#دلتنگے 🖇🍂
بنویسید به روی لحدم...
من فقط عشق حسین بن علے را بلدم!🍃
ننویسید که او خادم بد عهدے بود... 💔
بنویسید که او منتظر مهدی بود :)🖐🏻💛✨
#امام_حسین
@shahidbabeknoori🌱
شیریـنتَـراَزنـٰامِشُمـٰااِمڪـٰاننَدارد
مَخرۅبِـہبـٰاشَدهَـردِلۍجـٰانـٰاننَدارد
جـٰانِمَـنۅجـٰانـٰانِمَـنمَھدۍِزَهـرا
قَلبَمبِـہجُـزصـٰاحِبزَمـٰانسُلطـٰاننَدارد.💚
#امام_زمان
@shahidbabeknoori🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
'' بیا عزیز زھرا بیا آروم دلھا ''
بیـا روشـن بڪن تمـوم دنـیـا🕊🌱
#امام_زمان
@shahidbabeknoori♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پـــســـــر فـــاطـــمـــہ ڪافـیــســت
ڪہفــرمـــانبـدهــد . . . !✊🏻💣🔥
#امام_زمان
#میلاد_امام_زمان❤️
#نیمه_شعبان
@shahidbabeknoori🎊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نیمه شعبان مبارک😍🦋
#اللهُمَ_عَجَلَ_الوَلیکَ_الفَرَج 💚
# امام_زمان
@shahidbabeknoori🌻
ماخیرندیدیمازاینخانهتکانی
ایکاشکسیبودکهدلرابتکاند..(:
#امام_زمان
#نیمه_شعبان
@shahidbabeknoori🌼
#امام_زمان
طاقتم طاق شد و از تو نیامد خبری
جگرم آب شد و از تو نیامد خبری
عاشقانی که مدام از فرجت می گفتند
عکسشان قاب شد و از تو نیامد خبری
@shahidbabeknoori💐
#تلنگرانہ
غربت عجیب است...
زمانی علی بن موسی را مجبور کردند که از مدینه هجرت کند تا دور از شیعیانش باشد، تنها بماند، غریب باشد و...
اما عجیب تر آن که امامی به هجرت مجبور نباشد اما بی مهری شیعیان او را مجبور به غیبت کند تا دور از شیعیانش باشد، تنها بماند، غریب باشد و...
واین است تکرار قصهی غیبت و غربت
#امام_زمان
@shahidbabeknoori✨☘
رفیق...
بهدنیا،زیادۍمَحَلندھ...
دنیایِزیادیروحروخَفِهمےکنه!!(:
یابهقولمعروف...
-غرقدنیاشدھراجامشہادتندهند💔🖐🏻
#شهیدانه
@shahidbabeknoori🦋
#پندانہ
#تلنگر
🌱نظر مرحوم آیت اللہ #بهجت (ره) درباره اصلاح نفس و رابطہ با امام زمان (عج)♥️
👈🏻باید بدانیم علاج ما، اصلاح نفس است در همہ مراحل، و از این مستغنی نخواهیم بود، و بدون این کار ما تمام نخواهد شد.
☝️🏻تا رابطہ ما با ولےّ امر، امام زمان (عج) قوے نشود، کار ما درست نخواهد شد.
💢و قوّت رابطہ ما با ولےّ امر(عج) هم در اصلاح نفس است.
#امام_زمان
@shahidbabeknoori💚🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این روزها دلگرمی میخواهیم
وگرنه چیزیڪه زیاد است سرگرمی است!!
مددے یوسفِ زهراےِ همہ❤️🌱
✾͜͡⚘أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج✾͜͡⚘
#نیمه_شعبان
#میلاد_امام_زمان
#امام_زمان
@shahidbabeknoori🎈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روزی جهانی می شود مجذوب نور تو
روزی خبرها می شود شرح ظهور تو💚
#میلاد_امام_زمان
#نیمه_شعبان
#میلاد_امام_زمان
#ارسالی
@shahidbabeknoori☘♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از دار جـهـان،
هـیـچ نـدارم!
جـز رویـای داشـتـنـت...
«#میلاد_امام_زمان عج مبارک✨🌺»
#نیمه_شعبان
#امام_زمان
#ارسالی
@shahidbabeknoori🎊
#یادت_باشد
#داستانی_عاشقانه
#عشقی_آسمانی
#قسمت_بیست_دو
حمید خندید و گفت: «با این حال حقوقمو بهتون میگم تا شما باز فکراتون رو بکنین؛ ماهی ششصدو پنجاه هزار تومن چیزیه که دست ما رو میگیره.»
زیاد برایم مهم نبود. فقط برای این که جو صحبت هایمان از این حالت جدی و رسمی خارج بشود. پرسیدم: « اون وقت چقدر پس اندازدارین؟»گفت: «
چیز زیادی نیست حدود شش میلیون» پرسیدم: «شما با شش میلیون تومن میخوای زن بگیری؟»
در حالی که میخندید. سرش را پایین انداخت و گفت: «با توکل به خدا همه چی جور میشه.» بعد ادامه داد: «بعضی شب ها هیئت میرم. امکان داره دیر بیام. گفتم: «اشکال نداره، هیئت رو میتونین برین، ولی شب هر جا هستین برگردین خونه؛ حتی شده نصف شب.»
