه منفصل! 3️⃣در باب نیازمندی افراد به روان‌شناسی و مشاوره؛ طوری عمل نمیکنیم که خرد، دانش، تجربه، شفقت، و مهارگری را از افراد سلب کنیم و بعد بگوییم حالا نیاز به مشاوره دارید! این یعنی القای ! یعنی اینکه شما بیمارید و دائم نیازمند به یک روان‌شناس! و این، یعنی به تعطیلی کشاندن خردورزی مردم! چیزی که فرهنگ اسلامی هیچگاه موافق آن نبوده است! 🌿🌿🌺🌺🍃🌸🌸🌿🌿 eitaa.com/Mohy
✍️ ؟ 🔸معناشناسی ، موضوعی است که نیازمند پژوهش مستقل بوده و البته که باید اهل آن در این باب سخن بگویند. 🔹اما از یک موضوع کرامت عرفا را باید از دو منظر ابجکتیو و سابجکتیو مورد توجه قرار داد. 🔸شاید بتوان گفت بخشی از آنچه به عنوان "کرامت" به عرفا منتسب شده، و مایه بحث و جدلها گردیده در واقع و ذهنی (سابجکتیو) و نه عینی( آبجکتیو)" افراد است که تحت فرآیندهای روانشناختی چون محبت شدید به طرف مقابل، بیش اندیشی در معنایابی رفتارهای طرف مقابل، معنادهیِ مضاعف و متفاوت به کنشهای طرف مقابل، و مواردی از این دست ایجاد میشود. 🔹این دریافتهای سابجکتیو برای خود فرد میتواند واقعیت باشد، و احتمالا برای شنوندگان متوهمانه قلمداد شود، هرچند ممکن است، برخی افراد در گام بعدی، به صورت غیرمستقیم و با کنار هم نهادن پیش فرضها، اطلاعات پیشین، و استدلالها به آن، باورمند شوند. 🔸اینکه مثلا غسل دهنده محترمی نقل کرده که در حین غسل بدن یک ، لحظه ای نگاه مهربانانه او را دریافت کرده، و آن را کرامتی بنامد که مشتاقانه منتظر دریافت آن بوده، شاید از این دست موارد باشد. 🔹در رویداد مذکور بعید است منظور نقل کننده، بازگشت علائم حیاتی فرد آنگونه که ما میفهمیم باشد یعنی یک امر عینی فیزیولوژیک که آن وقت لوازمی بر آن مترتب خواهد بود، پس لابدا باید به برداشت سابجکتیوِ فردیِ بیننده رو آورد. آن وقت نمیتوانیم در پی انتشار امر سابجکتیو و اصرار در پذیرش عینی و مستقیم آن توسط دیگران باشیم. 🔸به نظر من، نقل و انتشار این نوع امور سابجکتیو نه برای ناقلان آن و نه برای منقول عنه نه است و نه ! (بازهم تاکید می‌کنم جنبه سابجکتیو، ذهنی، و شخصی آن، و نه جنبه عینی، همه بین، و غیر واحدبین کرامت که به دلایل عقلی، قابل انکار نیست) 🔹در سیره علمی حضرت آیت الله ( اعلی الله مقامه) آن مقدار که ما دیده بودیم و شناخته بودیم برای اثبات یک مدعا (در امور بین فردی) به شدت از استناد به امور ذهنیِ فردی اجتناب ورزیده، به جد معتقد به اثبات مستدل، عقلی و عینی موضوعات بودند، هرچند (آن مقدار که من دریافت کرده بودم) از روح سخنانشان و سیره رفتارشان همواره این معنا برمی‌خاست که را نشاید! 🌺 به هر حال گو اینکه از سبک زندگی عارفان و سالکان برداشت می شود حتی در خود هم همواره تابع این موضوع بوده اند که: عارفان که جام حق نوشیده‌اند رازها دانسته و پوشیده‌اند هر که را اسرار کار آموختند مهر کردند و دهانش دوختند( مولوی) eitaa.com/Mohyiee
