سید محمدجواد موسویفرد
◽️ میخواهند ولی نمیتوانند! میتوانند ولی نمیخواهند! 🔹مخالفان حجاب، دولت را تمسخر میکنند
تا این تصویر جذابیت دارد سخن از حجاب برای برخی بیهوده است،
تا Image و تصویر جذاب زن مدرن این است دعوا بر سر حجاب، صرفا دعوا بر یک "بکن-نکن" نخواهد بود
تا زمانی که زن ایرانی "هویت"ش را این بداند رفتارها و هنجارهایش را هم ذیل همین تصویر تعریف خواهد کرد.
◽️ آمریکایی باشد هر کوفتی میخواهد باشد باشد!
هر چه خواستم در ایام اربعین درباره تمجیدهای بی حد و حصر درباره این خانمی که ابدا ایرانی نیست و تنها اسم فارسی دارد و به فضا پرتاب شده مطلب ننویسم و در این روزهای مبارک خاطر خودمان را مکدر نکنیم دیدم نمیشود!
💢 گویا عدهای به قول مرحوم محمد تقی جعفری اسهال قلم دارند و یبوست فکر و مدام از قلم نجسشان تعفن درباره زن ایرانی تراوش میکند.
🔰 چند نکته عرض کنم:
۱) چرا برای اینها اهمیتی ندارد که این خانم اصلا تابعیت ایرانی ندارد و اصلا فارسی بلد نیست صحبت کند چه این که در آلمان به دنیا آمده و تبعه کشور آمریکاست؟
چرا اهمیتی ندارد که جزء تفنگداران ارتش تروریستی آمریکاست و در افغانستان هم حضور داشته و احتمالا هم دستش مستقیم و غیر مستقیم آغشته به خون مظلومان افغانی است؟
لابد چون افغانیها برای قشر غربزده ما آدم محسوب نمیشوند علیه این خانم هم موضعی نمیگیرند حتی اگر مطمئن شوند او در افغانستان آدم کشته.
۲) دلیل این که او در آمریکاست چیست؟ چرا این نخبهها! در کشور خودمان نمیمانند؟!
👈 دلیلش همان چیزی است که باعث شلوغ شدن تهران شده، دلیلش همان است که در طول تاریخ همیشه پایتختها شلوغ و پر جمعیت بودهاند.
👈 چرا تهران شلوغ است؟ چون امکانات تحصیلی و آموزشی و بهداشتی و ... در آنجا زیاد است.
به همین دلیل آمریکا هم از همه جای دنیا آدم جمع میکند، اختصاصی به ایران هم ندارد.
این اسمهای مشهور را ببینید، همه آمریکایی تبار خوانده میشوند اما در واقع از جای دیگر آمدهاند:
نیکولا تسلا (صربستان)
آلبرت انیشتین(آلمان)
ایلان ماسک (آفریقای جنوبی )
زبیگنیو برژینسکی(لهستان)
هنری کیسینجر (آلمان)
رودلف کارناپ (آلمان)
لئو اشتراوس(آلمان )
بروس ویلیس (آلمان)
آرنولد شوراتزنگر (اتریش)
کریس نولان (انگلستان)
🔹 اینها تنها بخشی از معروفترین ها هستند، معروفو غیر معروفهای دیگری هم هستند که سیاههای بس طولانی را تشکیل میدهند.
🔸 مطابق برخی آمارها یک سوم دانشمندان و هنرمندان آمریکایی، اصالتا از نقاط دیگر دنیا به آمریکا مهاجرت کردهاند.
دلیل جذاب بودن آمریکا همان دلیل جذاب بودن تهران برای بیشتر مردم ایران است؛ بی عدالتی و انباشت امکانات در یک نقطه.
👌👈 البته در خصوص مهاجرت به آمریکا نکته افزودهای وجود دارد و آن تحقیرهای شبانه روزی از فرهنگ و اجتماع و تاریخ کشور ما توسط بوقهای شیطان است.
گویی تمجید و تحقیر دو لبه یک قیچی برای مهاجرت هستند.
۳) بیایید کلاهتان را قاضی کنید و ببینید کدام حزب و گروه است که در ایران طرفدار علم و رشد تکنولوژیک است:
👈 کسی که اینجا به دانش و دانشمند ایرانی در هوا فضا و ژنتیک و هستهای اهمیت میدهد کیست؟
👈 کسی که محصول دانش ایرانی را که از کارخانههای ایرانی تولید شده مدام ترغیب میکند بخرید کیست؟
👈 کسی که افق نگاهش این است که زبان فارسی تا ۲۰۵۰ زبان علم در دنیا شود کیست؟
مگر میشود بدون طی کردن این پلهها به آن اوجها رسید؟ مگر آمریکا از روز اول فضانورد میفرستاده؟
تویی که از دانش و دانشمند ایرانی و محصول ایرانی خوشت نمیآید و از بتن ریختن در دانش هستهای خوشحال میشوی بیجا میکنی سیاستهای علمی کشور را به باد انتقاد بگیری!
