فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کار خودتونه، کار خودشونه 😉
#طنز
04.Nisa.046.mp3
3.1M
تفسیر آیه ۴۶ سوره نساء از آقای قرائتی
ده دقیقه است که با سرعت 2X میشه ۵ دقیقه ...
به نظر شما، تاریخ مدام در حال تکرار نیست؟ 🤔
#تفسیر_قرآن
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
بسم رب الشهدا
سلام بر آنهایی که
رفتند تا بمانند و نماندند تا بمیرند
انشاءالله به شرط حیات و سلامتی، ساعت ۰۷:۰۰ صبح روز جمعه ۱۳ آبان در قطعه ۵۳ (گلزار شهدا) بهشت زهرا (س) دور هم جمع میشویم
آقایانی که تمایل به حضور دارند، برای هماهنگی بیشتر به آیدی ایتای زیر پیام بدهند.
@Mohammad_Mousazadeh
اللهم ارزقنا شهادت فی سبیلک ...
#گلزار_شهدا
#بهشت_زهرا
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
بسم رب الشهدا
سلام بر آنهایی که
رفتند تا بمانند و نماندند تا بمیرند
انشاءالله به شرط حیات و سلامتی، ساعت ۰۷:۳۰ صبح روز جمعه ۲۰ آبان در قطعه ۵۳ (گلزار شهدا) بهشت زهرا (س) دور هم جمع میشویم
آقایانی که تمایل به حضور دارند، برای هماهنگی بیشتر به آیدی ایتای زیر پیام بدهند.
@Mohammad_Mousazadeh
اللهم ارزقنا شهادت فی سبیلک ...
#گلزار_شهدا
#بهشت_زهرا
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
هدایت شده از صادق گائینی مطلق
💢سازمان دانشجویان جهاد دانشگاهی شعبه قم با مشارکت اداره امور فرهنگی دانشکدگان فارابی برگزار میکند:
🔰کارگاه آموزشی روابط پیش از ازدواج
🔶 رایگان
👨🏻💻استاد خانم دکتر زینب رضوانی
📆 دوشنبه ۲۳ آبان ماه
🕓ساعت ۱۹
🔺مکان : دانشکدگان فارابی ،خوابگاه حضرت معصومه
#جهاددانشگاهی_دانشجو_مهارت_آینده
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
بسم رب الشهدا
سلام بر آنهایی که
رفتند تا بمانند و نماندند تا بمیرند
انشاءالله به شرط حیات و سلامتی، ساعت ۰۷:۰۰ صبح روز جمعه ۲۷ آبان در قطعه ۵۳ (گلزار شهدا) بهشت زهرا (س) دور هم جمع میشویم
آقایانی که تمایل به حضور دارند، برای هماهنگی بیشتر به آیدی ایتای زیر پیام بدهند.
@Mohammad_Mousazadeh
اللهم ارزقنا شهادت فی سبیلک ...
#گلزار_شهدا
#بهشت_زهرا
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
https://www.linkedin.com/posts/mansooreh-pakravan-a1081048_aetaepaepahyaepahyabraecaevaezaesabraezaewabraeqaecaeuaepaeb-activity-6999457773868441600-CeXJ
Mansooreh Pakravan, Ph.D
Assistant Professor at Tarbiat Modares University
کمتر کسی پیدا می شه که با بازی جذاب #مافیا آشنا نباشه، بازی متشکل از گروه #شهروندان با اکثریت مطلق (با چند نقش خاص مثل دکتر، کارگاه، تک تیرانداز ...) و یک گروه #مافیا که هم رو می شناسند و شبانه با هم اتحاد می کنند.
هدف #مافیا اینه که که شهر را به دست بگیرند (طوری که اکثریت مطلق بشن). این جوری کل شهر می بازه. چه #شهروند آگاه، چه #شهروند ناآگاه و چه شهروند #تبر_به دست، همگی بازنده بازی هستند.
#مافیا ی بازی عموما پشت شهر قایم می شه و با ایجاد اختلاف و دودستگی، #شهروندان رو به جون هم میندازه تا به یک شهروند رای بدن.
خیلی تلاش می کنه که نقش #شهروند_دلسوز رو بازی می کنه.
گاهی پشت دست یک #شهروند واضح بازی قایم می شه.
گاهی کاملا غیرمستقیم نقش می دزده تا بتونه اعتماد شهر رو به خودش جلب کنه و برای بیرون انداختن #شهروندان_آگاه، رای جمع کنه.
گاهی اگر موجی برعلیه یک #شهروند (که مثلا اشتباهی رای داده) ایجاد شد سوارش می شه و حسابی موج سواری می کنه.
باید کاملا حساب شده دروغ بگه و استدلال هاش رو در لباس فکت وارد بازی کنه. البته همه نمی تونن #مافیای خوبی باشند و گاهی فروپاشی درونی می کنند و مثل قارچ می زنن بیرون.
