هدایت شده از مهدی کرار
طبیعتا غربگراها هم اینو میدونن و برای نابودی کشور
❌مدام پیشنهاد رقص و آواز و برهنگی رو مطرح میکنن و با تمام توان ترویج میکنن
❌ چون میدونن با این شهوترانی ها هست که جوان جامعه ما ضعیف میشه...
هدایت شده از مهدی کرار
✅ ولی اگه تربیت دینی قوی باشه قدرت تمرکز و ذهن آدم زیاد میشه.
✅ درستش اینه که هر کسی مسجدی میشه همه مردم باید بگن خوش بحالش که انقدر زرنگه که میره مسجد.
خوش به حالش که میره هیات تا قوی بشه.🌺
هدایت شده از مهدی کرار
⬅️واقعا خیلی از بچه هایی که نمراتشون کم میشه توی مدرسه، اتفاقا آدمای باهوش و با استعدادی هستن از نظر ذهنی
ولی حوصله تمرکز ندارن!
⬅️سر کلاس میفهمه که معلم چی میگه و فکر میکنه یاد گرفته
❌ برای همین وقت نمیذاره که مطالب رو مرور کنه.
☑️ همین میشه که بعدا درساش ضعیف و خراب میشه
هدایت شده از مهدی کرار
❌ اتفاقا اکثر افراد با استعداد درس و تحصیل رو ادامه نمیدن.
⬅️حتی خیلی هاشون مشکل حافظه هم ندارن. اما وقتی بهش میگی درسات رو بخون میگه برو بابا حال داری!
این درسا توجهم رو جلب نکرد!🤔
✔خب معلومه توجهش هرزه شده و نمیتونه به یه جا جلبش کنه.
هدایت شده از مهدی کرار
✅دینداری درست و درس اخلاق درست باید انسان رو قوی کنه.
❌ صهیونیست ها از خیلی از درس اخلاقا و منبرهای جامعه ما خوشش میاد!
⬅️میگه آفرین به شما روحانی خوب! تا میتونی مردم رو اهل تواضع و مهربانی و قناعت و این چیزا بار بیار!🤔⁉️
هدایت شده از مهدی کرار
✔تلویزیون و رادیو و سایر رسانه ها هم طی دیندار کردن مردم، سعی میکنن برده های حرف گوش کن درست کنن!
⬅️اگه دیدید پای منبری رفتید که به شما قدرت روحی میده معلومه کارش درسته
هدایت شده از مهدی کرار
⬅️اگه دیدید یه کانالی در شما حس تغییر و قدرت ایجاد میکنه عضوش بشید
❌ وگرنه فریب چهارتا عکس نوشته مذهبی و توصیه های اخلاقی این چیزا رو نخورید. از این کانالا و گروه ها چیزی در نمیاد...✅
هدایت شده از مهدی کرار
⬅️امام زمان ارواحنا فداه وقتی تشریف میارن مردم رو به گریه بیشتر وادار نمیکنن،
✅ بلکه اول از همه مردم رو قوی میکنن.
✅این یه ملاک بسیار عالی برای انتخاب دینداری درست هست که ببینید هر منبر و توصیه اخلاقی چقدر در شما ایجاد قدرت روحی میکنه
✅قدرتی که در اثر اون، سایر خوبی ها هم خواهند اومد....🌺
هدایت شده از مهدی کرار
⬅️ترک گناه هم فقط با قدرت روحی امکان داره نه خیلی از چله گرفتن ها و ....❌
✅ قدرت روحی خودتون رو بالا ببرید.
روشش رو در ادامه خواهیم گفت...☺️🌸
ادامه دارد .....
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم به حق حضرت زینب سلام الله علیها🌹🌹
هدایت شده از سید محمدموسوی (سلام برحسین فاطمه)
اللهم صل علی محمدوال محمدوعجل فرجهم
🔰🔰کرامات
#_شیخ_جعفر_مجتهدی_تبریزی
جناب شیخ جعفر مجتهدی در اول بهمن ماه 1303 هـ.ش در خانوادهای متدین و مرفه در شهر تبریز دیده به جهان گشودند.
خانوادهای كه از نظر نجابت و اصالت جزء خانوادههای مشهور آن سامان به شمار میآمد.
هدایت شده از مهدی کرار
سؤال كننده: حميدرضاطيبي
توضيح سؤال: اخيرا دوكتاب با نام هاي درمحضر لاهوتيان ولاله اي از ملكوت را مطالعه كرده ام كه باعث ايجاد سوالات زيادي درذهنم شده است.ايا مباحث مطرح شده در اين دو كتاب واقعيت دارد.آياشيخ جعفر مجتهدي اين چنين قدرتي داشته است؟
هدایت شده از مهدی کرار
پاسخ:
باسمه تعالي
در روايت صحيح در كتاب كافي از پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله نقل كرده: خداوند متعال مي فرمايد: بنده اي در اثر عمل به وظائف ديني مخصوصا به نوافل به مرحله اي مي رسد كه من چشم بينا وگوش شنوا وزبان گوياي او مي شوم يعني چشم و گوش او به عالم ملكوت گشوده مي شود و بسياري از ناديدنيها را مي بيند و ناشنيدني ها را مي شنود.
