eitaa logo
فردا به توان تو
569 دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
2.7هزار ویدیو
268 فایل
کانال پرورشی دبیرستان هدی دوره اول ⬅️ارتباط با معاونت پرورشی @Zahradost ⬅️ارتباط با مربی طرح تربیتی امین؛ @Qanbariz
مشاهده در ایتا
دانلود
❗️🗓((اطلاعیه اداره کل آموزش و پرورش استان قم در موضوع واکسینه دانش آموزان استان )) به استناد مصوبات هشتاد و هفتمین جلسه ستاد ملی مدیریت کرونا ۱۴۰۰/۷/۱۰و مصوبات یکصد و هفتمین جلسه ستاد استانی مدیریت کرونا۱۴۰۰/۷/۱۴ نظر به این که یکی از الزامات بازگشایی مدارس واکسیناسیون دانش آموزان می باشد ، دانش آموزان دوره های اول و دوم متوسطه از تاریخ ۱۵ لغایت ۱۸ مهر ماه با ورود به سامانه salamat.gov.ir (سامانه ثبت نام واکسیناسیون کرونا ) و نوبت گیری ، جهت واکسیناسیون کرونا اقدام نمایند: توجه: 📍۱- مراجعه دانش آموزان به مراکز واکسیناسیون همراه با یکی از والدین الزامی است. 📍۲- مراجعه به مراکز واکسیناسیون بر اساس نوبت گیری از سامانه سلامت امکان‌ پذیر است. 📍۳- دانش آموزان می بایست قبل از مراجعه به مراکز واکسیناسیون صبحانه کامل میل نمایند. 📉اداره روابط عمومی و اطلاع رسانی آموزش و پرورش استان قم @Motevaseteh1_hoda 📍📍📍📍📍📍📍📍📍📍
سلام امام رئوفم سلام مهربان ترین این سرزمین همین روزهای نه چندان دور، دلمان که می گرفت، مشکلات که بی تابمان می کرد؛ بی درنگ، راهی دیارتان می شدیم. اصلا قصد زیارتتان را که می کردیم، نیمی از مشکلات گویی حل می شد و باقی اش به حرم نرسیده، در همان نفس کشیدن های شهر مشهد ... شمس الشموس دلم! هر بار آمدم حرمتان کار به درد و دل نکشید، گویی قلبی آرام همان ابتدای ورودی شهر نصیبم می کردید، هر بار و هربار... حال ماییم و ایام شهادتتان. ماییم و آرزوی آستان بوسی و عرض ارادت به حضورتان. چه کنیم؟ چه کنیم ای امام رئوف؟ با این حسرت بی منتهای مانده بر دل هایمان، نزدیکیم و اذن به حضور و زیارت قریب نداریم. ما در نزدیکی مهجوریم ... در خود ایران ... باز دلتنگی آمد و.... معیارهای دنیایم را دگرگون کرد، باز یادم رفت، همین جا و همین لحظه اگر به شما سلام کنم، نگاهم می کنید، دستگیری می کنید با رافتتان، قدمی بالاتر ازرحمت. میدانی مهربان ِهشتمین! این روزهای دلتنگی، به کلامتان بسیار فکر می کنم، که هر که را دیدم از خودم بهتر و پرهیزگارتر بدانم، آن هم درست در زمانی که هر روز چوب مقایسه برمیدارم به اندازه گرفتن خلوص و اعمال دیگران. یادم می رود شما میزان اعمال هستید و معیار تمام خوبی ها. امام غریبم یا غریب الغربا! این روزهای دوری، هم غربت شمارا بیشتر فهمیده ام، هم غربت امام زمانم را، وقتی بی اذنشان و به اتکا نفسم پیش می روم و با خود برتر بینی ام، زمین می خورم و باز ... باز آن مهربان ترین دوران دستم را می گیرد، چون مادری که همیشه خراب کاری های بچه اش را جمع میکند، چون پدری که حمایت میکند فرزندش را. مثل یک رفیق پای اشک هایم می نشیند و قضاوتم نمی کند، "رهایم نمی کند." یا صاحب الزمان، به غریب الغربا قسم بگیرید این چوب مقایسه را از دست من، از دست ما. مرا ... تمام مردم این سرزمین را برای خودتان نگه دارید... @Motevaseteh1_hoda
33.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
امام رضا (ع) قربون کبوترات ؛ یه نگاهی هم بکن به زیر پات من اومدم پیشِ تو زانو زدم… خودمم خوب میدونم چقدر بدم! خبر دارم از همه دل می بری… دل های شکسته رو خوب میخری… قرارمی صاحب اختیارمی؛ واسه من همین بسه کنارمی میخوام بگم که تویی پناهِ من کرمت بیشتره از گناه من… بذار تا یه دلِ سیر نگاهت کنم؛ اومدم از ته دل صدات کنم... امام رضا (ع) @Motevaseteh1_hoda
9.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴دلیل شهادت امام رضا(ع)🖤 🎙سخنرانی: حجت الاسلام والمسلمین پناهیان شهادت امام رضا علیه السلام را به شما دختران هدایی تسلیت عرض می کنیم.🥀 @Motevaseteh1_hoda
سلام و ادب... ان شاالله که عزاداری هاتون قبول باشه... امشب می خواهیم با هم یک گشت و گذاری تو قفسه‌‌ی مربوط به امام رضا علیه السلام داشته باشیم... همراه من باشید... @Motevaseteh1_hoda