هدف #شهروندان هم اینه که #مافیا رو پیدا کنند و در روز با رای گیری بندازن بیرون (جدای نقش های خاص مثل تک تیرانداز)
اگر #شهروند شهر باشی، عموما کارت سخته. چون باید بتونی دروغ ها رو از راست ها بکشی بیرون.
#شهروند_دلسوز، عموما خیلی خوب گوش می ده، از زبان بدن آدم ها تا استدلال هاشون، مدل رای دادن هاشون، همممه رو زیر نظر داره.
#شهروند_دلسوز حافظه ی تاریخی داره. از کشته های شب، از تناقض بین حرف (استدلال ها) و عمل (رای دادن ها) دیگران در روزهای قبل، وصیت #شهروندان قبل از خروج، از اینکه چه کسانی بانی بیرون انداختن یک #شهروند در رای گیری بودند ...، تلاش می کنه که به سرنخ برسه.
حواسش هست که چه کسانی فکت وارد بازی می کنند و گره ها رو باز می کنند.
چه کسانی شیک می کنند (کسی که اتهامات را از روی یک نفر برمیداره و به بازیکن دیگری اتهام میزنه، موج رو می شکونه).
چه کسانی کلا تو دیوارن. چه کسانی نوار خالی پر می کنند. چه کسانی دارن از آب کره می گیرند.
#شهروند_دلسوز حتی برای اثبات ادعاش، گاهی گردن می گیره. اگر از #شهروند بودن فرد دیگری مطمئنه، ازش حمایت می کنه. برای باز شدن گره ها و نجات شهر حتی حاضره از بازی بره بیرون تا دست مافیا رو بشه.
#شهروند_دلسوز، اصلا لج باز نیست. حتی اگر #شهروندی که بد بازی میکنه، بهش تارگت بزنه، دیگه ترگت بک نمی زنه، سعی می کنه آگاهش کنه و در عین حال خیلی وقتش رو صرف سر و کله زدن با اون شهروند نمی کنه و تمرکز روی فکت ها می کنه.
#شهروند_دلسوز دنده عقب داره و اگر بفهمه اشتباه می کرده اعتراف می کنه و از دوباره استدلال هاش رو می چینه.
تراژدی بازی، #شهروند #تبر_به_دسته، #شهروندی که به خیال خودش #مافیاها رو شناسایی میکنه و میکشه اما در واقع داره به ضرر #شهروندان کار میکنه و #شهروند حذف میکنه. گاهی با وجود اینکه #مافیا مثل قارچ بیرون زده ولی #شهروند #تبر_به_دست فکت ها رو نمی بینه چون شدیدا بایاس شده روی یک فرد یا چند فرد. عموما افرادی که قواعد بازی رو بلد نیستند از طرفی می خوان یک خودی نشون بدن می شن #شهروند #تبر_به_دست که در این صورت بدا به حال شهر ...
همه ی ما یک جورایی در زندگی هامون داریم مافیا بازی می کنیم.
#مافیای_شهرت_رو_بشناس
#شهرت_رو_نجات_بده
هدایت شده از دلنوشته های یک طلبه
بسم الله الرحمن الرحیم
🔸🔸تقسیم🔸🔸
✍️ محمد رضا حدادپور جهرمی
««قسمت سی و ششم»»
محمد همین طور که در سالن راه میرفت و فکر میکرد گفت: دربهترین حالت، وقتی یه رخداد بزرگ اجتماعی و یا امنیتی رخ میده، بُرد با طرفی هست که دوازده دقیقه اول روایت کنه. و در همون دوازده دقیقه اول، اولین روایت را دستش بگیره. و الا در جنگ روایت ها باخته.
یکی از بچه ها گفت: هنوز موضع گیری خاصی اعلام نشده!
محمد پرسید: مگه خبرش از رسانه های رسمی پخش شده که بخواد کسی موضع بگیره؟! وقتی شروع میکنن به موضع گرفتن که حداقل خبرش به طور رسمی اعلام شده باشه.
یکی دیگه از بچه ها گفت: نه. داره از دوازده دقیقه میگذره و هنوز هیچ کدام از خبرگزاری های رسمی این خبرو منتشر نکردند!
محمد رو به یکی از بچه ها کرد و پرسید: از فضای مجازی چه خبر؟
لحظاتی گذشت و اون بنده خدا گفت: فقط در چهار دقیقه اول، بالغ بر سیصد کلیپ از این خودسوزی در فضای مجازی پخش شده که از این تعداد، بالای صد نفرشون لایو گرفتند و تا موقع اومدن آمبولانس و نیرو انتظامی و ... بالا سرش بودند و گزارش ثانیه به ثانیه دادند!
محمد گفت: و هنوز از رسانه های رسمی ما خبری نیست. درسته؟
که یکی از بچه ها گفت: هنوز خبری نیست.