قبل از شروع صحبتمان اصلأ فکر نمیکردم موضوع این همه جدی پیش برود. هر چیزی که حمید میگفت مورد تایید من بود و هر چیزی که من میگفتم حمید تایید میکرد. پیش خودم گفتم: «این طوری که نمیشه باید یه ایرادی بگیرم حمید بره. با این وضع که داره پیش میره باید دستی دستی دنبال لباس عروس باشم!»
به ذهنم خطور کرد از لباس پوشیدنش ایراد بگیرم، ولی چیزی برای گفتن نداشتم تا خواستم خرده بگیرم، ته دلم گفتم: «خب فرزانه! تو که همین مدلی دوست داری.»نگاهم به موهایش افتاد که به یک طرف شانه کرده بود. خواستم ایراد بگیرم، ولی باز دلم راضی نشد. چون خودم راخوب میشناختم؛ این سادگی ها برایم دوست داشتنی بود.
وقتی از حمید نتوانستم موردی به عنوان بهانه پیدا کنم. سراغ خودم رفتم سعی کردم از خودم یک غول بی شاخ و دم درست کنم که حمید کلأ از خواستگاری من پشیمان شود.برای همین گفتم: "من آدم عصبیای هستم ،بداخلاقم،صبرمکمه . امکان داره شما اذیت بشی."
ادامه دارد...
(کتاب یادت باشد)
@shahidbabeknoori🌼
#یادت_باشد
#داستانی_عاشقانه
#عشقی_آسمانی
#رمانی_عاطفی
#قسمت_بیست_سه
حمید که انگار متوجه قصد من از این حرف ها شده بود ،گفت:" شما هر چقدر هم عصبانی بشی من آرومم،خیلی هم صبورم بعید میدونم با این چیزا جوش بیارم."
گفتم: (اگه یه روزی برم سر کار یا برم دانشگاه خسته باشم حوصله نداشته باشم .غذا درست نکرده باشم .خونه شلوغ باشه .شما ناراحت نمی شی؟)گفت: (اشکال نداره.زن مثل گل می مونه، حساسه .شما هر چقدر هم که حوصله نداشته باشی.من مدارا میکنم .) خلاصه به هر دری زدم حمید روی همان پله اول مانده بود.از اول تمام عزمش را جزم کرده بود که جواب بله را بگیرد.محترمانه باج می داد و هر چیزی می گفتم قبول می کرد!
حال خودم هم عجیب بود.حس میکردم مسحور او شده ام.با متانت خاصی حرف می زد.وقتی صحبت می کرد از ته دل محبت را از کلماتش حس می کردم.بیشترین چیزی که من را درگیر خودش کرده بود،حیای چشم های حمید بود یا زمین را نگاه میکرد یا به همان نمکدان خیره شده بود.
محجوب بودن حمید کارش را به خوبی جلو می برد.گویی قسمتم این بود که عاشق چشمهایی بشوم که از روی حیا به من نگاه نمی کرد.با این چشم های محجوب و پر از جذبه می شد به عاشق شدن در یک نگاه اعتقاد پیدا کرد عشقی که اتفاق می افتد و آن وقت یه جفت چشم می شود همهی زندگی،چشم هایی که تا وقتی میخندید همه چیز سر جایش بود .از همان روز عاشق این چشمها شدم،آسمان چشمهایش را دوست داشتم؛گاهی خندان و گاهی خیس و بارانی!نیم ساعتی ازصحبت های ما گذشته بود که موتور حمید حسابی گرم شد.
ادامه دارد...
(کتاب یادت باشد )
@shahidbabeknoori🌻
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام به همه عزیزان محترم🌈
یک کانال خوب و عالی براتون درنظر گرفتم 🌹
خدای من
نه آن قدر پاکم که کمکم کنی و نه آن قدر بدم که رهایم کنی
میان این دو گمم
هم خود را و هم تو را آزار میدهم
هر چه قدر تلاش کردم نتوانستم آنی باشم که تو خواستی
و هرگز دوست ندارم آنی باشم که تو رهایم کنی
آنقدر بی تو تنها هستم که بی تو یعنی “هیچ” یعنی “پوچ”
خدایا هیچ وقت رهـــایم نکن . . .🌱🌸
فعالیت هایی ک در کانال میگذارم 💫
1⃣مهدویت
2⃣پندانه
3⃣مداحی
4⃣عکس و کلیپ
5⃣تلنگرانه
6⃣شهیدانه
7⃣حدیث
لینک کانال ✨
https://eitaa.com/joinchat/2071789733C7d4bb43d90
🍃أللَّھُمَ عجِلْ لِوَلیِڪْ الْفَرَج🍃
لطفا عضو شوید 🌹
─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─