یاسهاسبزخواهندشد ؛
عکس این رو براتون نذاشته بودمش چه جالب میدونستید؟ هدیه دادمش به ریحانه.
یاسهاسبزخواهندشد ؛
من یه عادتی دارم، نمیدونم خوبه یانه ولی من اون چیزی که خودم دوست دارم رو کادو میدم. من ماهی دوست دارم، پس بهت ماهی کادو میدم. شایدم خوب نیست کارم ولی میکنم دیگه.
یاسهاسبزخواهندشد ؛
گوشواره های پاتریکیای که برای تولد مبینا خریدم.
یاسهاسبزخواهندشد ؛
هفتِ مهرِ چهارصد و سه. دقیقا روزی که خبر شهادت سیدحسن اومد و ما در راه دانشگاه بودیم برای مصاحبه. بارون میومد. دانشگاه برام عجیب و ناشناخته بود ولی دوسش داشتم. تردید داشتم. استرس داشتم. چقدر دوره ولی در عین حال چقدر نزدیکه.