مگه عقل نداریم،توی این شرایط بچه بیاریم؟!😳😳😳 ༺🦋 @tosheh313✰

یه لحظه فکر کن🤔 📢یه #فلج‌قطع‌نخاعى از خواب كه بيدار میشه، منتظره يک نفر بيدار بشه با خجالت ببرتش دستشويى و كاراى ديگه‌ش رو انجام بده😞 می‌دونى آرزوش چيه؟ آرزوش اینه کخ فقط یه بار ديگه خودش بتونه راه بره و كارهاش رو انجام بده🚶🏻‍♂ 📢يه #نابينا از خواب كه بيدار ميشه، روشنايى رو نميبينه، خورشيد رو نميبينه، صبح رو نمی‌بينه. آرزوش اینه که یه روز بتونه نزديكان و عزيزانش و آسمون و زندگى رو با چشمهاش ببينه!👁 📢يه بيمار #سرطانى دلش می‌خواد خوب بشه و بدون شيمى درمانى و مسكن هاى قوى زندگى كنه و درد نكشه!🤷🏻‍♂ 📢يه #كر و لال آرزوشه که بشنوه و بتونه با زبونش حرف بزنه!👂🏻😲 📢يه #بيمار‌تنفسى دلش می‌خواد امروز رو بتونه بدون كپسول اكسيژن نفس بكشه! 👈الآن مشكلت چيه دوست من؟🤷‍♂ 🤲دستت رو ببر بالا و از ته قلبت شكرگزارى كن؛ که از قدیم گفتن: 🔰شُکر نعمت، نعمتت افزون کُند کفر، نعمت از کَفَت بیرون کند ⚠️با تمام وجودت از نعمت‌هايى كه خدا بهت داده استفاده كن. 👈تو خيلى خيلى خوشبختى، غر نزن، ناشكرى نكن. #ﺧﺪﺍی‌من؛ ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﮐﻪ ﺩﺍﺩﯼ ﺗﺸﮑﺮ!🙏🏻 ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﮐﻪ ﻧﺪﺍﺩﯼ ﺗﻔﮑﺮ!🤔 ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﮐﻪ ﮔﺮﻓﺘﯽ ﺗﺬﮐﺮ!☝️🏻 ﮐﻪ: ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺕ ﻧﻌﻤﺖ است و ﻧﺪﺍﺩﻩ ﺍﺕ ﺣﮑﻤﺖ! ﻭ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺕ، ﻋﺒﺮﺕ ﺍﺳﺖ! 🖌طلبه پاسخگو @talabeh1369

🎥 اگه بچه آوردیم خرج نون و پوشکش رو چیکار کنیم؟ 🤔 🎙حجت‌الاسلام محمدمسلم وافی #فرزندآوری 🛑تکلیف خودمان را با امام زمان درباره افزایش جمعیت مدافع اهل بیت مشخص کنیم. #جهاد_افزایش_جمعیت_شیعه #به_عشق_مهدی_فاطمه ⭐️«اللهم عجل لولیک الفرج»⭐️ 🌹@Ashabol_Mahdi🌹

#حرف_آخر من #می‌آیم_چون ؛ چشم انداز انقلاب ایران را، آب و برق مجانی نمی‌دانم ... از نگاه من، انقلاب ایران در تدارک آماده کردن جهان است برای پاگشایی تنها کسی که بتواند مرا به مقام انسان کامل برساند. ※ من به احترام امامی که صدای قدومش نزدیک و نزدیک‌تر می‌شود می‌ایستم و می‌خواهم که وفادار بمانم. #می‌آیم_چون ؛ وفاداران به مسلم، در صحنه‌ی بعد، وفاداران به امام در "کرب و بلا" بودند...

سلام زائران حرم اقاجانمون امام رضا علیه السلام درمشهدخداوند ازخییر محترم کاروان قبول نماید

داستان حضرت سلیمان و زبان حیوانات... مردی به پیامبر خدا، حضرت سلیمان، مراجعه کرد و گفت: ای پیامبر میخواهم به من زبان یکی از حیوانات را یاد دهی. سلیمان گفت: تحمل آن را نداری. اما مرد اصرار کرد. سلیمان پرسید: کدام زبان؟ جواب داد: زبان گربه ها! سلیمان در گوش او دمید و عملا زبان گربه ها را آموخت. روزی دید دو گربه با هم سخن میگفتند. یکی گفت: غذایی نداری که دارم از گرسنگی میمیرم! دومی گفت: نه، اما در این خانه خروسی هست که فردا میمیرد، آنگاه آن را میخوریم. مرد شنید و گفت: به خدا نمیگذارم خروسم را بخورید، آنرا فروخت! گربه آمد و از دیگری پرسید: آیا خروس مرد؟ گفت نه، صاحبش فروختش، اما گوسفند نر آنها خواهد مرد و آن را خواهیم خورد. صاحب منزل باز هم شنید و رفت گوسفند را فروخت. گربه گرسنه آمد و پرسید آیا گوسفند مرد؟ گفت : نه! صاحبش آن را فروخت. اما صاحبخانه خواهد مُرد و غذایی برای تسلی دهندگان خواهند گذاشت و ما هم از آن میخوریم! مرد شنید و به شدت برآشفت. نزد پیامبر رفت و گفت گربه ها میگویند امروز خواهم مرد! خواهش میکنم کاری بکن ! پیامبر پاسخ داد: خداوند خروس را فدای تو کرد اما آنرا فروختی، سپس گوسفند را فدای تو کرد آن را هم فروختی، پس خود را برای وصیت و کفن و دفن آماده کن! حکمت این داستان : خداوند الطاف مخفی دارد، ما انسانها آن را درک نمی کنیم. او بلا را از ما دور میکند ، و ما با نادانی خود آن را باز پس میخوانیم !!! ✨☘️🌹☘️✨