خودم میدونم یک ماه و نه روز از تابستون گذشته، میدونم که دارم ثانیه ثانیهیِ وقتم رو به باد میدم، میدونم که خیلی فرصت ندارم، میدونم همین الانشم باید درس خوندن برای کنکور رو شروع کرده باشم و کلی زمان از دست دادم، میدونم که تنبلی میکنم و صبحا دیر بلند میشم، میدونم که گوشیم رو باید بندازم دور، میدونم بعدا غصه میخورم ولی من واقعا اینقدر سردرگمم که همین الان اگر بخوام به زندگیم نظم بدم نمیدونم از کجا شروع کنم، اینقدر نمیدونم که ممکنه بعد از نیم ساعت فکر کردن بهش بشینم یه جا و فقط گریه کنم. اینقدر احساساتم بی ثبات شده که نمیتونم افکارم رو رویِ یه موضوع خاص متمرکز کنم و چند ساعت فقط به اون فکر کنم، من نمیدونم برای این همه هدفِ کوچیک و بزرگِ زندگیم باید چطور برنامه بریزم. من نمیدونم. ترو خدا اینقدر این نادون بودن رو بهم یاداوری نکنید.
صبح به صبح یه سری کار برایِ خودم فهرست میکنم برای اینکه در طول روز انجام بدم ولی آخرِ شب که میرم فهرست رو چک کنم کلی کار کردم که اصلا تویِ اون فهرست نیست. یعنی هر کاری کردم جز اونایی ک نوشته بودم.
من واقعا فکر به این که باید بلاخره شروع کنم و برای امسال درس بخونم، اذیتم میکنه. من اصلا میونهیِ خوبی با درس خوندن ندارم، اذیت میشم، عذاب میکشم سرش، این ظلمه.
یاسهاسبزخواهندشد ؛
با اینکه قدمیه، ولی خیلی دوستداشتنیه:).
3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اصلا نمیدونم این چه فیلمیه ولی این بخشش رو خیلی دوست دارم.
فقط منم که هنوز مثلِ بچگیام وقتی دعا میخونم، به اون فرد، مکان، یا چیزی که براش دعا خوندم فوت میکنم؟ بگید که تنها نیستم بگید.
هدایت شده از توییت فارسی 🇮🇷
3.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وقتی از هنرمند حرف میزنیم:
👤عسل بابام
@farsitweets
هدایت شده از سبز جاندار"
الان من یه آقای مو قرمز گم کردم
از واجبات زندگیمه به ولله.
بچه ها زهرا هر چیزی که داره راجع به کراش نزدن روی خودش میگه چرت و پرته. نمیدونم اینو باید اینجا بگم یا نه ولی از اونجایی که یه سوتی راجع بهم داده حق دارم که بگم و میگم. ایشون در آخرین تجربهیِ کراش زدنش طرف رو مسخ کرده و الان باهاش در ارتباطه، ارتباط خیلی نزدیک، خیلی خیلی نزدیک! خب پی حرف نزن دیگه بیشعور.
هر چی بزرگتر بشیم شرایط تغییر میکنه، باور کن! ما از لحاظ ظاهر و باطن و رفتار و شخصیت، تغییر میکنیم و تویِ جوامع بزرگتری قرار میگیریم. الان تنها جوامعی که ما در اون حضور پیدا میکنیم مدرسه و متروعه. واقعا هیچ جای دیگه ای نیست که بگیم چرا ما مورد پسند دیگران واقع نمیشیم؟ ما امتحانمون روی تویِ مدرسه و مترو پس دادیم چون دوستای خوب در مدرسه، و افرادی که باهاشون همصحبت بشیم در مترو پیدا کردیم. پس؟ ما در جوامع بزرگتر هم قراره موفق باشیم و داریم زودتر از موعد سنجش به خودمون نمره میدیم.