eitaa logo
🕊شهیدعباس دانشگر۱۲🕊(یزد)
1هزار دنبال‌کننده
16.2هزار عکس
5.3هزار ویدیو
197 فایل
﷽ کانال۱۲ کانون شهیدعباس دانشگر مشخصات‌شهید: 🍃تولد:۱۸/ ۰۲ /۱۳۷٢ 🍂شهادت:۲٠/ ۰۳ /۱۳۹۵ 🌹محل تولد:سمنان 🥀محل شهادت:سوریه لقب: جوان مومن انقلابی نام جهادی:کمیل خادم کانال: @Aramesh_15 برای آشنایی بیشتردرکانال زیرعضوشوید: @kanoon_shahiddaneshgar
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم درد هایم کو؟ ادامه قسمت نهم کانون شهید دانشگر استان یزد @Montazeran_zohor_13 🌱
بسم الله الرحمن الرحیم درد هایم کو؟ قسمت دهم کانون شهید دانشگر استان یزد @Montazeran_zohor_13 🌱
بسم الله الرحمن الرحیم درد هایم کو؟ ادامه قسمت دهم کانون شهید دانشگر استان یزد @Montazeran_zohor_13 🌱
بسم الله الرحمن الرحیم درد هایم کو؟ ادامه قسمت دهم کانون شهید دانشگر استان یزد @Montazeran_zohor_13 🌱
بسم الله الرحمن الرحیم درد هایم کو؟ قسمت یازدهم کانون شهید دانشگر استان یزد @Montazeran_zohor_13 🌱
بسم الله الرحمن الرحیم درد هایم کو؟ ادامه قسمت یازدهم کانون شهید دانشگر استان یزد @Montazeran_zohor_13 🌱
بسم الله الرحمن الرحیم درد هایم کو؟ قسمت دوازدهم کانون شهید دانشگر استان یزد @Montazeran_zohor_13 🌱
بسم الله الرحمن الرحیم درد هایم کو؟ ادامه قسمت دوازدهم کانون شهید دانشگر استان یزد @Montazeran_zohor_13 🌱
پروردگارا ؛ هم جراحت ، هم اسارت و هم شهادت را روزی من کن و نگذار شرمنده مولایمان سیدالشهداء بشوم ... به یاد دلسوخته‌ی حضرت‌رقیه(س) شهیدی که خداوند نگذاشت شرمنده شود هم زخمی شد هم اسیر و هم شهید..!
با یه عده طـــلبه آمدند قم. همه شهــــید شدند الا محــــسن. خواب امام حسیــــــن'ع' رو دیده بود. آقــــــا بهش گفته بود: "کارهات رو بکن این بـــار دیگه بار آخــــره " یه ســـــربند داده بود به یکےاز رفقاش، گفته بود شهید که شدم ببندیدش به ســـــینه ام. آخه از آقا خواســـتم بےســــر شهید شم. با چند تا از فرماندهان رفته بود توی دیدگـــــاه. گلوله 120خورده بود وسطـــــــشون جنـــــازه اش که اومد،ســـــر نداشت. سربند رو بستیم به سیـــنه اش.. روی سربند نوشته بود ؛ "أنا زائر الحســــــین ع" 🌹شهید محسن درودی🌹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ⌈.🌱. @Kanoon_shahiddaneshgar
" إِلَهِی تَوَلَّ مِنْ أَمْرِی مَا أَنْتَ أَهْلُهُ..." خدایا! کار مرا آنگونه به سامان برسان که تو سزاوار آنی ┛
هر وقت امام سجاد(؏) می خواست آب بیاشامد تا چشمش به آب می افتاد اشک از چشمانش سرازیر می شد هنگامی که سبب گریه آن حضرت را می پرسیدند می فرمود: "چگونه گریه نکنم، در حالی که یزیدیان آب را برای وحوش و درندگان بیابان آزاد گذاشتند ولی به روی پدرم بستند و او را تشنه به شهادت رساندند" بمیرم برای اون آقایی که هر چه ما روضه شنیدیم تمامش را دید..) ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ⌈.🌱. @Kanoon_shahiddaneshgar