همیشه یک قدم عقبتر از من راه می آید. نه آنقدر دور که فراموشش کنم، و نه آنقدر نزدیک که ببینمش. اسمم را میداند، خاطراتم را زندگی میکند، و صدایم را ماهرانه تقلید میکند. میگوید قصد کشتنم را ندارد و فقط میخواهد ارام و آهسته جایم را بگیرد.
هر شب، وقتی خوابم میبرد او بیدار میشود، و هر صبح، وقتی بیدار میشوم مطمئن نیستم هنوز همان انسان قبلی باشم.
اگه ذهن تو یه اتاق تاریکه، بذار من اون صدای مبهمی باشم که تورو سمت خودش میکشونه.
_من به من
*من در هر حال قرائت ایات سوره مبارکه یوسف همزمان با تیتراژ یوسف پیامبر در حالی که تو حس فرو رفتم