eitaa logo
یاس‌ها‌سبز‌خواهند‌شد ؛
2.5هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
618 ویدیو
1 فایل
هوالمعشوق؛ • و ما به زودی سبز خواهیم شد عزیزم، زیر سایه یک چنار. آن زمان که گنجشک‌ها رسیده باشند به مقصد و نامه‌هایِ من به دست‌ِ تو. وقتی بخوانیشان، آنگاه سبزخواهیم شد. • ده روز مانده به پایانِ تابستانِ چهارصد
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از سبز جاندار"
خب اگر شما هم مثل من جمعه ها تکرار عشق کوفی و سوران رو می‌بینید ، سلام ، ما واقعا همگی حالمون بد🤝.
خداحافظ آخر هفته عزیزم.
الان دلم پیش زهراست، میخوام برم امشب بغلش کنم با هم تا صبح گریه کنیم. نمیدونم چرا با اینکه میدونی چقدر داره اذیت میشه اما میخوام جاش باشم. میگم که احمقم‌. کاش میشد غماشو بگیرم که دیگه غصه نخوره. کاش میتونستم برگردم عقب اتفاقاتو یه جور دیگه رقم بزنم. برگردم و بهش اجازه ندم حمالی کنه. آه خدایِ بزرگ. اینکارا چه معنی ای میده با ما میکنی؟
اللّهم‌عجل‌لولیک‌الفرج؛
بسم الله؛
هدایت شده از سبز جاندار"
به عنوان روز آخر ، خوش گذشت.
میخوام اسنپی ای که سوار هستم رو خفه کنم.
هدایت شده از توییت فارسی 🇮🇷
گوریل انگوری با اون هیکلش خودشو جا میداد رو ماشین بیگ بیگلی بعد من نمیتونم خودمو تو دل یه نفر جا کنم *گامپر|طور* @farsitweets
دارم فکر میکنم، به اینکه میتونم خودم با جملاتی شبیه اینکه "من هنوز تویِ جوامع بزرگتری قرار نگرفتم" یا "هنوز خیلی جوونم و فرصت های زیادی دارم" و از این دست جمله ها قانع کنم. قانع کردنِ خودم خیلی آسونه خیلی راحته. ولی واقعیت چی؟ اینکه من میبینم جوون ها و آدم های شبیه به خودم رو که تویِ جوامع شبیهِ من حضور دارند ولی جذابند، جذب کنندن. یا حداقل اونقدرا زیبان که تا وقتی میبینمشون بگم، چرا من؟ چرا یکی باید از من خوشش بیاد؟ آدم های زیبا، یا ادم هایی که از لحاظ شخصیت جذاب هستند. حقیقتا تو هیچ حیطه ای جذاب نیستم. این اذیتم میکنه. من الآن تشنه‌یِ ارتباطات جدید نیستم، فقط میخوام یه بار بین اینهمه آدم یکی هم از من خوشش میومد. همیشه من از بقیه خوشم اومده.
دیشب دوازده و نیم از گوشی دل کندم ولی تا دو نخوابیدم. همه‌یِ رویاهایی که برایِ یک سالِ آیندم داشتم رو تویِ ذهنم ترسیم کردم، توشون زندگی کردم. داشتم توشون غرق میشدم که ببینم چه احساسی داره؟ رسیدن به اون چیز هایی که الان برام یه آمال و هدفن؟ احساس عجیبی بود. ولی ته همش یادم میفتاد که نباید دل خوش کنم بهش. به خودم میگفتم:«اصلا نمیخواد الان به این فکر کنی که تا چند ماهِ دیگه چه اتفاقی میفته خب؟ شاید اون چیزی که میخوای بشه ولی از الان اگر بخوای بشه نمیشه.» اصولا خیلی اون چیزی ک تویِ ذهنته اتفاق نمیفته، و این مجبورم کرده از ترس همیشه به خودم یاد اوری کنه که، هی! ممکنه نشه ها، دل خوش نکن.
دورش بگردم، خیلی دوسمون داره:)))
من راضی نیستم. اینجا خصوصی نیست اما یه نوع فضای شخصیه و من با میل باطنی خودم دارم عکسام رو اینجا منتشر میکنم، اینکه تو میای بدون اطلاع من این عکس هارو متنشر میکنی جایِ دیگری، اونم به اسم خودت، و کلا هویت عکس رو عوض میکنی، شامورتی بازیه و بنده نمیگذرم. راضی هم نیستم. چندین بار بچه های اینجا پرسیدن استفاده از عکسایِ خودت و دوستات اشکالی داره و من گفتم بله، داره، استفاده نکنید.