چرا ما روضه های تورو می شنویم و نمی میریم...💔

وقتی فکر میکنم به اینکه سیدالشهدا تو دلش داره میگه برادر پاشو بدون تو تنهام غریبم بدون تو به خیمه ها حمله حمله میکنن بدون تو ... میبینم اصلا چرا زندم _ بدون تو... #یارالارُوا_قوربان ¹¹

خدایا ما تا فردا چجوری زنده بمونیم؟💔:))

یاحسین❤️🖤

ما گریه می‌کنیم... ما گریه می‌کنیم که شوری به پا شود ما گریه می‌کنیم جهان جا به جا شود فریاد می‌کشیم حسین است عشقمان با عشقْ عاشقانه جهان آشنا شود. ما درد می‌کشیم که درمانمان دهی دردی که می‌کشیم دوا را دوا شود کم گریه کرده‌ایم که باید قضا کنیم ما گریه می‌کنیم که شاید قضا شود ما ورشکسته‌ایم ضرر کن حسین جان ما را بخر خرابه‌ی ما با صفا شود از ذره کمتریم گدای شما شویم عیسی ابن مریم آمده اینجا گدا شود مدیون روضه‌ایم اگر زنده‌ایم ما ما زنده‌ایم روضه در عالم بنا شود شکل عَروضی بدنت آتشم زده این شعر پاره پاره نباید هِجا شود بعد از نماز عصر به گودال آمدند بعد از نماز عصر جهان پر بلا شود چنگی به موت زد، سرِ تو... بگذرم ولی در باد گیسوی تو نباید رها شود شعر از: زهرا رجبی ( #ضاقَ‌صَدری ) پ.ن: هرچند ناچیزه اما لطف کرده کپی نفرمایید لطفا:)

💔... السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین علیه السلام

ولی فکر کنید !! اون چیزی که تو ده شب میشنوی و طاقتشو نداری حاصل صبح تا عصر یک روز بود :) سَلامُ عَلی قَلبِ زِینَبِ صَبور...😭

ما تشنه عشقیم و شنیدیم که گفتند رفعِ عطشِ عشق فقط نامِ حسین است..🥲❤️‍🩹

آوینی : هنوز ظهر عاشورا شب نشده ... :)

کی می‌تونه غروب و طلوع آفتاب تو اردوگاه شهید زین الدین رو توصیف کنه؟! کی می‌تونه شبای اینجا رو توصیف کنه؟! کی می‌تونه اون شبی رو که سگ بهمون حمله کرد و ما فرار کردیم سمت اسکانا رو توصیف کنه؟ کی می‌تونه اون صوت حاج حسین یکتا رو که مای‌سم گذاشته بود و خودش بلند بلند باهاش گریه میکرد و ما هرکار میکردیم گریمون نمیومد چون واقعا گریه دار نبود رو توصیف کنه؟😂 کی می‌تونه اون لحظه‌ای که هممون داشتیم از سرما یخ می‌زدیم و مای سم واسه خودش رفته بود تو فاز رو توصیف کنه؟😂 کی می‌تونه اون روزی که گفتم تو فکه با اخلاص کفشامو درمیارم به نیت این که شام کباب باشه، و از قضا شامم کباب بود رو توصیف کنه! (اخلاص من زبانزد عام و خاصه، تف تو ریا😔😂) کی می‌تونه سوتی‌های من تو این سفر رو توصیف کنه ناموصا؟🚶‍♂ مخصوصا تو فکه که تو سنگرا نشسته بودم و دستمو مثل اسلحه کرده بودم و صدای اسلحه درمیاووردم، از اونطرف دوستم می‌گفت زهرا فیگورتو حفظ کن عکس بگیرم، یهو دیدم یه آقایی دستشو گذاشته جلو‌ دهنش که خندشو نبینم😂 کی می‌تونه اون همه نوشابه رو توصیف کنه.😭 (دوستام نوشابه هاشون رو نمی‌خوردن و من از اونجایی که عاشق نوشابه‌ام کلی نوشابه خوردم) هعی خدا🚶‍♂

ظالم🥲

من چقدر حس خوبی داشتم .