وما يتقرب إلي عبد من عبادي بشئ أحب إلي مما افترضت عليه وإنه ليتقرب إلي بالنافلة حتى أحبه فإذا أحببته كنت إذا سمعه الذي يسمع به وبصره الذي يبصر به ولسانه الذي ينطق به ويده التي يبطش بها ، إن دعاني أجبته و ‹ صفحه 353 › إن سألني أعطيته . الكافي ، ج 2 ، ص 352 .
هدایت شده از مهدی کرار
عارف بزرگوار شيخ جعفر مجتهدي در يك مرحله اي از عبوديت حق تعالي قرار داشت كه داراي چشم برزخي بودند و خيلي از مسائلي كه باور كردن آن ها براي افراد عادي مشكل هست، آن هارا مي ديدند.
هدایت شده از مهدی کرار
اشراف بعد از وفات
از جمله مراسمی كه بعد از رحلت آقای مجتهدی برگزار شد مراسم شب هفت ایشان بود كه در مسجد محمدیه قم برگزار گردید. كه بسیار مجلس استثنایی و غير قابل توصیفی بود و آن مجلس اصلاً به مراسم فاتحه شبیه نبود بلكه یك جلسه توسل پر شور و حال و عجیب بود كه اشراف روح آقای مجتهدی در آن كاملاً مشهود بود و كسانی كه در آن جلسه حضور داشتند معترف به این مطلب بودند. و همچنین خادم مسجد محمدیه اظهار داشت كه در سی سال اخیر چنین مجلسی در این مسجد بی سابقه بوده است.
در آن شب واعظ شهیر جناب حجـت الإسلام حاج شیخ مرتضی اعتمادیان جهت منبر دعوت شده بودند و بیش از یك ساعت و نیم سخنرانی و توسل پرشور و حال ایشان طول كشید.
هدایت شده از مهدی کرار
ایشان نقل كردند:
مدتی بعد از این مراسم دیدم درب منزل را می زنند ، وقتی درب را باز كردم، دیدم دو نفر ناشناسند، از من پرسیدند: آقای اعتمادیان شما هستید؟
گفتم: بله، مجدداً پرسیدند: شما در مراسم شب هفت آقای مجتهدی منبر رفتهاید؟ گفتم: بله.
هدایت شده از مهدی کرار
در این موقع یكی از آنها پاكتی پول به من داد، سؤال كردم: جریان چیست؟
همان آقایی كه پاكت را به من داده بود، گفت:
بنده ساكن تهران هستم و تعریف آقای مجتهدی را خیلی شنیده بودم و بسیار آرزو داشتم كه ایشان را زیارت كنم، اما موفق نشدم تا اینكه خبر رحلت ایشان را شنیده و قلبم بسیار جریحهدار شد و از اینكه موفق نشده بودم ایشان را ببینم بشدت خود را سرزنش میكردم، پس از گذشت هفتمین شب ارتحال ایشان، در عالم رؤیا خدمت آقا رسیدم و ایشان مطالبی به من فرمودند، از جمله در حالی كه به شخصی اشاره میكردند، فرمودند:
« ایشان در مجلس ما منبر رفتهاند و كسی از ایشان تشكر نكرده است. شما از ایشان تشكر كنید. »
هدایت شده از مهدی کرار
بنده در خواب مبلغ بیست هزار تومان به شما دادم، بعد از آن خواب به مدت یك هفته به دنبال آن بودم كه چه كسی در مراسم شب هفت آقای مجتهدی منبر رفته است، تا اینكه نام شما را فهمیدم و هم اكنون موفق شدم شما را پیدا كنم.
آقای اعتمادیان میگفتند: شخص همراه به عنوان تبرك مبلغ ده هزار تومان از پولی كه در دستم بود را گرفته و خود مبلغ صد هزار تومان به من داد كه جمعاً مبلغ صد و ده هزار تومان شد.
اینجا بود كه از این واقعه بسیار متأثر گشته و انگشت حیرت به دهان گرفتم كه بعد از وفات هم تا چه حد روح بلند آقای مجتهدی حاضر و ناظر است كه از جزئیترین امور آگاهی دارند و به سادگی از آن نمیگذرند!!
هدایت شده از مهدی کرار
آقای مجتهدی پیوسته در پی انجام اوامر حضرات معصومین (علیهمالسلام) از این شهر به آن شهر و از این دیار به آن دیار هجرت میكردند و بسیاری از اوقات را در بیابانها به عبادت، توسل و چله نشینی مشغول بودند.
خانه بدوشی
ایشان میفرمودند:
زمانی كه به دستور حضرت مولا قریب به بیست سال در بیابانها به سر میبردم ، به دستور حضرات ائمه (علیهمالسلام) شانزده مرتبه با پای پیاده به مشهد مقدس مشرف شدهام.
