ولی قبول دارین همهٔ ما ؛
یکیو داشتیم که یه جور خیلی خاصُ
متفاوت دوسِمون داشته
و ما گند زدیم تو اون دوست داشتن !؟
این بیت شعر حکایتِ خیلیامونِ :
شخصی همه شب بر سر بیمار گریست ،
چون صبح شد او بمُرد و بیمار بِزیست ..
- آشفتگیهبایدببخشید -
*
به عنوانِ موجودی که
به راحتیُ خیلی زود
فراموش میشیم ،
خیلی زندگی رو جدی گرفتیم !
هدایت شده از - نمیدانمکیستم -
خبرت هست که بیخبری از خبرت مارا کُشت ؟