محمد گفت: خب! اینم باختیم به سلامتی! اگه امشب و فرداشب شبکه های معاند، از تاریخچه خودسوزی مادران به خاطر بچه هاشون در جمهوری اسلامی ویژه برنامه پخش نکردند، من اسم خودمو عوض میکنم. روایت اول را میگیرن تو مُشت خودشون و ملت هم باور میکنه. راستی سعید! دقیقا کجا این رخ داده؟
سعید جواب داد: جلوی یکی از مراکز مهم پلیس امنیت اخلاق!
محمد فورا گفت: احدی اسم پلیس امنیت اخلاق نمیاره. حالا میبینین! خواهند گفت گشت ارشاد! و بعدش هم یه مشت از خدا بی خبرِ کارنشناس میشینن میگن ارشاد کلمه دینی هست و ربطش میدن به امر به معروف و نهی از منکر و یه مشت از اونا سیاسیِ اُسکل تر هم برای انتخابات آتی، وعده حذف گشت ارشاد میدن و از آب گل آلود ماهی میگیرن! ینی کلا آدرس غلط دادن به مردم. و وعده حدفِ چیزی که اصلا وجود ندارد!
سعید گفت: قربان یادمه تو جلسه چند روز پیش گفتین این بار هم سرِ نیرو انتظامی خراب میشن و مثل دفعه قبل، بچه های مظلوم ناجا میشن سیبل! حتی یادمه بقیه معاونت ها هم همین تحلیل رو داشتند.
محمد: آره. خدا به ناجا صبر و عزت بده. با دست خالی و تفنگِ بی فشنگ قراره جلوی جنگ شهری بگیرن.
سعید پرسید: قربان رسانه ها که پیوست امنیتی و عملیات روانی دارن! چرا عمل نمیکنن؟! چرا همین حالا از شبکه خبر اعلام نمیکنه و مِیدون واسه یه مشت خرمگس معرکه خالی میکنن؟!
محمد حرفی زد که دیگه سعید سرش انداخت پایین و دیگه هیچی نگفت. گفت: به همون دلیلی که وقتی نظرِ کارشناسی و فنی درباره محتوای فیلنامه ها و پروانه های ساخت فیلم و سریال ها میدیم، آقایون انگار نه انگار! یه دستی به سر و روش میکشن و میگن این دیگه قبلی نیست و نظر شما تامین شد و فاتحه مع الصلوات!
دیگه کسی چیزی نگفت. همه مشغول بودند. محمد به اتاقش رفت. لحظاتی رو صندلیش آرام گرفت. گوشیش از کشوی میزش درآورد. دید از خونه تماس گرفتند. تماس گرفت و با خانمش اندکی حرف زد:
-بَه جناب امنیت ملی!
-سلام خانمی. خوبی؟
-سلام رو ماه خسته ات! ممنون. تو خوبی؟
-هی. بهتر از این بدتر نمیشم! تو چطوری؟
-ما هم خوبیم. ملالی نیست جز دوریِ شما. امشب میایی؟
-بعیده. خیلی کار دارم.
-تهرانی؟
-آره. بچه ها چیکار میکنن؟
-خوبن. کُتلت پختم. گفتم دوس داری. خیارشورش هم خودم درست کردم.
-باورت میشه از همین جا بوش خورد به مشامم!
-نه. معلومه که باورم نمیشه. چون هنوز سرخش نکردم.
محمد خندید و گفت: راستی نون دارین؟ دیروز بود یا پریروز ... از بس عجله داشتم یادم رفت بخرم.
-پریرزو بود. آره. داریم. نگران نباش.
-پریروز؟ ینی من با امروز، الان سه روزه خونه نیومدم؟
-حداقل یه کاری کن که بتونی درست و حسابی بخوابی. وقتی چشمات به خاطر کم خوابی قرمز میشه، خیلی ترسناک میشی.
-باشه. لابد سبزی و گوجه و پیازچه هم قراره بذاری بغلِ کُتلت ها و علی برکت الله. آره؟
-محمد چرا حالِ خودمو نمیپرسی؟ همش از شکم و سفره و خوراکیا میگی!
-بسم الله الرحمن الرحیم. شروع شد!
Mousazadeh_IR
بسم الله الرحمن الرحیم 🔸🔸تقسیم🔸🔸 ✍️ محمد رضا حدادپور جهرمی ««قسمت سی و ششم»» محمد همین طور که در
به واقع، جنگ، جنگ روایتهاست ...
بخشی از رمان امنیتی «تقسیم» با درونمایه وقایع اخیر ...
حیف ۶-۵ بازی رو باختیم 😉
انصافا گل اول طارمی ۴ تا گل نمی ارزید؟ 🤔
با اختلاف زیباترین گل بازی بود 🌷