هدایت شده از سیدمهدی حسینی رکن آبادی
#یک_نکته_از_این_معنی
سال ١۴٠٠ بود یا ١۴٠١ (و احتمالاً پساکرونا)، دقیق یادم نیست، با تعدادی از شاعران اهل بیت قرار گذاشتیم که در آستانه غدیر، پای درس تاریخ بنشینیم و از محضر حجتالاسلام میرزامحمدی بهره ببریم.
دو سه بار این جلسه برگزار شد؛ حیف که دوام نیافت... اما همان جلسه، برکات بسیاری داشت؛ بخصوص دریافت یک نکته مهم، که از رهگذر بیتی از غزل آقای مجتبی خرسندی و تحلیل آقای میرزامحمدی نصیبمان شد:
«به این سؤال فقط «عَمروْ» میدهد پاسخ
که در مبارزه غیر از تو پهلوانی نیست
هزارویک شب اگر «لیلةُالمَبیت» شوند،
کسی بهجز تو مهیای جانفشانی نیست»
شاهد بحث، بیت دوم است که بظاهر، اغراق سادهای دارد؛ اما در حقیقت، برگرفته از یک مضمون بلند و یک حقیقت تاریخی است، که تا آن لحظه از آن بیخبر و غافل بودم.
حجتالاسلام میرزامحمدی از آقای خرسندی پرسید: «شاعر! این بیت هزار و یک شب خفتن در بستر پیامبر را دانسته و آگاهانه به کار بردی؟»
پاسخ او منفی بود و شاید پاسخ جمع به این سوال همین بود!
بیت، راز شگفتی داشت و احتمالاً همه آن جمع چون من از آن بیخبر بودند.
هرچند اکثر آن جمع میدانستند که پیش از شب اول ربیعالاول، حضرت مولا امیرالمؤمنین (صلوات اللّه علیه) به تدبیر پدر بزرگوارشان حضرت ابوطالب (سلام اللّه علیه) در تمام سه سال زندگی در حصار «شعب ابیطالب» هر شب با هدف حفظ جان حضرت پیامبر ( صلی اللّه علیه و آله و سلّم) در بستر ایشان خفته است؛ اما در آن لحظه، با یک حساب سرانگشتی و با نگاهی تحلیلمحور به این نکته مهم رسیدیم و متوجه شدیم که «لیلةالمبیت» نه یک شب، که بیش از هزار شب بوده است.
این خاطره مختصر و بظاهر کوچک و کماهمیت در ذهن من حاوی درنگها و نهایتاً درسهای فراوانی بوده است.
نکته اول، ضرورت ثبت تجربیات، و سپس به ودیعت نهادن آن برای آیندگان است.
نگارش تاریخ شفاهی، نتایج و برکات فراوانی دارد، از جمله: ثبت و ماندگاری خاطرات، مستند کردن تاریخ، ارائه گزارش به آیندگان بر اساس یک مسئولیت فرهنگی، با هدف برجستهسازی ضعفها و قوتها، تبیین فرصتها و عبرتها، و...
نکته دوم اینکه، با همان یک بیت و تذکار کارشناس تاریخ، اکثر شاعران حاضر در جلسه به این باور رسیدند که اولاًّ،
شناخته دقیقی از تاریخ ندارند،
و ضرورت دارد ضمن واکاوی زوایای مختلف تاریخ اسلام، پای مکتب تحلیل تاریخ، زانو بزنند؛
و ثانیاً اینکه،
درست است که طبق الطاف رحیمانه الهی، الهام شاعرانه در شعر شاعران موضوعیت دارد و شاعران اهل بیت، اکثراً مؤیّد به روح القدسند - همانگونه که آن بیت مجتبی خرسندی مصداق عنایت بود - اما چقدر خوب است که شاعر در کنار الهامهای رحمانی، از بهرههای معرفتی نیز همواره پُرنصیب باشد و در شعر خود همواره آن را متجلی سازد و انعکاس دهد.
جناب حجتالاسلام میرزامحمدی یک سؤال بیشتر مطرح نکرد، اما اگر اهل درنگ و دقت باشیم میتوانیم در پاسخ به همین سؤال، عرصهها و میدانهای دیگری را دَرنوَردیم و افقهای فکری دیگری کشف کنیم.
آنچه نوشته آمد، حاصل درنگهای صاحب این قلم بود و امیدوارم دیگران نیز بر نکات معرفتی و حتی فنی پیرامون شعر، درنگ داشته باشند و با ثبت رویدادها و خاطرات و تحلیلها، تصویری واقعی و شفاف از حقیقت شعر امروز برای تاریخ و آیندگان ترسیم کنند.
شعر شاعران و نیز ثبت خاطرات شفاهیشان در حکم دو بال برای سیر در مسیر شناخت شعر هر دوره است. بیگمان از این طریق است که آیندگان و شعرپژوهان میتوانند تصور کنند که شعر آیینی و ولایی عصر ما در کدام نقطه از زمانه خود ایستاده بوده و تا فتح قلهها فاصلهای داشته است یا خیر؟
امیدوارم تاریخ، درباره شاعران ولاییسرا، همواره قضاوت خوبی داشته باشد.
#لیلةالمبیت
#تاریخ_شفاهی
#شعر_ولایی
#زیبایی_شناسی
#آسیب_شناسی
@smahdihoseinir