هدایت شده از مهدی کرار
آقای مجتهدی میفرمودند:
زمانی كه در بیابانها ساكن بودم، هنگام توسل كلمه شریفه (یاحسین) را با انگشت روی خاك مینوشتم و آنقدر میگریستم تا اینكه كلمه یا حسین كه بر روی خاك نوشته بودم تبدیل به گل میشد و محو میگشت، مجدداً آن نام مقدس را روی گلها مینوشتم و به حدی گریه میكردم كه بیتاب گشته و از هوش میرفتم.
هدایت شده از مهدی کرار
ایشان فرمودند: یك روز عاشورا كه در بیابان بودم بسیار منقلب گشتم در این هنگام خطاب به آسمان كرده و گفتم؛
آسمان خجالت نكشیدی ناظر كشته شدن حضرت اباعبدالله (علیهالسلام) بودی؟! سپس خطاب به زمین نموده و گفتم؛ ای زمین خجالت نكشیدی كه حسین فاطمه (علیهما السلام) را بر روی تو سر بریدند؟! و متصل یك خطاب به آسمان و یك خطاب به زمین میكردم كه ناگهان ندایی آمد. جعفر از اینجا دور شو.
وقتی از آن مكان فاصله گرفتم، آسمان درهم ریخت و صاعقهای آتشبار به قطعه زمینی كه به آن خطاب مینمودم اصابت كرد و آنجا را شكافت.
هدایت شده از مهدی کرار
اقامت ، بیماری و ماموریت جدید
آقای مجتهدی سرانجام پس از بیست سال خانه بدوشی به امر ائمه معصومین (علیهمالسلام) به قم مشرف میشوند و در منزل وقفی بسیار محقر و سادهای ساكن میگردند كه مدتی هم حاج فخر تهرانی در یكی از اتاقهای آن خانه ساكن میشوند.
ایشان حتی در قم هم كه مأمور به اقامت میشوند از خود خانهای نداشتند و عمری را خانه بدوش و آواره سپری نموده و در این رابطه میفرمودند:
سالها گریه كردیم تا خودمان را از ما گرفتند.
هدایت شده از مهدی کرار
آقای مجتهدی میگفتند:
حضرت فرمودهاند كه دیگر شما را از سفر معاف كردهایم و باید هجده سال روی تخت بنشینید.
ایشان هم طبق دستور حضرت در این مدت در لباس بیماری به سر میبردند ولی همچون قبل به انجام دستورات و فرمایشات حضرات معصومین (علیهمالسلام) مشغول بوده و انجام امور را به افراد خاصی كه توفیق همنشینی با ایشان نصیبشان شده بود واگذار میكردند. اگر چه در بعضی مواقع، ایشان با نیروی معنوی از لباس بیماری خارج شده و دستورات حضرت را شخصاً اجرا مینمودند.
هدایت شده از مهدی کرار
گاهی از اوقات ناگهان بدون هیچ مقدمهای حال آقای مجتهدی دگرگون میشد و میفرمودند:
باید به بیمارستان برویم تا عدهای از دوستان حضرت كه در آنجا بستری هستند مرخص شوند.
ایشان به بیمارستان میرفتند و بیماری اشخاص را به خود میگرفتند تا آنها سالم شوند و مرخص گردند.
ایشان در طول حیات طیبه خویش بیش از پنجاه و سه مرتبه به اتاق عمل رفتند و هر بار بدون اینكه ایشان را بیهوش كنند تحت عمل جراحی قرار میگرفتند.
هدایت شده از مهدی کرار
آیت الله سیدعبدالكریم كشمیری در این رابطه گفتند:
آقای مجتهدی میفرمودند:
هر گاه مرا به اتاق عمل میبردند و پزشكان بیهوشی میخواستند مرا بیهوش كنند اجازه نمی دادم و سه مرتبه ذكر شریف نادعلی را میخواندم و خود را بیهوش میكردم.
آقای مجتهدی در سالهای آخر عمر شریف و پربركتشان از قم به مشهد مقدس عزیمت كرده و در جوار ملكوتی حضرت رضا (علیهالسلام) ساكن میگردند.
هدایت شده از مهدی کرار
ایشان هنگام عزیمت به شخصی از دوستان میفرمایند:
آقای حسنی؛ شاهد باشید من هیچ چیز از خود ندارم و خدا میداند كه این پیراهن تنم هم عاریهای است و همه چیزم را بخشیدهام.
بارها دیده میشد كه آقای مجتهدی تمام زندگیشان را یكمرتبه میبخشیدند و با فقرا تقسیم مینمودند به حدی كه كف خانه را هم جارو میكردند و خود مدتها بر روی یك تكه گونی زندگی میكرده و این امر به دفعات در زندگی این مرد الهی اتفاق افتاد و این نبود مگر سخاوت و ابیت طبع و قطع دلبستگیهای مادی.
هدایت شده از مهدی کرار
ماجرای شگفت انگیزِچگونگی ارتحال حضرت شیخ جعفر مجتهدی
آقای مجتهدی پس از حدود چهار سال اقامت در جوار حضرت ثامن الحجج (علیهالسلام) در تاریخ ششم ماه مبارك رمضان 1416 هـ . ق مطابق با 6/11/1374 هـ . ش هنگام ظهر روز جمعه دار فانی را وداع و روح ملكوتیشان عروج مینماید.