۴) ای کاش وقتی حسرت فضا رفتن این زن ارتش آمریکا را میخوردید میگفتید چه چیزی در اینجا مانع همین اموری است که شما جزء کمالات زن به حساب آوردهاید؟
ما در رشتههای علمی، ورزشی، هنری، سیاسی و ... کم چهره داریم که بانو هستند و موفقاند؟ اسلام مانع اینها شده؟ جمهوری اسلامی مانع اینها شده؟ ازدواج و شوهر مانع اینها شده؟
بیایید کمی فکر کنید شاید خوشتان آمد!!
https://eitaa.com/elmetawhid
◽️ زیارت اربعین و چسبندگی به دین!
۱. جمله مشهوری از حضرت امام خمینی هست که هضمش برای برخی از اهل علم خیلی دشوار است. ایشان فرموده "الاسلام هو السیاسة بجمیع شئونها"
یعنی اسلام و همه شئون آن سیاست است، نه این که سیاسی است.
👈 فهم این مبنا در مقایسه با مبنای علامه طباطبایی قابل دستیابی است:
علامه حقیقت اسلام را همان ارتباط با خداوند میداند ولی جامعه و سیاست حافظ این حقیقت هستند، یعنی نقش سیاست در اسلام یک نقش ثانوی است نه اولی.
سیاست برای حفظ دیانت است. از نظر ایشان چون اراده جامعه بر اراده فرد غلبه دارد لذا اگر بقاء یک فرهنگ (مثل اسلام) را بخواهیم باید به جامعه و سیاست که یکی از شئون اجتماع است توجه کنیم.
💢 اما نظر حضرت امام این است که دیانت همان ارتباط سیاسی و اجتماعی با سایر انسانهاست. دین یعنی قانون الهی را بر روابط انسانی حاکم کردن.
از این منظر دیگر سیاست نقش ثانوی ندارد بلکه دین ورزی و سیاستورزی تقرییا معادل یکدیگرند.
۲. این که ادله کدام یک را تایید میکند فعلا موضوع بحث نیست، آنچه میخواهم عرض کنم این است که بر مبنای حضرت امام این سوال به ذهن میآید که پس نماز و روزه و عبادات ما که ربطی به سیاست ندارند در کجای دین سیاسی حضرت امام جای میگیرند؟
البته موضوع مفصلی است اما اجمالا عبادات نقشهایی مثل تذکر و تمرین برای رعایت قانون الهی را دارند.
چون اجرای قانون الهی در جامعه انسانی احتیاج به پذیرش انسانها دارد،
و پذیرش اولیه برای این منظور کفایت نمیکند و نیاز به تذکر مداوم وجود دارد،
لذا تذکر مداوم و تمرینهای مستمر برای اجرای قانون الهی از طریق عبادات صورت میپذیرد.
🔰 مثلا روزه را برای تقویت تقوا تشریع فرموده (لعلکم تتقون)
تقوا یک کارکرد کاملا اجتماعی دارد، یعنی بار اجرای قانون حتی المقدور بر دوش تقواست هر چند سیستم قضایی و پلیس و ... هم ضروری است.
۳. محبت اولیاء خدا که یکی از واجبات شرعی نقش مهمی در اجرای قانون دینی دارد.
محبت و ولایت امامان معصوم را مثل ملاط بنایی بدانید، انسان را آجر زیرین و قانون خدا را آجر رویین.
آنچه انسان را به قانون خداوند میچسباند ولایت و محبت اولیاء اوست.
این که فرمودهاند هل الدین الا الحب ظاهرا به این معناست که دینداری یعنی همان چسبیدن قانون الهی و انسان به یکدیگر با محبت اولیاء خدا میسر است.
۴. زیارت اربعین فرصت مهمی برای دیندارتر شدن است، برای مومنتر شدن. زیارت میتواند حکمت مهمش ایجاد انگیزههای قوی برای اجرای قانون الهی باشد.
ناگفته پیداست که اجرای دین خصوصا در عصر حاضر چقدر سخت و پر هزینه است و اگر این ملاطها نباشد چسبندگی دین به انسان آرام آرام رو به ضعف میرود.
بنابراین ولایت که سیاستورزی همراه با روابط عاطفی است از هر دو جهت ضامن دینداری است:
اولا دین یعنی همان پذیرش ولایت و قانونی که او میگوید،
ثانیا ارتباط قوی با حقیقت دین از طریق همین رابطه عاطفی صورت میگیرد.
(در مسیر سامرا و در ماشین این نکته به ذهنم آمد، فرصت نکردم تلخیص و تهذیبش کنم. دعاگوی همه عزیزان )