یاسهاسبزخواهندشد ؛
+چرا میخوای کانسپت ارتیست بشی؟ _به این دلیل: پ.ن:تا اونجایی که میدونم به این میگن کانسپت ارت
چرا اینقدر بی هنرم؟ چرا اینقدر بی هنرم؟ چرا اینقدر بی هنرم؟ چرا، اینقدر، بی، هنرممم؟
هدایت شده از صحو.
«چرا باید یه عدهای که میانهای هم با انقلاب ندارند، آنقدر امکانات مالی و بها بدهند که بزرگ شوند، مشهور بشوند و بعد توان اثرگذاری بر جامعه و مردم را پیدا کنند، اما ما باید شهید شويم تا شناخته شويم؟»
- زهرا عجمیان (خواهر شهید عجمیان)
قلبم به درد میاد برای اونایی که از سرِ حماقت و بلاهتشون پشت همچین جریانِ متوحشی در میان، که خیلی از اطرافیان من اینطورین، متاسفانه.
و دلم میسوزه برای خودمون، همین ما انقلابیایِ بیچاره که حتی وقتی اینطوری هم میکشنمون، با زجر، با درد، با وحشی گری، کسی داستان مارو نمیگه. اصلا انگار ما نیستیم ما جز آدما نیستیم، ما مردم نیستیم، این جوونایی ک میمیرن خانواده و مادر نداشتن. فقط نیکا مامان داشت. آرمان یه دختر هیفده سالهیِ همجسنگرایِ بیحجابِ عاشقِ مهاجرتِ خسته از زندگی تویِ ایران با محدودیت و ... نبود که، یه بسیجی بوده، بسیجی پای کار انقلاب، همونی که بهش بگی برو دسشویی عمومی مردم رو بشور میره میشوره، همونی که کرونایی غسل میده، همونی که برای مردم مناطقِ محروم خونه میسازه، همونی که تنها تفاوتش در اینه که معتقد به جمهوری اسلامی و ولی فقیهه، خب اینا دلایل خوبیه برای مردن نه؟ همون معتقد بودن کلی فقی کافیه برای مردن، غلط میکنی قبولش داری همه باید شبیهِ ما فکر کنن، شبیهِ ماهایی که شعار آزادی میدیم، آزادی اینه! حالا مگه مهمه که اصلا مرده؟
چقدر از مردم این شهر میدونن ارمان کیه؟
خیلیاشون نمیدونن، خیلیاشونم نمیخوان که بدونن. قلبم، در، عذابه ولی به آخرش امیدوارم، به اون روزی که همهیِ جهان قراره فتح و ظفر مارو به چشم ببینه و بشناسه. ما و اماممونو، فقط همینه که باعث میشه از غم نَمیرم.
#آرمان
هیچ هنری از خودم ندارم، الان بشینم یه طرح بزنم. عمرا بتونم. به هر هنری یه ناخنک زدم، نه بلدم با گواش کار کنم، نه اکرلیک، نه آبرنگ، نه مداد رنگی، نا حتی دیجیتال، شبیهِ بچه هایِ ۵ ساله دیجیتال ارت میزنم. خسته شدم از اینکه همه چی رو بلدم و درواقع هیچی بلد نیستم.
یاسهاسبزخواهندشد ؛
قلبم به درد میاد برای اونایی که از سرِ حماقت و بلاهتشون پشت همچین جریانِ متوحشی در میان، که خیلی از
این حرفارو یه بار دیگه هم سرِ تولد آرمان گفتم، الانم دوباره گفتم با ادبیات متفاوت، هر چی میگم باز از دردش کم نمیشه.