حميدرضا شاه‎آبادی نويسنده «اعترافات غلامان» در اين اثر حکايت آوردن امام رضا(علیه السلام) از مدينه به مرو را از زبان ۳۰ نفر از غلامان جنگی بنی‌عباس و مأمون روايت می‌کند.هر بخش از اين کتاب از نگاه يکی از اين غلامان روايت می‌شود. برای مثال غلامی که سرکرده‌ی غلامانی است که امام رضا(علیه السلام) را از مدينه به مرو می‌آورند يا غلام کاتب دارالحکومه که شب و روز در خواب و بيداری مراقب امام(علیه السلام) است و …؛ همه‌ی اين غلامان از زاويه‌ی ديد خود به روايت ماجرا می‌پردازند و پازلی را تکميل می‌کنند که قرار است به فاجعه‌ای دردناک منجر شود. کتاب از نظر داستانی نثری گیرا و جذاب دارد و از نظر مضمون و محتوا نیز بسیار قوی و مبتنی بر حقایق تاریخی مسلم است و در آن به بسیاری از شبهات مربوط به چرایی و چگونگی پذیرش ولایتعهدی از سوی امام رضا علیه السلام و نیات مأمون از این کار به شکلی هنرمندانه پاسخ گفته شده است. هر چند مخاطب کتاب در درجه اول نوجوانان هستند اما به گواه خوانندگان جوان و بزرگسالی که این اثر بدیع را خوانده اند، کتاب چنان جذابیتی داشته است که با خواندن صفحه نخست تا صفحه پایانی آن را از دستان خود رها نکرده اند. ما سی غلامیم که آنچه را در آن سه سال بر ما رفت مرور می کنیم... - من با رجاء ابن ابی ضحاک مأمور رفتن به مدینه بودم. - من میان هزاران کاتب نیشابوری بودم. - من نزدیک اولین صاحب منصبی بودم که چکمه هایش را برید. - من هنگام نماز باران کنارش بودم. @Motevaseteh1_hoda
«اقیانوس مشرق» با نگاهی به زندگی امام رضا (علیه السلام) داستان زندگی فردی به نام «عمران بن داوود» را نقل می کند. مردی که در جستجوی آب حیات است و در بیابانی در مسیر خراسان راه را گم می کند. ابتدای داستان با شرح وضعیت عمران که از تشنگی و خستگی در حالتی بی رمق و وهم آلود در بیابان افتاده آغاز می شود. عمران تشنه است و خسته و مجروح از راه طولانی. ناگهان مردی را می بیند که «زانو می زند بالای سرش. دستش را آهسته زیر چانه عمران می گیرد و صورت عمران را بالا می آورد. عمران در بهت نگاهش می کند. مرد می گوید: آیا تو عِمران پسر داوودی؟» عِمران، زیر تیغ آفتاب، چونان ماری که زخم خورده باشد، افتاده بر خاک تفتیدۀ کویر، با جامه ای دریده و مُندَرِس، غَلتان و خیزان، خود را پیش می بَرد. دهانش به دهانِ ماهی از دریا دورمانده ای می ماند که پیِ آبی که نیست، مدام بازوبسته می شود و در نهایتِ بی صدایی آب می طلبد. دست های استخوانی و رنجورش را پیش تر از تن خسته اش بر خاک می گذارد و خود را پیش می بَرد و رَمل برهوت را می شکافد. ردِّ خشکیده ای از خون بر بازویش پیداست، نفس هایش کِشدار و خَشدار، نوبت به نوبت از دهان خشکیده اش بیرون می آید. لب های تَرَک خورده و وَرَم کرده اش از بی آبی سپید شده است. به یک باره سایه ای بر سرش می افتد... @Motevaseteh1_hoda
"سبزتر از بهار" در سه بخش زندگینامه، سال شمار زندگی و چهل سخن که شامل احادیث امام رضا علیه السلام می باشد تدوین شده است که در آن ابتدا زندگی امام مهربانی را به شیوایی بیان نموده و سپس در بخشی کوتاه،احادیثی چند از این امام همام را در زمینه های گوناگون بیان کرده است. شکوه قاسم نیا،مؤلف کتاب تلاش کرده است با روایتی روان و شیرین،زندگی آفتاب هشتم را تبیین کرده و رازهای محبوبیت و شکوه آسمانی ایشان را روشن سازد به گونه ای که توان برقراری ارتباط با مخاطبین نوجوان فراهم آید. صبح بود یا غروب ... سه شنبه بود یا پنج شنبه ... ماه ذیقعده بود یا ربیع الثانی... سال ۱۴۸ هجری قمری بود یا ...   اما شهر، شهر مدینه بود که کبوتری به بزرگی تمام آرزوها، در آسمانی آبی بیکران به پرواز درآمد. بال هایی به درخشندگی خورشید داشت و چشم هایش همچون دو قطعه الماس برق می زند. از کجا آمده بود؟ نا معلوم! لانه ای درزمین نداشت و دل به سبزی هیچ درختی نبسته بود. هشت بار آسمان مدینه را چرخید و هشت بار خواب به خواب رفتگان را برهم زد تا سرانجام بر بام خانه ای نشست که در آن کودکی متولد شد که دست هایش سجده گاه زمین را می جست ونگاهش رو به کعبه در پرواز بود. @Motevaseteh1_hoda
کتاب " هشتمین آفتاب " نیز از داستانک های کوتاهی از تولد تا شهادت امام رضا علیه اسلام تشکیل شده که به زیبایی در کنار هم قرار داده شده است. لازم به ذکر است این کتاب از مجموعه چهارده جلدی چهارده خورشید و یک آفتاب است که هر جلد آن به یک معصوم اختصاص دارد. عرفه شد. آن موقع ولی عهد بود. از خانه که بیرون رفت، همه چیز داشت. وقتی برمی گشت هیچ چیز نداشت.  همه را تقسیم کرده بود بین فقرا. فضل گفت:«ضرر کردید اباالحسن.» گفت:«تو نمی دانی. معامله با خدا سود بزرگی است، نه ضرر.»  @Motevaseteh1_hoda