eitaa logo
Mousazadeh_IR
161 دنبال‌کننده
455 عکس
94 ویدیو
32 فایل
کانال شخصی یک مدرس، یک همسر، پدر سه فرزند دهه نودی و دغدغه‌مند نسبت به مسائل فرهنگی و اجتماعی ... علاقه‌مند به مباحث بهینه‌سازی زنجیره تأمین، سیستم‌های سلامت و جنبه‌های کاربردی علم داده ارتباط با من @Mohammad_Mousazadeh کانال دیگرم @ArchieveMousazadeh
مشاهده در ایتا
دانلود
04.Nisa.046.mp3
3.1M
تفسیر آیه ۴۶ سوره نساء از آقای قرائتی ده دقیقه است که با سرعت 2X میشه ۵ دقیقه ... به نظر شما، تاریخ مدام در حال تکرار نیست؟ 🤔
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 بسم رب الشهدا سلام بر آن‌هایی که رفتند تا بمانند و نماندند تا بمیرند ان‌شاء‌الله به شرط حیات و سلامتی، ساعت ۰۷:۰۰ صبح روز جمعه ۱۳ آبان در قطعه ۵۳ (گلزار شهدا) بهشت زهرا (س) دور هم جمع می‌شویم آقایانی که تمایل به حضور دارند، برای هماهنگی بیشتر به آی‌دی ایتای زیر پیام بدهند. @Mohammad_Mousazadeh اللهم ارزقنا شهادت فی سبیلک ... 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 بسم رب الشهدا سلام بر آن‌هایی که رفتند تا بمانند و نماندند تا بمیرند ان‌شاء‌الله به شرط حیات و سلامتی، ساعت ۰۷:۳۰ صبح روز جمعه ۲۰ آبان در قطعه ۵۳ (گلزار شهدا) بهشت زهرا (س) دور هم جمع می‌شویم آقایانی که تمایل به حضور دارند، برای هماهنگی بیشتر به آی‌دی ایتای زیر پیام بدهند. @Mohammad_Mousazadeh اللهم ارزقنا شهادت فی سبیلک ... 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
هدایت شده از صادق گائینی مطلق
💢سازمان دانشجویان جهاد دانشگاهی شعبه قم با مشارکت اداره امور فرهنگی دانشکدگان فارابی برگزار میکند: 🔰کارگاه آموزشی روابط پیش از ازدواج 🔶 رایگان 👨🏻‍💻استاد خانم دکتر زینب رضوانی 📆 دوشنبه ۲۳ آبان ماه 🕓ساعت ۱۹ 🔺مکان : دانشکدگان فارابی ،خوابگاه حضرت معصومه
تحلیل مسائل اجتماعی، خطی نیست ... A complex system
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 بسم رب الشهدا سلام بر آن‌هایی که رفتند تا بمانند و نماندند تا بمیرند ان‌شاء‌الله به شرط حیات و سلامتی، ساعت ۰۷:۰۰ صبح روز جمعه ۲۷ آبان در قطعه ۵۳ (گلزار شهدا) بهشت زهرا (س) دور هم جمع می‌شویم آقایانی که تمایل به حضور دارند، برای هماهنگی بیشتر به آی‌دی ایتای زیر پیام بدهند. @Mohammad_Mousazadeh اللهم ارزقنا شهادت فی سبیلک ... 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
https://www.linkedin.com/posts/mansooreh-pakravan-a1081048_aetaepaepahyaepahyabraecaevaezaesabraezaewabraeqaecaeuaepaeb-activity-6999457773868441600-CeXJ Mansooreh Pakravan, Ph.D Assistant Professor at Tarbiat Modares University کمتر کسی پیدا می شه که با بازی جذاب آشنا نباشه، بازی متشکل از گروه با اکثریت مطلق (با چند نقش خاص مثل دکتر، کارگاه، تک تیرانداز ...) و یک گروه که هم رو می شناسند و شبانه با هم اتحاد می کنند. هدف اینه که که شهر را به دست بگیرند (طوری که اکثریت مطلق بشن). این جوری کل شهر می بازه. چه آگاه، چه ناآگاه و چه شهروند دست، همگی بازنده بازی هستند. ی بازی عموما پشت شهر قایم می شه و با ایجاد اختلاف و دودستگی، رو به جون هم میندازه تا به یک شهروند رای بدن. خیلی تلاش می کنه که نقش رو بازی می کنه. گاهی پشت دست یک واضح بازی قایم می شه. گاهی کاملا غیرمستقیم نقش می دزده تا بتونه اعتماد شهر رو به خودش جلب کنه و برای بیرون