eitaa logo
یاس‌ها‌سبز‌خواهند‌شد ؛
2.5هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
618 ویدیو
1 فایل
هوالمعشوق؛ • و ما به زودی سبز خواهیم شد عزیزم، زیر سایه یک چنار. آن زمان که گنجشک‌ها رسیده باشند به مقصد و نامه‌هایِ من به دست‌ِ تو. وقتی بخوانیشان، آنگاه سبزخواهیم شد. • ده روز مانده به پایانِ تابستانِ چهارصد
مشاهده در ایتا
دانلود
اوه پسر چقدر خوشگلم.
هدایت شده از مُرتاح
یا باید انسان تن در بدهد به همه ذلتها و به همه زیر بار بودن‌ها و تحت سلطه بودن‌ها و یا اگر بخواهد مستقل باشد، باید عوارض و لوازمش را بپذیرد. این یه بخشی از سخنرانیِ
لب میگشود، برقِ گوهرِ رُخش باز چشمانم را میزد. گفت:دیگه بهش فکر نکن باشه؟ خودش هم میدانست که نمیتوانم، خودش هم میدانست که من در مقابلِ خودم چقدر ناتوان و حقیرم، میدانست همچون برگی به سازِ کوک یا ناکوک هر بادی میرقصم. چَشمانم اینچونین ملتمسانه نگاهش میکرد، کاسه‌یِ دیدگانم را از حرف های ناگفته پر کردم. با نخِ سرخی مردمکم را به مردمکانش پشکی و درشتش گره زدم. نزدیک شدیم آنقدر که گویی او من باشد و من او. خود را در چشمانِ گرد و بزرگش میدیدم. دل بکنم؟ چطور؟ دست دراز کرد و دستانم را گرفت، رشته‌یِ نگاهمان گسیخت و به دنبالش رشته ای از قلبم جدا شد. تو میگویی این تقدیر است نمیتوانیم تغییرش دهیم. میگویی هر آمدنی رفتنی حاصل میشود. خب باشد اصلا همین که تو میگویی، من با چه زبانِ بی زبانی ای این ها را برای دلم، این دلِ صد پاره بگویم؟ میترسی از گفتنِ همان چیزی که فکر کردنش هم مرا میترساند نه؟ من هم میترسم، میترسم از اخرین باری که دقیقا همچون اکنون، دستانم را فشردی و گفتی: دستتو بزار روی قلبِ من میشنویش؟ منم برای تو رو میشنوم، اینا همیشه، حتی اگر خیلی دور باشناز هم یه جا و یه زمان میتپن، ولی الان دیگه هلم بده، بزار منم برم گم بشم. زندگیت اینطوری بهتره من میدونم‌. زندگیمون بهتره. من قول میدم بهت. بیا برای اخرین بار بغلت کنم. اما دیدی که نشد؟ نقضِ واژه واژه‌یِ سخنان خویش را یافتی؟ باز چرا چنین برزخی پیش رویمان میگذاری؟ تو چرا اینگونه ای؟ چرا شبیهِ به من نیستی؟ چرا از شیدا شدن میترسی همه چیزِ من؟ من را ببین! عشق پیرود جای میگیرد بین شریانت‌. همین عشق است که میلی عجیب در سرت میکوباند. میل به سخن، به نوشتن، به کشیدن، به نواختن، به در بر گرفتن، به دیدن، به شنیدن، به کاویدن، به دویدن، به بوییدن، به رسیدن، به بوسیدن، به بوسیدن، به بوسیدن و هر آن چیز که قلبت را به تپش وا میدارد، هر چیز کهزنده ات میکند. گاهی به من هم فکر میکنی اصلا؟ یعنی تو را هم از دست بدهم؟ تو که میانِ دود و غبار بروی باز نخواهد بود کسی که دست بر شانه‌یِ من بگذارد و باز هم من میمانم و عطرِ تنی که از خاطر نمیرود‌. نرو. احتیاجم را ببین نرو. مرا ببین! من را، یک انسانِ تهی از عقل و لبالب از جنون را ببین نرو. مجنونِ من، تو که آخر نمیروی، اما لیلایت را رها بر زمین مکن نرو. بمان عزیز ترین. دیگر از عشق هراسان مشو. من هستم با هم دل را رام میکنیم.
اللّهم‌عجل‌لولیک‌الفرج؛
بسم الله؛
صبح قبل از رسیدن به اینجا به تمامِ احتمالا و اتفاقاتِ وحشتناکی که ممکن بود امروز بیفته فکر کردم و بخاطرش خودم رو سرزنش کردم درحالی ک اون اتفاقات هنوز نیفتاده بود.
هدایت شده از سبز جاندار"
یعنی تیتراژ آخر نیوکمپ خداس، هر دفعه میبینمش پارم مخصوصا اونجا که ادا مدل هارو در میارن.
دلم میخواد بهش بگم، میدونوم رامبد میدونوم. بلدم حاجی شبیه بچه ها باهام رفتار نکن.
استدیو امروز خیلی خیلی خیلی خلوته، سه نفر رفتن جلسه، دو نفرم توی بالکن سیگار میکشن و حرف میزنن، در بالکن رو چفت کردن که بو و صدا نیاد. الان توی این سالن فقط من نشستم. تنهای تنهای تنها.
مبینا چند تا ویدیو مسیج داده تو گروهمون و من اصلا حتی نمیخوام بازشون کنم، چرا اینقدر زشتم؟ بعد میخوام کسی عاشقمم بشه. جمع کن خودتو.
هدایت شده از هرسیلیا در فراق هاگوارتز.
یکی از همکارام موقع کار مداحی میخونه [قیافشم شبیه حسین طاهریه] و من این کار رو به شدت دوست دارم:)