eitaa logo
🕊شهیدعباس دانشگر۱۲🕊(یزد)
1هزار دنبال‌کننده
16.2هزار عکس
5.3هزار ویدیو
196 فایل
﷽ کانال۱۲ کانون شهیدعباس دانشگر مشخصات‌شهید: 🍃تولد:۱۸/ ۰۲ /۱۳۷٢ 🍂شهادت:۲٠/ ۰۳ /۱۳۹۵ 🌹محل تولد:سمنان 🥀محل شهادت:سوریه لقب: جوان مومن انقلابی نام جهادی:کمیل خادم کانال: @Aramesh_15 برای آشنایی بیشتردرکانال زیرعضوشوید: @kanoon_shahiddaneshgar
مشاهده در ایتا
دانلود
گویَند‌ڪَریم‌است‌و... گُنہ‌می‌بخشد...! گیریم‌ڪہ‌بخ‌ـشید.... ز‌ِخجـٰالَت‌چہ‌ِڪُنم؟!💔(: 🕊طرح_شهید_عباس_دانشگر 🆔 @tarh_shahid_abbasdaneshgar ┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
هدایت شده از تبادلات گسترده تایم《شنبه》
اکیپ دختر پسرای انقلابی دهه هشتادی 😎💫 اینجا همه جمع شدیم مشتی تو دهن دشمن بزنیم و مبارز می‌خوایم🙃💪 سریع بیا تا دور نشده😉 https://eitaa.com/joinchat/4236771513C6bee9f2c67
بِسم‌رَبِّ‌الحسین•••🌱⏰ من بـے طُ صَغیـࢪ ابـن فقیـࢪ ابن حَقیـࢪﻤــ حُـسیـن🍃
-به‌نام‌خـُـدایـی‌که‌جـانم‌در‌دستان‌اوست♥️
‌ ‌‌ ‌السَّـلام‌ُ‌یا‌غایَةِ‌آمـٰالِ‌العارِفینْ💗 ‌ ‌سلام‌‌ای‌‌نهایت‌آرزوی‌عارفان🖐🏻
ڪسانی ڪہ بࢪاے هدایٺ دیگࢪان تلاش مۍ‌کنند ؛ بجاے مردن شهـــید میشوند 🌱 🕊طرح_شهید_عباس_دانشگر 🆔 @tarh_shahid_abbasdaneshgar ┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فضائل‌سوره‌ها✨ _سوره‌نساء❣ 🕊طرح_شهید_عباس_دانشگر 🆔 @tarh_shahid_abbasdaneshgar ┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
محمدحسین رابطه خوبی با داشت؛ از این نکته هم نباید غفلت کرد. او از بچگی با خاطرات امثال «» بزرگ شد؛ شهیدی که امام زمانی بود و از حضرت دم می‌زد. نَفَسِ این شهیدی که مورد عنایت بود به نفسِ محمدحسین گِره خورده بود. خلاصه از کسانی بوده که وصلِ به شهدا بود و از طریق آنها با امام زمان(عج) خودش... . همه، عنایت حضرات معصومین(ع) را به عینه دیدیم. اما محمدحسین از همه نزدیک‌تر. ایمان قوی می‌خواست که او داشت. برای خودم حداقل چند اتفاق افتاد که یقین کردم این گلوله‌باران(منطقه درگیری در سوریه) و هدفش، حساب و کتاب دارد. یکی از آنها این خاطره است: مسئول ایثارگران فاطمیون در «الحاضر»، روحانی سیدی بود. خودش برای ما می‌گفت که من در کفْن و دفن خیلی از فاطمیون حاضر بودم. دقت کردم و دیدم بسیاری از نیروهای فاطمی، از ناحیه پهلو تیرخورده‌اند؛ قسم می‌خورد! و این را یک نشانه و سند تأیید می‌دانست. خودش می‌گفت شبی خواب حضرت صدیقه طاهره(س) را دیدم. مشاهده کردم حضرت، دو دست خود را بالا آورده و نگه داشته است. دیدم یک دستِ حضرت، سوراخ سوراخ است و دستِ دیگرش خونی است. با تعجب گفتم: «مادر جان! اینا چیه؟» خانم فرمودند: «من با یک دستم، بچه‌های شهید خودم را جمع می‌کنم و با دست دیگرم جلوی تیر و ترکش‌های دشمن را می‌گیرم... .» مکاشفه عجیبی بود. برشی از کتاب خاطرات که در کتاب نیاوردم 🕊طرح_شهید_عباس_دانشگر 🆔 @tarh_shahid_abbasdaneshgar ┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
سربازات هزارو چهارصدین 😍 جانم ماشالااااابهش😅💚 🕊طرح_شهید_عباس_دانشگر 🆔 @tarh_shahid_abbasdaneshgar ┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