انداختن ، رای جمع کنه. گاهی اگر موجی برعلیه یک (که مثلا اشتباهی رای داده) ایجاد شد سوارش می شه و حسابی موج سواری می کنه. باید کاملا حساب شده دروغ بگه و استدلال هاش رو در لباس فکت وارد بازی کنه. البته همه نمی تونن خوبی باشند و گاهی فروپاشی درونی می کنند و مثل قارچ می زنن بیرون. هدف هم اینه که رو پیدا کنند و در روز با رای گیری بندازن بیرون (جدای نقش های خاص مثل تک تیرانداز) اگر شهر باشی، عموما کارت سخته. چون باید بتونی دروغ ها رو از راست ها بکشی بیرون. ، عموما خیلی خوب گوش می ده، از زبان بدن آدم ها تا استدلال هاشون، مدل رای دادن هاشون، همممه رو زیر نظر داره. حافظه ی تاریخی داره. از کشته های شب، از تناقض بین حرف (استدلال ها) و عمل (رای دادن ها) دیگران در روزهای قبل، وصیت قبل از خروج، از اینکه چه کسانی بانی بیرون انداختن یک در رای گیری بودند ...، تلاش می کنه که به سرنخ برسه. حواسش هست که چه کسانی فکت وارد بازی می کنند و گره ها رو باز می کنند. چه کسانی شیک می کنند (کسی که اتهامات را از روی یک نفر برمی‌داره و به بازیکن دیگری اتهام می‌زنه، موج رو می شکونه). چه کسانی کلا تو دیوارن. چه کسانی نوار خالی پر می کنند. چه کسانی دارن از آب کره می گیرند. حتی برای اثبات ادعاش، گاهی گردن می گیره. اگر از بودن فرد دیگری مطمئنه، ازش حمایت می کنه. برای باز شدن گره ها و نجات شهر حتی حاضره از بازی بره بیرون تا دست مافیا رو بشه. ، اصلا لج باز نیست. حتی اگر که بد بازی میکنه، بهش تارگت بزنه، دیگه ترگت بک نمی زنه، سعی می کنه آگاهش کنه و در عین حال خیلی وقتش رو صرف سر و کله زدن با اون شهروند نمی کنه و تمرکز روی فکت ها می کنه. دنده عقب داره و اگر بفهمه اشتباه می کرده اعتراف می کنه و از دوباره استدلال هاش رو می چینه. تراژدی بازی، ، که به خیال خودش رو شناسایی میکنه و میکشه اما در واقع داره به ضرر کار میکنه و حذف می‌کنه. گاهی با وجود اینکه مثل قارچ بیرون زده ولی فکت ها رو نمی بینه چون شدیدا بایاس شده روی یک فرد یا چند فرد. عموما افرادی که قواعد بازی رو بلد نیستند از طرفی می خوان یک خودی نشون بدن می شن که در این صورت بدا به حال شهر ... همه ی ما یک جورایی در زندگی هامون داریم مافیا بازی می کنیم.
هدایت شده از دلنوشته های یک طلبه
بسم الله الرحمن الرحیم 🔸🔸تقسیم🔸🔸 ✍️ محمد رضا حدادپور جهرمی ««قسمت سی و ششم»» محمد همین طور که در سالن راه میرفت و فکر میکرد گفت: دربهترین حالت، وقتی یه رخداد بزرگ اجتماعی و یا امنیتی رخ میده، بُرد با طرفی هست که دوازده دقیقه اول روایت کنه. و در همون دوازده دقیقه اول، اولین روایت را دستش بگیره. و الا در جنگ روایت ها باخته. یکی از بچه ها گفت: هنوز موضع گیری خاصی اعلام نشده! محمد پرسید: مگه خبرش از رسانه های رسمی پخش شده که بخواد کسی موضع بگیره؟! وقتی شروع میکنن به موضع گرفتن که حداقل خبرش به طور رسمی اعلام شده باشه. یکی دیگه از بچه ها گفت: نه. داره از دوازده دقیقه میگذره و هنوز هیچ کدام از خبرگزاری های رسمی این خبرو منتشر نکردند! محمد رو به یکی از بچه ها کرد و پرسید: از فضای مجازی چه خبر؟ لحظاتی گذشت و اون بنده خدا گفت: فقط در چهار دقیقه اول، بالغ بر سیصد کلیپ از این خودسوزی در فضای مجازی پخش شده که از این تعداد، بالای صد نفرشون لایو گرفتند و تا موقع اومدن آمبولانس و نیرو انتظامی و ... بالا سرش بودند و گزارش ثانیه به ثانیه دادند! محمد گفت: و هنوز از رسانه های رسمی ما خبری نیست. درسته؟ که یکی از بچه ها گفت: هنوز خبری نیست. محمد گفت: خب! اینم باختیم به سلامتی! اگه امشب و فرداشب شبکه های معاند، از تاریخچه خودسوزی مادران به خاطر بچه هاشون در جمهوری اسلامی ویژه برنامه پخش نکردند، من اسم خودمو عوض میکنم. روایت اول را میگیرن تو مُشت خودشون و ملت هم باور میکنه. راستی سعید! دقیقا کجا این رخ داده؟ سعید جواب داد: جلوی یکی از مراکز مهم پلیس امنیت اخلاق! محمد فورا گفت: احدی اسم پلیس امنیت اخلاق نمیاره. حالا میبینین! خواهند گفت گشت ارشاد! و بعدش هم یه مشت از خدا بی خبرِ کارنشناس میشینن میگن ارشاد کلمه دینی هست و ربطش میدن به امر به معروف و نهی از منکر و یه مشت از اونا سیاسیِ اُسکل تر هم برای انتخابات آتی، وعده حذف گشت ارشاد میدن و از آب گل آلود ماهی میگیرن! ینی کلا آدرس غلط دادن به مردم. و وعده حدفِ چیزی که اصلا وجود ندارد! سعید گفت: قربان یادمه تو جلسه چند روز پیش گفتین این بار هم سرِ نیرو انتظامی خراب میشن و مثل دفعه قبل، بچه های مظلوم ناجا میشن سیبل! حتی یادمه بقیه معاونت ها هم همین تحلیل رو داشتند. محمد: آره. خدا به ناجا صبر و عزت بده. با دست خالی و تفنگِ بی فشنگ قراره جلوی جنگ شهری بگیرن. سعید پرسید: قربان رسانه ها که پیوست امنیتی و عملیات روانی دارن! چرا عمل نمیکنن؟! چرا همین حالا از شبکه خبر اعلام نمیکنه و مِیدون واسه یه مشت خرمگس معرکه خالی میکنن؟! محمد حرفی زد که دیگه سعید سرش انداخت پایین و دیگه هیچی نگفت. گفت: به همون دلیلی که وقتی نظرِ کارشناسی و فنی درباره محتوای فیلنامه ها و پروانه های ساخت فیلم و سریال ها میدیم، آقایون انگار نه انگار! یه دستی به سر و روش میکشن و میگن این دیگه قبلی نیست و نظر شما تامین شد و فاتحه مع الصلوات! دیگه کسی چیزی نگفت. همه مشغول بودند. محمد به اتاقش رفت. لحظاتی رو صندلیش آرام گرفت. گوشیش از کشوی میزش درآورد. دید از خونه تماس گرفتند. تماس گرفت و با خانمش اندکی حرف زد: -بَه جناب امنیت ملی! -سلام خانمی. خوبی؟ -سلام رو ماه خسته ات! ممنون. تو خوبی؟ -هی. بهتر از این بدتر نمیشم! تو چطوری؟ -ما هم خوبیم. ملالی نیست جز دوریِ شما. امشب میایی؟ -بعیده. خیلی کار دارم. -تهرانی؟ -آره. بچه ها چیکار میکنن؟ -خوبن. کُتلت پختم. گفتم دوس داری. خیارشورش هم خودم درست کردم. -باورت میشه از همین جا بوش خورد به مشامم! -نه. معلومه که باورم نمیشه. چون هنوز سرخش نکردم. محمد خندید و گفت: راستی نون دارین؟ دیروز بود یا پریروز ... از بس عجله داشتم یادم رفت بخرم. -پریرزو بود. آره. داریم. نگران نباش. -پریروز؟ ینی من با امروز، الان سه روزه خونه نیومدم؟ -حداقل یه کاری کن که بتونی درست و حسابی بخوابی. وقتی چشمات به خاطر کم خوابی قرمز میشه، خیلی ترسناک میشی. -باشه. لابد سبزی و گوجه و پیازچه هم قراره بذاری بغلِ کُتلت ها و علی برکت الله. آره؟ -محمد چرا حالِ خودمو نمیپرسی؟ همش از شکم و سفره و خوراکیا میگی! -بسم الله الرحمن الرحیم. شروع شد!
Mousazadeh_IR
بسم الله الرحمن الرحیم 🔸🔸تقسیم🔸🔸 ✍️ محمد رضا حدادپور جهرمی ««قسمت سی و ششم»» محمد همین طور که در
به واقع، جنگ، جنگ روایت‌هاست ... بخشی از رمان امنیتی «تقسیم» با درون‌مایه وقایع اخیر ...
متن دست نویس بالای صفحه که نوشتم حاشیه است 😉 چه بسا مقصود، اون جملات پایین صفحه باشه ... الله اعلم 🤔
حیف ۶-۵ بازی رو باختیم 😉 انصافا گل اول طارمی ۴ تا گل نمی ارزید؟ 🤔 با اختلاف زیباترین گل بازی بود 🌷