✍️ ؟ اسلام با «منشِ» افراد سروکار دارد تا «شخصیت» آن‌ها. (پدر روان‌شناسی شخصیت) در کتاب معروف خود؛ «شخصیت: یک تفسیر روان‌شناختی» به نکته جالبی اشاره می‌کند: او می‌نویسد: is personality evaluated, and is character devaluated. «منش، ارزیابی شده است و شخصیت، ارزش‌زدایی شده است» منظور آلپورت این است که وقتی می‌خواهیم به بحث شخصیت داشته باشیم، بهتر است از تعبیر «منش: Character» استفاده کنیم؛ اما وقتی بدون نگاه قضاوتی و ارزیابانه به این موضوع نگاه می‌کنیم؛ تعبیر «شخصیت: personality » مناسب‌تر است. 🔸 جالب است که امروزه ؛ که به تصریح خودشان نگاه قضاوتی به روان‌شناسی دارند به جای توانمندی‌های شخصیت از (Character Strength) سخن می‌گویند. 🔹اگر قرار باشد مباحث شخصیت از نگاه اسلامی را مورد توجه قرار دهیم؛ این‌را احتمالاً باید بپذیریم که اساساً اسلام یک نگاه قضاوتی به شخصیت انسان‌ها دارد. 🔻 نگاه به انسان یک نگاه دوگانه است. قرآن هم ویژگی‌های مثبت (مومن، محسن، صابر، متقی، کاظم، عافی، و مانند آن) برای انسان بر می‌شمرد و هم ویژگی‌های منفی (هلوع، منوع، عجول، منافق، کافر، مشرک، و مانند آن). 🔺در نیز انسان‌ها درجه‌بندی شده‌اند و در قالب مفاهیمی چون «خُلّه»، «مَکرمه»، «خصله»، و «درجه» ویژگی‌های مثبت و منفی به آن‌ها نسبت داده شده است. اینکه می‌گویم منفی یا مثبت یعنی یک نگاه قضاوتی و ارزیابانه. 🔹اسلام همواره از انسان‌ها می‌خواهد که شخصیت خود را به سمت ویژگی‌های مثبت سوق دهند و از ویژگی‌های منفی دور سازند؛ پس این یک نگاه و تجویزی است و نه یک نگاه صرفاً بدون قضاوت. 🔹این‌که شخصیتِ(خنثی و بدون قضاوت) انسان چیست، شاید خیلی مورد توجه آموزه‌ها قرار نگرفته باشد یا آموزه‌های زیادی در این‌باره نداشته باشیم که آن وقت بخواهیم خودمان را به زحمت بیندازیم تا بلکه یک مفهوم نزدیک به شخصیت در روان‌شناسی را در اسلام بیابیم: مفاهیمی چون شاکله، ذات، امرء، و مانند آن! شخصیت هرچه که باشد؛ اسلام می‌خواهد آن را در قالب «منش» ببیند و تفسیر کند، و تجویز کند. آن وقت تا بخواهی الی‌ماشاءالله آیه، روایت و مطلب در این زمینه می‌توانی بیابی! ♦️حال اگر قصد پژوهش در آموزه‌های اسلام را داریم به نظر می‌رسد مفهوم «منش» را بیش از مفهوم «شخصیت» باید مبنای کار قرار دهیم؛ این شاید یافته‌های بهتری را در اختیار جویندگان روان‌شناسی اسلامی قرار دهد. 🌺 شاید بعدها از سازه دیگری به نام نیز صحبت به میان بیاورم. eitaa.com/Mohyiee
مُحیی: زندگی‌بخش
✍️ #منش_یا_شخصیت؟ اسلام با «منشِ» افراد سروکار دارد تا «شخصیت» آن‌ها. #گُردون_آلپورت (پدر روان‌شناس
❇️ در مطالعاتی که راجع داشتم؛ به مقاله مرحوم دکتر ؛ از روان‌شناسان پیشگام در ایران، تحت عنوان «خوی از نظر روان‌شناسی» برخوردم. «خوی» ترجمه واژه «Character» است؛ یعنی همان «منش». 🔸 ایشان در این مقاله که سال 1339 شمسی(1960 م.) نوشته‌اند به دیدگاه‌های ، ، ، درباره ماهیت منش اشاره کرده، و بعد به مقایسه ایده آنان با روان‌شناسی جدید پرداخته است از نگاه ، منش، پایدار شخصیت ماست. ⚡️⚡️صناعی می‌نویسد: « سال گذشته وقتی در سفر آمریکا گردون آلپورت را ملاقات کردم و با او در این باب صحبت کردم دیدم هنوز در این عقیده راسخ است و معتقد است که نباید «کاراکتر: منش» این‌گونه در علم روان‌شناسی به‌کار رود و کلمه «پرسونالیتی: شخصیت» به خوبی می‌تواند جانشین آن گردد. اما نگارنده برخلاف آلپورت معتقد است کلمه «کاراکتر» می‌تواند در بحث روان‌شناسی و تربیتی به کار رود». ♦️شاید اصرار دکتر صناعی، به‌خاطر آن برداشتی است که حکمای سابق اسلامی در باب شخصیت داشته‌اند. بله ایشان درست می‌گفته‌اند؛ در آثار حکمای اسلامی؛ به موضوع توجه می‌شده است و نه . eitaa.com/Mohyiee